کسب و کار ملیونی



 - خیلی ها فکر می کنند به شهرت رسیدن یکی از بهترین راه ها برای پولدار شدن است، پس به سراغ حرفه هایی مانند بازیگری، نویسندگی و . می روند. 

 

 1- شغلی با حقوق خوب این قدم منطقی ترین روش برای پولدار شدن است ولی کمی زمان خواهد برد اما با وجود همه اینها راه تضمین شده ای برای کسب درآمد بیشتر و بهتر است.

 

 2- پیشنهادی خوب برای پرداخت مالیات شما از هر طریقی که پول در می آورید اولین قسمتی که در آن هزینه خواهید کرد، مالیات دادن به دولت است. باید تمام تلاش خود را بکنید که این کار را درست و به موقع انجام دهید. با استخدام یک حسابدار خوب، راه های قانونی پراخت کمتر مالیات را بیابید و در زمان مناسب آن را پرداخت کنید. 

 

 3- 20 درصد درآمدتان را پس انداز کنید به محض اینکه حقوق خود را دریافت کردید، 20 درصد آن را به حساب پس انداز خود منتقل کرده و به آن دست نزنید. شما باید حساب پس انداز و خرج های روزمره خود را از هم جدا کنید، چون هر پولی که در دسترس شما باشد محکوم به خرج شدن خواهد بود. پس تا حد امکان حساب پس اندازتان را دور از دسترس نگه دارید.

 

 4- سرمایه گذاری با حساب پس انداز سعی کنید زمانی که مبلغ حساب پس انداز شما قابل توجه شد، با کمک آن در راه های مختلف سرمایه گذاری کنید و به مبلغ آن بیفزایید. از روش های مختلف برای افزودن به پول راکد استفاده کنید. 

 

  

5-   10 سال صبر کنید! اگر بتوانید تمام قدم های بالا را با موفقیت بردارید در طی 10 سال ثروت خوبی را برای خود جمع کرده اید. ممکن است این راه ها شاهکار نباشند اما آسانترین راه ها برای کسب ثروت هستند.

 

 6- نقشه بریزید وقتی حقوق ماهانه تان را گرفتید آن را به چند قسمت تقسیم کنید. اول مواد خوراکی را که در یک ماه باید مصرف کنیدتهیه کنید. البته در حد اعتدال (گوشت، برنج، مرغ، ماکارونی و .) مقداری از پول ها را برای پیشامدهای غیرمترقبه کنار بگذارید. مانند میهمان، بیماری و . در همان ابتدا پول قبض های آب و برق و گاز و تلفن را پرداخت کنید و بقیه پول های باقیمانده را به روزهای ماه تقسیم کنید و همان مقدار تعیین شده برای هر روز را در دسترس قرار دهید. 

 

از اول صبح با این پول، برای صبحانه، ناهار و شام برنامه ریزی کنید. تا جایی که می توانید بیشتر از مقدار تعیین شده خرج نکنید. سعی کنید با اتوبوس رفت و آمد کنید و یا اگر با تاکسی رفت و آمد می کنید هر چه پول خرد از هر طریقی اضافه می آورید به هیچ عنوان خرج نکنید بلکه داخل یک قلک بریزید.

 

در پایان سال تا حد نسبتا زیادی مشکل تان را حل می کند.





به تعداد

آدمهای

روی کره ی خاکی،

تفاوت فکر و نگرش وجود دارد!!

پس این را بپذیر:

کسی که تفکرش باتو متفاوت است،

دشمنت نیست؛

انسان دیگریست!

 

مشاور و کارشناس ارائه  کدهای CRM  وUSSD برای مشاغل ، مدیران



برگرفته شده از inoti137.blog.ir

 

به تعداد

آدمهای

روی کره ی خاکی،

تفاوت فکر و نگرش وجود دارد!!

پس این را بپذیر:

کسی که تفکرش باتو متفاوت است،

دشمنت نیست؛

انسان دیگریست!

 

مشاور و کارشناس ارائه  کدهای CRM  وUSSD برای مشاغل ، مدیران



برگرفته شده از inoti137.blog.ir

راستش رو بگو: تا به حال به چندین

راستش رو بگو: تا به حال به چندین سایت آموزش کسب درآمد از اینترنت سرزدی؟

 

 

 

چند تا مقاله خوندی؟

چند تا از این سایت ها واقعا بهت کمک کرد از طریق اینترنت پول در بیاری؟

این سوال مهم اینجا پیش می یاد :

اگر همین طور ادامه بدی ، فکر نمی کنی ممکنه  تا زمانی که موفق شی واقعا پیر شده باشی؟

آیا این سوال ها برای شما آشنا نیست؟

آیا واقعا می تونم از طریق اینترنت در منزل کسب درآمد کنم؟

 چه قدر طول می کشه تا به درآمد عالی و دلخواه خودم برسم؟

از کجا باید شروع کنم؟ قدم اول چیه؟

اما سوال مهم اینه .

بعد از این همه جستجو، جواب چند تا از سوال  رو واقعا پیدا کردی؟ بله دوست عزیز، حقیقت اینه که سایت های مفید در زمینه درآمد اینترنتی بسیار کمه ، شما برای شروع به کسب درآمد از اینترنت و موفقیت در کار ، سوالات مختلفی داری ،  اما چطوری کسی رو پیدا کنی که اطلاعات مورد نظرت رو بهت یاد بده
 خبر خوش: پاسخ تمام سوالات شما اینجاست

بله ، امروز تو بالاخره پاسخ تمام سوالات خودت رو به راحتی همین جا پیدا می کنی ، پس این مقاله رو تا آخر با دقت مطالعه کن تا جواب تمام اون چیزی که به دنبالش هستی رو کشف کنی، حدس میزنم . تو حتما  تا به حال خیلی در مورد روش های کسب درآمد در اینترنت جستجو کردی ،  حتما به خیلی از سایت ها مراجعه کردی و مقاله های مختلفی رو مطالعه کردی ، چه انگلیسی یا فارسی اما هیچ کدوم از این ها نتونسته راه مطمئن و سریعی پیش روی تو بگذاره تا بتونی به درآمد دلخواه خودت برسی  حتی ممکنه ، این همه اطلاعات پراکنده تورو  بیشتر سردرگم کرده باشه تا اینکه به تو کمک کنه ،  حتما سوالات مهمی در ذهنت هست و به دنبال پاسخش سرگردان هستی بعد از این همه جستجو شاید از خودت پرسیدی آیا واقعا راه آسان تر و سریع تری وجود نداره؟!! چه طور خیلی افراد از طریق اینترنت درآمد عالی کسب می کنن؟ ولی من هنوز موفق نشده ام؟!!!! راز کار اونا کجاست؟ سوال بسیار خوبیه!

2 سال پیش دقیقا در جایگاه تو  قرار داشتم ، من کاملا شرایط شما را درک می کنم

خسته شده بودم ، هر جایی رو میگشتم کار نبود ! دانشجو هم بودم! هزینه شهریه نداشتم ، کاره پاره وقت انجام میدادم توی یک تعمیرگاه تلویزیون ، اما حقوقش کافی نبود. خیلی جستجو و تحقیق کردم ، به هر سایتی که فکرش رو بکنید هم سر زدم ماه ها طول کشید تا جواب تک تک سوالاتم رو پیدا کردم و موفق به کسب درآمد عالی شدم ، حالا ۲ ساله  که مشغول این کار هستم و درآمد فوق العاده ای هم کسب می کنم

و اما خبر خوب برای تو دوست عزیز؟ شما راه ۲ ساله را فقط در ۱ روز به آسانی طی می کنید

چون تمام اون چیزایی که باید بدونی رو تبدیل به فیلم کردم با زبان فارسی و روان از ابتدا بهت توضیح میدم باید از کجا شروع کنی ، کسی قبلا این جاده رو برای تو هموار کرده ، حالا تو می تونی به راحتی از نتیجه ی ۲ سال تلاش من استفاده کنی و خیلی آسان شروع به کسب درآمد کنی

بله ، تو دیگه نیاز نیست کتاب های خارجی گران قیمت رو تهیه کنی تا پاسخ سوالات خودت رو پیدا کنی ،  دیگه لازم نیست ماه ها وقت صرف کنی تا شروع به کسب درآمد کنی ، تو به راحتی در این آموزش پاسخ سوالات خودت رو کشف می کنی و  از همین امروز از اینترنت کسب درآمد میکنی از این ساده تر هم مگه میشه؟

چه قدر متونی از اینترنت درآمد کسب کنی؟

 پاسخ این سوال بی نهایته . سقف موفقیت تو بی نهایته و فقط به میزان تلاشت بستگی داره در کسب درآمد از اینترنت هیچ حد و مرزی وجود نداره

 


سرمایه مشتری چیست؟ 

 

کسب مشتری جدید هزینه دارد و حفظ این ارتباطات نیز حتی هزینه بیشتری می تواند داشته باشد. 

با این حال اگر این ارتباطات حفظ نشود، هزینه کسب مشتری یا جایگذین کردن مشتری جدید بسیار گران خواهد بود.

✅این سرمایه مشتری نامیده می شود. 

تبدیل مشتری به کالایی ارزشمند باید برای هر فرد شرکت به صورت یک وظیفه شفاف دربیاید درک مناسب مدیریت ارتباط با مشتری از طرف تمام پرسنل شرکت بسیار بیشتر از یک کالای خوب اهمیت دارد .

 

✅مدیریت ارتباط با مشتری، تمام فرآیندهای شرکت

 ( تولید، فروش، بازاریابی،خدمات قبل از فروش، خدمات هنگام فروش، خدمات پس از فروش، خدمات مشتری، تحقیق و توسعه، منابع انسانی و … ) را که نیازمند تماس مستقیم و غیر مستقیم با مشتری است در بر می گیرد.

 


راه های موفقیت در تجارت الکترونیک

 

بر اساس پیش‌بینی‌ها و انتظارات، اقتصاد تجارت الکترونیک به صورت صعودی به رشد سریع خود ادامه خواهد داد. به عنوان یک کارآفرین، این موضوع فرصتی مهیج، نویدبخش و جذاب برای رسیدن به موفقیت و پایداری است. اگر پیشتر درگیر برپایی یک کسب‌وکار الکترونیک شده‌اید و یا به تازگی می‌خواهید سرمایه‌گذاری خود را شروع کنید، اکنون وقت آن است که اولین قدم را بردارید.

 

اگرچه اقتصاد تجارت الکترونیک در ماه‌ها و سال‌های آتی رشد فزاینده‌ای خواهد داشت، شما تنها در صورتی به نتایج مطلوب خواهید رسید که از روش درستی پیروی کنید.

نکات مهم زیر را برای موفقیت در تجارت الکترونیک به خاطر داشته باشید:

۱- برای راه‌اندازی عجله نکنید.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کارآفرینان ناموفق در تجارت الکترونیک مرتکب می‌شوند، اجبار و یا تعجیل در راه‌اندازی وبسایت است. شما تنها یک بار فرصت راه‌اندازی سایت خود را دارید و نباید آن را خراب کنید. خرید دامنه با نام خودتان و طراحی یک صفحه با عنوان بزودی” خوب است، اما تا زمانیکه کارهای پایه‌ (SEO، بازاریابی محتوا، رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات و …) به حد مطلوبی نرسیده از علنی کردن آن پرهیز کنید.


۲- به مصرف‌کننده توجه کنید.
بدیهی است که بزرگترین نقطه ضعف در تجارت الکترونیک، عدم دسترسی مشتریان برای دیدن محصولات است. اگرچه راه‌حلی برای این مشکل وجود ندارد، می‌توانید این نقص را در جنبه‌های دیگر کسب‌وکار جبران کنید. از بهترین گزینه‌ها می‌تواند پیشنهاد قیمت مناسب، ارسال رایگان و پیگیری آسان مراحل خرید باشد.


۳- هر چیزی را امتحان کنید.
قبل، در حین و پس از برپایی تجارت الکترونیک، باید برای تجزیه و تحلیل سرمایه‌گذاری کنید. مانند مشتری فکر کنید و کارایی و عدم کارایی عوامل را بررسی کنید.


۴- در رسانه های اجتماعی فعالیت داشته باشید.
هر کارآفرینی در تجارت اکترونیک که بگوید رسانه اجتماعی را نادیده می‌گیرد و یا مسئولیت آن را به دیگران می‌سپارد نادان است. رسانه اجتماعی نبض تجارت شماست؛ که شما را وارد زندگی مشتریانتان می‌کند. اگر چه خوب است که مدیری برای رسانه‌های اجتماعی خود داشته باشید، ولی بهتر است که خودتان نیز با آن در ارتباط باشید.


۵- کسب‌وکار خود را با موبایل سازگار کنید.
با گسترش روزافزون استفاده از گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها، اگر این موضوع را نادیده بگیرید، در سه تا پنج سال آینده از این حیطه کنار گذاشته خواهید شد.


۶- در صدر SEO باشید.
به دلیل رشد سریع اقتصاد تجارت الکترونیک، تجارت‌های بسیاری وارد این فضای پرازدحام می‌شوند. بنابراین بیش از هر زمان دیگر مهم است تا در صدر SEO قرار گیرید.


۷- اطلاعات جمع کنید.
جمع آوری اطلاعات در مورد مشتریان و ایجاد پایگاه داده‌ برای استفاده در آینده امری ضروری است.


۸- به دنبال رشد و توسعه باشید.
در نهایت، رشد را متوقف نکنید. تکنولوژی، گرایشات و سلیقه مشتریان تغییر خواهد کرد. بنابراین اگر می‌خواهید در این بازارکار متغیر پیشرفت کنید باید به دنبال رشد و توسعه باشید.



تعامل مثبت با مشتری ها

➕ تعامل مثبت با مشتری ها:

 

✅وقتی توانستید برخوردی گرم و صمیمانه با مشتری داشته باشید، رابطۀ خود را از طریق تعامل مثبت با مشتری ادامه دهید. اگر مثبت و سازنده برخورد کنید، مردم هم به همان شکل به شما پاسخ خواهند داد. بسیار مشکل است که با کسی که رفتاری مثبت و صمیمانه دارد، خشک و بی روح رو به رو شوید. خودتان دوست دارید بیشتر با چه افرادی در ارتباط باشید؟ با کسانی که شما را سر حال می آورند؟ یا با کسانی که باعث کسالت و از بین رفتن سرحالی تان می شوند؟ در محیط کار، سعی کنید فردی باشید که دیگران را سر حال می آورد.

✅ مفید و کمک کننده باشید:

به مشتری های خود نشان بدهید که برایشان اهمیت قائلید. سعی کنید هر چه در توان دارید برایشان انجام دهید. این مسأله را به عنوان یک هدف فردی برای خودتان در نظر بگیرید که سعی کنید در هر روز حداقل به یک نفر کمک کنید. وقتی این هدف را برآورده سازید،احساس بهتری خواهید داشت. این عادت فردی بسیار پسندیده ای است که می توانید در خودتان ایجاد کنید.

 

✅ متعهد باشید:

وقتی نسبت به کمپانی و مشتری های خود احساس تعهد داشته باشید، به دنبال راه هایی خواهید گشت تا روند امور را بهتر نمایید. هیچ تفاوتی ندارد که امروز چه کاری بر عهدۀ شما گذاشته شده است،هر کاری که هست تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا آن را به نحو احسن انجام دهید.

 

✅به محصولات خود اعتقاد داشته باشید:

تفاوتی نمی کند که کمپانی تان چه چیزی تولید می کند یا می فروشد؟ باید به محصولاتتان اعتقاد داشته باشید. صداقت در واقع ناشی از اعتقادی است که به محصولات خود دارید. اعتقاد داشتن با این مسأله که محصولاتتان به مشتری هایتان کمک خواهند کرد یکی از ضروریات انجام امور درست و مناسب برای آنها است. در هر بخشی از کمپانی که باشید، اگر واقعاً به این مسأله اعتقاد داشته باشید که محصولاتتان به مشتری ها کمک می کنند، سعی خواهید کرد باعث پیشرفت محصولات، کمپانی و خودتان شوید و این کار را به شکلی مثبت و با رفتاری صادقانه به انجام خواهید رساند.




بازاریاب کیست؟

هر شخص اعم از حقیقی یا حقوقی می تواند با ثبت نام رایگان در سایت رسمی شرکت به عنوان "بازاریاب" فعالیت کند و با تایید قوانین و مقررات مندرج در سایت، خدمات و امکانات سایت را به دیگران معرفی نماید و از مزایای این معرفی بهره مند شود.

پس از معرفی و فروش خدمات به یک فرد به عنوان خریدار، و بهره مندی وی از امکانات و خدمات سایت، به منظور جلوگیری از ایجاد شائبه، شرکت اجازه بازاریابی و مشارکت در امر فروش محصولات را به فرد معرفی شده(خریدار) در آن موقعیت را نخواهد داد و فرد معرفی شده صرفا به عنوان خریدار و مشتری محصولات به شرکت معرفی شده است و فقط در آن موقعیت می تواند از محصولات و خدمات سایت به عنوان مشتری بهره مند شود.


چنانچه فرد معرفی شده یا همان خریدار تمایل به فروش محصولات و خدمات شرکت داشته باشد و بخواهد در امر فروش مشارکت کند باید حتماً درخواست خود مبنی بر بازاریابی محصولات را به شرکت ارایه دهد تا موقعیت جدیدی در خود شرکت ( مستقیما ذیل شرکت ) به عنوان بازاریاب جدید اختصاص داده شود و با این فرآیند یک امتیاز نیز در سوابق مهارتی فردی که محصول را به وی فروخته بود تعلق خواهد گرفت.

 

از این پس بازاریاب جدید نیز می تواند به فروش و بازاریابی محصولات و خدمات بپردازد و بدیهی است از فروش محصولات و خدمات هیچ پورسانتی به فرد دیگر در هیچ جایگاهی پرداخت نخواهد شد.


انواع طرح های تشویقی آی نوتی به فروشنده:

  1. 30% به ازای فروش کدهای CRM به صورت پیامکی یا USSD
  2. 30% به ازای فروش iMap
  3. 10% به ازای ارسال پیامک و استفاده از پنل پیامکی
  4. 1% به ازای شارژ سیم کارت
  5. طرح تشویقی ویژه پرداخت قبوض

کلیه طرح های تشویقی آنی و در لحظه به حساب بازاریاب در سایت تعلق می گیرد که پس از درخواست بازاریاب و تطابق حساب بانکی اعلام شده با نام بازاریاب حداکثر ظرف 24 ساعت به حساب بانکی بازاریاب واریز می شود.

علاوه بر طرح های تشویقی فوق، در ابتدای هر ماه طرح مخصوص همان ماه به اطلاع کلیه بازاریابان محترم شرکت می رسد که بنا به میزان فروش مستقیم به برترین فروشندکان به روش های مختلف تعلق می گیرد.


در طرح آی نوتی حوزه فعالیت شرکت به شش بخش اصلی تقسیم شده که مختصرا به بخشی از خدمات در هر حوزه اشاره می شود:

  1. بانکداری الکترونیک (عرضه کارت های مشتریان آی نوتی در بستر بانکداری الکترونیک ، تسهیل امور پرداخت، خدماتNFC ، ارایه تسهیلات آسان به مشتریان)
  2. گردشگری و توریسم (صدور بلیط های مسافرتی، ارایه نقاط مختلف گردشگری و خدماتی – بیش از30 میلیون موقعیت - در کل جهان بر روی نقشه به چندین زبان مختلف )
  3. اطلاع رسانی و پیامکی ( پنل های ویژه پیامکی و اطلاع رسانی به همراه بانک های اطلاعاتی متنوع، اپلیکیشن های تلفن های همراه و و پکیج های تبلیغاتی مبتنی بر سرویس دهنده های دیجیتال)
  4. سامانه های ارتباط با مشتری CRM ( ارایه کارت های ویزیت الکترونیک و همراه برای مدیریت ارتباط با مشتری در بسترهایSMS & USSD برای اولین بار در کشور و ایجاد باشگاه مشتریان برای کسب و کارها)
  5. خدمات شهروندی برخط ( پرداخت قبوض به صورت خودکار، شارژ سیم کارت، ارایه سیم کارت های نوین در راستای شهرهوشمند الکترونیک)
  6. بازی و سرگرمی بر خط

اطلاعیه !! خدمتی جدید . پول درآوردن

#اطلاعیه #خبر
خدمتی جدید از آی نوتی رونمایی شد
با استفاده از نرم افزار AdSee می توانید به ازای دیدن تبلیغات کسب درآمد کنید.
به ازای دیدن هر پیام توسط شما 50 ریال به حساب شما افزوده می شود.
به ازای دیدن هر پیام توسط کسانی که به واسطه شما با نرم افزار آشنا شدند 30 ریال به حساب شما افزوده خواهد شد.
در صورتی که شما سفارش گیرنده تبلیغات باشید، به ازای هر تبلیغ 20 ریال به صورت آنی به حساب شما واریز می شود.
10 ریال هر تبلیغاتی که در سیستم ثبت شود به صندوق بودجه آموزشی اضافه می شود.

 

اطلاعیه !! خدمتی جدید . پول درآوردن

#اطلاعیه #خبر
خدمتی جدید از آی نوتی رونمایی شد. 
با استفاده از نرم افزار AdSee می توانید به ازای دیدن تبلیغات کسب درآمد کنید.
به ازای دیدن هر پیام توسط شما 50 ریال به حساب شما افزوده می شود.
به ازای دیدن هر پیام توسط کسانی که به واسطه شما با نرم افزار آشنا شدند 30 ریال به حساب شما افزوده خواهد شد.
در صورتی که شما سفارش گیرنده تبلیغات باشید، به ازای هر تبلیغ 20 ریال به صورت آنی به حساب شما واریز می شود.
10 ریال هر تبلیغاتی که در سیستم ثبت شود به صندوق بودجه آموزشی اضافه می شود.



برگرفته شده از inoti137.blog.ir

برای پولدار شدن چه باید کرد؟!

 

درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

 

خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.

 

پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.

 

ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید. به عبارتی, در پذیرش خطرات و ریسکهای اقتصادی و تجاری بی محابا عمل نکنید.

 

سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید. یعنی در تجارت و اقتصاد هیچ وقت تمام سرمایه و یا دارایی خود را در یک فعالیت سرمایه گذاری و متمرکز نکنید.

 

 

برای پولدار شدن چه باید کرد؟!

 

✅درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

 

✅ خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.

 

✅ پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.

 

✅ ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید. به عبارتی, در پذیرش خطرات و ریسکهای اقتصادی و تجاری بی محابا عمل نکنید.

 

✅ سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید. یعنی در تجارت و اقتصاد هیچ وقت تمام سرمایه و یا دارایی خود را در یک فعالیت سرمایه گذاری و متمرکز نکنید.

 



برگرفته شده از inoti137.blog.ir

رونق دادن به کسب و کار

باور محدود کننده همان افکار تکراری است که باعث می شود ما به خواسته هایمان نرسیم، به عبارتی خواسته را جذب نکنیم.

 

⛔️ باورهای منفی سبب بوجود آمدن افکار منفی می شوند.

 

➖ افکار منفی سبب بوجود آمدن احساس منفی می گردند و احساس منفی سبب بوجود آمدن ارتعاش منفی می شود که همه این ها سبب می شود ما به خواسته های خود نرسیم.      

 

پس تمام تلاش را باید بکنیم تا افکار محدود کننده را از بین ببریم.

 

https://inoti98.blog.ir

 

 

 

بدون سختی و شکست، موفقیت به دست نمی‌آید. 

 

اجازه‌ ندهید سختی و شکست باعث دلسردی شما شوند. در واقع این‌ها باید موجب تشویق شما شوند. 

 

لذت موفقیت در آن است که برای رسیدن به آن اشک و عرق ریخته باشید.

 

موفقیت بدون سختی، اصلا موفقیت نیست. 

 

مهم نیست شما برنده شوید، مهم تلاشی است که بکار گرفته‌اید. 

 

زمان به احترام هیچ کس نخواهد ایستاد.

 

اگه تا به حال فقط به رویاهایتان فکر میکردید، زمان آن رسیده که دست به کار شوید.




 


اهمیت نفوذ کلام و فن بیان در زندگی

فن بیان و سخنرانی چیزهایی نیستند که این روزها مد شده باشد!‌ برخلاف تصور بعضی‌ها که فکر می‌کنند چند سالی بیشتر نیست که آدم‌ها برای به کرسی نشاندن حرفشان خوب صحبت کردن را آموخته‌اند، اهمیت نفود کلام از همان روزهای اول که بشر به توانایی حرف زدن دست یافت، احساس شد.

هرچند سخنرانی به همان سرعت به مفهومی که امروز می‌شناسیم تبدیل نشد. اولین کتابی که با جزئیات درمورد سخنرانی و آموزش آن پرداخته است به ۴۵۰۰ سال پیش برمی‌گردد. البته بیشتر تکنیک‌هایی که امروزه درمورد هنر نفوذ کلام و

قانع کردن دیگران می‌دانیم به ارسطو، فیلسوف یونانی قرن سوم پیش از میلاد برمی‌گردد. نکته‌ی جالب در آموزش‌های ارسطو این است که تاریخ انقضای آنها نگذشته است و سخنرانان معروفی مانند جان اف کندی و مارتین لوتر کینگ هم از تکنیک‌های مشابهی برای

افزایش نفوذ کلام خود استفاده می‌کرده‌اند و این نکات هنوز هم این روزها کاربرد دارند و قدیمی نشده‌اند.

اما اصلا چرا باید نفوذ کلام بیاموزیم؟ حداقل به این ۳ دلیل هرکسی باید تا حدی با فنون سخنرانی و نفوذ کلام آشنایی داشته باشد:

  1. تقریبا هر کسی در زندگی‌اش در شرایطی قرار می‌گیرد که باید برای جمعی صحبت کند، بخواهد از عقایدش دفاع کند یا لازم باشد کسی را متقاعد کند. پس بهتر است خودمان را برای آن روز آماده کنیم.
  2. کارمندان با هر سمتی که داشته باشند، بر اساس توانایی

    سخنرانی در جمع و مهارت‌های ارتباطی به عنوان یکی از مهمترین مهارت‌هایی که باید کسب کنند رتبه بندی می‌شوند و پیشرفت می‌کنند.

  3. نفوذ کلام و توانایی متقاعد کردن دیگران با هر موقعیت اجتماعی که داشته باشید می‌تواند در کار شما، در زندگی‌تان یا حتی در دنیا تغییرات بزرگی ایجاد کند.

همه ی ما تا به‌حال با افرادی سَر  و  کار داشته ایم که صدای شان خیلی گوش خراش، نازک یا مصنوعی بوده است. صحبت کردن بعضی افراد آنقدر ناخوشآیند است که پیام گفته‌شده را کاملا خراب می کند. شما در چند قدم می توانید کیفیت، لحن، حالت بیان و صدای تان را بهتر کنید. فقط به دانستن چند فوت‌و‌فن ساده و تمرین آنها نیاز دارید. از فرصت استفاده کنید تا صدای تان، توانایی متقاعد کردن افراد و تعهدتان به متنی که می خوانید را تقویت کنید. این یعنی کسب‌وکار و میزان

رضایت مشتری  های‌تان ارتقا می یابد و خدمات شما را بیشتر به دیگران توصیه می کنند. حتی با اینکار می‌توانید

سخنرانی حیرت‌انگیزی داشته باشید.

۱. شمرده صحبت کنید

واضح صحبت کردن - تقویت قدرت بیان

با هر صدا و سرعتی که صحبت می کنید، وضوح» کلید موفقیت‌تان است. شنونده باید قادر باشد تمام کلمات را بشنود، بنابراین هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد. درست صحبت کردن را با تلفظ و ادای صحیح کلمات تمرین کنید. کِیتی شوارتز، مدیر شرکت دورام، در کارگاهی که با موضوع بهبود مهارت سخنرانی و تقویت فن بیان برای کسب‌وکار در کالیفرنیای شمالی برگزار شد، به نکته‌ی مهمی اشاره کرده است: یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید تا وضوح کلام تان را بیشتر کنید، کم کردن سرعت است.» افراد وقتی نگران هستند یا درباره ی آنچه می‌گویند تردید دارند، تمایل دارند سریع صحبت کنند. همچنین او می گوید: شمرده صحبت کردن نه‌تنها فهم شنونده را از صحبت‌های شما تقویت می‌کند، بلکه باعث می شود مطمئن و آرام به نظر برسید.» معیاری خوب وجود دارد تا کیفیتِ سرعت صحبت‌تان را ارزیابی کنید، فرض کنید که شماره  تلفنی را می‌خوانید، فردی که گوشش با شماست، باید بتواند آن را یادداشت کند. برای تمرین سرعتِ گفتار، رشته ی بلندی از اعداد را بخوانید و حین انجام این کار آنها را در هوا یادداشت کنید. این تکنیک برای رسیدن به ضرب آهنگی عالی است و اینگونه می‌توانید نفوذ کلام داشته باشید.


حتما بخوانید: چطور صدایمان را در صحبت جذاب‌تر کنیم؟

۲. با اعتمادبه‌نفس صحبت کنید

اِاِ…، سلام به همگی…، اسم من، اِاِ…، امینه.»

متأسفانه باید بگویم کسی به ادامه ی این سخنرانی گوش نمی کند. این مثال نشان می دهد که چگونه نداشتن اعتمادبه‌نفس به همه‌چیز لطمه می‌زند، مخصوصا به صدای‌تان.

احساس کنید حرفی که می‌زنید، متعلق به خودتان است. با تمام اعتمادبه‌نفسی که در دنیا وجود دارد، صحبت کنید. فرض کنید می خواهید با کاراته‌بازی، تعدادی بلوک محکم را بشکنید. اندکی تردید باعث می شود به جای بلوک ها دست‌های شما بشکنند.


حتما بخوانید: فیلم آموزشی : ۳ روش برای افزایش اعتماد به نفس

۳. به چیزی که می‌گویید اعتقاد داشته باشید

نکته ی قبل در مورد

اعتمادبه‌نفس موقع صحبت کردن بود و این نکته درمورد ارتباطی است که شما با موضوعی که درمورد آن صحبت می‌کنید برقرار کرده‌اید: باید خودتان چیزی که می‌گویید را باور داشته باشید.

وقتی با اشتیاق صحبت می کنید، مردم تفاوت را حس می کنند. شاید این نکته‌، بسیار لطیف و کمی نامحسوس باشد اما در حقیقت وقتی در متن تان طنین انداز شود، صدای تان قابل باور تر و متقاعد کننده تر به نظر خواهد رسید و این یکی از راه‌های تقویت قدرت بیان است.

مجموعه صوتی آموزش سخنرانی، فن بیان و ارائه

۴. خودپرستی را کنار بگذارید

تقویت فن بیان - یادگرفتن از دیگران

مایک تایسون می گوید:

باید در زندگی فروتن باشید، اگر فروتن نباشید، زندگی شما را فروتن می کند.

برای تقویت این مورد می توانید خودتان را با افرادی احاطه کنید که بهتر از شما هستند. می توانید از هم جواری با آنها درس‌های زیادی یاد بگیرید که از روش های دیگر، آموختن این درس‌ها امکان پذیر نیست و مهارت تان را ارتقا دهید. در کلاس ها و کارگاه هایی شرکت کنید که از افرادی تشکیل شده است که در حرفه شان از شما بهتر هستند. به تجربیات شان گوش کنید، ممکن است سخت باشد اما قطعا به بهتر شدن تان کمک می کند.

۵. با صدای تان با ملایمت رفتار کنید

ملایمت - تقویت قدرت بیان

برخلاف یک نوازنده ی گیتار، پیانو یا طبل، هنگام سخنرانی، ابزار کار شما بدن تان است. ببینید چطور نوازنده های حرفه ای از آلات موسیقی شان نگهداری می کنند. باوسواس آن را تمیز، از آن محافظت، قطعات شکسته اش را تعمیر و در جای خوب و راحتی از آن نگه‌داری می کنند.

شما چطور با ابزار کارتان رفتار می کنید؟ برای نگه‌داری، مراقبت و حفاظت از طراوتش چه کارهایی انجام می دهید؟

برای حفاظت از صدای تان این نکات را رعایت کنید:

نفس عمیق بکشید و با استفاده از الگوهای تنفسیِ مناسب، گام اول را در این راه محکم بردارید. کیت دِوُر، مؤسس توتال وُیس، می گوید: اگر به‌جای تنفسِ عمیق شکمی، از راه سینه و سطحی

تنفس صحیح داشته باشید، صدای تان ضعیف تر و وحشت‌زده به‌نظر می‌رسد، همچنین این کار می تواند باعث کشش غیرضروری تارهای صوتی تان شود. وقتی اضطراب و

استرس دارید یا وحشت زده هستید شاید کمی سخت باشد یادتان بماند نفس عمیق بکشید، اما نفس‌های آرام، عمق صدای تان را بهبود می بخشد و به شما کمک می کند مطمئن تر به نظر برسید.»

حتما با

فواید نوشیدن آب آشنا هستید. زیاد آب بنوشید. دِوُر می گوید: سیراب نگه داشتن بدن به کیفیت صدای تان کمک بسیاری می کند.» اگر در طول روز قهوه، نوشابه یا نوشیدنی های الکی بنوشید، ممکن است تارهای صوتی تان رطوبت لازم برای تولید بهترین صدای ممکن را نداشته باشند. همچنین او می گوید: تارهای صوتی باید انعطاف پذیری خوبی باشند، چون با سرعت زیادی می‌لرزند.» تارهای صوتی ن به طور متوسط ۲۰۰ بار در ثانیه می لرزند، این عدد برای مردان حدود ۱۲۰ بار در ثانیه است. با هر وعده ی غذایی، آب بنوشید. یک بطری کوچک آب را پر کنید و مرتب از آن کم کم بنوشید. شاید این مقدار آب زیاد به نظر برسد اما باید بدانید اغلب مردم کم تر از حد مورد نیازشان آب می نوشند.

از فریاد زدن پرهیز کنید. شوارتز می گوید: عاشقِ فریاد زدن برای تشویق تیم مورد علاقه تان هستید؟ باید بگویم قطعا این کار برای تارهای صوتی تان خوب نیست.» فریاد زدن می تواند باعث کشیده شدن آنها شود و صحبت کردن را برای تان مشکل کند. در بدترین حالت، فریاد زدن می تواند به گره های صوتی و برآمدگیِ تارهای صوتی منجر شود.

حداقل ۷ ساعت در شب بخوابید. یک صدای خسته، بد به‌نظر خواهد رسید. همچنین خستگی برای صدای‌تان مضر است.

زمزمه نکنید. این کار برای صدای تان مشکل ایجاد می‌کند و باعث کشیدگی تارهای صوتی تان می شود.

۶. حواس‌تان به وضع نشستن یا ایستادن تان باشد

دِوُر اعتقاد دارد طرز نشستن یا ایستادن هم می تواند سخنرانی شما را تحت‌تأثیر قرار بدهد. صاف ایستادن یا نشستن به شما اجازه می دهد به خوبی نفس بکشید و صدای‌تان قدرت نفوذ بیشتری داشته باشد. کمی تکان دادن سر هم می تواند مفید باشد. اگر چانه تان را بالا ببرید و سرتان را کمی کج کنید، می توانید طنینِ صدای تان را کم کنید و در نتیجه صدای تان شفاف تر به گوش برسد. او می گوید: اگر شانه های تان به هم نزدیک باشد و به سمت سرتان قوز داشته باشد، بخش بزرگی از قدرت بالقوه ی صدای خود را از دست می دهید.»


حتما بخوانید: استفاده از زبان بدن در کسب و کار با ۱۲ تکنیک فوق‌العاده

۷. مراقب زیر و بَم صدای‌تان باشید

شوارتز می گوید: معمولا صداهایی با شیب زیاد یا خیلی زیر، به دلیل

اضطراب یا عدم اطمینان گوینده به وجود می آیند.» استفاده  از شیب صحیحِ صدا به شما کمک می کند ارتباطات بهتری برقرار کنید. می توانید بهترین اوج صدای‌تان را با گفتن آ-ها» پیدا کنید (همان عبارتی که به جای بله» در جواب یک دوست می گویید). شوارتز اعتقاد دارد که اوج صدای تان در هنگام صحبت کردن باید با آ» همخوانی داشته باشد.

۸. خودتان را آماده کنید

تقویت فن بیان - تمرین صحبت کردن

شاید باورتان نشود اما یک قهرمان دویِ سرعت المپیک، قبل از اینکه سعی کند رکورد دنیا را جا به جا کند، حداقل ۳ ساعت را صرف گرم کردن تمام اعضای بدنش می کند. راستش را بخواهید من به جایی رسیده ام که قبل از پیاده روی حتما باید بدنم را گرم کنم، وگرنه عضلات پشت پایم به شدت درد می گیرند.

داشتن آمادگی یک ضرورت است. برای تقویت قدرت بیان تان هر روز صبح را با گرم کردن صدای تان شروع کنید. عضلات صورت تان را بکشید. برنامه های تان را به ترتیب اجرا کنید. یکی از تمرین‌هایی که برای گرم کردن تارهای صوتی می توانید انجام دهید ارتعاش لب‌ها با عبور هوا از بین آنهاست (برای آشنایی با این تمرین ویدئوهای Lip Roll را در اینترنت جستجو کنید.) ماهیچه‌های گردن تان را شُل کنید. تمرین های تنفسی تان را انجام دهید. حتی اگر زمانی برای گرم کردن صدای تان صرف نمی کنید، هر روز صبح ۵ دقیقه را به آماده کردن صدای‌تان اختصاص دهید. این تکنیک برای صدای تان به‌طور شگفت انگیزی خوب و برای سلامتی‌تان مفید است. اگر هنوز فکر می کنید این ترفند احمقانه است، توجه داشته باشید سلین دیون» که سال‌ها در زمینه ی خوانندگی تجربه دارد و در کارش بسیار موفق است هنوز هم، هر روز صبح را با این تمرین های پایه‌ای آغاز می کند.

۹. بدون آمادگی خواندن» را شروع کنید

در موسیقی، به توانایی خواندن یک برگه ی موسیقی (که تا به حال آن را ندیده اید) و نواختن آن به وسیله ی آلت موسیقی، بداهه‌نوازی» می گویند.

برای سخنرانی های طولانی یا پروژه های بزرگ مثل صداگذاری کتاب های صوتی یا ویدئوهای آموزشی، ممکن است وقت تان برای چندین‌بار روخوانی متن، قبل از شروع کار تلف شود، بدون اینکه نیازی به این کار باشد. به جای آن می‌توانید تمرین کنید هنگامی که برای بار اول متنی را می‌خوانید، آن را خوب بیان کنید. ممکن است مدتی طول بکشد تا دهان و چشم های‌تان هماهنگ شوند اما این مهارت به‌خوبی با گام بعدی که از آن صحبت خواهیم کرد در ارتباط است.

۱۰. تمرین کنید

برای تقویت قدرت بیان باید تمرین کنید. با اینکه دیگران بارها و بارها اهمیت تمرین کردن را برای نتیجه دادن کارها توضیح داده‌اند، ما هم در مورد آن صحبت می کنیم. بهترین هنرمندان دوبله می توانند هزاران کلمه را بدون ارتکاب اشتباه بیان کنند، اما برای به‌دست آوردن این مهارت، سال‌ها زمان لازم است. تمرین باعث از بین بردن نواقص می شود و صداپیشه ها از این راه به موفقیت می‌رسند.

خیلی‌زود روی غلتک می افتید و خواندن و گفتارتان به‌هم‌ پیوسته و بدون اشتباه می شود. به این ترتیب در وقت تان صرفه جویی، در کارتان پیشرفت و از مهارت تان سود کسب می‌کنید و قدرت نفوذ کلام‌تان را بالا می‌برید.

۱۱. آرام باشید

شاید این آخرین نکته باشد اما مهم ترین مسئله است. چرا؟ چون اگر تازه کار هستید، هر یک از سخنرانی ها یا آزمون ها می‌تواند برای تان به آخرین‌شان هم تبدیل شود. پس همه چیز به این چنددقیقه یا حتی چندثانیه بستگی دارد و این موضوع می تواند شما را نگران کند. عمیق نفس بکشید و لبخندی بزنید (که می توانید صدایش را از طریق بلندگو بشنوید). به توانایی های خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید فرقی ندارد چه اتفاقی می افتد، مهم این است که شما به بهترین شکل تلاش کرده اید.

امیدواریم با خواندن این متن یاد گرفته باشید که

چطور مهارت‌های گفتاری‌ و فن بیان‌مان را ارتقا دهیم.

در ویدیوی زیر می‌توانید با ۵ مورد از ۱۱ ترفند تقویت قدرت بیان آشنا شوید.


هر فردی قابلیت موفق شدن را دارد، پس هیچ کسی موفق و کامیاب به دنیا نمی آید. ویل اسمیت می گوید "سرافرازی و بزرگی، یک ویژگی ذاتی و اختصاصی نیست که فقط افراد خاصی از آن بهره‌مند باشند، بلکه چیزی است که درون همه‌ی انسان‌ها وجود دارد."

از راه‌های مختلفی می توان به

موفقیت رسید اما برای پیمودن این مسیر چند نکته و راهنما وجود دارد. در ادامه

قوانین موفقیت را از زبان مشاهیر بزرگ دنیا مطرح می کنیم. با

یوکن همراه باشید.

تمرکزتان را روی مسیر بگذارید، نه نتیجه!

به گفته‌ی رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson)، "زندگی یعنی سفر کردن؛ تنها مقصد مهم نیست."

مایکل جردن: "من هیچ وقت به نتیجه پرتاب‌های ناموفق فکر نمی کنم. وقتی به پیامد آن‌ها فکر کنید، تنها نتیجه‌ی منفی به ذهنتان خطور خواهد کرد."

سخن آنت فونیچلو (Annette Funicello) را از یاد نبرید که می گوید "یک زندگی فوق‌العاده، وماً به معنای یک زندگی بدون نقص نیست."

خود واقعی‌تان باشید

استیو جابز می گوید: "ثروتتان در هنگام مرگ اهمیت ندارد، بلکه مهم آن است هر شب در وقت خواب، بدانید کارهای فوق‌العاده‌ای انجام داده اید."

سخن تیک نات هان (Thich Nhat Hanh)، فعال مدنی ویتنامی را هم در ذهن داشته باشید: "اگر خود واقعی‌مان نباشیم و زمان حال را درنیابیم، قطعاً همه چیز را از دست خواهیم داد."

هلن کلر: "زیباترین و بهترین عناصر را نمی توان دید یا لمس کرد، بلکه باید آن‌ها را با دل و جان احساس کرد."

کمی بیشتر به اطرافیان خود اهمیت دهید

چار دیکنز می گوید: "وقتی بتوانید باری از روی دوش دیگری بردارید، انسان مفیدی خواهید بود." پس نباید تنها دریافت کننده کمک باشید؛ به گفته‌ی مایا آنجلو (Maya Angelou)، شاعر و فعال مدنی: "نمی توانید در هر دو دستتان، دستکش بیس بال کنید، زیرا برای پرتاب کردن توپ به دستی نیاز دارید."

خلیل جبران (Khalil Gibran) درباره لذت زندگی می گوید: "خواب دیدم زندگی پر از لذت است، وقتی بیدار شدم زندگی را سراسر خدمت به دیگران یافتم، پس خدمت کردم و متوجه شدم خدمت کردن بسیار لذت بخش است."

وینستون چرچیل: "با چیزی که به دست می آوریم، زندگی‌مان را می گذرانیم و با آنچه به دیگران می دهیم، زندگی خود را می سازیم."

تمام استعدادهایتان را به کار ببندید و با مشکلات مواجه شوید

آلبرت اینشتین (Albert Einstein) باور دارد: "هر کسی می تواند نابغه باشد، اما اگر بخواهید ماهی را به دلیل ناتوانی‌اش در بالا رفتن از درخت سرزنش کنید، تمام عمر خود را احمق می داند."

گوته می گوید: "کسی که با

استعداد خارق‌العاده به دنیا می‌آید، بزرگ‌ترین لذت برایش این است که از آن استعداد استفاده کند."

آرنولد شوارتزنگر: "قدرت با پیروزی به دست نمی آید، بلکه چالش‌ها هستند که شما را به قدرت می رسانند. وقتی بتوانید در مقابل سختی‌ها و مشکلات بایستید، قدرتمند خواهید شد."

قدرشناس باشید

ملودی بیتی (Melody Beattie)، نویسنده کتاب خود درمانگری می گوید: "راز سعادت در زندگی، قدردان بودن است. با قدرشناسی داشته‌هایتان را بیشتر می بینید. قدرشناسی سبب می شود بی‌نظمی به نظم و سردرگمی به وضوح و راستی تبدیل شود."

صبور باشید

گفته‌ی توماس جفرسون (Thomas Jefferson) را در هنگام عصبانیت در نظر داشته باشید: "در هنگام عصبانیت و خشم، قبل از حرف زدن تا 10 بشمارید، اگر خیلی عصبی هستید تا 100 بشمارید."

صبر و شکیبایی بسیار مهم است، به گفته‌ی پائولو کوئیلو "زندگی به معنای شکیبایی است تا وقتی زمان مناسب برای انجام کارها از راه برسد."

ژان ژاک روسو: "صبر کردن بسیار سخت و تلخ است، اما میوه‌ی شیرینی دارد."

شادی و خوشبختی به آسانی حاصل نمی شود

الیزابت گیلبرت (Elizabeth Gilbert)، نویسنده‌ی کتاب "بخور، نیایش کن، عشق بورز" می گوید: "شادی با تلاش به دست می‌آید. باید برای رسیدن به آن تلاش کنید، پافشاری کنید و گاهی در جستجوی آن دنیا را به هم بریزید. باید با تمام جدیت استعدادهایی که در زندگی دارید را به نمایش بگذارید."

النور روزولت (Eleanor Roosevelt) هم عقیده دارد " شادی هدف نیست بلکه نتیجه‌ی

هدف است."

دالایی لاما: "

شادی و

خوشبختی بدون سختی کشیدن نصیب کسی نمی شود. بلکه شادی از تلاش‌ها و فعالیت‌های ما به دست می‌آید."

سادگی را اساس زندگی قرار دهید

جان وودن (John Wooden)، بازیکن و مربی مشهور بسکتبال، می گوید: "جزئیات کوچک مهم هستند. همین چیزهای کوچک باعث اتفاقات بزرگ می شود." اینشتین برای شاد بودن چیزهای زیادی نمی‌خواست، او می گوید:"برای شاد بودن تنها یک میز، یک صندلی، ظرفی پر از میوه و یک ویولون کافی است."

مار اُرلیوس: "هیچ وقت از یاد نبرید برای داشتن یک زندگی شاد، چیز زیادی نیاز نیست."

نیازی به راضی نگه‌داشتن همه نیست

پائولو کوئیلو می گوید: "اگر همه دوستتان دارند، جایی را اشتباه رفته‌اید. باید دشمنی داشته باشید تا آگاهتان کند."

آبراهیم لینکلن هم می گوید: "خواسته‌ی خودتان برای موفقیت، از هر چیزی مهم‌تر است."

بیل کازبی: "راز موفقیت را نمی دانم، اما باور دارم کلید

شکست، تلاش برای راضی نگه‌داشتن همه است."

خودتان و توانایی‌هایتان را باور داشته باشید

توماس ادیسون می گوید: "اگر تمام کارهایی که می توانیم انجام دهیم را به انجام برسانیم، از نتیجه شگفت زده می شویم." پس همانند النور روزولت "هر روز کاری که از انجام آن وحشت دارید را انجام دهید."

سِت گودین (Seth Godin) کارآفرین اهل نیویورک می گوید: "در زندگی جلو بروید و هر ناممکنی را ممکن کنید."

پیتر دراکر: "بهترین راه برای پیش بینی آینده، خلق کردن آن است."

در زندگی شور و اشتیاق داشته باشید

دیل کارنگی می گوید: "با تنبلی، شک و تردید به دست می‌آید و گام برداشتن، اعتماد و جسارتتان را زیاد می کند. با نشستن و اقدام نکردن نمی توانید بر ترس‌هایتان غلبه کنید. پس بیرون بروید و کاری انجام دهید."

فرانک لوید رایت (Frank Lloyd Wright)، معمار و نویسنده‌ی آمریکایی هم می گوید: "برای دست یابی به ارزش‌ها، باید با تمام وجود در آن غرق شوید."

آلبرت اینشتین: "من استعداد خارق‌العاده‌ای ندارم، فقط خیلی کنجکاوم."


من (زیگ زیگلار) در طول این سالها، فرمولی به دست آورده‌ام که به من کمک می‌کند به هر آنچه که از نظر من موفقیت است، برسم. در این سری از مقالات، به بخش‌های مختلف این فرمول اشاره می‌کنم که با نگرش ذهنیِ صحیح شروع می‌شود و افزودن مهارت‌های مناسب، اندیشه صحیح، یافتن مسیر و ساختن پایه‌های شخصیت را در بر می‌گیرد.

 

آموزه های از زیگ زیگلار

۱- توسعه نگرش فکریِ مناسب

اگر در طول مسیر خود به سوی نقطه اوج، نگرش مناسب» به همراه داشته باشید، سفر شما به سوی موفقیت، جریانی توأم با آرامش خواهد داشت، عبارت فکر می‌کنم که می‌توانم»، در هر زمانی عبارت نمی‌توانم» را سرکوب می‌کند نگرش می‌توانم انجام دهم» در زندگی، به شما کمک می‌کند در زمان مورد نظرتان، به اهداف خود دست یابید، روابط دوستانه ایجاد کنید و کاری دائم در این مسیر داشته باشید. از این رو همه از بودن در اطراف شخصی که یابنده راه حل‌هاست و به جای نگاه منفی به هر موردی، نگاهی مثبت دارد، لذت می برند.

فکر می‌کنم که می‌توانم»

۲- افزودن مهارت های مناسب

نگرش شما نقشی بسیار مهم و تعیین کننده در میزان موفقیت‌ تان دارد، زیرا می‌تواند به شما کمک کند کارهایی شگفت‌انگیز انجام دهید؛ اما بدون وجود مهارت‌های مناسب، شما فقط به آنچه که می‌توانید انجام دهید، محدود می‌شوید؛ آن هم بدون توجه به نگرش خود یک کارمند فروش با علاقه و مشتاق، با بهره‌گیری از یک نگارش صحیح می‌تواند در فروش محصولی خوب، به درجاتی از موفقیت برسد و حتی ممکن است به موفقیت چشمگیری نیز دست یابد اما این فرد بدون آموزش کامل در مورد محصول و شناخت افرادی که با آنها معامله می‌کند، نمی‌تواند نیروهای بالقوه خود را تشخیص دهد.

۳- فلسفه صحیح

بخش سوم فرمول موفقیت، داشتن فلسفه قانون طلایی» من است. من این قانون را به این صورت بیان می‌کنم: شما می‌توانید در زندگی، هر آنچه را که می‌خواهید به دست آورید، اما برای موفقیت، باید به اندازه کافی به دیگران هم کمک کنید تا آنچه را که می‌خواهند به دست آورند.»

زندگی مجموعه‌ای از فضاهای مجزا نیست؛ تمام جوانب زندگی از جمله جوانب شخصی، کاری و غیره، به طور مستقیم یا غیرمستقیم درهم بافته شده‌اند. زندگی جسمی، فکری و روحی شما به هم متصل است و تمام این جوانب می‌تواند بر جنبه‌های مالی زندگی شما نیز تاثیر بگذارد. هر کس صرف‌نظر از جایی که در آن زندگی می‌کند و کاری که انجام می‌دهد، می‌خواهد این هشت ویژگی را در زندگی خود داشته باشد:

– خوشحالی
– سلامت
– برخورداری از حداقل رفاه
– امنیت
– دوست خوب
– آرامش فکری
– روابط خانوادگی خوب
– و بالاخره، امید به زندگی.

در یکی از رومه‌ها موضوع جالبی درباره کارکنان یک شرکت منتشر شد. از کارفرمایان پرسیده بودند: به نظر شما مهمترین درخواست کارکنان چیست؟» کارفرمایان پاسخ دادند: به ترتیب؛
– اول حقوق خوب،
– دوم، امنیت شغلی
– سوم، فرصت دریافت ترفیع
اما در همین شرکت، کارکنان حقوق را در اولویت هفتم، ترفیع را در اولویت دوازدهم و امنیت شغلی را در اولویت سیزدهم قرار داده بودند!
کارکنان در صحبت‌های خود گفتند که از نظر آنها کار جالب، در رتبه اول، ارزش قائل شدن برای کار آنها، در رتبه دوم و احساس سهیم بودن در کارها، در رتبه سوم قرار دارد. شما می‌توانید پاسخ کارکنان را با جمله کارکنان می‌خواهند در شأن آنها یا دستِ کم، به عنوان یک همنوع با آنها برخورد شود»، ارزیابی کنید.

نتایج جدیدترین تحقیقات نیز نشان می‌دهد که ۴۶ درصد از کارکنانی که داوطلبانه کار خود را رها می‌کنند، احساس می‌کنند کسی برای آنها ارزش قائل نیست. به علاوه، تحقیق مشاوری را خواندم که نشان می‌داد ۹۳ درصد از کارکنان گفته‌اند وقتی آنها کار سختی را برای یک کارفرما به اتمام می‌رسانند، کارفرما هرگز درباره نحوه انجام کار آنها نظری نمی‌دهد؛ برای مثال نمی‌گوید: کارتان خوب بود» یا از تلاش شما متشکرم».

این مساله بسیار جای تاسف دارد، زیرا ارزانترین و اثربخش‌ترین انگیزه در محل کار، تشویق ساده اما صمیمانه، برای موفقیت و تلاش بیشتر است. اگر کارفرما فضای جالبی به وجود آورد، تشکر خود را برای کارهای انجام شده بیان کند و کارکنان احساس کنند که در کارها سهیم اند، به طور حتم کارکنانی شادتر، سالم تر و امین تر از قبل خواهد داشت.

این فضا بر روابط کارکنان در محل کار و حتی در خانه تاثیر می‌گذارد و به آنها امید می‌دهد که آینده به مراتب بهتر از گذشته خواهد بود. اگر این موارد را در کنار هم قرار دهید، کارکنانی با بهره‌وری بیشتر خواهید داشت. از طرفی وقتی کارفرمایان به کارکنانی که بهره‌وری بیشتری دارند، پول بیشتری پرداخت کنند، کارکنان در رفاه بیشتری قرار خواهند گرفت.

۴- یافتن مسیر

ممکن است که شما نگرش صحیح، مهارت‌های مناسب و فلسفه قانون طلایی» را داشته باشید؛ اما بدون داشتن برنامه‌ریزی در زندگی، در نهایت، یک کُلیّت سرگردان» خواهید بود اگر می‌خواهید از نگرش، توانایی، آموزش و فلسفه خود به طور تمام و کمال استفاده کنید، باید مسیر برنامه‌ریزی شده‌ای داشته باشید.

هیچ کس بدون برنامه‌ریزی حتی غذا هم نمی‌پزد و یا به تعطیلات نمی‌رود؛ با وجود این، بیشتر افراد هرگز یاد نمی‌گیرند که چگونه برای کارهای زندگی خود برنامه‌ریزی کنند. در نتیجه، سال‌ها وقت خود را در کار یا حرفه‌هایی می‌گذرانند که با پیشنهاد شخص دیگری انتخاب کرده‌اند. شاید هم به این دلیل که دیگران آن را انجام می‌دادند، یا شاید کاری ساده و یا تنها کار موجود بوده و در واقع آنها کار دیگری برای انجام دادن» نداشته‌اند آن را پذیرفته اند.

۵- سهم شخصیت در موفقیت

شما می‌توانید یک میلیاردر باشید و افرادی که شما را می‌شناسند، از هر لحاظ شما را فرد موفقی بدانند دلیل آن ساده است؛ می‌توانید میلیاردر باشید، بدون اینکه شخصیتی داشته باشید. شخصیت، آخرین و پنجمین عامل فرمول موفقیت است و بدون شخصیت، بهترین نگرش‌ها، قوی‌ترین مهارت‌ها، دقیق‌ترین فلسفه‌ها و ارزشمندترین اهداف، هیچ معنایی ندارند. هیچ یک از چهار عامل قبلی فرمول موفقیت، به این اندازه مهم نیست. شیادان هم شاید بتوانند ثروت بسیاری جمع کنند و اموال فراوانی داشته باشند؛ اما هرگز به معنای واقعی، موفق نیستند.

برگرفته از کتاب: توصیه‌های جادویی برای موفقیت – زیگ زیگلار »

 

آموزه های از زیگ زیگلار


۵ مهارت فروش که تیم فروش باید بداند

۱) از مشتریان فعلی برای جذب مشتری جدید استفاده کنید

جالب است بدانید که مشتریان فعلی شما بهترین گزینه برای کمک به فروش بیشتر محصولات شما هستند. بنابراین اگر بتوانید از مشتریان فعلی خود برای جذب مشتریان جدید استفاده کنید می‌توانید به نتایج مطلوبی در فروش محصول برند خود برسید. استفاده از توصیه‌های مشتریان فعلی یک مهارت فروش مهم برای تیم فروش شما است. بنابراین سعی کنید اطلاعات تماس مفیدی را حین خرید مشتری از او دریافت کنید. این اطلاعات تماس به شما کمک می‌کند تا با پیگیری دریافت محصول و آگاهی از رضایت مشتری اعتماد او را به برند خود جلب کنید. این نکته را فراموش نکنید که ارائه خدمات پس از فروش و در دسترس بودن سبب جذب مشتری بیشتر می‌شود. از طرف دیگر نیز مشتریانی که با توصیه مشتریان فعلی به خرید از محصولات شما اقدام می‌کنند با حس اطمینان بیشتری وارد عمل می‌شوند و همین امر باعث می‌شود که شما هم در ارائه خدمات خود با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنید. بنابراین برای تقویت مهارت

فروش تیم خود لازم است که توجه خاصی به مشتریان فعلی خود داشته باشید.

مشتریان فعلی بهترین گزینه برای جذب مشتریان جدید هستند.

مشتریان فعلی بهترین گزینه برای جذب مشتریان جدید هستند.

۲) از اطلاعات مشتریان قبلی استفاده کنید

بهترین روش برای معرفی و فروش محصول جدید استفاده از اطلاعات مشتریان قبلی است. هر چند ممکن است محصول جدید شرکت شما تفاوت زیادی با محصولات قبلی داشته باشد. اما مشتریان محولات قدیمی‌تر می‌توانند خریداران بالقوه‌ی محصول فعلی شما نیز باشند. ارسال یک پیام یا ایمیل که حاوی اطلاعات نسبتا کاملی از محصول فعلی شما است با ایجاد حس همدلی سبب ایجاد حس اعتماد و پیشبرد استراتژی بازاریابی احساسی می‌شود. ارسال این پیام یا ایمیل باید نوعی حس مثبت و توجه را در ذهن مخاطب شما ایجاد کند و حالت اسپم را برایش نداشته باشد. البته این نکته را فراموش نکنید که برای موفقیت و تقویت مهارت فروش خود در این روش بهتر است از مشتریانی که طی یک سال اخیر از محصولات شما خریداری کرده‌اند استفاده کنید.

۳) تماس سرد با مشتری

تماس سرد یکی از روش‌های بازاریابی است. از آنجایی که این تماس با افرادی که اطلاعات آن‌ها از قبل در دسترس است برقرار می‌شود تحت عنوان تماس سرد شناخته می‌شود. این اطلاعات می‌توانند متعلق به مشتریان قبلی شما باشند و یا اطلاعاتی باشند که از شرکت‌های فعال در زمینه‌ی تحقیقات بازار جمع‌آوری شده‌اند. پیام تماس سرد باید چارچوب خاصی داشته باشد تا سبب آزردگی خاطر دریافت کننده آن نشود. بنابراین در تهیه پیام این تماس به نکات زیر توجه کنید:

  • عنوان یا موضوع پیام باید تا حد ممکن کوتاه باشد.
  • اولین جمله‌ی پیام باید ارزشی که محصول مورد نظر به مشتری ارائه می‌دهد را به شکل کاملا مفهومی بیان کند.
  • دومین جمله باید دلیل منحصر به فرد بودن محصول و برند شما را در قالب یک جمله‌ی ساده و به دور از اغراق بیان کند.
  • این پیام باید با یک سوال ساده بدون جواب به اتمام برسد تا مخاطب را ترغیب به برقراری تماس با شما بکند.

تماس یا ایمیل سرد یک مهارت فروش برای تیم فروش است.

تماس یا ایمیل سرد یک مهارت فروش برای تیم فروش است.

۴) ارتباط با مشتری برای پاسخگویی به سوالات

اگر استراتژی بازاریابی شما به درستی پیش رود و تمام مراحل قبلی به درستی طی شده باشند به مرحله‌ی ارتباط با مشتری و مذاکره می‌رسید. معمولا برای این کار فردی با روابط عمومی بالا که اطلاعات کاملی از محصول مورد نظر در اختیار دارد انتخاب می‌شود. شاید بتوان گفت این مرحله سخت‌ترین بخش فروش باشد که مهارت فروش خاصی نیاز دارد. زیرا متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول در این مرحله انجام می‌گیرد.

ارتباط موثر با مشتری یک مهارت فروش برای موفقیت تیم فروش

ارتباط موثر با مشتری یک مهارت فروش برای موفقیت تیم فروش

۵) تبدیل مشتری بالقوه به مشتری بالفعل

این نکته را فراموش نکنید که مواجهه با یک فروشنده سمج نفرت انگیزترین بخش خرید محصول برای مشتری است. بنابراین فردی که در این زمینه فعالیت می‌کند باید از روابط عمومی بالایی برخوردار باشد و به کمک تکنیک‌های روانشناسی مشتری را هر چه سریع‌تر به بخش خرید نهایی هدایت کند. یک بازاریاب حرفه‌ای از لحن مشتری می‌تواند قطعیت او برای خرید را تشخیص دهد. معمولا وقتی مشتری به مرحله‌ی قطعی خرید خود می‌رسد لحن آرام و ملایمی دارد. در مورد کارهایی که برای قطعی کردن خرید لازم است انجام دهد سوال می‌کند و دوست دارد در مورد خدمات پس از فروشی که به مشتریان ارائه می‌شود اطلاعات کاملی به دست آورد. بنابراین یک بازاریاب موفق با یادگیری صحیح مهارت فروش می‌تواند مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل کند.


10 توصیه ارزشمند برایان تریسی برای رسیدن به موفقیت!

انگیزشی - 10 توصیه ارزشمند برایان تریسی برای رسیدن به موفقیت!

از همین جا شروع کنید

برایان تریسی معتقد است: "تفاوت اصلی میان افراد موفق و ناموفق این است افراد موفق دست به کار می شوند. آنها کارشان را شروع می کنند و هر کاری را می خواهند انجام می دهند. افراد ناموفق همین ایده ها را دارند، اما همیشه بهانه ای برای اقدام نکردن دارند."

این قطعا بهترین نقل قولی است که از زبان برایان تریسی شنیده اید. اغلب افراد با این بهانه که بالاخره یک روزی شروع می کنند، مدام کارهایشان را به تعویق می اندازند؛ اما حقیقت این است "یک روزی" هیچ وقت نمی رسد و دروغی است که برای آرام کردن وجدانمان به خود می گوییم. پس ابتدا اولویت هایتان را شناسایی کنید. باید دقیقا بدانید در این ماه و این سال به چه چیزی می خواهید برسید و تمام تلاش تان را برای رسیدن به اهداف خود به کار ببندید.

کمی فکر کنید. اگر روزی 2 ساعت را به یادگیری یک مهارت اختصاص دهید، در عرض 2 ماه به طور متوسط به افزایش درآمد 1000 تا 2000 دلار در ماه دست خواهید یافت. این افزایش درآمد چه تغییری در زندگی تان ایجاد می کند؟ سبک زندگی تان به چه صورت خواهد شد؟

از راهنمایی افراد متخصص استفاده کنید

برایان تریسی می گوید: "من این توصیه را از فرد بسیار مدبری با نام کاپ کاپمیر (Kop Kopmeyer) فراگرفتم که بیش از 50 سال به مطالعه ی مقاله هایی پیرامون موفقیت مشغول بوده است. او 1000 اصل برای دست یابی به موفقیت دارد. وقتی او را دیدم، سوال کردم در بین این 1000 اصل کدام یک از بقیه مهم تر است؟ او گفت: از روش های اثبات شده ی موفقیت بهره ببر."

بهترین اصل موفقیت این است که نیاز نیست چرخ را از ابتدا اختراع کنید. بلکه مسیر از قبل در مقابل شما آماده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است هر روز، چند گام کوچک به سوی اهداف تان بردارید.

برایان تریسی می گوید با مراجعه به فایل های صوتی، کتاب ها و وبلاگ ها می توان به رازهای موفقیت انسان های بزرگ دست یافت. تنها چیزی که نیاز دارید این است اقدام کنید.

اگر تنها به چیزهایی که می خواهید فکر کنید چیزی تغییر نمی کند. به رویاپردازی هر روزه پایان دهید و به جای آن رویاهایتان را زندگی کنید. این بهترین نقل قول از برایان تریسی است که به شما کمک می کند در زندگی به موفقیت های چشمگیر دست پیدا کنید.

تنها روی یک چیز تمرکز کنید

برایان تریسی می گوید: "10 هدفی که می خواهید در سال جدید به آنها دست پیدا کنید، روی کاغذ بیاورید. این سوال را بپرسید "اگر تنها بتوانم به یکی از اهداف لیست شده برسم، کدام هدف تاثیر مثبت بیشتری روی زندگی من خواهد داشت؟" آن مورد را روی کاغذ بنویسید و آن را هدف اصلی زندگی تان بدانید."

یکی از اشتباهات بزرگی که بیشتر افراد انجام می دهند این است سعی می کنند زندگی شان را به یک باره متحول کنند. آنها می خواهند رابطه ی لذت بخشی را شروع کنند، میلیونر شوند و خوش تیپ به نظر برسند، این طرز فکر باعث می شود

تمرکز آنها کاهش یابد. پس انرژی تان را همانند یک تیغ لیزری متمرکز کنید و تمام موانعی که در سر راهتان قرار دارند از بین ببرید.

از زمان تان بهترین استفاده را ببرید

برایان تریسی می گوید: "من همیشه فکر می کنم زندگی ام خورشید است و تمام عوامل زندگی ام همانند سیاراتی هستند که پیرامون زندگی ام می چرخند. این عوامل می تواند سلامت جسمی، روابط اجتماعی یا شغل باشد. زندگی من زمانی تغییر می کند که من ببینم مدیریت زمان، خورشید است و تمام چیزهای دیگر سیاراتی هستند که می چرخند."

نکته ی ارزشمند این است بهترین منبعی که در اختیار دارید زمان است. اگر باتدبیر از زمان تان استفاده کنید می توانید به سرعت به اهداف تان دست پیدا کنید. با

مدیریت زمان است که افرادی چون تیموتی اسکای یا مارک زاکربرگ میلیونر یا میلیاردر شده اند.

وقتی قدرت تان را متمرکز کنید، زودتر دچار اشتباه می شوید، سریع تر یاد می گیرید و این تجربه سبب می شود سریع تر از دیگران به موفقیت برسید. همیشه در زندگی با زمان همانند پول رفتار کنید تا خیلی سریع تر به پیشرفت برسید.

اهداف تان را همانند پرسش ها ساختارمند کنید

برایان تریسی می گوید: "فرآیندی وجود دارد که می تواند بیش از هر فرآیند دیگری افراد را به ثروت برساند. این فرآیند همان ساختارمند کردن اهداف بزرگ همانند یک پرسش است. پس باید خود را مم کنید تا 20 پاسخ برای این سوال به دست بیاید."

وقتی ذهن تان را کنکاش می کنید، به راه حل های فوق العاده دست می یابید. این روش ناخودآگاه تان را به جنبش درمی آورد و راه حل های خوبی برایتان فراهم می کند تا با کمترین تلاش، بیشترین دستاورد در انتظارتان باشد.

اگر هدف اصلی شما این است امسال به درآمد 100 هزار دلار برسید، آن را بدین صورت عنوان کنید: "چطور می توانم امسال 100 هزار دلار درآمد داشته باشم؟" و حالا 20 پاسخ برای این سوال بیان کنید. بهترین راهکار این است یک کتاب درباره ی آن بخوانید.

همانند یک فرد موفق رفتار کنید

برایان تریسی می گوید: "اگر می خواهید به ثروت زیادی برسید و همانند یک میلیونر زندگی کنید، یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است: عاداتی در طرز تفکر و عملکرد خود ایجاد کنید که باعث شده افراد دیگری با استفاده از آنها ثروتمند شوند."

اگر می خواهید به دستاوردهای بزرگی برسید، حتما باید بزرگ فکر کنید. شاید نخواهید برای بهبود یکی از مهارت هایتان 50 دلار هزینه کنید، پس چطور می توانید صدها هزار یا یک میلیون دلار درآمد داشته باشید؟

هیچ وقت تسلیم نشوید

برایان تریسی می گوید: "وقتی بارها، چیزهای جدید را امتحان می کنید، احتمالا به هیچ موفقیتی نخواهید رسید. زندگی من وقتی متحول شد که دریافتم هیچ چیز، چند بار اولی که آن را انجام می دهم، موفق نمی شود. پس تصمیم گرفتم، یک ایده را دست کم 5 تا 10 بار امتحان کنم. عمل کردن هیچ وقت باعث بازنده بودن نمی شود. تنها وقتی بازنده می شوید که هیچ کاری انجام ندهید."

با استقامت و سخت کوشی به موفقیت می رسید. وقتی اراده ی بالایی داشته باشید، موفقیت تان حتمی خواهد بود. اغلب افراد 3 یا 4 ماه بعد از اینکه پروژه ای را شروع می کنند تسلیم می شوند. اگر به قدر کافی استقامت داشته باشید، می توانید به پیشرفت برسید. این بهترین نقل قول از برایان تریسی است.

الگوی خوبی برای دیگران باشید

برایان تریسی می گوید: "در بیشتر مواقع وقتی چیز فوق العاده ای یاد می گیریم یا می شنویم، هدف مان این است دیگران را نسبت به آن متقاعد کنیم. شما باید الگوی خوبی برای دیگران باشید و از این طریق به آنها آموزش دهید؛ زیرا آنها به روش دیگری آموزش نمی بینند."

وقتی فکر می کنید متوقف شده اید، به خود بگویید: "این فرصت خوبی است تا به یک فرد جدید تبدیل شوم." چند ماهی تصمیم به تغییر بگیرید تا ببینید افراد زیادی سراغ تان می آیند و از شما می پرسند: "راز موفقیت شما چیست؟ چطور توانستید اینقدر زود تغییر کنید؟" بدین ترتیب شما به جای اینکه آنها را متقاعد کنید، چیز جدیدی به آنها یاد داده اید.

برایان تریسی می گوید شما تنها وقتی می توانید چیزی به دیگران یاد دهید که آن را با مثالی روشن نشان داده باشید.

عادت های خوب در خودتان ایجاد کنید

عادت های شما آینده تان را می سازند. اگر می خواهید ساختمانی مستحکم و غول پیکر درست کنید، به ستون های قوی نیاز دارید. در مقابل، وقتی عادات مناسبی در خود بوجود نیاورده باشید رویاهایتان محقق نخواهند شد.

این

کارآفرین بزرگ درس ارزشمندی به ما می دهد. برای ترک عادات نامناسب باید روی ایجاد عادت های خوب تمرکز کنید. تمام تلاش تان را به کار بگیرید تا عادت های خوبی در خود ایجاد کنید. بدین ترتیب عادت های بد، خیلی زود از بین می روند. این از بهترین توصیه های برایان تریسی برای دست یابی به موفقیت است.

هیچ وقت رویاهایتان را فراموش نکنید

برایان تریسی می گوید: "هر فرد در چه سنی باید رویاهایش را رها کند؟ هرگز. هنری فورد و راکفلر هم می گویند شما فقط به اندازه ی رویاهایتان پیر یا جوان هستید. تا وقتی رویاها، چشم اندازها و اهدافتان را دنبال می کنید زنده اید."

افراد زیادی وجود دارند که از 40 یا 50 سالگی به بعد به موفقیت رسیده اند. درسی که می توان از این افراد گرفت این است هیچ وقت برای دنبال کردن رویاها دیر نیست. از ارنستین شپرد (Ernestine Shepherd)، پیرترین فردی که در زمینه پرورش اندام فعالیت دارد، عبرت بگیرید؛ او 80 ساله است و نامش در کتاب رکوردهای گینس جهان ثبت شده است.

با عبرت گرفتن از افراد موفق و اقدام کردن از همین امروز می توانیم به هر چیزی که می خواهیم برسیم. پس وقت تان را هدر ندهید، با هر مشکلی رو به رو می شوید، بهترین راه حل این است یاد بگیرید، فعالیت داشته باشید و تمرین کنید.

توصیه های ارزشمند از برایان تریسی

"هیچ فردی آنقدر فرصت ندارد که بتواند همه چیز را از ابتدا فراگیرد. برای دست یابی به موفقیت، حتما باید افرادی را پیدا کنیم که هزینه ی لازم برای یادگیری چیزهایی که باید برای دست یابی به اهدافمان بپردازیم را پرداخته باشند."

"افراد موفق همیشه به دنبال یافتن راهی برای کمک به دیگران هستند. افراد ناموفق همیشه می پرسند "این کار چه فایده ای برای من دارد؟""

"تصور ما از خودمان همیشه همانند فردی است که باور داریم باید شبیه آن باشیم."

"تمام افراد موفق رویاهای بزرگی دارند. آنها آینده ی ایده آل شان را تجسم کرده اند و هر روز در جهت دست یابی به هدف موردنظرشان حرکت کرده اند."

"باید به قدری جزئی تلاش کنید تا قبل از دست یابی به یک چیز ارزشمند هیچ کسی نتواند آن را ببیند یا تحسین کند."

"هر چیزی که با اطمینان و اعتماد به نفس در انتظارش هستیم، به پیش بینی ما از آینده تبدیل می شود."

"اصل مهم برای موفقیت این است که ذهن خودآگاه مان را روی چیزهایی متمرکز کنیم که با اشتیاق به دنبال شان هستیم؛ نه چیزهایی که از آنها واهمه داریم."

"اگر فرزندان تان را به گونه ای بزرگ کرده اید که خود را در مقابل هر هدف و کاری که به دنبال انجامش هستند توانمند می بینند، در این صورت والدین موفقی بوده اید و ارزشمندترین چیز را به فرزندان تان داده اید."

"افراد موفق کسانی هستند که عادات موفقیت را در خود ایجاد کرده اند."

"توانایی توجیه کردن خودتان به اینکه لذت های کوتاه مدت را فدای لذت های بلندمدت کنید، پیش نیازی لازم برای دست یابی به موفقیت است."

"تمام چیزی که برای مقابله کردن با جهان در هر شرایطی نیاز دارید، درون خودتان پیدا می شود."

"کار تیمی به قدری مهم است که بدون آن، دست یابی به اوج مهارت هایتان یا کسب درآمدی که مدنظرتان است، غیرممکن خواهد بود."

"بهترین هدیه ای که می توانید به دیگران بدهید، پذیرش و عشق بی قید و بند است."

"من باور دارم خوش شانسی را می توان پیش بینی کرد. اگر می خواهید شانس بیشتری به دست آورید، فرصت های بیشتری برای خود فراهم کنید. فعال تر باشید و در معرض چشم قرار بگیرید."

"تصور کنید هیچ محدودیتی وجود ندارد. قبل از این که شرایط را در نظر بگیرید، ببینید چه چیزی درست و ایده آل است."

"هر چیزی را باور داشته باشید، برای شما به واقعیت مبدل می شود."

"هر کاری که انجام می دهید، میل یا ترس تان، شما را به انجام آن تشویق کرده است."

"هرگز چیزی که دوست ندارید برایتان اتفاق بیفتد را به زبان نیاورید."

"عشق با ابراز کردن رشد می کند. تنها وقتی می توانید عشق بیشتری به دست آورید که آن را بیشتر به دیگران بدهید."

"مهم نیست چه گذشته ای داشته اید. تنها چیزی که مهم است این است که در آینده به کجا می خواهید بروید."

"بهترین دارایی شما مهارت تان در کسب درآمد است. ارزشمندترین منبع نیز زمان است."

"برخی افراد می توانند به طور مداوم دانش جدید و بهتری به دست آورند و بتوانند این دانش را در زندگی و کارشان به کار ببندند و در آینده هم در جامعه تاثیر بگذارند."

"از منطقه ی امن خود بیرون بیایید. تنها در صورتی به پیشرفت می رسید که بتوانید به احساس ناخوشایندی که در زمان شروع یک کار جدید به سراغ تان می آید غلبه کنید."

"شادترین افراد کسانی هستند که احساس خوبی نسبت به خودشان دارند و این احساس نتیجه ی پذیرش مسئولیت تمام بخش های زندگی شان است."

"اگر کاری که انجام می دهید شما را در مسیر رسیدن به اهداف تان قرار نمی دهد، در این صورت از دست یابی به هدف تان دور خواهید شد."

"افراد موفق این توانایی را دارند که با هر اتفاقی انتظارات مثبت خودشان را داشته باشند."

"هرگز نمی توانید اتفاقاتی که برایتان رخ می دهد را کنترل کنید، اما می توانید رویکردتان را نسبت به چیزهایی که برایتان اتفاق می افتد کنترل کنید. در این صورت می توانید شرایط را تغییر دهید؛ نه اینکه بگذارید شرایط شما را تغییر دهد."

"در تمام افراد و موقعیت ها به دنبال نکات مثبت باشید. همیشه چیزی پیدا می کنید."

"برقراری ارتباط مهارتی است که می توانید آن را یاد بگیرید. اگر برای به دست آوردن این مهارت تلاش کنید، خیلی زود می توانید کیفیت زندگی تان را بهبود دهید."

"اهداف این امکان را برای شما مهیا می کند که تغییرات را در مسیر منافع خودتان قرار دهید."

"رویکرد مثبت به انتظارات، شخصیت والای شما را نشان می دهد."

"همیشه قدردان باشید و برای اتفاقاتی که برایتان رخ می دهد سپاسگزار باشید. باید بدانید هر قدمی که به سمت جلو برمی دارید گامی است به سمت دست یابی به چیزهای بهتر نسبت به شرایط فعلی تان."

"قطعیت از خصوصیات ن و مردانی است که عملکرد خوبی دارند. همیشه هر تصمیمی بهتر از تصمیم نگرفتن است."

"تنها وقتی می توانید از طریق درگیر شدن با چالش هایی که به نظر می رسد فراتر از قدرت فعلی شما برای مدیریت هستند، رشد کنید و دستاوردهای فوق العاده ای داشته باشید."

"3 درصد از درآمدتان را صرف توسعه فردی خود کنید تا آینده تان تضمین شود."

"اگر می خواهید به چیزهای ارزشمندی در زندگی شخصی و حرفه ای تان دست یابید، باید به قدر کافی برای پیشرفت فردی تان تلاش کنید."

"هر چه بیشتر به دنبال امنیت باشید، کمتر آن را به دست می آورید، اما هر چقدر بیشتر در پی فرصت های مختلف باشید، با احتمال بیشتری به امنیت مطلوب دست خواهید یافت."

"اکنون ارزشمندترین منبع ثروت درون سرتان قرار دارد."

"هیچ وقت گله و شکایت نکنید، هرگز توضیح اضافی ندهید. در مقابل این وسوسه که از خود دفاع کنید مقاوم باشید."

"هر دقیقه ای که برای برنامه ریزی صرف می کنید، 10 دقیقه در اجرا صرفه جویی می کنید. این کار سبب می شود 1000 درصد بازگشت انرژی داشته باشید."

"معیار اصلی برای سنجش ارزش مدیر هر کسب و کاری، کارایی آن است."

"همانند یک خودرو که اگر چرخ هایش به خوبی تنظیم شده باشند سریع تر، روان تر و با انرژی کمتری در مسیر قرار می گیرد، شما نیز اگر افکار، احساسات، اهداف و ارزش های متعادلی داشته باشید، عملکرد بهتری از خود نشان خواهید داد."

"کسانی که اهداف واضح و نوشته شده دارند، در مقایسه با افرادی که چنین اهداف مشخصی ندارند، در زمان کوتاه دستاوردهای بسیار زیادی به دست می آورند."

"هرچقدر اعتبار بیشتری به دیگران بدهید، اعتبار بیشتری هم به دست خواهید آورد. هر چه بیشتر به دیگران کمک کنید، آنها هم رغبت بیشتری برای کمک کردن به شما خواهند داشت."

"هر چیزی که به صورت آگاهانه به آن فکر کنید، در تجربه تان هم پدیدار می شود."


ریچارد بروک ( رییس شرکت بازاریابی شبکه ای آکسی فرش (Oxyfresh) و نویسنده کتاب هنر  بینش و انگیزه فردی )

من در یک مزرعه در چاوچیلای کالیفرنیا بزرگ شدم. در سن چهار سالگی چند عینک آفتابی از فروشگاه فردی به نام رِد یدم. وقتی مادرم از من پرسید آن ها را از کجا آورده ام، حقیقت را به او گفتم. او هم مرا وادار کرد که عینک ها را به رِد پس داده و از او عذرخواهی کنم. خیلی سرافکنده شدم. در دبیرستان، کسی را که دوستش داشتم، در سینما کنارم نشسته بود؛ ما دست در دست هم بودیم، اما روز بعد او بدون هیچ مشکلی مرا وِل کرد” و رفت.

من نظام باورهای خود را بر اساس شرایط احمقانه و روزمره ای که به ندرت هم برایم پیش می آمد بنا نهاده و رفتار خود را منطبق با آن در پیش گرفته بودم. بر اساس نظام باورهایم برنده بودن کار سختی بود.

من معمولاً منفی باف بودم. با این که والدین من ثروتمند، تحصیل کرده و مزرعه دار بودند، رفتار رقت بار و مغموم من، دست یابی به موفقیت را به کاری سخت و ناممکن بدل کرده بود. وقتی هفده ساله بودم، والدینم از یکدیگر جدا شدند. در این دوران من از مدرسه بیزار بودم، زیاد اهل درس نبودم و از سر کلاس جیم می زدم. معمولاً نمره ناپلئونی می گرفتم و به همین دلیل برای رفتن به دانشگاه نیز هیچ تلاشی نکردم. مدتی به این فکر کردم که نگهبان جنگل شوم تا این که یک روز فهمیدم برای این کار باید مدرک دانشگاهی داشته باشم و تازه در صورت داشتن مدرک، از هر ۱۰ نفر، یک نفر می توانست در آزمون ورودی قبول شود. بالاخره با تقلب در امتحان، مدرک پایان دوره متوسطه را گرفتم و در پمپ بنزینی در ایالت کالیفرنیا مشغول به کار شدم. در همان پمپ بنزین زندگی می کردم و شب ها هم در وانت خود می خوابیدم. تا این که بعد از مدتی به خاطر این که دو شب پیاپی فراموش کردم درب جلویی پمپ بنزین را ببندم، اخراج شدم.

جاه طلبی من کارم را به بزرگترین مرغداری جهان کشاند. یک فرصت شغلی با درآمد ساعتی ۳ دلار، به علاوه مزایا، مرخصی و از همه مهم تر بازنشستگی. لحظه ای در پذیرش آن درنگ نکردم. شغل من خرد کردن مرغ هایی بود که از مقابلم عبور می کردند. تکه تکه کردن میلیون ها مرغ. این کاری بود که روزی ۹-۸ ساعت انجام می دادم. آن هم در محیطی که همیشه بوی پر خیس می داد و دمای قسمت های مختلف آن از زیر دمای انجماد (محل نگهداری مرغ های منجمد) تا دمای ۱۲۰ درجه (محل کندن پَرهای مرغ ها) تغییر می کرد.

همهمه و سروصدا در کشتارگاه چنان زیاد است که سالی یک بار از کارگران تست شنوایی گرفته می شود. چربی مرغ ها زمین را لیز می کند و خون از گردن مرغ های بی سر روی زمین ریخته می شود.

در مدت کار در مرغداری پیشرفت خوبی داشتم و به دیگران می آموختم که چگونه مرغ ها را تکه تکه کنند. ولی مدت زیادی طول نکشید که شخصیتم مرا به عقب کشاند، زیرا به رئیس خود گفتم برو به جهنم.” و این حرف کافی بود که مرا به ابتدای خط تولید (که کار در آن، بسیارسخت تر و طاقت فرساتر است) بازگرداند. با وجود همه این سختی ها، مرغداری را دوست داشتم و در آن دوران شک نداشتم که سی سال آینده کاری خود را در مرغداری خواهم ماند و به سابقه کار (قدرت) و روزهای مرخصی (تفریح) خواهم رسید و روزها را در انتظار دوران بازنشستگی (آزادی) خواهم شمرد.

سال ۱۹۷۷ بود و من ۲۲ سال داشتم و هنوز در مرغداری کار می کردم. در این سال، یکی از دوستانم به نام استیو اسپالدینگ، یک فرصت کاری فوق العاده با توان رشد فردی و مالی را به من معرفی کرد و موضوع این کار بازاریابی شبکه ای نام داشت. قسمت جالبش این بود که کار مرغداری را نیز همین دوستم برایم ترتیب داده بود. به نظرم او این فرصت کاری جدید را به من معرفی کرد، زیرا برای وضعیتم متأسف بود. من و چند نفر دیگر از دوستانم از جمله جک اَکر، دِیو و دن آستین که همگی آن ها در آن موقع کارگران فصلی بودند، وارد این حرفه شدیم. به ما گفته بودند که اگر از طرح و برنامه های شرکت تبعیت کنیم، می توانیم سالیانه بیش از شصت هزار دلار درآمد داشته باشیم. آن هم از کار پاره وقت!

در آن سال افرادی که چنین درآمدی داشتند عبارت بودند از پزشکان، وکلا، متخصصین بسیار تحصیلکرده و افرادی که ارث کلانی برده بودند. می دانستم که جزء هیچ یک از افراد فوق نیستم و در هیچ کار دیگری نیز نمی توانم شصت هزار دلار درآمد داشته باشم. ولی نکته جالب این بود که من بیش از هر چیز دیگری در دنیا، می خواستم که شصت هزار دلار درآمد داشته باشم!

در سوم و چهارم آگوست سال ۱۹۷۷، من و دوستانم و چهل نفر دیگر که آن ها را نمی شناختیم، در هتلی در شهر بِکِرز فیلد، دور هم جمع شدیم. در آن جا جلساتی برای مان برگزار شد و سخنرانانی پشت سر هم به ایراد سخنرانی پرداختند و همگی اعلام کردند که ما واقعاً می توانیم درآمد ۶۰٫۰۰۰ دلار در سال را داشته باشیم. اولین مربی ما فردی به نام کِرت راب” بود. او به ما گفت که قبلاً در کارخانه مابِل” کار می کرده و با این که از کار خود راضی بوده، نمی توانسته به آرزوهایش دست یابد!

به اصرار همسرش از کار خود بیرون آمده و در بازاریابی شبکه ای با همسرش همراه شده است. او گفت که در ابتدا باور نداشته بتواند چیزی را که می خواهد به دست آورد. کِرت تأکید کرد که باور نداشته است، اما در نهایت توانسته به موفقیت دست یابد. او و همسرش به اقصی نقاط جهان سفر می کردند و مردم را یاری می دادند تا آن ها نیز به رویاهای خود دست یابند.

کِرت راب، ۹ ماه پس از اولین جلسه آموزشی من از دنیا رفت. وی در زمانی که در اوج موفقیت خود بود، در امواج خروشان هاوایی به همراه همسرش به دام افتاد و کشته شد. تا وقتی که کِرت زنده بود و به من آموزش می داد، هیچ کدام از آموزش های او را به کار نبستم. من داشتم به قول خودم آموزش می دیدم”، روی آن کار می کردم” و آماده می شدم”.

زمانی که خبر فوت ناگهانی او را شنیدم، واکنش من فقط این بود که همه چیز را رها کنم. احساس می کردم بدون او که همیشه در کنارم بود و کمکم می کرد دیگر نمی توانم ادامه دهم. اما بعد از مدتی فهمیدم واکنش من بزدلانه و در واقع بی احترامی به آموزش های کِرت بوده است. تنها کاری که برای احترام به او می توانستم انجام دهم این بود که به یک منبع آموزشی برای خود و دیگران تبدیل شوم. دیگر آماده شدن کافی بود و زمان عمل فرا رسیده بود. باید دست به کار می شدم و آموزه های کِرت را به کار می بستم و به دیگران آموزش می دادم.

از آن روز به بعد، زندگی من به طور شگفت انگیزی تغییر کرد. از آن روزی که تصمیم گرفتم برای خود و دیگران به یک منبع آموزشی بدل شده و آنچه می دانستم را به کار ببندم. آنچه در ادامه خواهید خواند، شاید مبالغه آمیز و متکبرانه به نظر بیاید ولی واقعیت دارد و تمام این ها پس از تصمیم آن روز من عملی شد.

اولین میلیون دلار خود را قبل از سن ۳۰ سالگی به دست آوردم، زیرا مقام فروشنده برتر در یک سازمان بازاریابی شبکه ای با بیش از ۲۵۰٫۰۰۰ بازاریاب را کسب کرده بودم و در ۳۱ سالگی نیز به مقام معاون مدیرعامل همان شرکت منصوب شدم.

در سال ۱۹۹۲ و در سن ۳۷ سالگی، مجله موفقیت (Success) تصویر من و شرکت ما را روی جلد خود چاپ کرد.

در ۱۹۹۴ از طرف مجله اینک (Inc.) به عنوان کارآفرین سال انتخاب شدم.

در ۱۹۹۶ مجله کار در منزل” تصویر مرا روی جلد خود چاپ کرد.

در ۱۹۹۸ به تالار افتخارات بازاریابی شبکه ای معرفی شدم.

در ۲۰۰۲ به عنوان یکی از پنج مربی برتر بازاریابی شبکه ای، جایزه بهترین توزیع کننده را دریافت کردم.

در حال حاضر به برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه رشد فردی و راهبری می پردازم و در کنار آن یک شرکت بازاریابی شبکه ای موفق با سابقه بیست ساله را اداره می کنم. حداقل دو بار به تمام ایالت های کشور خود رفته و به ۲۲ کشور جهان سفر کرده ام و برای بسیاری از گروه های صد نفره و حتی هزار نفره سخنرانی کرده ام.

نه تنها جنبه مادی زندگی من عالی است، بلکه از سلامت کامل برخوردارم و عاشق محل زندگی خود و کاری که انجام می دهم، هستم.


50 راز سعادت رندی گیج

راز آفرینش سعادت ناب و وفور و فراوانی در زندگی شما چیست؟

خب، در واقع 50 راز وجود دارد. (50 راز سعادت رندی گیج) یا حداقل آن‌هایی است که من چندین بار وقتی که نشسته بودم و چندین فکر جدی به سراغم آمد از آنها استفاده کردم.

در واقع شما به این رازها نیاز دارید به شرطی که بتوانید از آن‌ها نگهداری و در زمان نیاز به آن مراجعه کنید.

پس بفرمایید، با تقدیم احترام:

تعدادی از این 50 راز خیالبافی هستند، برخی عمیق و ژرف. تعدادی واضح و روشن هستند و بقیه ممکن است شما را متعجب سازند. برخی به شما حس خوبی می دهند و برخی امکان دارد شما را عصبانی و دیوانه کنند. اما هر کدام حقیقت مشخصی را درباره ی سعادت و خوشبختی نشان می‌دهند و اینکه چه چیزی سبب یک زندگی سعادتمندانه و وافر می‌شود.

50 راز سعادت رندی گیج

1- افراد ثروتمند متفاوت از افراد ورشکسته فکر می‌کنند.

2- افراد سالم به گونه ای متفاوت از افراد بیمار می‌اندیشند.

3- تفکر افراد شاد با افراد افسرده متفاوت است.

4- شما به خاطر نداشتن پول فقیر نیستید، شما فقیر هستید چون رویا ندارید.

5- دولت ها سعادت و خوشبختی را ایجاد نمی کنند. در بهترین حالت آن را تسهیل می کنند. معمولا آن‌ها آن را بر باد می‌دهند.

[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”reg” ihc_mb_template=”4″ ]

6- پول در ماهیت و ذات خودش انرژی‌ست که می‌تواند جذب یا دفع شود.

 

50 راز سعادت رندی گیج

7- با یک دیدگاه قدرتمند که شما را به سمت آن می‌کشاند، شما جهان را به سمت خواسته‌های خود خم می‌کنید.

8- وقتی رویای شما به اندازه‌ی کافی واضح و جسورانه باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، واقعیات دیگر اهمیتی ندارد.

9- گذشته ی شما آینده‌تان را تعیین نمی‌کند، زمانی تغییر آینده اتفاق می‌افتد که تصمیم به شکستن این چرخه بگیرید.

10- شما می‌توانید روزی پنج تا شش ساعت تلویزیون نگاه کنید یا اینکه ثروتمند شوید اما نمی‌توانید هر دوی آن‌ها را انجام دهید.

11- شما می‌توانید یک قربانی یا یک قربانی کننده باشید اما نمی‌توانید هر دوی آن‌ها باشید.

12- فقر، فقدان پول و دارایی نیست، بلکه یک ذهنیت است.

13- سعادت و رفاه وجود پول و دارایی نیست، صرفا یک ذهنیت است.

14- ممکن است شما فکر کنید که کمبود پول دارید، اما این کمبود تنها یک ایده است.

15- هرگز به کسی اجازه ندهید که عقاید محدودش را از آن شما کند.

16- اگر می خواهید ثروتمند شوید، نصیحت گرفتن از افراد ورشکسته را رها کنید.

17- ثروت شما با همان سرعتی رشد می کند که ذهن خودآگاه سعادتمند شما رشد می‌کند.

18- پنیر مجانی تنها در تله موش است.

19- ثروت توسط افزایش اعتبار و حل مسائل ایجاد می‌شود.

20- شما باید برای رها کردن شخصی که بودید مشتاق باشید تا به شخصی که قرار است تبدیل شوید.

21- سعادت حق طبیعی و از شرایط تولد شماست.

50 راز سعادت رندی گیج

22- جهان، تنها کاری را برای شما انجام می‌دهد که می‌تواند از طریق شما انجام دهد.

23- بدگویی درباره‌ی دیگران سبب ایجاد یک دید منفی سعادت می‌شود.

24- شما باید برای به دست آوردن آنچه که می‌خواهید مشتاق باشید.

25- اگر شما روی خود سرمایه‌گذاری نکنید، احتمالا روی شخص دیگری سرمایه‌گذاری کاملا اشتباهی انجام می‌دهید.

26- تنها در مورد محدودیت‌هایی که واقعا می‌خواهید بحث کنید.

27- درباره‌ی محدودیت‌ها دانش کسب کنید تا بر آن‌ها غلبه کنید.

28- برای جسور کردن خود اطراف خود را با انسان‌های جسور پر کنید.

29- پول خوشبختی نمی‌آورد همانطور که فقر نیز نمی‌آورد.

30- صورت حساب‌ها به گونه‌ای ساده برای خیر و برکت چیزهایی که دریافت کرده‌اید صادر شده‌اند. پس با آن‌ها اینگونه برخورد کنید.

31- اطراف خود را با کسانی ک رویاهای بزرگتری نسبت به شما دارند پر کنید.

50 راز سعادت رندی گیج

32- شما نمی‌توانید از جهان بیرون بروید.

33- بهترین کاری که می‌توانید برای افراد فقیر، گرسنه و استثمار شده انجام دهید این است که یکی از آن‌ها نباشید.

34- وقتی افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید، اتفاقات منفی خیلی کمتر اتفاق می‌افتند.

35- کینه باید برود قبل از اینکه عشق بیاید.

36- جهان به شما مدرک یا حواله‌ی بعدیتان را نخواهد داد، تا زمانی که تغییری در کیفیت خود ایجاد نکنید

37- برای نیازهایی که دوست دارید اقدام کنید، افراد موفق حد وسط را قبول ندارند.

38- برخی افراد از شما متنفر نیستند، آنها از خود متنفراند زیرا جرات آنچه شما انجام می‌‌دهید را ندارند.

39- حراجی همیشه بهتر از ورشکسته شدن است.

40- هرگز از جایی که خانمی موهای خود را فر کرده است خرید نکنید.

41- رویاهای خودتان را بسازید، به جایه اینکه رویای بقیه را قرض بگیرید.

50 راز سعادت رندی گیج

42-رویایی بسازید که وادار کننده باشد و شما را به سمت خود هل دهد.

43- رویاهای شما نیاز دارند که به اندازه‌ی شما بزرگ باشند و شما واقعا بزرگ هستید.

44- اگر شما نمی ترسید، نیاز به هدف بزرگتری دارید.

45- وقتی رویاهایتان را بزرگتر کنید، آن‌ها شما را بزرگتر می‌کنند.

46- اگر خودتان را مدام در حال شروع می‌بینید به آسانی دست نکشید.

47- برای آزاد کردن قدرت خود، به آن ایمان بیاورید.

48- اگر رویای شما بیدادگرانه نباشد، شما صرفا واقع گرا نیستید.

49- با مردم جوری برخورد کنید که انگار فردا خواهند رفت.

50- مطمئن شوید که با خاطراتی بیشتر از رویاها می‌میرید.50 راز سعادت رندی گیج

50 راز سعادت رندی گیج

درباره ی رندی گیج:

رندی گیج نویسنده‌ی 9 کتاب است است ازجمله بهترین فروشندگان اوقات نیویورک و خطر امنیت جدیدی‌ست.

او در 48 دانشگاه آمریکایی سخنرانی کرده است همین‌طور در همه‌ی ایالت‌های کانادایی و 48 کشور دیگر برای بیش از 2 میلیون نفر.

او در لیست مقاله‌ی چه کسی آتشین است” برای مجله‌ی سخنران قرار گرفته است و در سال 2013 در سخنرانان تالار تالار شهرت، گماشته شد.

50 راز سعادت رندی گیج


۱۰ ویژگی نتورکر های موفق

۱) رویا پردازند
اگر روزی روزگاری در گذشته درحین رویاپردازی سر کلاس درس مچ تان را گرفته اند، امیدوارم آنقدر ناامید ومایوس نشده باشید که رویاپردازی را از بیخ و بن کنار گذاشته باشید. بر عکس گفته های عتاب آمیز بسیاری از مدیران مدارس، رویاپردازی یک خصیصه شخصی است. بازاریابان شبکه ای موفق بلا استثنا آدمهایی رویا پردازند، آنها می دانند چه می خواهند، چون از رویا پروردن نمی هراسند. شما از زندگی چه می خواهید؟ به قول ارل نایتینگل در آمریکا، هر کس هر چیزی را بخواهد به دست خواهد آورد … اما مشکل اینجاست که اکثر مردم نمیدانند چه می خواهند. به نظر ما این گفته درباره مردم همه کشورها صدق میکند. زندگیهای مطلوب و ایده ال از هر جهت فقط با رویا شروع می شوند، پس معطل چه هستید؟… رویا پردازی کنید.

نمی گویند: امتحان کنیم ببینیم… میگویند: میخواهم موفق شوم!

افرادی که در بازاریابی شبکه ای موفق می شوند، از همان ابتدا به قصد موفقیت وارد بازاریابی شبکه ای میشوند. آنها هیچ گاه به قصد” امتحان کردن” وارد شرکتی نمی شوند. داگ فایر مربی معروف بازاریابی شبکه ای میگوید: ((همه ی میلیونرها یک خصیصه ی مشترک دارند و آن اینکه در خواسته هایشان مصمم هستند)). بازاریابان شبکه ای موفق می دانند که در عالم امتحان و شانس چیزی بدست نمی آید. داو می گوید: ” قدرت افراد موفق در عزم آنها برای موفق شدن نهفته است. در بازاریابی شبکه ای هیچ چیز قوی تر از این نیست که عزمت را جزم کنی تا فقط سر از مقصد موفقیت بیرون بیاوری ولا غیر!

۲) آموزش پذیر هستند
دن هالینگز معلم سابق و توزیع کننده شرکت (NSA)که  به او امکانی داد تا بتواند به مشاور شرکتهای بازاریابی شبکه ای تبدیل شود، می گوید: (اصلی ترین قضیه در بازاریابی شبکه ای، آموزش و انجام دادن یک فرایند ساده قابل همانند سازی است. بازاریابان شبکه ای موفق به قول انگلیسی ها چرخ را از نو اختراع نمی کنند. آنها به دنبال شرکتی می گردند که پیشاپیش برایشان یک سیستم قابل اطمینان  و موفق، طرح ریزی کرده باشد. آن وقت سیستم را فرا میگیرند و شروع به همانند سازی آن می کنند. بله به همین سادگی است، گرچه برخی دوست دارند آن راپیچیده نشان دهند). اگر شما جزو آن دسته آدمهایی هستید که مایل به پیروی از راهنمایی های افراد دیگر نیستید و به هنگام استفاده از سیستم اشخاص دیگر معذب اید، توصیه ما این است که قبل از شروع به کار بازاریابی شبکه ای به اندازه کافی تامل کنید؛ چون در غیر این صورت یا به هنگام اختراع مجدد چرخ مایوس و دده خواهید شد و یا از پیروی یک سیستم از قبل موجود، معذب خواهید شد. بازاریابان شبکه ای موفق، بلااستثناء افرادی آموزش پذیرند و البته در مقام معلم، همین آموزشها را به افراد دیگر نیز منتقل می کنند.

Steam (3 دارند

یان رو می گوید که به اعتقاد وی، بازاریابان شبکه ای بالقوه موفق، دارای ۵ ویژگی هستند که او حروف اولشان را به هم چسبانده و به آن STEAM میگوید: ” فروشندگانی  ” که ” معلم و مربی ” هستند;  مشتاق ” اند و دارای نگرش ”  مثبت و معطوف به موفقیت هستند و نهایتا خواستار کسب پول ”  بیشترند.

۴)   سازنده اند
ساختن یک تجارت رضایت بخش و سوداور در بازاریابی  شبکه ای، باید از نخستین فرد شروع شود و با توجه آگاهانه به تک تک افراد پیش برود. به قول  ادواردز دمینگ وقتی ماهی می گندد، گند از سرش شروع میشود و به پایین کشیده می شود”. بازاریابان شبکه ای موفق، اهمیت خودسازی ذهنی، جسمی و عاطفی را خوب می فهمند و می دانند باقی مجموعه هم با الگو برداری از آنها ساخته می شود. اما چگونه  می توان خود را ساخت؟ مطالعه کنید، فیلمهای ویدیویی را ببینید، در سمینارها شرکت کنید و… . کانی دوگان میگوید نخستین سال از شش سال فعالیتش در بازاریابی شبکه ای را همچون یک اسفنج سپری کرده است. وقتی کارش را با آکسی فرش شروع کرد، اصلا فروشنده با تجربه ای نبود، لذا برای موفقیت به کسب مهارتهایی نیازداشت. وی میگوید:”درخلال همان یک سال اول، هر کتابی راجع به بازاریابی شبکه ای که به دستم میرسید با ولع تمام میخواندم. دوستهایم را به کنفرانس تلفنی فرا می خواندم. در سمینارهای لیدرها شرکت میکردم و از آنها نکته ها یاد میگرفتم، بالاخره سبک خودم را یافتم”. پس از آن او مجموعه ای ساخت که هم اکنون ۵۰۰۰ نفر عضو دارد.

۵) حسن جو هستند (نه عیب جو!)
هیچ شرکتی یا بازاریابی شبکه ای کامل وبی عیب نخواهد بود. بازاریابان شبکه ای موفق به خوبی به این مسئله واقفند که در تجارت چیزی به اسم کمال و فقدان نقص وجود ندارد و لذا همیشه در پی محاسن و نقاط مثبت شرکت و توزیع کنندگانشان هستند. حتی شرکتی که نهایت سعی اش را می کند تا کارش را بی عیب و نقصان انجام دهد،گاهی اوقات دچار خطا می شود. ممکن است این خطا مربوط به طرح باز پرداخت باشد یا توسعه محصولات یا برنامه بازاریابی و یا مربوط به فن آوریهای مورد استفاده ایشان. در هرحال این امکان وجود دارد که برخی امور درست پیش نرود و یا دچار مشکل شود. به همین منوال، بازاریابان شبکه ای نیز ممکن است بعضی اوقات مرتکب اشتباهاتی شوند، ممکن است تعهداتی بدهند که قادر به انجام دقیقش نشوند: برخی ممکن است بهتر از بقیه کار را یاد بگیرند، بعضی ها فروشندگان بهتری از آب در خواهند آمد و یا توانایی بیشتری در زمینه ایجاد رابطه و یا آموزش خواهند داشت. در تمام این موارد بازاریابان شبکه ای موفق از این نکته غافل نخواهند شد که تاکید براشتباهات و امور منفی به هیچ وجه کارساز و راهگشا نخواهد بود.

۶) همیشه حی و حاضرند
بازاریابان شبکه ای موفق همیشه حضور دارند. داگ فایربو میگوید:”بازاریابان شبکه ای برتر همیشه حضوری محسوس دارند. در هر موضوعی حضور دارند، در جلسات، در مکالمات و در کنفرانسهای تلفنی و مهمتر از همه اینکه آنها همیشه هرجالازم است حضور دارند”.

۷) با انگیزه اند
(بازاریابی شبکه ای آنقدر هیجان انگیز است که نمیتوانی انجامش ندهی)! این جمله متعلق به راس نولاند اس؛کسی که سالها از انجام دادن کار بازاریابی شبکه ای پرهیز میکرد و به کار در بنگاه املاک و مستغلات در هیوستن تگزاس اشتغال داشت. راس کار در بنگاه را کنار گذاشت ودر عرض چند سال، یکی از بهترین سازمانهای فروش را در شرکت اکسل کامیونیکیشن ساخت. او تجسم انگیزه است:” هروقت فرد جدیدی وارد سازمان فروشم میشود، گویی بلیط بخت آزمایی ام برنده شده است! چون آن فرد قراراست کار عظیمی را به انجام برساند و من قرار است در آن دخیل باشم ! راس در ادامه میگوید بخش عظیمی از موفقیت شما دربازاریابی شبکه ای به تعهد عاطفی» شما به تجارتتان بستگی دارد.

۸،۹) پشتکار دارند وصبورند
لیدرهای بازاریابی شبکه ای خوب می دانند که همه افراد دفعه اول و حتی دفعه دهم، (بله) نخواهند گفت. بنابرین، موفقیت در این کار جز بامداومت وصبوری به دست نخواهد آمد.

۱۰) دلشان با این کار است
داگ فایربو می گوید:” لیدرهای موفق دل و جانشان با این تجارت است. آنها کارشان را با رضایت کامل قلبی انجام می دهند و هرگز به پشت سرشان نگاه نمیکنند. آنها قلبا متمایل به موفق کردن زیرمجموعه شان هستند، حتی موفق تر از خودشان. قلبشان با علایق وآرزوهای مشتریان احتمالی شان است و قلبشان را آماده پذیرش موفقیت کرده اند، انتظارش را میکشند، خواهان آنند، آن را جذب می کنند و نهایتا آن را بدست می آورند”.


۳۰ نقل قول الهام بخش از زیگ زیگلار که همین امروز باید بشنوید!

زیگ زیگلار کیست؟ او یکی از بزرگان فروش تکرار نشدنی در تمام طول تاریخ فروش است. وی بیش از ۲۹ کتاب در حوزه فروش و انگیزش به رشته تالیف درآورده است که از آن جمله می توان به ” خود را در اوج ببینید و بالاتر از بقیه” اشاره کرد.

با وجود اینکه زیگ زیگلار چند سال پیش به رحمت خدا رفته است، اما همچنان حس و انگیزه وی در کارهای وی جاری است و موجب الهام بخشیدن به هزاران هزار نفر در حوزه فروش شده است.

من در این مطلب فهرستی از نقل قول های محبوب و برگزیده از زیگ زیگلار را جمع آوری کرده ام که هر فروشنده، بازاریاب یا صاحب کسب و کاری می تواند نکاتی را از آن یاد بگیرد. پس این صفحه را برای خودتان نشانه گذاری کنید تا زمانی که احساس ناامیدی یا کم بودن انرژی داشتید، از آن الهام بگیرید.

بهترین نقل قول ها از زیگ زیگلار

در رابطه با شکست:

۱- به یاد داشته باشید که شکست فقط یک اتفاق است، نه یک شخص. دیروز شما، در واقع دیشب به پایان رسید.

۲- اگر از شکست چیزی یاد می گیرید، پس در واقع هنوز بازنده نشده اید.

۳- شکست را به معلم خود تبدیل کنید، نه شخصی برای امور کفن و دفن خودتان.

۴- همیشه به یاد داشته باشید که وضعیت فعلی شما مقصد نهایی شما نیست. هنوز شایسته بهترین ها هستید.

در رابطه با فروش:

۵- مردم به دلایل منطقی اقدام به خرید کردن نمی کنند. آنها دلایلی احساسی برای خرید خود دارند.

۶- کسب و کار شما در بازار در واقع نه خوب است و نه بد. خوب یا بد بودن کسب و کار شما فقط و فقط در ذهن و فکر شماست.

۷- هر فروشی دارای ۵ مانع اساسی است: نیاز ندارم، پول ندارم، عجله ندارم، علاقه ندارم، اعتماد ندارم.

۸- بر اساس آمار و ارقام، زمانی که مشتریان شکایت می کنند، مدیران و صاحبان کسب و کار باید در رابطه با آن هیجان زده شوند. یک مشتری شاکی معرف فرصتی بزرگ برای رونق بیشتر کسب و کار است.

۹- یک فروش خجالتی، فرزندان لاغر و نحیفی دارد.

۱۰- به ازاء هر فروشی که به دلیل علاقه و اشتیاق زیاد از دست می دهید، ۱۰۰ فروش دیگر را به دلیل عدم علاقه و اشتیاق کافی از دست می دهید.

۱۱- دست از فروختن بردارید، کمک کردن را شروع کنید.

در رابطه با اهداف:

۱۲- هدفی که به درستی انتخاب شده باشد، در واقع نیمی از مسیر رسیدن به هدف را طی کرده است.

۱۳- اگر می خواهید به هدفی دست پیدا کنید، پیش از دستیابی به آن، باید رسیدن به آن هدف را در ذهن خود ببینید و تجسم کنید.

۱۴- اگر برای رسیدن به هیچ برنامه ریزی کنید، همیشه به آن دست پیدا می کنید.

۱۵- زمانی که موانع پدیدار می شوند، شما مسیر خود را برای دست یافتن به آن تغییر می دهید؛ اما تصمیم خود برای رسیدن به آن را تغییر نمی دهید.

۱۶- چیزی که با رسیدن به اهداف به دست می آورید، به اندازه تغییری که با رسیدن به اهداف در شما ایجاد می شود، اهمیت ندارد.

در رابطه با انگیزش:

۱۷- انگیزش سوخت لازم و ضروری برای روشن نگاه داشتن موتور انسان است.

۱۸- مردم اغلب می گویند اثر انگیزش ماندنی نیست. همین طور اثر حمام کردن هم ماندنی نیست – – به همین دلیل است که روزانه آن را تجویز می کنیم.

۱۹- برای شروع کردن نیازی به بزرگ بودن ندارید، بلکه باید شروع کنید تا به بزرگی دست پیدا کنید.

۲۰- باور شماست که مقام و بزرگی شما را تعیین می کند، نه شایستگی و لیاقت شما.

۲۱- شما می توانید هر روزه با خواندن و گوش دادن به محتوای مثبت و قدرتمند و تغییر دهنده زندگی و نیز تعامل با افراد امیدوار کننده و مشوق واریزی های مثبتی را به حساب زندگی خودتان داشته باشید.

۲۲- گاهی اوقات سختی و فلاکت چیزهایی هستندکه برای رسیدن به موفقیت باید با آنها مواجه شوید.

۲۳- جرات و شجاعت هر لحظه و هر ساعت در معرض دید عموم مردم قرار دارد و تنها افراد شجاع هستند که بیشترین برداشت را از زندگی خود دارند.

۲۴- چیزی که در دست دارید اهمیتی ندارد، بلکه آنچه که از آن استفاده می کنید است که موجب تمایز برای شما می شود.

در رابطه با برنده شدن:

۲۵- اگر خود را بصورت یک برنده نمی بینید، آنگاه هرگز قادر به عمل کردن به صورت یک برنده نخواهید بود.

۲۶- مشکل اصلی فقدان مسیر است، نه فقدان زمان – – چرا که همه ما ۲۴ ساعت در هر شبانه روز در اختیار داریم.

۲۷- هر انتخابی که می کنید، در نهایت نتیجه ای برای شما در بر خواهد داشت.

۲۸- اگر به قدر کافی به مردم در رسیدن به خواسته های خودشان کمک کنید، به تمام آنچه که در زندگی می خواهید نیز می رسید.

۲۹- شما برای برنده شدن زائیده شده اید، اما برای برنده بودن باید برنامه ای برای برنده شدن داشته باشید، آماده برنده شدن باشید و منتظر برنده شدن هم باشید.

۳۰- انتظار بهترین ها داشته باشید. برای بدترین ها آماده شوید. بر آنچه که پیش می آید سرمایه گذاری کنید.


موفقیت خوب است و کیست که دوست نداشته باشد موفق باشد. هر کسی دوست دارد فردا، از جایی که امروز در آن واقع شده، یک قدم جلوتر باشد. شما دوست ندارید؟ واقعا کیست که دوست نداشته باشد؟ حتی روشنفکرترین آدم‌ها که با این مباحث مشکل دارند، دوست دارند که فردا از امروز، روشنفکرتر باشند و در روشنفکری خودشان، موفقیت بیشتری به دست بیاورند. برای موفق شدن هم، راه‌های زیادی وجود دارد؛ کار زیاد کردن، خوب کار کردن، ارتباطات موثر و سازنده، خلق ایده‌های بکر و. اما قبول کنید که در هیچ کدام از این راه‌ها، به اندازه راهبری، منافع و موفقیت به دست نمی‌آورید.



موفقیت‌هایی که در دل راهبری نهفته است، به ندرت در جاهای دیگر وجود دارد. البته راهبری کردن، از جنبه‌های دیگر هم مهم است؛ اینکه بیشتر و بیشتر می‌توانید بر دیگران تاثیر بگذارید و اطراف خودتان را بیشتر و بیشتر تغییر دهید. به قول روانشناسان اجتماعی، هم محیط بر انسان اثر می‌گذارد و هم انسان بر محیط خودش. تاثیرگذاری انسان بر محیط خودش هم، از این بابت است که می‌تواند به درجه‌های بالای شغل، حرفه و اجتماع خودش برسد و از این بابت، تاثیرگذارتر از گذشته باشد. حالا که فهمیدید راهبری چقدر مهم است و چقدر در موفقیت شما می‌تواند اثر بگذارد، پس معطل نکنید و ادامه این مقاله را بخوانید تا به شما نکته‌های فوق‌العاده‌ای از راهبری کردن بگویم؛ نکته‌هایی که شاید جای دیگر، کس دیگری به شما نگوید. لطفاً همراهم باشید.

محور آسیاب شما چیست؟


البته قبل از هر چیزی، بگذارید از بحث مورد علاقه خودم شروع کنم؛ زندگی مبتنی بر اصول. ببینید، آدم‌ها مثل آسیابی هستند که با محورهای مختلف کار می‌کنند. محور آسیاب یک نفر، پول است، برای دیگری شهرت است و محور آسیاب آن دیگری، خانواده است و دوستان و. گاهی وقت‌ها که محور زندگی شما، پول، ثروت، شهرت، دوستان، موقعیت اجتماعی و. می‌شود، خیلی بالا و پایین می‌روید. فرض کنید که محور اصلی آسیاب زندگی شما، مبتنی بر شغل‌تان است. طبیعی و بدیهی است که بازار کسب و کار، بالا و پایین زیادی دارد. وقتی که این بازار بالا و پایین برود، پس زندگی شما هم بالا و پایین خواهد رفت.  از آنجایی که این روال در جایی مثل بازار کار طبیعی است، پس باز هم طبیعی است که زندگی شما هم، بالا و پایین همیشگی داشته باشد.

اینطوری زیبا باشید


در مورد اصل قرار دادن خانواده هم موضوع ‌چنین است و در مورد باقی موارد نیز، پس چه باید کرد؟ باید این محور آسیاب زندگی را بر اصول مبتنی کنیم، یعنی چه؟ اصول، معمولا ثابت و تغییرناپذیر هستند. وقتی، اصول زندگی شخصی‌، عدالت و محبت باشد، زندگی این فرد ثابت خواهد بود. عدالت و محبت، مفاهیمی هستند که به همین راحتی جابه‌جا نمی‌شوند، پس زندگی شما هم به همین راحتی جابه‌جا نخواهد شد. ضمن اینکه این امر، به زندگی شما تعادل هم خواهد داد. کسی که محور زندگی‌اش خانواده است، وقتی که در محل کار باید بیشتر کار کند، طبیعی است که این امر را توهین به‌خود تلقی خواهد کرد و از زیر بار آن، شانه خالی خواهد کرد. این شخص، تعادل ندارد، دارد؟ زندگی مبتنی بر اصول، به او اجازه می‌دهد که این تعادل و ثبات قدم را حفظ کند، ضمن اینکه زندگی بر مدار اصول، مبتنی بر منش است نه شخصیت. شخصیت، تصویری است که دیگران از شما دارند، اما منش چیزی است که واقعاً دارید، در اختیار شماست و از درون شما می‌آید. وقتی شما با اصول زندگی می‌کنید، نظم زندگی‌تان از درون‌تان ناشی می‌شود و این، به شما زیبایی و تمامیت می‌بخشد. قبل از بحث درباره راهبری، لازم دیدم این نکته را بگویم. این نکته درباره راهبران، بیشتر از دیگران صدق می‌کند؛ زیرا باید مبتنی بر اصول راهبری کنند؛ یک رهبری واقعی.


 


 

چرا من یک راهبر نیستم؟


تا حالا از خودتان پرسیده‌اید که چرا بعضی‌ها راهبر می‌شوند و بعضی‌های دیگر از آنها پیروی می‌کنند؟ شاید این سؤال برای خودتان هم پیش آمده باشد، نه؟ شما هم در حوزه‌های مختلف، راهبرانی داشته‌اید و از آنها پیروی کرده‌اید. حالا این گوش به فرمان بودن و پیروی کردن، می‌تواند علت‌های مختلف داشته باشد. برای پیدا کردن جواب این سؤال، اول باید مدل‌های راهبری را بشناسید. احتمالا شما هم شنیده‌اید که مدل‌های راهبری زیادی داریم. نخستین آن، مدل زوری است. زیردست‌ها، به این علت از رهبر اطاعت می‌کنند که می‌ترسند اگر اطاعت نکنند، کار و موقعیت‌شان را از دست بدهند. پس تا چشم راهبر را دور می‌بینند، هر کاری که دلشان می‌خواهد انجام می‌دهند. در بیشتر اداره‌ها و سازمان‌ها، این مدل راهبری را می‌بینیم. اصلا انگار که جوی از سوءظن و بدگمانی در این محل کارها وجود دارد و دوطرف، یعنی راهبران و پیروان، هیچ احترامی برای هم قائل نیستند.


 

راهبری، حتی برای تو!


راهبری هم از آن دست اتفاقاتی است که درباره‌اش، نظرات مختلفی وجود دارد. بعضی‌ها می‌گویند همین که بچه به دنیا آمد، کنار قنداقش انگار چیزی به اسم راهبری کردن را به ودیعه می‌گذارند؛‌ یعنی هر کسی قادر نیست که این کار را انجام بدهد و اساسا باید در خون آدم باشد. بعضی‌های دیگرمی‌گوینداصلا هم اینطور نیست؛ می‌توان راهبری کردن را هم یاد گرفت و تمرین کرد. شاید بهترین حرف را در این‌باره، مهاتما گاندی، رهبر بزرگ هندی‌ها در کسب استقلال از استعمارگران، گفته که از حد متوسط مردم، برتر و بالاتر نیستم. حتی معتقدم توانایی‌هایم در بعضی از قسمت‌‌ها، از مردم متوسط هم کمتر و پایین‌تر است. شایستگی خاص و مادرزادی هم ندارم. خودم را یک آرمانگرای اهل عمل می‌دانم و بس. باور کنید هر کس دیگری هم جای من بود، می‌توانست این کار را انجام بدهد. تنها کافی بود تلاش کرده و به دیگران، ایمان و امید به پیروزی را هدیه کند.


 

یک راهبر واقعی چه کار می‌کند؟


فرض کنید که شما می‌خواهید راهبر جایی شوید چه‌کار می‌کنید؟ اگر مشکلی برایتان پیش بیاید، چه کار می‌کنید؟ مثلا کارمندی یا زیردستی، کاری را که باید انجام می‌داد، انجام نداده یا به شما بی‌احترامی کرده است. در این صورت چه می‌کنید؟ می‌‌توانید به روش اول برخورد کرده و او را اخراج یا توبیخ کنید یا به روش دوم برخورد کنید و از منافع و نتایج او بکاهید. یا اینکه. در مدیریت آرمانی یا اصولی، این افتخار فرد است که خدشه‌دار می‌شود و همین، برای او بدترین نتیجه و اتفاق ممکن است. زیردستی که نافرمانی کرده، از توجه راهبر بالادستی خودش کنار رفته یا موقت کنار می‌رود و همین امر، برای یک پیرو کافی است تا همه سیستم روانی‌اش به هم بریزد. در این صورت، البته می‌شود از مدل سودمندی هم به‌صورت موقت و ترکیبی استفاده کرد اما اصل بر شرمندگی فرد خاطی است نه بر توبیخ و کاهش منافع او.


راز


در مدل بعدی، این سود است که باعث می‌شود یک زیردست، به حرف بالادست خودش گوش دهد. این زیردست، با خودش چرتکه می‌اندازد و می‌بیند که اگر فلان کار را بکند، فلان نتیجه‌ها و منافع نصیبش می‌شود. پس این ارتباط ادامه پیدا می‌کند. این روش، البته بیش از حد نفع‌محورانه است. هر کسی به منافع خودش فکر می‌کند و اگر منافعش به خطر بیفتد، همه چیز را به هم می‌ریزد. حالا اخلاق، تعهد و. محلی از اعراب ندارد که ندارد. مدل بعدی راهبری هم به راهبری واقعی بازمی‌گردد. در این حالت، زیردست‌ها نه به دلیل ترس و نه به دلیل منافع که به دلیل ارزش واقعی‌ای که خود راهبر دارد، دور و برش جمع می‌شوند و از او اطاعت می‌کنند. در واقع راهبر، به جهت توانایی‌هایی که دارد، احترام و عظمتی نزد زیردست‌های خودش پیدا می‌کند که حتی اگر هم نخواهد، پیروان دور و برش هستند و رهایش نمی‌کنند. حتی به این افتخار هم می‌کنند که از او پیروی کنند و گاه تا پای جان نیز در این پیروی کردن، پایدار می‌مانند.


هدفمند باشید!

نداشتن برنامه و بى هدفى در زندگى، به مرور شما را کسل و افسرده خواهد کرد.
در حالى که داشتن هدف به زندگى شما معنا میبخشد
و انگیزه لازم را براى تلاش بیشتر برایتان فراهم خواهد کرد. توجه به تکنیکهاى زیر میتواند مفید باشد.

١. اهداف واقع بینانه را از اهداف غیرواقع بینانه تفکیک کنید.
٢. اهداف کلى را خرد کنید.
٣. بارش فکرى کنید.
٤. زمان کافى را براى دستیابى به اهداف در نظر بگیرید (اهداف کوتاه مدت، اهداف میان مدت، و اهداف درازمدت).
٥. از دیگران کمک بگیرید.
٦. از همین حالا شروع کنید.
٧. در خودتان هیجان ایجاد کنید.
٨. خودگویى مثبت داشته باشید.
٩. با انتقادهاى درونى مقابله کنید.
١٠. شاخصهایى را [براى سنجش پیشرفت خود] تعیین کنید.
١١. ارزیابى کنید.
١٢. مطمئن شوید که اهدافتان از ملاکهاى زیر برخوردار است:
- اختصاصى است.
- قابل اندازه گیرى است.
- واقع بینانه است.
- انعطاف پذیر است.

#هدفمند_باشید


می‌بایست در زندگی، هدفمند باشید. می‌بایست هدفی را دنبال کنید. می‌بایست برگزینید و تصمیم بگیرید؛ آن هم، هم‌اکنون.

آنتونی رابینز

اصولا زمانی پوچی برای چیزی معنا پیدا می کند که برای آن، هدفی تعریف کنیم و اگر بدانیم هدفی در کار نیست، به پوچی هم نخواهیم رسید.

فریدریش نیچه

خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد ، برای حسابرسی قیامت کار کند ، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.

امام علی (ع)

با مصلحت دیگران ازدواج کردن، در جهنم زیستن است.

آرتور شوپنهاور


اگر موفقیت‌ می‌خواهید، این ۱۰ بهانه را کنار بگذارید

اگر موفقیت‌ می‌خواهید، این ۱۰ بهانه را کنار بگذارید

بهانه بی‌بهانه! هیچ کس با این بهانه‌ها به جایی نرسیده. آدم‌های موفق با بهانه میانه خوبی ندارند. گاه، حتی اگر این بهانه‌ها موجه به نظر‌ می‌رسند نیز نباید به آن‌ها متوسل شویم. ما همیشه باید راهی پیدا کنیم که کارها را بهتر انجام بدهیم. بسیاری از بهانه‌هایی که ما به آن‌ها متوسل‌ می‌شویم، در حقیقت دروغ‌هایی بیش نیستند.

1. امکان ندارد»

چرا فکر‌می‌کنید امکان ندارد؟ اگر کاری تا به حال انجام نشده، مفهومش این نیست که اصلا امکان‌پذیر نست. دروغی مثل این، باعث‌ می‌شود که ذهن ما از چشم‌انداز جامع و امکاناتی که برای به وجود آوردن موفقیت در زندگی داریم منحرف شود، به ویژه هر چه را که در اطرافمان ‌می‌بینیم یادآور شکست باشد. بساط این بهانه را جمع کنیم و به امکاناتی فکر کنیم که برای موفقیت در اختیار داریم.

2. بدون یک مدرک دانشگاهی من کاره‌ای نیستم»

این بهانه خیلی واهی است. چرا با بهانه‌‌ای که هیچ فایده‌ای برای ما ندارد وقت‌مان را تلف‌ ‌کنیم در حالی که‌ می‌دانیم که بدون یک مدرک دانشگاهی هم‌ می‌شود موفق شد. بسیاری از مردم در جامعه خودمان از هیچ شروع کردند و موفق شدند بدون‌ آن که حتی یک روز سر کلاس هیچ دانشگاهی نشسته باشند.

3. برای این کار به اندازه کافی خوب نیستم»

شاید فکر کنید که شما مشکل خاص فیزیکی و مالی و . دارید که به شما اجازه نمی‌دهد که به رویاهایتان جامعه عمل بپوشاندید. واقعیت این است که در ابتدای کار هیچ کس به اندازه کافی خوب نیست؛ تمرین و مهارت زیادی ‌می‌خواهد که در نهایت به موفقیت برسیم. این که ما امتیاز خاصی نداریم خودش ‌می‌تواند دلیل و انگیزه مناسبی برای شروع باشد.

4. به اندازه کافی پول برای این کار ندارم»

به جای آنکه بنشینیم و غصه بخوریم که پول مشکل ماست، بهتر است کاری بکنیم و یا سرویسی ارایه بدهیم که پول مورد نیاز برای به متحقق کردن رویاهامان را در بیاوریم. نداشتن پول یک مشکل و مساله نیست، دروغی است که به خودمان ‌می‌گوییم تا نقش قربانی را بازی کنیم.

5. مردم چی ‌فکر می کنند اگر من این کار را بکنم»

واقعیت این است که کسی نگران و یا مواظب شما نیست. هر کس آن‌قدر در دنیای خودش غرق است و با مشکلات خودش گرفتار که احتمالا شما دورترین موضوعی هستید که بخواهد به آن توجه کند. حتی اگر توجهی هم به شما بکنند گذرا است. بهتر است تمرکزمان را بر راه‌حل‌های دایمی برای مشکلاتمان بگذاریم تا این که بنشینیم و فکر کنیم مردم در باره ما چی فکر می‌کنند.

6. من خودم را ‌می‌شناسم، من نمی‌توانم تغییر کنم»

نمی‌توانید تغییر کنید؟ چرا؟ تغییر یک اصل اساسی در زندگی انسان است. آدم‌ها به وجود آمده‌اند تا با شرایط سخت سازگار شوند و زنده‌ بمانند. اگر آنقدر جزمی باشیم و در برابر تحولات تغییرناپذیر، دیر یا زود توسط همین تحولات به خاکستر تبدیل‌ می‌شویم.

7. سنم برای این کارها خیلی بالاست»

این حرف معنایی ندارد و سن مفهومی بسیار بیشتر از یک عدد است. پیله  قدیمی‌ مسن بودن را که دور خودتان تنیده‌اید، پاره کنید و کاری را شروع کنید که باید انجامش بدهید. کلنل سندرز کی اف سی را در 62 سالگی تاسیس کرد. چرا در مورد سن‌تان بهانه‌ می‌تراشید. اگر منتظر هستید که کسی به شما مدالی بدهد و یا یک شرکت، برای این که کارتان را شروع کنید، برای‌تان خبر بد دارم: کسی نخواهد آمد.

8. روزی که شانس را تقسیم‌ می کردند، من غایب بودم»

من بدشانس هستم. این هم یکی از آن بهانه‌هایی است که خیلی طرفدار دارد. اصلا مگر نام بعضی آدم‌ها مترادف شانس است؟  انتخاب‌هایی که شما در زندگی انجام‌ می‌دهید تعیین‌ می‌کند که بخت و اقبال با شما یار است یا نه. موفقیت یک چیز بخت و اقبالی  نیست. شما بدستش ‌می‌آورید. بخت وقتی به سرغ شما‌ می‌آید که شما پیشاپیش به جستجویش رفته باشید.

9. بعد از ازدواج این کار را‌ می‌کنم»

معنی این حرف این است که شما بعد از ازدواج هم به سراغ این کار نخواهید رفت. ازدواج نقطه عطفی در زندگی ما به حساب‌می‌آید اما ربطی به‌میزان موفقیت و یا شکست ما ندارد. شاید به دنبال یک مرد و یا زن پولدار هستید، اما تبدیل شدن شما به یک آدم شاد خیلی به این موضوع بستگی ندارد. بهتر است که چشم‌نداز بزرگ زندگی خودتان را پیش چشم داشته باشید و بهتر است که اعتبارتان را افزایش دهید تا ازدواج کنید به جای آن که ازدواج کنید تا اعتبارتان افزایش یابد.

10. من خیلی گرفتارم»

هیچ کس خیلی گرفتار نیست. به جای شکایت کردن از این که خیلی شلوغ و گرفتار هستید، بهتر است اولویت‌های خودتان را دوباره تعریف کنید. ما باید زمان‌مان را برای هدف‌ها و کارهای مهم باز کنیم. نه این که تا‌ می‌توانیم برای خودمان کار بتراشیم و خودمان را مشغول کنیم. مشغول بودم مهم نیست، مهم این است که، در جهت هدف‌ها و آرمان های‌مان قدم برداریم.

یک برداشت

اجازه بدهید این یاداشت را با شماره پنجم شروع کنم. مردم چی فکر می‌کنند.» بسیاری از ما، در تمام طول روز و البته بخشی از شب که بیداریم، شاید هم در خواب! به این فکر می‌کنیم که مردم در باره ما چی فکر می‌کنند. گویی ما مرکز ثقل دنیا هستیم و  تمام مردم دنیا آن‌چنان بیکارکه محو کارهای ما هستند. بسیاری از ما اگر حتی سر سوزنی احتمال بدهیم که دیگران در فلان مورد از ما راضی نیستند، دمار از روزگار خود در می‌آوریم. بدترین دشنام‌ها و بزرگ‌ترین توهین‌ها را نثار خودمان می‌کنیم که چرا چنان رفتار نکردیم و بدتر از آن چرا چنان نبودیم که دیگران از ما راضی باشند. و متاسفانه، در جامعه ما، این مورد چنان رواج دارد و چنان در تار و پود شخصیت انسان‌ها تنیده شده است که به آن افتخار می کنند و از آن برای خود فضیلتی می‌سازند.

این چنین بها دادن به دیگران، روی دیگر سکه خوار شمردن خویشتن است. متاسفانه اغلب ما در کودکی  و پس از آن،  یاد نمی‌گیریم که خودمان را به عنوان یک انسان دوست داشته باشیم. ضعف ما در کودکی، که در آن شرایط کاملا طبیعی است، متاسفانه در بزگ‌سالی نیز ما را رها نمی‌کند و همچنان در پی دریافت تایید از دیگران هستیم. اگر در کودکی این پدر و مادر هستند که منبع تایید ما هستند، در بزرگ‌سالی، همیشه یافت می‌شوند دیگرانی که جای پدر و مادر را پر کنند و تبدیل به منابع تایید ما شوند.

شاید ذکر این نکته خالی از فایده نباشد که منظور من از دیگران، حکمی کلی مبنی بر تمام آدم‌ها نیست. این بسیار طبیعی است که برخی از مردم باید برای ما مهم باشند. گذشته از نزدیکان و دوستان، حتی دورترانی هم هستند که نقشی مهم در زندگی ما بازی می کنند. بیایید فرض کنیم که شما یک کارآفرین جوان هستید که کسب وکار کوچکی برای خود به راه انداخته‌اید. آیا نظر مشتریان‌تان نباید برای شما مهم باشد؟ شکی نیست که باید مهم باشد. اما نظر آن‌ها درباره چه؟ درباره محصول و کسب وکارتان و یا درباره خودتان؟ متاسفانه بسیاری از ما کوچک‌ترین نظر انتقادی در مورد محصول‌مان و یا حتی رفتارمان را با خودمان و شخصیت‌مان یکی می‌گیریم که در نتیجه این اشتباه، دچار واگویه‌های ذهنی می‌شویم و تمام وقت‌مان صرف جواب دادن به این آدم‌ها در ذهن‌مان می‌شود. بدیهی است که این وضعیت در نهایت به چیزی منجر می‌شود که در روان‌شناسی به آن وسواس فکری گفته می‌شود. یعنی فکر و یا به عبارت بهتر واگویه‌ای که به طور مدام به ذهن ما هجوم می‌آورد و ما قادر نیستیم برای مدتی طولانی آن را از ذهن‌مان بیرون برانیم. این نوع از وسواس، مانند همه وسواس‌های دیگر دو مشخصه تکرار و اجبار را در خود دارد. با وجود چنین وسواس‌هایی، ذهن ما فضای کافی را برای نوآوری و خلاقیت و در نهایت موفقیت نخواهد داشت.

یک درخواست

دفعه دیگر وقتی از گفته کسی دلگیر می‌شویم، در خلوت خود کمی فکر کنیم. چرا چنین آشفته شده‌ایم؟ آیا آن شخص اساسا انسان مهمی در زندگی ما بوده است که بخواهیم برایش چنین اهمیتی قائل شویم؟ اگر بوده است آیا گفته او رفتار ما را هدف  گرفته است و یا شخصیت ما را؟ اگرهم  چندان مهم نبوده است، چرا چنین آشفته شده‌ایم؟

پاسخ به این سوالات و تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌تواند ما را از شر بسیاری از واگویه‌های درونی و حال بد ناشی از آن برهاند.


آیا شما هم مثل میلیون ها آدم کره زمین به دنبال یک راه کسب

درآمد میلیونی اضافه در کنار شغل تمام وقت تان هستید؟ کاهش موجودی حساب بانکی بر وضعیت سلامت‌تان تاثیر می‌گذارد؟ انجمن روانشناسان امریکا یک نتایج یک پژوهش را منتشر کرده است که نشان می‌دهد استرس پول بر سلامت مردم امریکا در سراسر این کشور تاثیر می‌گذارد. و بر اساس پژوهش‌ها، آدم‌های پولدار هم به استرس پول دچار هستند – یعنی این مشکل فقط گریبان‌گیر خانواده‌های کم‌درآمد نیست.

در اوضاع کنونی، داشتن دو شغل یا بیشتر برای کسب

درآمد میلیونی بیشتر و پرداخت هزینه‌ها امری عادی شده است. داشتن بیش از یک شغل، به دلایلی مثل پرداخت هزینه‌های آموزشی، کمک مالی به خانواده یا اطمینان از امنیت مالی، دیگر امری غیرعادی نیست. در حال حاضر ما با محیط خود هماهنگ شده‌ایم و تغییراتی که پیش می‌آید، تنها ما را شجاع‌تر می‌کند تا از حد وسط‌ فراتر رویم.

اول در آوردن یکی از اهداف روزانه همه ماست تا به وسیله آن خواسته ها و احتیاجاتمان را برآورده کنیم. پول در آوردن هنری است که از عهده هر کسی برنمی آید اما راه و روش هایی دارد که قطعا آموختنی است.

برای پولدار شدن لازم نیست از خانواده ای پولدار باشید بلکه کافیست راه و روش های آن را بیاموزید در این  مقاله شما را با برخی از رموز این کار آشنا می کنیم:

 

1.ساخت لوازم دست ساز

برای پول در آوردن اصلا لازم نیست کارخانه دار یا تاجر باشید بافتن یک بافت ساده، ساخت یک عروسک و طراحی روی پارچه ام می تواند در آمد زا باشد.

برای این کار لازم است ابتدا علایق خودتان را کشف کنید و با تلفیق آن با استعداد هایتان و استفاده اندکی از علم بازاریابی به در آمد زایی برسید.

 

 

2.خرید کالاهای دست دوم

خرید کالاهای دست دوم و به اصطلاح بازیافتی کار پردرآمدی است اگر چشم تیز بینی داشته باشید و بتوانید با یک نگاه ارزش کالاها را تشخیص دهید.گاهی حتی لازم نیست پولی بپردازید خیلی از مردم برای خلاص شدن از کالاهای قدیمی خود حاضرند به شما پول هم بدهند!


  3.روش غیرقابل فروش ها

در نگاه اول تیتر عجیب و خنده داری است اما حقیقت این است که این روزها بشر گرفتار در عصر تکنولوژی و سرعت حاضر است برای خیلی از چیزهایی که پیشتر رایگان بود هزینه کند.محبت چیزی است که خیلی ها خریدارش اند این روزهاتنهایی دشواری این روزهای بشر معاصر است و خیلی ها برای رهایی از آن هزینه می کنند و برخی هم از این راه کسب

درآمد میلیونی می کنند.


4.فروش اطلاعات
در اثر ارتباطات قدرت از آن کسی است که اطلاعات دارد و خیلی ها از طریق صرف هزینه های هنگفت اطلاعات می خرند و می کوشند با این راهکار به قدرت برسند.
پس هرچه بیشتر بدانید این امکان وجود دارد که بتوانید با فروش آن ثروتمند شوید.

 

 

5.طراحی و نقاشی
این روزها خیلی ها از این طریق کسب

درآمد میلیونی می کنند از طراحی بر روی ناخن گرفته تا طراحی و زیبا سازی انواع خوراکی ها. اگر احساس می کنید هنرمندید از استعدادتان نهایت بهره را ببرید.


6.آموزش

شما خیلی کارها ممکن است بلد باشید که بتوانید آن را به دیگران بیاموزید. آموزش یکی از منابع کسب

درآمد میلیونی این روزهاست که خیلی ها از طریق آن به نتیجه می رسند و به اصطلاح کارشان گرفته است.


7.خدمات

سرعت و عجله این روزها به همراه اقزوده شدن به خانم های شاغل باعث شده خیلی از کارهای خدماتی ساده پول ساز باشند و بسیاری را به ثروت رسانده اند و کار را برای دیگران راحت کرده اند.

در عصر مدرن، تکنولوژی پیشرفته چیزی است که مردم از آن بهره می‌برند. این تکنولوژی پیشرفته اکنون تبدیل به پلتفرمی شده است که در آن کارها سریع‌تر انجام‌ می‌گیرد و ارتباطات نیز تسهیل شده است. در این شرایط، کارآفرینان و کارجویان نیز به اینترنت وابسته شده‌اند. با این حال، برای برخی دیگر، کسب درآمد بیشتر از راه‌های قدیمی‌تر صورت می‌گیرد. شما مهارت خود را می‌دانید و قدرت درونی‌تان مشخص می‌کند که چه خدماتی می‌توانید ارائه دهید.

اگر می‌خواهید افق‌های پیش رویتان را گسترده‌تر کنید و منبع درآمد جدیدی بیابید لیست زیر، مشاغلی را به شما معرفی می‌کند که می‌توانید از طریق آن‌ها درآمد بیشتری داشته باشید.

 

8.مدرس آنلاین

این شغل، شغل پاره‌وقت رایجی برای کسانی است که یک شغل دائم نیز دارند. یکی از نکته‌های خوب یک مدرس آنلاین این است که زمان شما کاملا تحت کنترلتان است. برای نمونه بیشتر مدرسان آنلاین، به دیگر افراد انگلیسی درس می‌دهند.


9.  نویسنده‌ی آنلاین

یک شغل پاره‌وقت رایج دیگر. گرچه این شغل نسبت به مدرس آنلاین کمی پیچیده‌تر است، اما چنین شغلی راهی مطمئن جهت افزایش دانشتان نسبت به مسائلی است که پیش از این با آن‌ها برخورد نداشتید.

 

 

10.انتشار ویدئو در یوتیوب

کانال‌های شبکه‌ی اجتماعی ماند یوتیوب به کاربران راهی سرگرم‌کننده و جذاب برای کسب درآمد پیشنهاد می‌دهند. کافی است در سایت خودتان ویدئو پست کنید. نباید کلیپ‌های با محتوای غیراخلاقی، توهین‌آمیز یا نامناسب پست کنید. به یاد داشته باشید که اگر می‌خواهید در فضای مجازی کسب

درآمد میلیونی کنید، از راهی اخلاقی این کار را انجام دهید.


11.سرمایه‌گذاری در سهام

معمولا کارآفرینان در سهام سرمایه‌گذاری می‌کنند. سرمایه‌گذاری پولتان از طریق سهام و اوراق قرضه در بازار بین‌المللی توأم با پذیرش ریسک آن است و باید برایش آماده شوید. اگر فکر می‌کنید که جرئت کافی برای سرمایه‌گذاری پس‌اندازتان دارید، پس این کار را انجام دهید. فقط حتما یک مشاور مالی داشته باشید تا بر روند کار شما نظارت داشته باشند.


12.مشاور آزاد

اگر در مورد یک موضوع خاص، اطلاعات گسترده‌ای دارید، مانند حسابداری، حقوق یا فروش؛ این نوع شغل پاره‌وقت برای شما بهترین است. تجربه‌های پیشین خود را که به شما کمک کرده‌اند در این زمینه تخصص داشته باشید، ارزیابی کنید. کارفرمایان اکنون خیلی تمایل دارند که افراد با کار آزاد را جهت انجام پروژه‌های کوتاه‌مدت خود استخدام کنند.


13.کارهای تایپ آنلاین

از مهارت‌های تایپی خود راضی هستید؟ پس اجازه دهید کارفرمایانی که در تکمیل پروژه‌های تایپی خود به کمک احتیاج دارند، از مهارت شما مطلع شوند. این نوع کارها معمولا زمان اتمام مشخصی دارند؛ بنابراین اطمینان حاصل کنید که کار مورد نظر را در زمان مشخص‌شده تحویل دهید.

 

14.پرستار بچه

اگر از نشستن روبه‌روی کامپیوتر خسته شده‌اید و می‌خواهید کمی زمان داشته باشید که با راحتی

درآمد میلیونی کسب کنید، پرستار بچه گزینه‌ی مناسبی برای شما است. کودکان رئیس شما خواهند بود و تنها کاری که باید کنید این است که آن‌ها را شاد نگه دارید. یک رابطه‌ی برد-برد، درست است؟

 

15.کارهای شبانه

اگر به زندگی شبانه علاقه دارید، با جستجوی شغل‌هایی که از ساعت 6 عصر به بعد هستند، بیشتر از آن لذت ببرید. در این زمینه می‌توان به شغل‌هایی چون کار خدماتی یا هنری در رستوران‌ها اشاره کرد.


16.فروش نان و کیک

اگر ابزار، دانش و یک دستورالعمل خوب دارید، آنگاه فروش کلوچه، کیک فنجانی، نان و دیگر محصولات نانوایی می‌تواند شغل پاره‌وقت خوبی برایتان باشد. مراقب کیفیت کار خود باشید، زیرا نخستین دارایی شما در این کار و در میان رقبایتان تنها همین است.

17.راننده‌ی آژانس‌های  آنلاین

کسی که عاشق رانندگی کردن است و قوانین جاده را می‌داند، گزینه‌ای مناسب برای سرویس‌هایی مثل آژانس یا اپلیکیشن‌هایی چون اسنپ یا تپسی است. اگر فکر می‌کنید این ویژگی‌ها را دارید، امتحانش کنید.


18.مترجم آنلاین

اگر دوزبانه یا چندزبانه هستید، آنگاه لیست بلندبالایی از کارفرمایان وجود دارد که منتظرند شخصی با مهارت شما را استخدام کنند.


19.فروش آنلاین اجناس دست دوم

گجت‌های قدیمی خود را آنلاین بفروشید. نه‌تنها از آن‌ها سودی به دست آورید، بلکه شخص دیگری را با فروش آن‌ها به قیمت پایین خوشحال کرده‌اید.

امیدوارم این لیست به شما در انتخاب کار پاره‌وقت جدیدتان کمک کند. در تلاش‌های جدید خود موفق باشید.


20.بیاموزید و آموزش دهید

اگر تخصص و سواد کافی برای انجام برخی از فعالیت‌های اقتصادی را ندارید، نگران نباشید. در نخستین قدم کمی درباره کارهایی که به تخصص کمتر و مکان محدودتر نیاز دارند، تحقیق کنید. در این تحقیق خود به مقوله سود و فروش خوب دقت کنید. قسمت کمی از سرمایه‌تان را صرف پرداخت هزینه‌های کلاس‌های تخصصی کنید و حرفه‌ای را بیاموزید. به‌طور مثال، طلا‌سازی‌ یاد بگیرید و بعد یک کارگاه طلاسازی بزنید یا مدتی در همین شغل کارکنید و بعد از چند سال که مهارت لازم را کسب کردید با سرمایه‌تان یک کارگاه راه بیندازید یا یک کلاس آموزشی. به هرحال می‌توانید دنبال هر هنری که دوست دارید بروید، بیاموزید و سپس با همین سرمایه یک دفتر کوچک اجاره کنید و هرچه مهارت کسب کرده‌اید را آموزش بدهید. این مطمئن‌ترین روش است و شما درصورت موفق نشدن، هیچ ضرری نکرده‌اید.

البته یک راه ساده‌تر هم وجود دارد که سود خوبی دارد و با این سرمایه به راحتی می‌شود، راه انداخت. مهم‌ترین موضوع این است که بدانید چه راه‌هایی برای سودآوری شما وجود دارد و آن را راه بیندازید. برای قدم اول سری به خیابان انقلاب بزنید و دقت کنید که مغازه‌هایی که به تکثیر، چاپ، تایپ و… مشغول هستند و تعدادشان هم بالاست، همیشه شلوغ هستند. این کار سرمایه زیادی نمی‌خواهد و سود خوبی هم دارد. فقط کافی است اگر با کامپیوتر و برنامه آفیس و فتوشاپ آشنایی ندارید به یک دوره کلاس آفیس بروید. کارکردن با دستگاه کپی هم کار سختی نیست. شما می‌توانید روزانه بیش از 100 هزار تومان درآمد داشته باشید، به‌خصوص اگر محل کارتان در مکان مناسبی مثلا نزدیک مدرسه یا دانشگاه باشد.


21.به‌دنبال مجوز باشید

اگر ایده خاصی به ذهن‌تان نمی‌رسد، می‌توانید از ایده دیگران استفاده کنید و درصد ایده آن‌ها را سر هر ماه بپردازید. مثلا می‌توانید یک گشتی در شهر بزنید و فهرستی از رستوران‌های کوچک اما معروف را تهیه کنید. در این زمینه رستوران‌های بین‌المللی که زیاد گران نیستند مثل رستوران‌های عربی یا ترکی مناسب هستند. شما می‌توانید مجوز راه‌اندازی یک شعبه را از آن‌ها بگیرید و ماهانه درصدی از سودتان را به آن‌ها بدهید.

یا می‌توانید مجوز پیک موتوری بگیرید. تا جایی که می‌دانیم پیک بادپا» که در حال حاضر از معتبرترین پیک‌هاست، این فرصت را در اختیار متقاضیان می‌گذارد. خب برای این کار فقط کافی است تا مکانی را اجاره کنید و چند پیک موتوری استخدام کنید و البته بیمه اجناس هم فراموش نشود. گرفتن نمایندگی فروش شارژ ایرانسل یا همراه اول و فروش اینترنت پرسرعت نیز گزینه‌های بعدی هستند که با ریسک پایین‌تری همراه هستند.

22.تولیدی راه بیندازید

سرمایه افراد از یک حدی که بالا می‌رود دوست دارند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند و به‌اصطلاح خودشان آقای خودشان باشند اما این کار به این سادگی‌ها نیست و بدون تجربه و دانش کافی نه تنها سودآوری ندارد بلکه ممکن است سرمایه خودتان هم از دست برود. برای مثال خیلی‌ها دوست دارند تولیدی راه بیندازند، به‌خصوص آن‌هایی که مکانی هم برای این کار در اختیار دارند و نیازی نیست تا اجاره محلی برای راه‌اندازی تولیدی را بدهند.

ما به شما پیشنهاد می‌کنیم اگر که جایی مناسب برای این کار دارید پس از به‌دست آوردن دانش و تجربه کسب و کار کوچکی راه بیندازید. بهتر است سراغ کارهای خیلی سخت نروید و مهم‌تر از همه این‌که فرصت‌های محل زندگی‌تان را بشناسید. شما می‌توانید کارگاه تولید جوراب نه راه بیندازید که همیشه بازار خودش را دارد. شما با خریدن چند ماشین ساده جوراب‌بافی، می‌توانید جوراب‌های نه را به سادگی تولید کنید.

جوراب‌های نه به‌دلیل مصرفی بودن‌شان، قیمت مناسب آن و نوع مشتری همیشه بازار پر فروشی دارد و ضمن این‌که کار کردن با این ماشین‌ها بسیار ساده است و قطعات یدکی آن هم به وفور در کشور موجود است و اگر دستگاه خراب شود یک تکنسین داخلی هم می‌تواند آن را تعمیر کند. جالب است بدانید که ممکن است کارتان بگیرد و حتی به کشورهای همسایه صادرات هم داشته باشید. بله، در حال حاضر جوراب‌هایی که با نام پارازین » تولید می‌شوند به برخی از کشورهای همسایه صادر می‌شوند. شما می‌توانید روزانه حداقل 100 هزار تومان از این کار درآمد داشته باشید پس بهتر است تحقیقات کافی انجام بدهید و اگر بازار را مناسب دیدید، برای گرفتن مجوز به صنف جوراب‌بافان بروید. باور کنید اگر کمی تحقیق کنید، کارهای ساده‌تر و پرسودتری هم پیدا می‌کنید.


23.مواد‌غذایی همیشه پرسود است

از آنجایی که خوراک از نیازهای اولیه هر انسانی است پس در هر شرایطی باید این نیاز برآورده شود. به خاطر همین نیاز ساده، این شغل و هر حرفه‌ای که با مواد‌غذایی در ارتباط است، همیشه بازار خودش را دارد و سود بالایی هم دارد. اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که بروید و یک کارخانه مواد‌غذایی راه بیندازید، کمی بیشتر فکر کنید. شما می‌توانید به خدمات جانبی که کارخانه‌های مواد‌غذایی نیاز دارند هم فکر کنید و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید. به‌طور مثال این روزها صنعت بسته‌بندی از خود مواد‌غذایی هم بیشتر اهمیت دارد و مردم بیشتر جذب بسته‌بندی‌های خاص و متفاوت می‌شوند.

بهتر است به‌دنبال یک یا چند ایده خوب باشید و در یک کارگاه کوچک به بسته‌بندی با طراحی‌های مخصوص خودتان بپردازید. ایمان داشته باشید که اگر در این کار خلاقیت به خرج دهید در کمتر از یک سال فرد ثروتمندی می‌شوید. این روزها به راحتی می‌توان با استفاده از ظرفیت خالی کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها‌یی که پروانه بهداشت دارند، حبوبات و ادویه‌جاتی مثل فلفل، دارچین، زردچوبه و… را به‌صورت سفارشی تحویل گرفت و آن‌ها را با بسته‌بندی‌های خود و با برند خاص خودتان در بازار خاصی چون پادگان‌ها، دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و… توزیع کرد. البته ممکن است کارتان حسابی بگیرد و از یک کارخانه بزرگ، سفارش بسته‌بندی محصولات‌شان

رابگیرید. هر گاه گذرتان به میدان راه‌آهن افتاد، حتما یک سری به مغازه‌های ظروف یک‌بار مصرف بزنید و سر صحبت را با مغازه‌داران این حرفه باز کنید. آن‌ها تنها صنفی هستند که همیشه بازار خاص خودشان را دارند و نگران مشتری و ضرر کردن نیستند. به گفته آن‌ها در این حرفه سودآوری حتمی است به شرط این‌که بتوانید نبض بازار را در دست بگیرید.

 

24.یک بوتیک و یک مشاور برندینگ لازم است

ما ایرانی‌ها به سوی هر ایده‌ای که جالب باشد، ناخود آگاه جذب می‌شویم و به قول معروف؛ حسابی هم جوزده می‌شویم. شما باید به‌دنبال یک ایده تک باشید. حتما داستان صاحب اصلی هایدا » یا آیس پک » را بخوانید. آن‌ها دانشجویان معمولی بودند که با یک ایده جدید که اتفاقا خیلی هم کم‌خرج بودند، امروزه به دسته میلیاردرها پیوسته‌اند. اگر راهنمایی ما را می‌خواهید که باید بگوییم ایده شما بهتر است در راستای خوراکی‌هایی باشد که اتفاقا ارزان باشند، خاص باشند و اسم زیبایی هم داشته باشند.

مثلا ذرت مکزیکی هم ایده جدید بود، هم اسم زیبایی داشت و هم قیمت آن مناسب بود که این روزها این همه طرفدار دارد. بعد از خوراکی، خدمات پوشاک نیز ایده مناسبی است به‌خصوص برای افرادی که دنیای مد را خیلی خوب می‌شناسند. البته منظور ما راه انداختن یک بوتیک صرف نیست بلکه شما باید ایده خاصی هم داشته باشید. به‌طور مثال می‌توانید از یک کارشناس برندینگ مشاوره بگیرید و به مشتریان خود بگویید که شما یک طراح مد دارید که به آن‌ها مشاوره می‌دهد.

باور کنید این ایده جالبی است که می‌تواند فروش شما را تا بیش از 50درصد افزایش بدهد. یادتان باشد که جوان‌ها از هیچ‌چیزی بیش از مشاوره گرفتن در امر مد و پوشاک خوشحال نمی‌شوند و این‌گونه برای سوال همیشگی‌شان یعنی؛ چی بپوشم؟ این مدل به من می‌آید؟ حالا باید با چی‌ ست بکنم؟ و… جواب مناسبی پیدا می‌کنند.


25.کسب و کارهای کوچک پرسود

تمام آن‌هایی که پولدار شده‌اند از روز اول این همه سرمایه نداشتند و با استفاده از ذهن اقتصادی خود پول زیادی به دست آورده‌اند. باید پرس و جو کنید و ببینید در محل یا شهر شما چه کاری بازده و سود بیشتری دارد اما همیشه یکسری شغل‌ها به اقتضای زمانه شکل می‌گیرد که ریسک کمتری دارد و

درآمد میلیونی خوبی هم نصیب افراد می‌شود. برای مثال می‌توانید با این پول نمایندگی ایرانسل و فروش شارژ بگیرید یا این‌که از مخابرات شهرتان نمایندگی فروش اینترنت پرسرعت بگیرید. بیلیارد و تفریحاتی از این قبیل هم با استقبال جوانان روبه‌رو می‌شود. یک کار پرسود‌تر این است که شما بوفه یک مکان ورزشی، بیمارستان، فرهنگسرا، مدرسه، دانشگاه و امثال این مکان‌ها را اجاره کنید. اغلب این مکان‌ها با قیمت مناسبی اجاره داده می‌شوند و فروش بسیار خوبی هم دارند.


کسب و کار های اینترنتی در فضای اینترنت و فارق از یک محل ثابت راه اندازی می شوند و امروزه سودآورترین و پایدارترین روش کسب درآمد از اینترنت است. سایت اینترنتی در یک فضای مجازی با یک هاست و دامنه با قیمتی ارزان راه‌اندازی می شود.

کسب و کار های اینترنتی در فضای اینترنت و فارغ از یک محل ثابت راه اندازی می شوند و امروزه سودآورترین و پایدارترین روش کسب درآمد از اینترنت است شاید باورش برایتان سخت باشد ولی باور کنید که سایت اینترنتی در یک فضای مجازی با یک هاست و دامنه با قیمتی ارزان راه اندازی می شود! حتماً می پرسید راه اندازی وب سایت اینترنتی چه فایده ای دارد ؟ایده پردازان رامیار برای شما راه کار دارد.

با ایجاد یک شغل اینترنتی، خودتان رئیس هستید.برای راه اندازی کسب و کارتان نیاز به سرمایه انبوه ندارید و با کمترین پس انداز می توانید کارتان را راه اندازی کنید، کسب و کارهای اینترنتی به مکان خاصی نیاز ندارند و در منزل ، سفر و هر جا انجام می شوند. فقط به یک خط اینترنت نیاز دارید.ساعت کارتان دست خودتان است وکسب و کارهای اینترنتی انعطاف پذیر و توسعه پذیر هستند. درآمد و سود حاصل از کسب و کارهای اینترنتی چندین برابر حقوق کارمندی است.

آیا سوالات بیشتری دارید ؟ ما شما را راهنمایی می کنیم ایده پردازان رامیار آماده پاسخگویی به شماست .

من چه کاری راه اندازی کنم ؟ بستگی به خودتان دارد.

نمونه هایی از مدل های کسب و کارهای اینترنتی:

خرید و فروش کالاها

حراج کالاهای مختلف

 ارائه خدمات تخصصی به دیگران

ایجاد اجتماعات و شبکه های اجتماعی آنلاین

 تبلیغات آنلاین

 آموزش

مشاوره دادن به افراد

سایت دانلود

سایت آموزشی و ….

اگر در تصمیم خود جدی هستید همین حالا با ما تماس بگرید .

جهت تماس با ما به قسمت تماس با ما بروید.


مجوز های شرکت آی نوتی را در این پست قصد داریم بررسی کنیم.

شرکت گسترش طراحان نقش الماس (با مسئولیت محدود) با شماره ثبت ۴۱۹۷۱۰، شناسه ملی ۱۰۳۲۰۷۱۰۶۹۶ فعالیت خود را با مدیریت علی معارفی از تاریخ ۱۳۹۰/۰۹/۰۸ شروع کرده است. هسته اولیه این مجموعه در راستای حضوری پویا و خلاق در کسب‌وکارهای فضای مجازی شکل گرفت. ایده iNoti در ذهن مدیریت مجموعه در سال ۱۳۹۱ با هدف ایجاد بزرگ‌ترین و بهترین پنل پیامکی مدیریت ارتباط با مشتری» ایران شکل گرفت که از همان ابتدا چهارچوب فعالیت خود را بر پایه بهبود فرهنگ استفاده از پیام کوتاه و ارائهٔ بهترین و جدیدترین خدمات به کاربران بنا نهاد. پس از سال‌ها تلاش شبانه‌روزی بی‌وقفه و با به کارگیری کارشناسان جوان و مبتکر، اکنون مفتخریم اعلام کنیم که آی نوتی به‌عنوان یکی از برترین و کاربردی‌ترین CRM در ایران به شمار می‌آید.

کارشناسان آی‌نوتی سعی داشته‌اند که با ارائه ساده‌ترین و درعین‌حال کامل‌ترین سامانه پیامکی مدیریت ارتباط با مشتری» پاسخگوی نیاز تمامی کاربران باشند. در حال حاضر آی‌نوتی با در اختیار داشتن بیش از ۱۲۰هزار کارشناس متعهد در سراسر ایران و با تکیه بر اعتماد کاربران خود و مطابق با فناوری روز جهان به ارائه سرویس خدمات کدهای CRM و ussd در ایران می پردازد.

 

آی نوتی تمام مجوز هایی را که یک شرکت استارت آپ لازم دارد را دراختیار دارد. این مجوزها را باهم در زیر بررسی میکنیم:

 

پروانه کسب آی نوتی

این پروانه در واقع مجوزی است برای دایر کردن یک واحد صنفی و بدون دریافت آن فعالیت اقتصادی شما غیر قانونی محسوب می شود، طبق ماده۱۲ قانون نظام صنفی افراد قبل از راه اندازی کسب و کار موظف به اخذ پروانه فعالیت از واحد صنفی مربوطه می باشند. شرکت آی نوتی مفتخر است که این مجوز را دارا است.

 

سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران

سازمان نظام صنفی رایانه ای کشور از تیرماه سال ۱۳۸۴ براساس قانون حمایت از پدیدآورندگان نرم افزار (مصوب ۴/۱۰/۱۳۷۹ مجلس شورای اسلامی) و آیین نامه مصوب هیات وزیران (مصوب ۲۴/۴/۱۳۸۳) فعالیت خود را آغاز کرد. شرکت آی نوتی مجوز فعالیت در این سازمان مهم را نیز دارا است.

مجوز آی نوتی
انجمن صنفی کسب و کار اینترنتی

پوشش کسب و کارهای دارای نماد اعتماد در تهران،کسب جایگاه برتر برند قابل اتکا از دید خریداران اینترنتی، جهت تشویق ایشان به خرید اینترنتی،کسب کرسی در حداقل دو بخش. انجمن کسب و کارهای اینترنتی می کوشد تا با ایجاد بستری مناسب برای تمامی نقش آفرینان فعال در زیست بوم (ایستم) فناوری اطلاعات علاوه بر اینکه به حمایت کسب و کارهای فعال بپردازد؛ بستری حمایت گر و پویا جهت رشد شرکت های نوپا (استارت آپ ها) باشد.

نماد اعتماد الکترونیکی

واقع نماد اعتماد الکترونیکی مشخصه ای به منظور اعتماد سازی کاربران در هنگام مراجعه به سایتها و فروشگاه های اینترنتی می باشد. مرکز توسعه تجارت الکترونیکی وظیفه اعطای نماد اعتماد الکترونیکی را بر عهده دارد .اعطاء این نماد بعد از دریافت کامل مشخصات و مدارک لازمه و تائید شرایط لازم، صورت می پذیرد

.

ثبت رسانه های دیجیتال

ستاد ساماندهی وب سایت های اینترنتی مرکزی است متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که وظیفه ی فیلتر کردن وب سایت ها را به عهده دارد.
هر وب سایت ایرانی باید در این سامانه ثبت نام نماید تا مدیر وب سایت و وضعیت حقوقی آن برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشخص شود.

اتاق اصناف تهران

اتاق اصناف ایران یا شورای اصناف کشور، برطبق قانون نظام صنفی کشور، شورائی است متشکل از نمایندگان هیئت رئیسه مجامع امورصنفی شهرستانهای کشور که با هدف تقویت مبانی نظام صنفی تشکیل شده‌است. از سوی وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز یک نفر به عنوان نماینده وزیر در اتاق اصناف ایران برگزیده می‌شود.

شرکت دانش بنیان آی نوتی
شرکت دانش بنیان آینوتی

با توجه به ارزیابی های صورت گرفته توسط کارگروه ارزیابی دانش بنیان زیر نظر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، شرکت گسترش طراحان نقش الماس به عنوان شرکت دانش بنیان تولیدی نوع۲ تایید گردید و در این مدت می تواند از تسهیلات قانون حمایت از شرکت ها و موسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوری و اختراعات استفاده نماید.

برای استعلام و تایید دانش بنیان بودن شرکت می توانید از لینک زیر اقدام کنید:

http://pub.daneshbonyan.ir


ایجاد مشتری دائمی

چگونه می توان مشتری موقتی را به مشتری دائمی تبدیل کرد؟! شاید بتوان تاریخچه ظهور مباحث مرتبط به مشتری مداری را در سه دوره زیر خلاصه نمود…

الف) دوره انقلاب صنعتی(تولید دستی تاتولید انبوه) ابتکارات فورد در بکارگیری روش تولید انبوه بجای روش تولید دستی، یکی از مهمترین شاخص های این دوره می باشد. هر چند تغییر شیوه تولید باعث شد که محدوده انتخاب مشتریان از نظر مشخصه های محصول کاهش یابد( نسبت به تولیدات صنایع دستی) اما محصولات تولید شده به روش جدید از قیمت تمام شده پایین تری برخوردار شدند. به عبارتی دیگر در انتخاب روش تولید از سوی فورد، افزایش کارآیی و صرفه اقتصادی مهمترین اهداف پیش بینی شده بودند.

ب) دوره انقلاب کیفیت(تولید انبوه تا بهبود مستمر) این دوره همزمان با ابتکار شرکت های ژاپنی مبنی بر بهبود مستمر فرآیندها آغاز شد. این امر به نوبه خود به تولید کم هزینه تر و با کیفیت تر محصولات منجر شد.

ج) دوره انقلاب مشتری(بهبود مستمر تا سفارشی سازی انبوه) در این دوره با توجه به افزایش توقع مشتریان، تولید کنندگان مم شدند محصولات خود را با هزینه کم،کیفیت بالا و تنوع زیاد تولید کنند.به معنای دیگر تولید کنندگان مجبور بودند توجه خود را از تولید صرف به یافتن راه هایی برای رضایت مشتریان سابق خود معطوف نمایند.
نگرش مشتری مداری و جلب رضایت مشتری قانون اول کسب و کار تلقی شده و جریمه سرپیچی کنندگان از این قاعده حذف بی رحمانه از صحنه بازار است.

در خصوص موضوع مشتری مداری تحقیقات گسترده ای انجام شده است. نتیجه این بررسیها حاکی از تفاوت های چشم گیری در عملکرد سازمانهای مشتری مدار با سازمانهای عادی را نشان می دهد. در این رابطه با توجه به اینکه به آمار تحقیقی قابل اتکاء در داخل کشور برخورد نکردیم به آمار استخراج شده از منابع بین المللی اکتفا می کنیم:

بازگشت سرمایه در سازمان های مشتری مدار ۱۷ درصد و در سازمانهای معمولی ۱۱ درصد است.

سود فروش در سازمان های مشتری مدار ۲/۹ درصد و در سازمان های معمولی ۵ درصد است.

رشد سهم بازار در سازمان های مشتری مدار ۶ درصد و در سازمان های معمولی ۲ درصد است.

کاهش هزینه ها در سازمان های مشتری مدار ۱۰ الی ۱۵ درصد و در سازمان های معمولی ۲ الی ۳ درصد است.

رشد قیمت سهام در سازمان های مشتری مدار ۹/۱۶ درصد و در سازمان های معمولی ۲ الی ۳ درصد است .

در سازمان های مشتری مدار ۵ درصد کاهش در گریز مشتری ( از دست دادن مشتری ) باعث افزایش ۳۰ تا ۸۵ درصد سود می گردد.

۹۸ درصد مشتریان ناراضی بدون شکایت و بدون اطلاع قبلی سازمان های خود را ترک کرده و به سوی رقیب می روند.

سازمان های مشتری مدار، مشتریان موقتی را به مشتریان دائمی تبدیل می کنند که به آنها مشتریان وفادار هم می گویند و به این وسیله سود خودشان را هم بیشتر تضمین می کنند زیرا که مشتریان وفادار سودآوری بیشتری دارند، خرید مجدد بالاتری دارند، دارای سهم عمده ای از بازار هستند و باعث گسترش معرفی سازمان به دیگران می باشند.

یک مشتری وفادار باعث ۲۶ هزار دلار درآمد برای شرکت تولیدکننده آب پرتقال از طریق تبلیغ آن، به صورت دهان به دهان شده است.

چنانچه سازمانی نرخ نگهداری مشتری خود را ۲ درصد افزایش دهد، اثرش بیشتر از آن است که هزینه های عملیاتی خود را ۱۰ درصد کاهش دهد.

یک مشتری، برای تمام عمر، ارزشی معادل ۲ میلیون دلار برای یک شرکت خودروسازی و ۵/۱ میلیون دلار برای یک شرکت هواپیمایی دارد.

سازمان های مشتری مدار، ضریب مشتری گریزی را پایین می آورند و در عوض ضریب نگهداری مشتری را افزایش می دهند.

رسیدن به حد ۵۰ درصد بهبود در سودآوری بیشتر از طریق تمرکز بر وفاداری مشتری ممکن می گردد و رسیدن به آن از طریق پافشاری در کاهش هزینه و یا افزایش سهم بازار صورت می گیرد.

در سازمان های مشتری مدار، نیاز نیست که همه را راضی کنید، مشتریان زیادی هستند که رضایتشان موضوعیت ندارد ولی رضایت (وفاداری) بعضی از مشتریان به قدری برای موفقیت سازمان و بقای آن حیاتی است که لازم است سازمان، نه تنها آنان را به بهترین شکل راضی نماید بلکه باید آنها را همیشه راضی نگه دارد.

در مورد علل شکست سازمان های ناموفق، تحقیقات نشان می دهد که ۶۲ درصد از آنها، رضایت مشتری را به عنوان یک اولویت تلقی نمی کردند.

سازمان های امروزی به اهمیت و ارتقاء رضایت عمومی کاملاً آگاهند و بیشتر به سوی وفاداری مشتری، مشتری گریزی در حد صفر، و نگهداری مشتری در تمام عمر حرکت می کنند.

در سازمانهای مشتری مدار، مشتریان کاملاً راضی، در طول دوره یک تا دو ساله، شش برابر بیشتر از مشتریان راضی خرید مجدد انجام می دهند.

رای نشان دادن اهمیت مشتری و ضرورت حفظ و نگهداری او فقط کافی است به موارد زیر دقت کنید:

  1. هزینه جذب یک مشتری جدید بین ۵ تا ۱۱ برابر نگهداری یک مشتری قدیمی است.
  2. دو درصد افزایش  در جذب مشتریان جدید، مستم ۱۰ درصد افزایش هزینه های بازاریابی است، یعنی برای افزایش ۲ درصدی در مشتریان  باید ۱۰ درصد بیشتر هزینه کرد.
  3. ضرر و زیان از دست دادن یک مشتری، در حکم فرار ۱۰۰ مشتری دیگر است.
  4. رضایت مشتری، پیش شرط تمام موفقیت های بعدی شرکت هاست.
  5. رضایت مشتری، مهمترین اولویت مدیریتی در مقابل اهداف دیگری چون سودآوری، سهم بیشتر بازار، توسعه محصول و …… می باشد.
  6. ارزشمندترین دارایی هر سازمان، اعتماد و اطمینان مشتریان به اوست.
  7. انتخاب مشتری دائمی و وفادار، تنها شرط بقای دائمی و استمرار فعالیت های کارآمد هر شرکتی است.
  8. مدیران ارشد سازمان باید شخصاً الگوی پایبندی در قبال رضایت مشتری باشند و آنرا در گفتار  و رفتا خود به همگان نشان دهند.
  9. برای جلب اعتماد متقابل مشتریان، کمتر از توان خود قول بدهید و بیشتر از قولی که داده اید که عمل کنید» ( ضرب المثل )
  10. ۹۸ درصد مشتریان ناراضی بدون اینکه شکایتی بکنند، به سمت رقبای شما جذب می گردند.
  11. احتمال اینکه مشتریان کاملاً راضی ( خوشنود ) مجدداً از شرکت شما خرید کنند، شش برابر مشتریان فقط راضی است .
  12. اگر روزی احساس کردیم که به عالی ترین محصول یا کیفیت دست یافته ایم، باید بدانیم که آن روز، روز پایان رشد ماست.
  13. مشتری ناراضی در نهایت حتماً سازمان ما را ترک می کند و پس از جدا شدن از ما، مشکل نیتی خود را به ۸ نفر انتقال می دهد و مهمتر اینکه آنها را هم به سوی رقبای ما می کشاند.
  14. اگر بتوانیم نقص موجود در کالاهای تولید را ۵ درصد کاهش دهیم بین ۳۰ تا ۸۵ درصد افزایش سود از ناحیه مشتریان خواهیم داشت.

بی‌توجهی به حرف مردم کمی سخت است. اما گام‌های بی‌شماری برای فرار از این آفت خانمان‌ برانداز وجود دارد. شاید به نظرتان قضیه کمی زیادی تلخ جلوه داده شده‌ است، اما اهمیت زیاد به حرف مردم به همین ناگواری، زندگی را تلخ و محدود می‌کند. اگر مدام فکر کنید که زیر ذره‌بین مردم هستید و شما را قضاوت می‌کنند، زندگی برایتان سخت می‌شود. تنها یک‌بار به دنیا می‌آیید، یک‌بار دوران جوانی را تجربه می‌کنید و همه‌ی مراحل دیگر نیز به سرعت برق‌و‌باد می گذرند. پس به جای مقایسه‌ی عقایدتان با نظرات دیگران، سعی کنید حرف مردم را کنار بگذارید و ارزش‌های خود را شکل بدهید و راحت و رها، طوری زندگی کنید که دوست دارید و لایق آن هستید، یعنی در آسایش و آرامش و بدون اهمیت دادن به حرف مردم. در ادامه روش‌هایی برای اجتناب از تأثیرات منفی حرف مردم ارائه شده است.


حتما بخوانید: عزت نفس چیست؛ چرا باید عزت نفس داشته باشیم؟

۱. اعتماد‌ به ‌نفس‌تان را افزایش ‌بدهید

برای مقابله با حرف مردم اعتماد به نفس است

  • خود را همان‌طور که هستید، بپذیرید. مهارت‌ها و توانایی‌های خود را افزایش بدهید و قبول کنید که خداوند انسان‌ها را متفاوت و با روحیه‌ و ویژگی‌های متنوعی آفریده‌ است. برای اینکه دیگران شما را دوست داشته ‌باشند یا بپذیرند، تغییر نکنید. فهرستی از خصوصیاتی که در مورد خود می‌پسندید، تهیه نمایید و در کنار آن ویژگی‌هایی را که دوست ندارید نیز یادداشت ‌کنید و ببینید برای تغییر و بهبود آن‌ها چه باید کرد. مثلا اگر میان کلام دیگران رژه می‌روید و این ویژگی شما را در معرض افتادن از چشم همگان قرار داده است، حتما باید فکری بکنید. این رفتار را تحت کنترل خود دربیاورید و قبل از حرف زدن، فکر کردن را بخشی اجباری از فرآیند رفتاری‌تان کنید. آنچه را که در شما غیرقابل تغییر است، قبول کنید. برای نمونه اندازه قد شما به هیچ‌وجه دست خودتان نبوده ‌است و با غم و غصه خوردن حتی نیم سانتی‌متر هم به آن اضافه نمی‌شود؛ پس مثبت‌نگر باشید و روی ویژگی‌های غیرقابل تغییر تمرکز نکنید. شکرگزار باشید و یادتان نرود که قد بلند گاهی خیلی هم دردسر ساز است و باعث می‌شود سر و کله‌ی فرد به سقف و این طرف و آن طرف اصابت کند. گذشته از این شوخی، یادتان باشد که خود را با هر شکل و ظاهری که هستید، دوست بدارید. شما هرقدر هم زیبا و خوش‌اندام باشید، باز هم کسی از شما بهتر هست. پس فقط و فقط خدای بزرگ را برای هرچه که دارید سپاس‌گزار باشید.
  • بر شکست‌ها و حرف مردم تمرکز نکنید. گاهی اوقات قبل از انجام هر کاری آنقدر به حرف مردم و نظرات دیگران فکر می‌کنیم که عملا انرژی لازم را برای به نحو ‌احسن انجام دادن آن کار از دست می‌دهیم. در عوض سعی کنید با نادیده گرفتن قضاوت دیگران و حرف مردم، اهدافی برای خود تعیین و آنها را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و تلاش کنید هر مسیر را با موفقیت پشت سر بگذارید. مثلا اگر می‌خواهید در گفت‌و‌گو با دیگران اعتماد به نفس بیشتری داشته‌ باشید، این هدف را به اجزای کوچک‌تری بشکنید. تماس چشمی، گوش دادن مؤثر، پرسیدن سؤالات مناسب و جواب‌های صادقانه، بخش‌هایی از هدف افزایش اعتماد به نفس هستند. اگر در برنامه‌ای که در نظر گرفته‌اید موفق نمی‌شوید، نترسید و جا نزنید؛ در عوض سعی‌کنید از آن درس بگیرید. فراموش نکنید که هر چیزی در درون خود فرآیندی از یادگیری را جای داده‌ است و هیچ‌کس، به‌ویژه در تلاش‌ها و گام‌های اول، ایده‌آل و کامل نیست.
  • این‌قدر به حرف مردم و نگاه آنها اهمیت ندهید. باور کنید دیگران آن‌قدرها که فکر می‌کنید برای بررسی و تحلیل رفتار شما وقت نمی‌گذارند. برای همه پیش می‌آید که اشتباه کنند یا در اصطلاح خودمانی، سوتی بدهند. خب طبیعی است که بعد از چنین اتفاقاتی احساس ناخوشایندی سراغ‌تان بیاید، ولی مطمئن باشید که هیچ‌کس به اندازه شما این موضوع را جدی نگرفته‌ است. در برخوردهای بعدی به راحتی می‌توانید این مسئله را جبران کنید. کافی است از آنچه کرده‌اید درس عبرت بگیرید و اعتماد به نفس داشته‌ باشید.
  • از دیدگاه‌های منفی وحشت نکنید. بعضی افراد با صراحت بیشتری درباره ویژگی‌های سایرین صحبت می‌کنند و در برخی موارد هم کاملا در اشتباه هستند. چنانچه دیدگاه آنها درباره‌ی شما نادرست است، آنها را نادیده بگیرید. سعی نکنید کسی را توجیه کنید، زیرا بحث و حرف هیچ‌وقت چیزی را اثبات نمی‌کند؛ در عمل به آنها نشان بدهید که اشتباه می‌کنند. ولی وقتی حق با دیگران است، این بار حرف مردم چندان هم بی‌راه نیست، پس سعی کنید بیشتر درباره‌ی آن ویژگی‌ها فکر کنید و از نقطه نظرات دیگران برای اصلاح و بهبودی بهره بگیرید. فرض کنید دوستان یا همکاران‌تان معتقدند که شما بدخلق و تندمزاج هستید، اگر به‌واقع چنین است، حرف آنها را تمام و کمال بشنوید و سعی کنید رفتارتان را کنترل کنید. اینجا تنها جایی است که حرف مردم برای شما مؤثر و سازنده است. همیشه یادتان باشد که نیت افراد را از انتقاد کردن دریابید. وقتی درباره صفتی در خود مطمئن هستید و انتقاد دیگران به شما وارد نیست، حرفشان را جدی نگیرید و به اصطلاح خودمان در دل بگویید تو خوبی» و از کنار انتقاد بی‌مورد او رد بشوید. باور کنید بحث نکردن و پاک کردن دیدگاه‌های توأم با بدجنسی و عبور از حرف مردم شما را روز به روز قوی‌تر و شادتر می‌کند.


حتما بخوانید: چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم؟

۲. عقاید مخصوص به خود داشته باشید

حرف مردم - داشتن عقاید خود

  • برای اینکه شما هم مانند افراد دانا و فرهیخته قدرت ابراز نظر داشته ‌باشید، باید در هر موضوعی منابع گوناگون را بخوانید، بشناسید و بررسی ‌کنید. بدون مطالعه و از روی شهود صرف، صحبت نکنید. ابراز نظر شهودی پشتوانه علمی و تجربه‌ی بالایی می‌طلبد. پس بی‌گدار به آب نزنید. با بررسی دیدگاه‌های مختلف، منابع متفاوت و مطالعه‌ی زیاد به ذهن و روح خود قدرت فوق‌العاده‌ای در تحلیل مسائل تقدیم می‌کنید و این باعث می‌شود که حرف مردم دیگر برای شما تعیین‌کننده ‌نباشد و با اطمینان بیشتری تصمیم‌گیری و ابراز عقیده کنید. دیگر حرف مردم هرچه باشد، مهم نیست. مهم شما هستید که قوی، بااراده و دانا هستید.
  • از قدیم گفته‌اند، شنونده باید عاقل باشد. وقتی می‌بینید کسی شروع به سخنوری در مورد موضوعی می‌کند، سریع تحت تأثیر قرار نگیرید. بدانید و آگاه باشید که گاهی اوقات افراد بدون آگاهی و تنها با مهارت زیاد سخن می‌گویند و این شما هستید که نباید تحت تأثیر قرار بگیرید. وقتی کنجکاو باشید و همیشه سعی ‌کنید منبع هر حرف و سخنی را شناسایی کنید، قدرت تحلیل‌تان بالا می‌رود و دیگر حرف مردم شما را شگفت‌زده نمی‌کند و نیازی به تأیید آنها نخواهید‌ داشت.
  • برای جلب رضایت دیگران، آنها را تأیید نکنید. از چه کسی یا چه چیزی می‌ترسید؟ شما هم به اندازه‌ دیگران حق دارید نظر بدهید و صحبت‌ کنید. به‌ویژه وقتی به درستیِ نظر خود اطمینان دارید. از هیچ‌چیز نترسید و خجالت نکشید، البته این به معنی احترام نگذاشتن به نظر دیگران نیست. شما باید ضمن احترام به عقاید مختلف نظر خود را بی‌هیچ هراسی از حرف مردم بگویید. مثلا اگر در جمعی قرار دارید که همه از مزایا و برتری ساختمان‌های چندطبقه حرف می‌زنند ولی شما همچنان فکر می‌کنید که منازل حیاط‌دار بهتر هستند، این عقیده را بازگو کنید. برای اینکه همرنگ جماعت شوید نظر خود را پنهان نکنید. شاید در ظاهر چندان مهم نباشد که شما حتما نظر واقعی‌تان را بگویید، اما در بلند‌مدت بر وجهه شما تأثیر می‌گذارد و رفتارتان را شکل می‌دهد. البته باز هم نکته مهمی در بطن این ماجرا نهفته است. یادتان نرود که گاهی اوقات افکار و عقاید خود را به چالش بکشید و با چاشنی شک و تردید سعی کنید نظرات خود را بسنجید و رشد دهید که البته این بحث در دایره اهمیت ندادن به حرف مردم قرار نمی‌گیرد.


حتما بخوانید: چطور اوریجینال باشیم؟

۳. خودتان را بشناسید، سبک زندگی‌تان را کشف کنید

حرف مردم

  • روی خودشناسی کار کنید. ببینید در خلوت رفتارتان چگونه ‌است و در جمع چگونه رفتار می‌کنید. مثلا برخوردتان با غریبه‌ها را بسنجید. فهرستی از ویژگی‌ها و خلق‌و‌خوی خود بنویسید و مشخص کنید که چه ویژگی‌هایی دارید مثلا شوخ‌طبع هستید، وفادارید یا طنازید و…‌ . به علایق و سلایق و استعدادهای خود نگاهی دقیق بیندازید. خود را مطالعه کنید، بشناسید و کشف کنید.
  • بر اساس ارزش‌های شخصی‌تان تصمیم‌گیری کنید و کاری را انجام بدهید که مطابق ارزش‌های شماست. شاید بعضی رفتارها در ادبیات عامیانه باحال» به نظر برسد و همین باعث ‌شود که شما برای باحال‌تر بودن از ارزش‌های‌تان فاصله بگیرید. هرگز این کار را نکنید. ارزش‌های‌تان را تعریف کنید و به آنها پایبند بمانید.
  • طوری زندگی کنید که به معنای واقعی شاد باشید. ارتباط میان علایق و محیط اطراف خود را شناسایی کنید و سبکی خاص برای زندگی خود داشته باشید. هرچه پیش آید خوش آید» را دور بیندازید. برای خوش بودن و کلا هر کاری در زندگی تلاش، کوشش و برنامه‌ریزی نیاز است. پس با کشف سبک زندگی مناسب، آرامش و خوشحالی را به زندگی خود وارد کنید. همان‌طور که دوست دارید لباس بپوشید. آن‌طور که می‌پسندید منزل‌تان را بیارایید. مهم نیست چه چیزی متداول و اصطلاحا مد شده ‌است، مهم سلیقه شماست. از اظهار نظر و حرف مردم درباره‌ی لباس خاصی که به تن دارید یا تزئین منزل‌تان نترسید و خجالت نکشید. منتظر حرف‌های مردم برای تأیید یا رد چیزی نباشید و در انجام کاری که دوست دارید و احساس خوبی به شما می‌دهد تردید نکنید. با دل خود راه بیایید و برایش ارزش قائل شوید. به یاد داشته باشید که هیچ‌چیز و هیچ‌کس مهم‌تر از شادی دل شما نیست.
  • اهمیت دادن به سلیقه و علایق خود به این معنی نیست که نمی‌توانید سلیقه خود را ارتقا و بهبود بدهید. مثلا در مورد انتخاب لباس و پوشش، با مطالعه و نگاه دقیق به مجلات مد و فشن یا الگو گرفتن از افراد خوش‌پوش و باسلیقه، مهارت خود را در انتخاب لباس‌های مناسب و زیباتر بالا ببرید. در واقع با نگاه سنجیده و دقیق از آنها الهام خواهید ‌گرفت. سبک خود را در پوشش، حرف زدن، غذا خوردن و کلا در تمام ابعاد زندگی‌تان جاری کنید، نه اینکه کارهای عجیب‌و‌غریب انجام‌ بدهید تا خاص باشید. تنها کاری که باید بکنید این است که زندگی‌تان را مطابق معیارهای خود پیش ببرید.
  • به اختلاف سلیقه‌ها و تنوع نظرات توجه داشته ‌باشید. اگر همه یکسان رفتار کنند یا به یک شکل لباس بپوشند، بی‌تردید دنیا جای خسته‌کننده‌ای می‌شود. ضمن احترام به سلایق مختلف و کشف سلیقه‌ی ویژه خودتان، فراموش ‌نکنید که توانایی سازگاری و انطباق با محیط‌های مختلف را داشته‌ باشید.


حتما بخوانید: خودآگاهی چیست و چگونه می‌توانیم به آن برسیم؟

به یاد داشته باشید که در دنیای امروز، با وجود شبکه‌های اجتماعی مختلف بیشتر و بیشتر در معرض قضاوت و حرف مردم قرار‌ دارید. پس ظرفیت‌ خود را در برخورد و مواجهه با حرف مردم افزایش بدهید و فراموش نکنید که برای آسایش بیشتر باید کنترل و برنامه‌ریزی بیشتری برای استفاده از این امکانات جدید داشته باشید. طبیعی است وقتی از هر ساعت و بهتر بگوییم هر ثانیه‌ی زندگی خود تصویر منتشر می‌کنید، و همه از شرق تا غرب دور، از کیفیت غذایی که نوش جان کرده‌اید باخبر هستند، شما را نیز از نظرات پرگوهرشان مطلع می‌کنند. پس سعی کنید شیوه‌ی مدیریت مواجهه با حرف مردم را در این دنیای جدید، با تمام امکانات خوب و بدش، یاد بگیرید.


این احساس را زمانی تجربه می‌کنیم که فرصت انجام کاری را به‌دست آورده‌ایم که به صلاح‌مان است، اما از آن اجتناب می‌کنیم. چرا؟ چون ذاتا ریسک‌گریز هستیم و می‌ترسیم وضعیت موجود را به خطر بیندازیم. وضعیت فعلی، با همه‌‌ی عیب‌هایی که دارد، آشنا، بی‌دردسر و کم‌خطر است. امروزه به لطفِ پیشرفت‌های فناوری در حوزه‌ی عکس‌برداری از مغز، ثابت شده است که انسان ذاتا موجود ریسک‌گریزی است. به‌عبارت‌دیگر، برای ما پذیرفتنِ وضعیت موجود، سکوت کردن و تسلیم شدن، به مراتب آسان‌تر از تغییر کردن، بهره بردن از فرصت‌ها، به زبان آوردن عقاید یا مشارکت در گفت‌وگوهای بی‌پرده و صادقانه است.

وقتی با موقعیتی مواجه می‌شویم که ممکن است آبرو، اعتبار، موقعیت اجتماعی و مالی یا غرور ما را خدشه‌دار کند، به‌طور غریزی در ارزیابی ریسک اشتباه می‌کنیم.

چهار رویکرد زیر، پاسخگوی این پرسش هستند که چرا بسیاری از انسان‌های به‌ظاهر باهوش، از کارشان راضی نیستند، روابط‌شان به بن‌بست رسیده است و احساس می‌کنند زندگی‌شان چیزی نیست که انتخاب کرده بودند یا شوق رسیدن به آن را داشتند.

۱. درمورد احتمالِ شکست خوردن مبالغه می‌کنیم

ترس از عواقب شکست - ریسک پذیری

همان‌طور که دانیال کانِمان در کتاب خود به نام تفکر سریع و کند (Thinking, Fast and Slow) نوشته است، هنگام ارزیابی ریسک، احتمال شکست خوردن، بیشتر از احتمال پیروزی به‌نظر می‌رسد. همین تصور باعث می‌شود روی احتمال شکست (از دست دادن یا قربانی شدن) بیشتر از احتمال پیروزی تمرکز کنیم. ازآنجاکه در عالم تخیل، موضوعی را که روی آن تمرکز کرده‌ایم، بزرگ‌تر از آنچه که هست می‌بینیم، در ارزیابی ریسک مرتکب اشتباه می‌شویم. درحالی‌که در بیشتر اوقات، ریسکِ شکست خوردن آن‌قدر که تصور می‌کنیم بالا نیست و احتمالِ پیروزی‌ بسیار بیشتر از حدس و گمان‌های ماست.


حتما بخوانید: ریسک پذیری در ن؛ آیا ن ریسک‌ پذیر موفق‌ترند؟

۲. درمورد عواقبِ احتمالیِ شکست، مبالغه می‌کنیم

ما در تصورات‌مان به بدترین و ترسناک‌ترین سناریوها فکر می‌کنیم و از کاه، کوه می‌سازیم. به‌جای اینکه فرض کنیم اگر مشکلی پیش آمد، فورا راه‌حلی پیدا می‌کنیم یا مسیر رسیدن به هدف را عوض می‌کنیم، تصور می‌کنیم وقایع به‌طرز تکان‌دهنده‌ای از کنترل ما خارج می‌شوند و ما یک گوشه می‌ایستیم و فقط تماشا می‌کنیم، درنهایت آس‌و‌پاس می‌شویم، خانواده طردمان می‌کند، قربانیِ بی‌‌مهری همکاران می‌شویم و مُهر شکست‌خورده برای همیشه به پیشانی‌مان زده می‌شود. اغراق کردم؟ شاید شما عواقب ریسک پذیری را تا این حد تیره‌و‌تار نبینید. اما نکته اینجاست که ما به‌لحاظ روانی تمایل داریم درباره‌ی عواقب تصمیم‌هایمان اغراق کنیم. به همین دلیل، توانایی خودمان را در دور کردن این افکارِ بازدارنده و استقبال از ریسک، دست‌کم می‌گیریم.


حتما بخوانید: انواع ترس از موفقیت و را‌ه‌های غلبه بر آن

۳. توانایی‌مان را در رسیدگی به عواقب ریسک، دست‌کم می‌گیریم

اعتماد نداشتن به توانایی مقابله با ریسک - ریسک پذیری

این رویکرد و رویکرد قبلی متأثر از یکدیگر هستند. ن بیشتر از مردان توانایی‌هایشان را دست‌کم می‌گیرند و دچار خودناباوری می‌شوند. این خود ما هستیم که به ترس‌ها و تردیدهایمان اجازه می‌دهیم کنترل تصمیم‌های ما را به‌دست بگیرند، درنتیجه بیشتر اوقات از پذیرفتن فرصت‌های جدید یا ریسک پذیری اجتناب می‌کنیم، زیرا به‌اندازه‌ی کافی به توانایی خودمان در رویارویی با چالش‌های نهفته در ریسک پذیری اعتماد نداریم.

بگذارید از تجربه‌ی‌ دوستم بگویم که بارها سِمَت مدیریت ارشد را به او پیشنهاد کردند اما او هربار نپذیرفت تا اینکه بالاخره عزمش را جزم کرد و آن پیشنهاد عالی را پذیرفت. آن زمان باور نداشت که از عهده‌ی مسئولیت‌های این مقام برمی‌آید و موفق می‌شود. حالا که به آن روزها فکر می‌کند و چند سال از پذیرفتن آن سِمت می‌گذرد، اعتراف می‌کند که آن سال‌ها به‌شدت خودش را دست‌کم می‌گرفت. دوست من بسیار خوش‌شانس بود که بقیه، به توانایی‌هایش ایمان داشتند و بارها مقام مدیریت ارشد را به او پیشنهاد دادند. این تجربه‌ی استثنایی به کنار، به‌راستی ما چقدر تواناییِ ریسک‌پذیری‌مان را دست‌کم می‌گیریم؟ چقدر به پذیرشِ نقش‌های مهم‌ترِ کاری یا اهداف برجسته و عالی فکر می‌کنیم؟ من به‌تجربه می‌گویم، بارها و بارها به خودمان کم‌لطفی می‌کنیم و از اهداف بلندپروازانه می‌ترسیم.


حتما بخوانید: چطور طرز فکرمان را برای غلبه بر چالش‌های زندگی تغییر دهیم

۴. هزینه‌ی رکود در زندگی را ناچیز می‌پنداریم و به وضعیت موجود ادامه می‌دهیم

پذیرفتن پضعیت موجود - ریسک پذیری

ما به خودمان می‌گوییم: وضعیت فعلی خیلی هم بد نیست!» یا وضعیت موجود می‌توانست بدتر از این باشد» و با این امید خودمان را گول می‌زنیم که وضعیت موجود با گذشتِ زمان بهتر و همه چیز روبه‌راه خواهد شد. ما بهانه‌تراشی می‌کنیم تا معقول بودنِ تصمیم‌مان را برای ادامه‌ی وضعیت موجود و عدم‌ ریسک پذیری توجیه کنیم تا خودمان را از شکست احتمالی و عواقب آن مصون کرده باشیم. در حقیقت، هر چیزی که در حال حاضر بر وفق مراد ما نیست، اما امید داریم با گذشت زمان بهتر شود، نه‌تنها بهتر نمی‌شود، بلکه از آنچه هست، بدتر خواهد شد و مسائلِ حل‌نشده‌‌ی کاری و عاطفی، برخلاف تصور ما، به‌مرور بزرگ‌تر‌ خواهند شد، نه کوچک‌تر.

حالا چگونه بر ترس از ریسک پذیری غلبه کنیم؟ چطور تشخیص بدهیم چه ریسک‌هایی ارزشِ پذیرفته شدن دارند؟

از خودتان این سه سؤال را بپرسید:

  1. اگر شجاع‌تر بودم، چه‌کار می‌کردم؟
  2. اگر تا یک سال آینده دست روی دست بگذارم، پذیرفتن وضعیت موجود برای من چه فایده‌ای خواهد داشت؟
  3. چه موقع ترس من از شکست، باعث می‌شود در تجسم حجم ریسک اغراق کنم، خودم را دست‌کم بگیرم و جلوی ریسک پذیری را بگیرم؟

به هر پاسخی که به ذهن‌تان خطور می‌کند، توجه و روی آن تمرکز کنید. این پاسخ‌ها شما را به‌سوی آینده‌‌ای روشن‌تر هدایت می‌کنند که تنها زمانی می‌توانید امید رسیدن به آن را داشته باشید که گام‌های لازم را با شجاعت و اراده‌ی بیشتری بردارید. آیا رسیدن به این آینده‌ی روشن توأم با ریسک است؟ بله، بدون تردید، اما رویکردهای بازدارنده‌تان را فراموش نکنید، بزرگ جلوه دادنِ ریسک‌های زندگی و دست‌کم گرفتن توانایی‌‌ خودتان در مقابله‌ با عواقب ریسک‌ها. همان‌طور که دو هزار سال پیش، فیلسوف مشهور چینی، لائوتسه، گفته است:

توانایی شما بیشتر از آن است که فکرش را می‌کنید.»

از پشیمانی و افسوس بترسید نه از شکست. تاریخ گواه آن است که بیشتر شکست‌های بشر نتیجه‌ی ترس بوده‌اند، نه استقبال از ریسک.

خوشبختی از آنِ کسانی است که به هر بهایی شجاعتِ رسیدن به آن را دارند.

برگرفته از:


۱۰. هیچ‌کس یک‌شبه به عرش نمی‌رسد

ما در جامعه‌ای با این طرز فکر رشد کرده‌ایم که باید همه‌چیز را به‌سرعت به‌دست آورد، به‌همین‌دلیل اغلب فراموش می‌کنیم که شغل یا حرفه‌ی مناسب چیزی نیست که یک‌شبه به دست بیاید. البته شاید بگویید اینکه آرزوی چیزی را داشته باشیم که قرار نیست به‌همین زودی‌ها به آن برسیم، واقعا ناامیدکننده است. این درست است، اما این انتظار طولانی، فرصتی برای ماست که یاد بگیریم به‌ چیزی که درپیِ آن هستیم عشق بورزیم. اگر همچنان به تلاش‌تان ادامه دهید، مهم نیست چقدر طول بکشد؛ بالاخره به آنچه که می‌خواهید، دست می‌یابید. شاید حتی برای رسیدن به این هدف، قیدِ خیلی چیزها را بزنید، اما مطمئن باشید هنگامی‌که به آن دست یافتید، احساس رضایت خواهید کرد.

اجازه ندهید ترس از طولانی بودن زمانی که باید برای رسیدن به هدف‌تان صرف کنید، مانعی سر راه‌تان قرار دهد. زمان درهرصورت خواهد گذشت، پس چه بهتر که از این زمان به‌بهترین‌شکل استفاده کنیم.

– ارل نایتینگل

۹. پذیرفته‌نشدن، درد همیشگی بشر است

فکر مثبت - پذیرفته نشدن درد همیشگی بشر است

انسان‌ها همواره قربانی ترس‌شان از پذیرفته‌نشدن از جانب دیگران هستند. هر روز، میلیون‌ها نفر با تردید وارد دنیای کسب‌وکار، مد، پزشکی و نظایر آنها می‌شوند. این افراد بیشتر از آنکه به چیزهای مثبت فکر کنند، به مواردی فکر می‌کنند که ممکن است خوب پیش نرود. درست است که وقتی جواب رد می‌شنوید انگار تهِ قلب‌تان خالی می‌شود، اما چیزی را در وجود شما بیدار می‌کند. جواب رد شنیدن از سوی یک شرکت، بدان معنا نیست که شما برای آن کار مناسب نیستید. اگر در دانشگاهی که انتخاب کرده بودید پذیرفته نشده‌اید، بدان معنا نیست که شما نمی‌توانید یا سطح علمی‌تان خیلی پایین است. این بدان معناست که باید دوباره امتحان کنید. به‌جای اینکه به چنین موضوعی مانند بن‌بست نگاه کنید، به آن مانند یک دست‌انداز در جاده فکر کنید.

افکار منفی را دور کنید و اجازه ندهید این ترس شما را متوقف کند. شاید باور نکنید، اما والت دیزنی را به‌دلیل نداشتن

خلاقیت» از دفتر رومه اخراج کردند!




۸. صلاحیت‌های شما بیشتر از آن است که فکر می‌کنید

آفرینش هریک از ما دلیلی داشته است. گاهی باید از لابه‌لای فرازونشیب‌های زیاد آن دلیل را پیدا کنیم. باید آن‌قدر روش آزمون‌وخطا را به‌کار ببریم تا توانایی‌هایمان را بشناسیم. هریک از ما قادر هستیم این جهان را تغییر دهیم. همه‌ی ما چیزی در درون خودمان داریم که از سنین نوجوانی در ما شکل می‌گیرد و منتظر یک جرقه برای آزادشدن است. همه‌ی ما مهارت‌هایی داریم؛ برخی با شخصیت‌شان می‌توانند جهان را به بهشت تبدیل کنند، برخی با یک تفکر ساده می‌توانند محصولات فوق‌العاده‌ای خلق کنند و برخی دیگر با انگیزه‌ی موفقیت می‌توانند یک شرکت میلیون‌دلاری را راه‌اندازی کنند. به خودتان یادآوری کنید که هدف شما در زندگی چیست؛ جهان منتظر است که شما چیزی را به آن عرضه کنید.

۷. فرصت‌ها تمام نمی‌شوند، فقط باید کشف‌شان کنید

آنهایی‌ که از لاک خودشان بیرون می‌آیند و همه‌ی تلاش‌شان را می‌کنند که بهترین استعدادهایشان را ارائه بدهند، شادترین افراد هستند. شاید با خودتان فکر کنید: تا من دانش و آمادگی کافی را به‌دست بیاورم، همه‌ی فرصت‌های شغلی یا کارآموزی اشباع شده‌اند.» این اشتباه محض است. دنیای ما با هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر رشد می‌کند. همیشه فرصت‌های جدید وجود خواهند داشت. این شما هستید که با استفاده از آنها، زمینه‌های جدیدی را در جامعه ایجاد می‌کنید. فرصت‌ها همه‌جا هستند، فقط باید بگردید و آنها را پیدا کنید.

۶. شاید گاهی بد نباشد ریسک کنید

با اعتماد به نفس جلو بروید و گاهی هم کمی ریسک کنید. ریسک‌ها تقریبا نگران‌کننده هستند، زیرا باعث دلهره می‌شوند. البته منظور این نیست که چنان بی‌محابا ریسک کنید که به فلاکت بیفتید. فقط گاهی از منطقه‌ی امن و آرامش‌تان خارج شوید و چیزهای جدید و ناشناخته‌ای را کشف کنید. بااین‌کار، در مسیر درست گام برمی‌دارید. زندگی زمانی آغاز می‌شود که خودتان را از تکرار روزمرگی خارج کنید. تکانی به خودتان بدهید، به‌دنبال فرصت‌ها بروید و همان کاری را که از آن واهمه دارید انجام دهید. به‌عنوان‌مثال، با یک شرکت بزرگ برای فرصت شغلی مصاحبه کنید. نهایتش این است که پذیرفته نشوید!




۵. در نقاط عطف زندگی‌تان، به خودتان پاداش دهید

فکر مثبت - به خودتان پاداش بدهید

مسیر آینده‌ی شما حتما نباید سخت و صعب‌العبور باشد. هرازگاهی، یک مسیر انحرافی لذت‌بخش برای خودتان بگذارید تا ثابت‌قدم باقی بمانید. در مسیرتان به‌سوی هدف بزرگ‌تر، اهداف کوچک‌تری را نیز قرار دهید. برای نمونه، هنگامی‌ که در مرحله‌ی کارآموزی قرار دارید، برای خودتان یک هدیه‌ی کوچک مثل یک جفت کفش قشنگ بخرید. هنگامی‌ که کارآموزی را به پایان رساندید، همان ساعتی را که همیشه می‌خواستید برای خودتان بخرید. قدردانی از خودتان برای موفقیت‌ها به شما انگیزه می‌دهد تا برای ادامه‌ی مسیر، تا جایی‌ که می‌توانید سخت کار کنید. فراموش نکنید شما انسان هستید و انسان‌ها برای پیشرفت به انگیزه نیاز دارند.

۴. از افرادی که از شما حمایت می‌کنند، تشکر کنید

اگر کسی را دارید که درهرشرایطی به شما اعتماد دارد، واقعا خوش‌شانس هستید. شاید بسیاری از افراد موفق کسانی را در اطراف‌شان نداشته باشند که در شکست‌ها و پیروزی‌ها از آنها حمایت کند. اگر افرادی را دارید که هرگاه به ناامیدی می‌رسید به شما روحیه می‌دهند و می‌توانید به آنها تکیه کنید، سپاس‌گزار باشید. شاید به‌تنهایی به موفقیت رسیده باشید، اما هرگز افرادی مانند والدین، بستگان، دوستان و معلمان‌تان را که در کنارتان بوده‌اند فراموش نکنید. آنها از زمانی‌ که شما از صفر شروع کردید و هنگامی‌ که در اوج قرار گرفتید، در کنار شما بودند.

۳. رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید

درحال‌حاضر نیمی از راه را با رویا و تفکر مثبت طی کرده‌اید، دیگر باید آن را عملی کنید. میلیون‌ها نفر هستند که زندگی‌شان خالی از هر رویا و آرزویی است. کسانی‌ که برای هیچ موفقیتی تلاش نمی‌کنند، همان‌هایی هستند که در زندگی به گرد پای شما هم نخواهند رسید. شما با تحمل شکست‌ها و طردشدن‌ها، بسیار جلوتر از آنهایی هستید که تلاش نمی‌کنند. به خودتان یادآوری کنید که اگر اکنون به اهداف‌تان نزدیک هستید، به‌ این‌ دلیل بوده است که شجاعت داشته‌اید تا آنها را در ذهن‌تان تصور کنید.

۲. برای همیشه واژه‌ی نمی‌توانم» را از دهان‌تان بیندازید

فکر مثبت - به خودتان بگویید من می‌توانم

نگویید نمی‌توانم». شاید بارها این جمله‌ی کلیشه‌ای را شنیده باشید، اما حقیقت محض است. هنگامی‌ که فکر می‌کنید نمی‌توانید کاری را انجام بدهید و خودتان را محدود می‌کنید، همین اتفاق هم برایتان می‌افتد. همه‌ی ما توانایی داریم بهترین باشیم. هروقت به خودتان شک کردید، ۵ بار با خودتان تکرار کنید: من می‌توانم انجامش بدهم».

۱. شما توانایی انجام هر کاری را دارید

هنگامی‌ که صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوید، برای صبحانه خوردن عجله نکنید. به آینه نگاه کنید و به خودتان یادآوری کنید که امروز روز دیگری برای نزدیک‌شدن به اهداف‌تان است. شما توانایی و منابع لازم را در اختیار دارید. هرگونه افکار منفی را از خودتان دور کنید و به‌یاد داشته باشید که شما فردی قوی هستید. شما می‌توانید خواسته‌های درونی‌تان را برآورده کنید و قدرت، شجاعت و خرد کافی برای طی‌کردن این مسیر را دارید. فکر مثبت می‌تواند راهنمای شما در این مسیر باشد.



چگونگی استفاده از ابزار

۱. تداعی چهره

وقتی برای نخستین بار فردی را ملاقات می‌کنید، چهره‌اش را با دقت نگاه کنید. سعی کنید یک ویژگی غیرمعمولی مثلا در گوش‌ها، مدل مو، پیشانی، ابروها، چشم‌ها، بینی، دهان، چانه یا رنگ چهره و… پیدا کنید.

ارتباطی بین آن ویژگی با چهره و اسم آن شخص در ذهن خود ایجاد کنید. این ارتباط می‌تواند شخص مورد نظر را با شخص هم‌نام دیگری که می‌شناسید، پیوند بدهد. به همین شکل، ممکن است ریتم یا شکل آن اسم را با چهره‌ی آن شخص یا ویژگی تعریف‌شده‌ای ارتباط بدهید.

۲. تکرار

وقتی برای اولین بار با شخصی روبه‌رو می‌شوید، از او بخواهید نام خود را تکرار کند. خودتان هم نام او را در حین مکالمه چندبار تکرار کنید (البته در این کار زیاده‌روی نکنید). اگر نام او غیرمعمولی است، املا یا معنی‌ آن را بپرسید و اگر موقعیت مناسبی بود، کارت ویزیت‌تان را به‌ یکدیگر بدهید. به یاد داشته باشید که هرقدر بیشتر اسم مربوطه را بشنوید و ببینید، با احتمال بیشتری آن اسم یادتان می‌ماند.

پس از اینکه با آن شخص خداحافظی کردید، اسمش را چندین‌بار در ذهن خود مرور کنید. اگر واقعا در به‌ خاطر آوردن اسامی مشکل دارید، می‌توانید اسم‌ها را در دفترچه‌ای بنویسید.

سخن آخر

روش‌های پیشنهادی برای به خاطر سپردن اسم‌ها بسیار ساده، واضح و مفید هستند.

برقراری ارتباط چه با تصاویری از اسم و چه با اشخاص دیگر، درهرصورت می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. تکرار و مرور، کمک‌تان می‌کند حافظه‌ی خود را تثبیت کنید.

نکته‌ی مهمی که نباید فراموش کنید، تمرین و صبر مستمر است.

مادر ترزا (فعال امور خیریه)

مادر ترزا

” به تنهایی نمی‌توانم دنیا را تغییر بدهم اما می‌توانم سنگی را به آب بیندازم تا موج‌های بسیار خلق کند

 

رالف والدو امرسون (مقاله‌نویس، شاعر و سخنران)

رالف والدو امرسون

 یگانه فردی که سرنوشت از شما خواهد ساخت همانی است که خودتان تصمیم می‌گیرید باشید

 

لئوناردو داوینچی (هنرمند و مخترع)

لئوناردو داوینچی

” من به ضرورتِ اقدام، معتقدم. دانستن کافی نیست، باید دانسته‌هایمان را به کار ببریم. خواستن کافی نیست، باید کاری انجام بدهیم

 

وینسنت ون ‌گوگ (هنرمند)

وینسنت ون ‌گوگ

 ” ترجیح می‌دهم از اشتیاق بمیرم تا از ملالت

 

فرا گری (تاجر و سخنران انگیزشی)

فرا گری

 ” رؤیاهای‌ خودتان را بسازید در غیر این صورت فرد دیگری شما را برای ساختن رؤیایش به کار خواهد گرفت

 

این رند (فیلسوف و نویسنده)

این رند

 ” سؤال این نیست که چه کسی به من اجازه خواهد داد؛ بلکه این است که چه کسی قرار است جلوی من را بگیرد

 

امیلیا ارهارت (خلبان زن امریکایی که برای اولین بار عرض اقیانوس اطلس را در پرواز تک‌نفره طی کرد)

امیلیا ارهارت

 ” مشکل‌ترینِ کار تصمیم گیری برای اقدام است، باقی صرفا به سرسختی برمی‌گردد

اسکار وایلد (نویسنده)

اسکار وایلد

” آنچه ما امتحان‌هایی سخت می‌پنداریم‌شان غالبا موهبت‌هایی با لباس مبدل‌اند

 

فلورانس نایتینگل (مصلح اجتماعی و آماردان)

فلورانس نایتینگل

 ” موفقیت خود را به این نسبت می‌دهم که من هرگز نه بهانه آوردم و نه بهانه‌ای را پذیرفتم

 

دابلیو کلمنت استون (تاجر و نویسنده‌ی کتاب‌های خودیاری)

دابلیو کلمنت استون

 ” روشن و قطعی بودن هدف نقطه‌ی شروع تمام موفقیت‌هاست

 

وودی آلن (کارگردان)

وودی آلن

 ” حضور داشتن در جامعه (به جای خانه ماندن) هشتاد درصد موفقیت است

 

استیو جابز (کارآفرین)

استیو جابز

 ” زمانِ شما محدود است پس آن را صرف زندگی‌ای که متعلق به فرد دیگری است نکنید

 

 زیگ زیگلار (روان‌شناس)

زیگ زیگلار

 ” مردم اغلب می‌گویند انگیزه‌ها دوام ندارند. خب، اثر حمام نیز ماندگار نیست. به همین دلیل توصیه می‌شود روزانه دوش بگیرید

 

فکر می‌کنید تأثیر چنین جملاتی در موفقیت شما چقدر است؟ جملات انگیزشی مورد علاقه شما چیست؟ آنها را یا ما در قسمت دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.


سخنان و جملات زیبای زیگ زیگلار – هیلاری هینتون زیگ زیگلار نویسنده و سخنران الهام بخش آمریکایی

سخنان و جملات زیبای زیگ زیگلار

از مخالفانتان نهراسید یادتان باشد که باد بادک با باد مخالف بالاتر میرود نه باد موافق

جملات زیبای زیگ زیگلار

مهم نیست که چقدر دورتر فرود می آیی. مهم آن است که پرش بعدی تو چقدر بالاتر باشد

سخنان زیبای زیگلار

در حالیکه دستهایتان در جیب هایتان گذاشته اید نمی توانید از نردبان موفقیت بالا بروید

سخنان زیبای زیگلار

اکثر ما ضربه هایمان را از نمی توانم های مان می خوریم

جملات زیبای زیگ زیگلار

فقیرترین مردم کسی است که رؤیایی در سر ندارد.

جملات انگیزشی زیگ زیگلار

عده ای گمان می کنند که خیلی کار می کنند. زیرا برای یک کار ۳ ساعته یک روز وقت می گذارند.

جملات انگیزشی زیگلار

شگفت انگیز نیست که روز پیش از تعطیلات. ما چقدر کار را به انجام می رسانیم ؟

سخنان زیبای زیگلار

بازنده ترین افراد کسانی هستند که هرگز دست به هیچ کاری نمی زنند

جملات قصار زیگلار

سنگ بنای موفقیت متعادل این ها هستند : صداقت. شخصیت. شرافت. ایمان. عشق و وفاداری.

جملات زیبای زیگلار

اگر خودت را برنده نبینی. نمی توانی مثل یک برنده عمل کنی.

جملات امید بخش زیگلار

خوشبختی چیزی نیست که آن را جایی بجویی و سپس بیابی .
جملات امید بخش زیگ زیگلار

اگر از شکست یاد بگیری. واقعا شکست نخورده ای.

جملات انگیزشی زیگلار

دیروز. شب گذشته تمام شد. امروز. روزی کاملا نو است.

جملات امید بخش زیگ زیگلار

خوشبختی چیزی است که میباید خود آن را خلق کنی.

جملات زیبای زیگلار

برندگان همواره تلقی و ارزیابی مثبتی نسبت به خود دارند٬وبه موازات تلاش جهت غلبه بر ضعف ها و کاستی هایشان ٬همواره به نقاط قوت و مثبت خود نیز نظر دارند.

جملات قصار زیگ زیگلار

بسیارند مردمان با استعداد ولی ناموفق٬باهوش اما شکست خورده٬تحصیل کرده و در عین کار بیکار٬نابغه و ناکام:این تنها عزم ٬اراده٬پشتکار و کار سخت است که راه گشاست.

سخنان زیبای زیگلار

هیچ آسانسوری به سمت موفقیت وجود ندارد… باید از پله ها بالا روید

جملات قصار زیگلار

شخص موفق سعادتمند و کامروا است چرا که ۹۵ درصد از استعداد ها و توانایی های خود را شکوفا ساخته است

شکست خوردگان تنها ۵ درصد از استعداد ها و قوای طبیعی خود را مورد بهره برداری قرار میدهند واین بهایی است که میپردازند.

جملات زیبای بزرگان

شما به دنیا آمدید تا برنده شوید. ولی برای برنده بودن

باید برای بردن برنامه ریزی کنید. برای بردن آماده شوید. و انتظار بردن را داشته باشید.

جملات قصار زیگلار

شاد کردن دلها چندان دشوار نیست

جملات قصار زیگ زیگلار

مردم اغلب می گویند که انگیزه دوام نمی آورد

خب. شستشو در حمام هم همینطور است. به خاطر همین است که ما آن را به طور روزانه توصیه می کنیم.

جملات زیبای زیگ زیگلار

چنان چه مقلد و دنباله رو باشید ٬کاری از پیش نخواهید برد خودتان باشید تا در همین لحظه به کمال غایی خویش دست یابید.

سخنان زیبای زیگ زیگلار

با تلاش خواهیم برد ٬اما با تجربه است که می توانیم برندگان بهتری باشیم.

جملات زیبای زیگلار

لازم نیست حتما عالی باشی تا شروع کنی. ولی حتما باید شروع کنی تا بتوانی عالی باشی.


منظور و هدف از زندگی چیست؟

 

منظور و هدف از زندگی چیست؟

 

آیا در مسیر درست گام برمی دارید و از

هدف از زندگی خود آگاهی دارید؟ برای پاسخ به این سؤال باید به قلب خود رجوع کنید. باید ذهنتان را آرام کنید و پاسخ را از درون و قلب خود دریابید.

می توانید انتخاب کنید که نگرش خود را از حالت تنبلی و بی هدفی به حالت تعهد و مسئولیت پذیری دگرگون کنید. نخستین گام برای این کار این است که خود را مورد بررسی دقیق قرار دهید.

” من آدم موفقی نیستم” را به آیا می توانم موفق شوم؟” تبدیل کنید. ” از زندگی خسته شده ام ” را به آیا می توانم باز هم نسبت به زندگی مشتاق باشم؟” تبدیل کنید.

آیا ترجیح می دهید ذهنیت منفیتان درباره ناتوانی شما در انجام کارهای مختلف درست باشد؟  یا درباره ی توانایی و استعدادهای خود اشتباه کرده باشید؟ آیا ترجیح می دهید به انجام کاری که دوست ندارید ادامه دهید، یا خطر ایجاد کسب و کار جدیدی را که دوست دارید، می پذیرید؟ آیا ترجیح می دهید پول کمی در  داشته باشید یا علی رغم آن که در رسیدگی حساب های بانکی مهارتی ندارید، فرد ثروتمندی باشید؟

اگر می دانستید که فقط یک سال از عمرتان باقی مانده است، آیا همین کارهایی را می کردید که اکنون انجام می دهید و هدف از زندگی خود را تعیین نمی کردید؟

 

پاسخ به سوالات فوق

 

3)هدف به توانایی های ما جان می بخشد.

 

چشمانتان را ببندید و از خود بپرسید، چرا به دنبال رؤیای خود نمی روید؟ از چه می ترسید ؟ منظور و

هدف از زندگی شما واقعاً چیست؟ پاسخ ها را در آرامش از قلبتان بگیرید و متعهد شوید که زندگی خود را به گونه ای دگرگون کنید تا جاییکه رؤیاهایتان متجلی شوند.

اجازه دهید که کائنات شما را به سوی آرزوهای قلبی تان هدایت کنند. تا زمانی که متعهد به تغییر نشوید پیوسته امکان تردید، عقب نشینی و ناتوانی به سراغ شما می آید. بی باکی و تعهد با خود نبوغ و توانایی را به همراه می آورد. اکثر ما شب ها دراز می کشیم و برای بدن سالم تر و کار و زندگی بهتر دست به دعا بر می داریم، اما هیچ تغییری پدید نمی آید.

به این خاطر که ما به خودمان دروغ می گوییم و بیشتر اوقات برای چیزهایی دعا می کنیم که کاملاً با آن چه بدان تعهد داریم تفاوت دارند. ما برای پولدار شدن دعا می کنیم اما به بی عملی و دست روی دست گذاشتن متعهدیم. ما برای داشتن رابطه ای رضایت بخش دست به دعا بر می داریم، اما در مقابل حتی از منزل بیرون نمی رویم. در واقع دوست نداریم کاری برای تغییر وضع موجود انجام دهیم.

 

تعهد داشتن

 

تعهد داشتن

 

اگر هدف از زندگی خود را نمی دانید، نترسید، فقط این قول را به خودتان بدهید تا سرحد توان خود شور و عشق زندگی را تجربه کنید. در لحظه حال زندگی کنید. تعهدتان شما را به سوی مکان هایی که باید بروید، کتاب هایی که باید بخوانید و افرادی که به شما یاری و آموزش می دهند، هدایت خواهند کرد.

نقل قولی از بودا به این مضمون وجود دارد ” هنگامی که شاگرد آماده باشد، استاد استوار می شود.” انکار، فرصت های افراد را برای رسیدن به هدف های خود از بین می برد. وقتی به چیزی متعهد می شویم باید مشتاقانه وضعیت حال حاضر خود را ریشه یابی کنیم.”

تعهد و باور رابطه مستقیم دارند. شما باید تمام باورهایی که مانع برآورده ساختن رؤیاهایتان هستند مشخص کنید. انگیزه ها و موانع را بررسی کنید. اکثر موانع از پیش داوری ها و باورهای نادرست سرچشمه گرفته اند که خود یا دوستان در ما ایجاد کرده اند. متحول سازی زندگی یک تصمیم بسیار جدی است. شما تنها کسی هستید که توان و پاسخ های لازم را برای دگرگونی زندگی خود در دست دارید.

 

هدف اصلی

 

هدف اصلی هدفی است که در لحظه بیشترین اهمیت را برای شما دارد و بیش از هر چیز دیگر در راه رسیدن به دیگر هدف هایتان به شما کمک می کند. ترسیم هدف های بیش از حد بزرگ یک خطر جدی است که باید از آن خودداری کنید، این کار می تواند بیراهه ای باشد که شما را به جای شور و هیجان به یأس و نا امیدی می کشاند.

 

5 عنصر اصلی هدف

1) هدف به زندگی معنی می دهد

 

هدف به زندگی معنی می دهد:

 

داشتن هدف از زندگی یعنی چیزی یا کسی ما را تا آن حد جذب کند که به سمت آن حرکت کنیم و تا حدی برایمان مهم باشد که تمرکز کردن بر آن کارهایمان را نظم بدهد و زندگیمان معنی پیدا کند. هدف به ما کمک می کند که بفهمیم چه چیزی به زندگی ما مربوط می شود، آن چیست که به خاطرش زنده هستیم یا در زندگی روزمره در پی چه کاری هستیم؟

زندگی با هدف، زیستن با معنای زندگی است. تنها در این حالت است که می توانیم بی عیب و نقص باشیم و اوضاع زندگی خود را راحت تر اداره کنیم و با پیروزی بر مشکلات در واقع قوی تر شویم. هدف برای سلامتی و بقای ما ضروری است. آمار بیماری و مرگ نشان می دهد که افراد زمانی که رشد و احساس هدف مندی خود را از دست می دهند بیشتر دچار مرگ و بیماری می شوند.

 

2)هدف، با اصولی خاص زندگیمان را سر و سامان می دهد

 

4) هدف ، کار و دلبستگی های ما را روشن می کند.

 

ما در زندگی محتاج یکرنگی و هماهنگی هستیم. هدف می تواند نقش وسیله ای را برای متمرکز کردن ایده های نو ، تلاش و وقت ما ایفا کند. هدف به ما کمک می کند تا برای این که تمامی استعدادها و توانایی هایمان را نشان دهیم، شیوه ی کار و زندگیمان را مجدد طراحی و برنامه ریزی کنیم و به زندگیمان نظم دهیم.

 

3)هدف به توانایی های ما جان می بخشد

 

3)هدف به توانایی های ما جان می بخشد.

 

هدف به ما کمک می کند شناخت واقعی تری از توانایی ها و محدودیت های خود به دست آوریم و آماده شویم تا استفاده ی بهتری از آن ها ببریم. هدف به ما کمک می کند تا کامل شویم، همان طور که نقاشی به یک نقاش کمک می کند تا خودش باشد، هدف به کمک استعدادهای ما زنده و فعال می گردد. هدف یعنی به کار بردن مهارت هایمان در مورد چیزی که ما را راضی و خشنود می کند. فعالیت هایی که از هدف ناشی می شوند باری بر دوش ما نمی گذارند. ما به کمک هدف رشد می کنیم. چون از یک طرف خود را بیشتر می شناسیم و از طرف دیگر آگاهی های ما بیشتر می شود.

 

4) هدف ، کار و دلبستگی های ما را روشن می کند

 

4) هدف ، کار و دلبستگی های ما را روشن می کند.

 

آیا حوصله تان سر رفته است و انرژی و جنب و جوش خود را از دست داده اید؟
این وضعیت غالباً زمانی پیش می آید که هدفی نداریم که ارزش دستیابی را داشته باشد و دلیل آن یا بی علاقگی یا علاقه ضعیف است. 
باید عاملی که شما را به اقدام و حرکت وا می دارد و نقشی را که با مهارت های اصلی شما سازگاری دارد، پیدا کنید. در دنیای شما چه کاری است که باید انجام شود؟ باید خودتان را وقف آن کار کنید و با خود بگویید وجود من هم در دنیا مهم است. هدف مثل چسب، جنبه های مختلف زندگی را به هم وصل می کند. به زندگی ما انسجام و قابلیت پیش بینی می دهد و مثل یک راهنمای درونی به ما کمک می کند.

 

5) هدف اغلب غیر منتظره است

 

هدف اغلب غیر منتظره است

 

اگر ایده ی هدف را بپذیرید، ناگهان متوجه می شوید که نیازی در حال پیدا شدن است که شما را به اقدام وا می دارد. هدف اغلب به شکل ها و قالب های غیر منتظره ای ظاهر می شود. اغلب به صورت ندایی آرام و به سختی از ورای یک زندگی پر سر و صدا به گوش می رسد.

در این دنیا چیزهایی است که ما نمی بینیم چون انتظارشان را نداریم یا شاید فکر می کنیم نتوانیم با آن ها تفاوتی ایجاد کنیم. هر یک از ما به چیزی می رسد که انتظارش را دارد. دنیا خودش را به هر یک از ما همان طور که می خواهیم نشان می دهد.

هدف زمانی آغاز می شود که بدانید نیاز های شما چیست و علت داشتن آن نیازها چیست؟ هدف یک نقطه ی پایانی نیست بلکه یک فرایند است. پس

هدف از زندگی خود را مشخص کنید و باور داشته باشید که می توانید به آن برسید.

 

نتیجه گیری

 

شما زمانی طعم شادی واقعی را می چشید که گام به گام به سوی چیزی که برایتان مهم است پیش روی کنید. هدف ها به شما ارزش و اراده می بخشند. هدف ها به فکر و احساس شما جهت می دهند. هدف ها برای شما این امکان را فراهم می کنند که همه ی تغییرات زندگی را در دست و تحت کنترل خود داشته باشید. ترسیم هدف ها، فعالیت هر روزه برای رسیدن به آن ها را کنترل می کند و نهایتاً فتح هدف، کلید شادی زندگی است.
در مقالات بعدی در مورد نحوه ی هدف گذاری و ویژگی های هدف صحبت خواهیم کرد تا به شما کمک کنیم زندگی هدفمندی داشته باشید.


زندگی نامه ی جیم ران

شاید نام جیم ران برایتان آشنا باشد،اجازه بدهید نام برخی از شاگردان جیم را بیاوریم تا با دقت بیشتری زندگی نامه جیم ران را مطالعه کنید. 

در لیست شاگردان برتر جیم ران می توانید نام افراد بزرگی را مشاهده کنید.برخی از شاگردان او:

آنتونی رابینز نویسنده ی

کتاب قدرت نامحدود 

برایان تریسی نویسنده ی کتاب روانشاسی فروش

دارن هاردی نویسنده ی

کتاب اثر مرکب 

جک کنفیلد نویسنده ی کتاب سوپ جوجه برای روح

ابتدا نظر آنتونی رابینز را که در پشت جلد کتاب جادوی کار پاره وقت از جیم ران نوشته شده را می خوانیم:

آنتونی رابینز-جیم ران

من به واقع باور دارم که”جیم ران”یک انسان معمولی نیست؛چون فلسفه ی وی کیفیت زندگی را برای کسانی که با او آشنا هستند بالا می برد.او در زمانی که من می خواستم فلسفه ی زندگی ام را شکل دهم تا امروز از آن بتوانم استفاده کنم،تاثیر بسیار مثبتی روی من داشت

(آنتونی رابینز)

 

داستان زندگی جیم ران

جیم ران متولد سال ۱۹۳۰ است که در سال ۲۰۰۹ فوت کرده است.داستان زندگی جالبی که می توان از زندگی او بسیار الهام گرفت.او تا سن ۲۵ سالگی زندگی بسیار عادی ای داشت.بعد از طی کردن مدرسه وارد دانشکده می شود اما بعد از یک سال از دانشکده ی براون (brown) واقع در ایالت مینسوتا انصراف می دهد و مشغول کار می شود و تا ۲۵ سالگی به موفقیت خاصی دست پیدا نمی کند.تا این که در ۲۵ سالگی با جان ارل شف (John Earl Shoaff) آشنا می شود و نزد او مشغول یادگیری مشود .

 

 

 جیم ران آنقدر روی شخصیت خود کار می کند تا سرانجام در ۳۱ سالگی میلیونر می شود یعنی بعد از ۶ سال از زمان آشنایی با ارل شف.اما عمر شف کفاف دیدن موفقیت میلیون دلاری جیم ران را نمی دهد،او وقتی جیم ران ۳۰ ساله بود درگذشت و میلیونر شدن جیم ران را ندید.

زندگی نامه جیم ران

جیم ران-jim rohn

بعد از میلیونر شدن جیم ران شروع می کند تا داستان موفقیت اش را با مردم در میان بگذارد و اولین سمینار های او شروع می شوند و او تا پایان عمر در اروپا،آ،ریقا،استرالیا و آسیا سمینارها و سخنرانی هایی برگزار می کند و نتیجه ی این فعالیت ها و آموزش ها می شود بیش از ۴ میلیون نفری که از آموزش های او استفاده کرده اند و از دل آن ها افرادی مانند برایان تریسی و آنتونی رابینز ببیرون آمده اند.

پیام برایان تریسی در مورد جیم ران اهمیت دایره ی تاثیر گذاری این مرد خودساخته را نشان می دهد:

 

برایان تریسی
برایان تریسی-جیم ران

 

جیم ران انسان برجسته  ایست.وی سَلیس ترین بیان را دارد و حرفه ای ترین سخنران آمریکاست.حرف های او برای هر کسی،پیامی دارد که آن فرد باید بشنود.

برایان تریسی”

 

جیم ران آنقدر پیشرفت می کند تا تبدیل به اسطوره ای در زمینه ی پپیشرفت و بهبود فردی شده است.در سال ۱۹۸۵ به عنوان بهترین و حرفه ای ترین سخنران سال از طرف انجمن سخنرانان ملی” آمریکا انتخاب شد.

جیم ران از آن دسته انسان های خودساخته است که به داشتن انضباط در زندگی بسیار اهمیت قائل است.پاراگراف زیر را جیم ران در مصاحبه ی خودش با رابرت مک گاروی در سال ۱۹۹۶ گفته است.

رابرت مک گاروی:آیا شما معتقدید که شکستی که دچارش می شویم یک مصیبت بزرگ نیست و از غفلت های کوچک ما ناشی می شود؟

جیم ران:دقیقا،شکست یعنی همین.غفلت شروع یک عفونت است.اگر به آن توجه نکنیم،باعث بیماری می شود.فرمول شکست این است:

شکست یعنی تکرار اشتباه در انتخاب ها و تصمیم گیری های کوچک که هر روز صورت می گیرند.

اما از طرفی دیگر،موفقیت نتیجه ی انجام متناوب اعتماد زیر بنایی و ضروری است.

 

کتاب های جیم ران 

او کتاب های زیادی نوشته است و برخی از کتاب های او دوره های صوتی و تصویری او هستند که چاپ شده اند. برای مثال کتاب جادوی کار پاره وقت نوشته ی جیم ران که از استقبال خوبی در ایران برخوردار شده است،ترجمه ی یکی از سخنرانی های او است. 

در این کتاب به مفاهیم کار پاره وقت که منظورش همان بازاریابی شبکه است می پردازد.کتاب پر از مطالب عالی و کاربردی در زمنیه ی رشد و بهبود فردی است و پیشنهاد می کنم اگر کجنکاوی تان تحریک شده کتاب را تهیه کنید و می توانید آن را در کمتر از یک ساعت مطالعه کنید.

 

لیست کتاب های ترجمه و منتشر شده به زبان فارسی:

  1.      جادوی کارِ پاره وقت
  2.      پنج قطعه ی اصلی از پازل زنده گی
  3.      هفت کلید طلایی ثروت مند شدن
  4.      معجزه در درون توست ( گزین گویه های جیم رآن )
  5.      دوازده ستون
  6.      فصل های زندگی
  7.      فرزانگی
  8.      درس های زندگی ( منتخبی از نوشته های جیم رآن )
  9.     قاتل شما کیست؟ ( قاتل شما چیست؟ )

برخی جملات معروف جیم ران:

      • آرزو نکن که آن مشکل ساده تر باشد، بلکه آرزو کن خودت بهتر شوی. برای مشکلات کمتر آرزو نکن، بلکه برای توانایی های بیشتر خودت آرزو کن. آرزو نکن که با چالش های کمتری روبرو شوی بلکه آرزو کن خرد و تدبیر تو بیشتر شود.
      •  
      • چالش رهبری توانمند تر بودن است، ولی خشن تر بودن نیست؛ مهربان باش ولی ضعیف نباش؛ شجاع باش ولی گردن کلفت نباش؛ اندیشمند باش ولی تنبل نباش؛ فروتن باش ولی ترسو نباش؛ مغرور باش، ولی متکبر نباش؛ شوخ طبع باش، ولی بی خرد نباش.
      •  
      • همه ما باید دشواری یکی از این دو را تحمل کنیم (انتخاب با شماست): دشواری منظم بودن، یا رنج ناشی از حسرت و افسوس.
      •  
      • روز ها گرانقیمت هستند. وقتی که روزی را سپری می کنید بدین معنی است که یک روز کمتر برای زندگی کردن دارید. پس مطمئن شوید که روزانه را هوشمندانه استفاده کنید.
      •  
      • انضباط پلی است بین اهداف و  پیشرفت.
      •  
      • اگر نمی خواهید بیشتر از معمول ریسک کنید، پس باید به یک زندگی معمولی بسنده کنید.
      •  
      • انگیزه چیزی است که شما را مجبور به آغاز کار میکند. عادت ها چیزی هستند که شما را مجبور به ادامه مسیر می کنند.
      •  
      • موفقیت چیزی جز چند کار مرتب و مداوم بیشتر نیست که روزانه تمرین میشود.
      •  
      • راهی که همه می روند شما نروید؛ پیشرفت نمی کنید. جایی بروید که انتظارات و عملکرد بالایی از شما بخواهند.
      •  
      • بیاموزید چطور با آنچه دارید شاد باشید و با این حال برای هر چه که می خواهید سعی کنید.
      •  هیچ اُصولِ بُنیادینِ جدیدی وجود ندارد. حقیقت چیزِ جدیدی نیست، بَلکه پیر و کُهنه است.

      •  هر که به مردم خدمت کند، خود را در راهِ بزرگی و عَظَمَت، ثَروت، رضایت، اعتبار و لَذّت قرار می دهد.

      •  مطالبِ سَبُک را نخوانید، چون ممکن است با آن‌ها سرگرم شَوید، ولی رُشد نمی‌کنید.

      •  آرزو نکنید که مسایل آسان تر باشند، بَلکه آرزو کنید شما بهتر شَوید.

      • مهمّترین خواسته یِ شما از یک شغل، نباید این باشد که چه چیزی به دست می آورم، بَلکه باید این باشد که چه چیزی خواهم شد.

      •  زمانی که شدیداً خواستارِ چیزی هستید، حتماً راهی برایِ دست یابی به آن پیدا خواهید کرد.

      •  بدونِ احساسِ ضرورت، اشتیاق ارزشِ خود را از دست می دهد.

      •  با تحصیلاتِ رسمی تنها می توان گذرانِ زنده گی کرد، امّا با خودآموخته گی می توان ثَروت اندوخت.


   ارتباط موثر یک جزء حیاتی از تسلط بر موفقیت است. با تسلط بر هنر ارتباطات، شما می توانید سطح عملکرد زندگی خود را افزایش دهید.

اغلب گفته ام که اگر شما فقط ارتباط برقرارکنید، می توانید آن را داشته باشید. اما اگر در ارتباط برقرار کردن ماهرانه عمل کنید، شما می توانید در روابط خانوادگی خود، روابط کسب و کار و دوستی خود، معجزه کنید .

از هر فرصتی برای تمرین مهارت های ارتباطی خود استفاده کنید سپس فرصت های مهم بوجود می آیند، شما استعداد، استایل، هشیاری و احساساتی دارید که می توانید توسط آن مردم را تحت تاثیر قرار دهید. این فرصت منحصر به فردی است که بر دیگران، با چیزهای کوچک اما قدرتمند مانند کلمات، تاثیر بگذارید.

حالا قبل از اینکه ما به اصول و مبانی ارتباطات موثر بپردازیم، برخی از زمینه های آن را بیان می کنیم . آماده سازی کلید ارتباطات خوب است. شما باید بیاندیشید، و سعی و تلاش مداوم  را سرلوحه کار، قلب و روح خود قرار دهید و از تجارب خود درس بگیرید.

شما نمی توانید از چیزی که نمی دانید صحبت کنید. شما نمی توانید چیزی که ندارید را تشریح کنید. بنابراین اولین کلید ارتباطات خوب , جمع آوری اطلاعات، دانش، و تجارب است و سپس به یاد داشته باشید، که این اطلاعات ذخیره شده و در دسترس هستند به طوری که می توانید از آن استفاده کنید. و آماده سازی کلید ارتباطات موثر است .
در حال حاضر به منظور  آماده شدن برای یک  ارتباط خوب، من چهار کلمه را در پایین برای شما تعریف می کنم

۱- علاقه

حس کنجکاوی و علاقه خود را به زندگی و مردم افزایش دهید. این ها موضوعات مهمی هستند. زندگی و مردم.

چه در مورد زندگی می دانید؟ سوال شما ممکن است در مورد زندگی و رمز و راز آن باشد. چه در مورد مردم و رفتار انسان می دانید ؟ مردم از من پرسیدند ، آقای جیم ران، هنگامی که شما به روسیه رفتید آیا مردم آنجا شبیه مردم امریکا بودند ؟ و پاسخ من این است:” بله.

در سراسر جهان هر جایی که بروید، از آفریقای جنوبی تا  ایرلند شمالی، مردم یکسان هستند. آنچه آنها می خواهند یکسان است. آنها می خواهند استخدام شوند. کاری برای انجام داشته باشند . آنچه می خواهند را بدست اورند. زندگی خوب داشته باشند. ارزش های باور نکردنی را برای خانواده خود ایجاد کنند، و برای آینده، نه تنها برای نسل بعدی بلکه نسل های بعدتر و پس از آن، برنامه ریزی کنند. آنها می خواهند به جامعه و به کشور خود خدمت کنند. می خواهند ارزششان بیش از احترام باشد. آنها می خواهند  پدر و مادر خوبی باشند. آنها می خواهند میراثی از خود بجای بگذارند. چه  شما به سیبری بروید یا استرالیا  این لیست مشابه است و هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد .

همه ما این نوع از جاه طلبی ها را در خود داریم. البته در برخی از کشورها، فرصت برای انجام این کارها و تحقق این اهداف خیلی بهتر از دیگر کشورهاست. مردم در آنها در حال مبارزه برای زنده ماندن هستند، چه رسد به موفقیت.

شما باید کنجکاو باشید و یک دفترچه از برداشت های خود را در هنگام مراجعه به یک منطقه دیگر با خود داشته باشید. من به استرالیا سفر کردم و اگر باران ببارد آنها می گویند، brelly خود را دربیاور .” brelly  به معنی اینکه چترخود را بیرون بیاور. هر منطقه ای کلمات منحصر بفرد خود را دارد . بنابراین، هنگامی که شما به استرالیا  می روید و یا هنگامی که به کشورهای دیگر سفر می کنید، شما آن کشور را انتخاب کرده اید زیرا آنجا جالب است. پس گفتگو به سبک آن منطقه جالب است، و اگر در این مورد اندکی بدانید، موضوع جذابتر هم خواهد بود. مهم این است که فقط در مورد  زندگی و مردم هر منطقه، کشور، ملت، مراسم، سبک و عبارات آنها ، کنجکاو باشید

شما فقط باید عطر، طعم، سبک، زبان و خصیصه های ذاتی جایی که به آنجا رفته اید را فرابگیرید. و از آنها در مکالمه های خود با فرد دیگر استفاده کنید و بعد خواهید دید که مکالمه هایتان چقدر جالب تر میشوند و شما می توانید با تجارب خود از آنچه دیده و یا شنیده اید به آن رنگ دهید .

4 راز برای ساختن یک ارتباط موثر از استاد جیم ران

۲- شیفتگی

از علاقه مندی به سمت مجذوب شدن پیش روید. افراد علاقه مند می خواهند بدانند که آن موضوع عملی است؟ مردم مجذوب می خواهند بدانند  که آن چگونه کار می کند؟ چه در زیر سطح رخ می دهد؟ من می توانم ببینم که عملی است ، اما چه چیزی باعث می شود که آن کار  کند؟

بچه ها توانایی فوق العاده ای در سوال پرسیدن دارند. آنها می توانند در یک ساعت صد سوال بپرسند. این شگفت انگیز است. به این دلیل که آنها می خواهند بدانند. ذهن آنها دایم در حال zinging است. آنها در مورد آنچه اتفاق می افتد و چه خبر است و آن چگونه کار می کند و چرا اینگونه و به این طریق کار می کند سوال می کنند؟ که در آماده سازی و ذخیره سازی اطلاعات در بانک ذهنی آنها و افزایش تجاربشان و کسب اطلاعات بیشتر بسیار ارزشمند است همچنین تجربه بیشتر و بیشتری کسب می کنند. بوسیله محتوای عاطفی شان رنگ و طعم بهتری میگیرد به طوری که زمانی که آماده صحبت می شوند، چیزهای باارزشی برای گفتن دارند.

اجازه دهید هر روز، زندگی شما را مجذوب کند. اجازه دهید زندگی شما را شگفت زده کند. شیفتگی را جایگزین نا امیدی کنید. من، در حال حاضر مجذوب هستم. این یک ترفند کوچک است که در آن شما فقط بازی می کنید، اما چیزهای خیلی خوبی بدست خواهید آورد. من در اتوبان لس آنجلس هستم. هواپیمای من ۳۵ دقیقه دیگر پرواز می کند.

ترافیک حتی یک اینچ هم حرکت نمی کند. در این شرایط من نمی توانم شیفته باشم. من به شما می گویم که، این تاکتیک هر زمانی کار نمی کند. هیچ چیز در همه شرایط کارساز نیست. اما هر بار که شما می توانید، باید این کار را انجام دهید، اجازه دهید چیزی شما را مجذوب کند به جای اینکه نا امید شوید. کنجکاو باشید که زندگی چگونه می گذرد. این که چگونه شما تجربیات بیشتری از زندگی خود جمع آوری می کنید شما را  برای یک ارتباط خوب اماده می کند .

۳- حساسیت

کلمه بعدی، که در آماده شدن برای برقراری ارتباط مهم است، حساسیت است. سعی کنید خود را به جای شخص دیگری قرار دهید. سعی کنید آنچه که او احساس کرده را حس کنید. سعی کنید مانند او صدمه ببینید. همدردی و شفقت داشته باشید .

حساسیت تلاش برای درک این موضوع است که در کجا, یک شخص ممکن است در این شرایط باشد. دلیلی که آنها را عصبانی کرده ممکن است واضح نباشد. ممکن است دلیلشان این باشد که چند روز پیش درب منزل یا اتاق کارشان به شدت کوبیده شده و این باعث عصبانیتشان شده باشد. اما ممکن است دلایلی پشت این دلیلشان پنهان باشد. بنابراین باید بیاموزید که مهربانتر باشید و بیشتر انها را درک کنید. این امر بسیار مهم است.

گاهی اوقات همدردی و یا حساسیت داشتن دشوار است. اما در اینجا آنچه شما باید انجام دهید این است که : تلاش کنید. مردم می دانند که شما سعی می کنید.

من به مکزیک رفتم و سعی کردم کمی اسپانیایی صحبت کنم. من به موسیقی اسپانیایی در ایستگاه های بزرگ اسپانیا در لس آنجلس گوش داده بودم. اگر شما سعی می کنید که یک زبان را درک کنید، سعی کنید چند کلمه به آن زبان صحبت کنید، اینکار باعث ساختن یک پل درک عمیق پیش رفته و باعث اغاز یک ارتباط خوب می شود.

۴- دانش

خب ما علاقه مند شدیم، مجذوب گشتیم، و حساس شدیم. و اما در اینجا یک کلمه فراتر وجود دارد، دانش، شما فقط باید بدانید. دانش بدست آورید و همواره در حال آموزش باشید. تا بانک ذهنی و روحی و عاطفی خود را پر کنید به طوری که مانند یک مخزن بی پایان باشد. در این صورت، آن برای کمک به شما آماده خواهد بود. تحقیقات خود را انجام دهید. داستان جمع آوری کنید و جریان دانش را در سر و قلب خود حفظ کنید.


هوش هیجانی قدرتمندترین وسیله برای دستیابی به موفقیت است. این دیدگاه ریچارد برانسون، کارآفرین موفق و موسس گروه شرکت های Virgin است، شخصی که نه تنها موفقیتش را مدیون

هوش هیجانی اش بوده، بلکه بعد از شناخت آن توانست با شتاب بیشتری موفقیت های بزرگتری وارد زندگی اش کند.

اما دقیقا

هوش هیجانی چیست ؟

شاید تا به امروز واژه

هوش هیجانی را بسیار شنیده باشید اما اجازه بدید به دور از تعاریف سخت و تخصصی روانشناسی، با چند مثال و سوال ساده بفهمیم

هوش هیجانی دقیقا چیست :

آیا شما میتوانید خیلی ساده در ایستگاه مترو، صف نان و یا در دانشگاه تان با یک فرد غریبه سر صحبت را باز کنید و شروع به صحبت کنید؟

آیا می توانید دوستانتان را متقاعد کنید به رستورانی که شما دوست دارید، بروید و غذا بخورید؟

آیا می توانید در یک جمع غریبه، سریع با دیگران دوست شوید، طوری که کسی از بیرون متوجه نباشد شما قبلا اصلا همدیگر را نمی شناختید؟

آیا می توانید درک درستی از صحبت های دیگران داشته باشید؟

آیا خیلی دیر به دیر از دست دوستانتان ناراحت می شوید؟

اگر پاسخ تان به این سوال ها مثبت بود، شما هوش هیجانی بالایی دارید.

هوش هیجانی دقیقا تعامل شما با انسان های دیگر است.

اینکه چطور یک رابطه را شروع می کنید، چطور آنرا اداره می کنید و چطور آنرا پایان می دهید، به نسبت هوش هیجانی شما، کنترل کیفیت می شود.

و البته این شروع ماجراست… شما اگر

هوش هیجانی بالایی داشته باشید :

دوستان زیادی خواهید داشت و کیفیت روابط شما در سطح عالی خواهد بود. درآمد فوق العاده بیشتری به نسبت دیگران خواهید داشت. احساس رضایت بیشتری از خودتان و شرایط اطرافتان در زندگی خواهید داشت.

حتما بخوانید :  اصولی که بر زندگی من حکم فرمایی می کنند

تعجب می کنید چطور

هوش هیجانی، می تواند برای شما پول، روابط خوب و یک زندگی عالی به ارمغان بیاورد؟ خیلی ساده؛

شما اگر

هوش هیجانی بالایی داشته باشید، می توانید روابط زیادی داشته باشید.

روابط شما در عصر حاضر سرمایه شما هستند و سرمایه شما مشخص کننده وضعیت مالی تان خواهند بود و وضعیت مالی تان نیز بخشی از امنیت خاطر و آرامش خیال و احساس خوشبختی تان است.

حال که از معنی و مفهوم

هوش هیجانی اطلاعات درستی به دست آوردیم باید بیاموزیم که چطور از این هوش در کسب و کار و زندگی روزمره خود به درستی استفاده نماییم.

معنی و مفهوم هوش هیجانی

” علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن ها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید می گوید:

هوش هیجانی توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها و انگیزه، امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به هدف است.

هوش هیجانی در حقیقت راهی است برای زیرک بودن.

هوش هیجانی همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند.

هوش هیجانی یک نوع مهارت اجتماعی است، همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران.

هوش هیجانی یا هوش اجتماعی شامل ۴ مهارت است:

-خود ( Self )

-دیگران (Others )

-آگاهی (Awareness )

-اقدام ( Action)

که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی

هوش هیجانی به دست می آید.

۱- خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس )

۲- خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار )

۳- آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، ‌آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت )

۴- مهارت های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری، مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی )

خودآگاهی ( Self Awareness) :

یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند.

هوش هیجانی (EQ)

خودگردانی( Self Management) یا مدیریت عواطف( Managing Emotions ):

مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک می‌کند.

آگاهی اجتماعی ( Social Awareness ): عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف.

مهارت های اجتماعی (Social Skills ):

عبارت است از ارتباط با دیکران در موقعیت های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.

حتما بخوانید :  آیا لیست کارهای روزانه تان هدفمند است؟

نمونه های وجود دارد که باعث عدم استفاده از هوش هیجانی خواهد شد :

ترس و نگرانی، تصویر منفی از خود، توقعات غیر واقعی از زندگی و سرزنش دیگران. بنابراین زمانی که این موانع به وجود می آید و هوش هیجانی (عاطفی) مورد استفاده قرار نمی گیرد، حرکات افراد به سمت موفقیت متوقف می شود.

پس نتیجه می گیریم که هدف از تقویت

هوش هیجانی ، آگاهی از احساسات و تربیت آن ها برای غلبه بر موانع زندگی است.

اولین قدم برای افزایش

هوش هیجانی ، خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی شما چه احساسی دارید و چرا دچار آن احساس شده اید.

اگرچه ممکن است این کار در بدو امر برای بعضی از افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک خود می کند، می تواند دیگر مهارت های احساسی اش را نیز توسعه دهد و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.

اگر با خواندن این مقاله باز هم نمی دانید که دارای

هوش هیجانی هستید یا خیر؟ در مقاله بعدی، که در مورد

هوش هیجانی منتشر خواهیم کرد به ۱۴ مورد که نشان می‌دهند دارای EQ بالایی هستید، اشاره می‌کنیم. با ما همراه باشید.


زندگی افراد پولدار، بحث‌برانگیز است و خیلی‌ها علاقه دارند در مورد آنها صحبت کنند. البته این علاقه، وما به دلیل پولی که به دست می‌آورند نیست، بلکه به دلیل شیوه‌ی زندگی رؤیایی آنها و آزادی بیشتری است که برای خانواده، علایق و تحقق آرزوهای‌شان دارند. ولی پولدار شدن اتفاقی نیست و برخی از عوامل بیرونی بر فرآیند پولدار شدن تأثیر می‌گذارد. به هر حال بایدها و نبایدها در زندگی روزمره، نقش مهمی در این فرآیند ایفا می‌کند. افراد پولدار ، ویژگی‌های مشترک فراوانی دارند. در اینجا می‌خواهیم ۲۲ راز پولدار شدن را بیان کنیم.


حتما بخوانید: چگونه پولدار شویم؛ ۱۶ راه پولدار شدن که باید بدانید

۱. اهداف دست‌یافتنی و ویژه را برای خود تعیین می‌کنند

بیش از ۶۰ درصد از افراد پولداری که در پژوهشی شرکت کرده بودند، اظهار داشتند که هر روز بر اهداف‌شان تمرکز می‌کنند. علاوه بر آن، اهدافی که آنها برای خود تعیین می‌کنند، از طریق اقدامات فیزیکی خاصی دست‌یافتنی است، بنابراین آنها دقیقا می‌دانند چه چیزی مانع از دست یافتن به اهداف‌شان می‌شود.

۲. برای خود لیستی از کارهای روزانه ایجاد و هر روز آنها را بررسی می‌کنند

افراد پولدار ، جهت نزدیک‌تر شدن به اهداف‌شان، لیستی از کارهای روزانه خود را ایجاد و برای پیگیری هر روز به آن مراجعه می‌کنند. باید برای رسیدن به هدف خاصی که برای خودتان ترسیم کرده‌اید، کارهای مشخصی را انجام دهید و هر فرد پولدار نیز برای خود، لیستی از همین کارهای خاص را مشخص می‌کند. آنها با دانستن کارهایی که باید برای رسیدن به هدف‌شان انجام دهند، بدون آوردن هیچ بهانه‌ای خود را متعهد به انجام روزانه آن وظایف می‌کنند.


حتما بخوانید: چند نکته کاربردی برای اولویت بندی کارها

۳. مراقب سلامت جسمی خود هستند

راز پولدار شدن

افراد ثروتمند برای تمرکزِ کامل بر بلندپروازی‌های‌شان، به جسمی سالم و کارآمد نیاز دارند. آنها از طریق رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و ارزش قائل شدن برای جسم‌شان، به پیشرفت خود سرعت بخشیده، متناسب و خوش‌اندام باقی می‌مانند، از تنبلی و سستی دوری می‌کنند و بنابراین فردی متفاوت خواهند بود.


حتما بخوانید: ۲۷ نکته علمی در مورد سلامتی

۴. هر روز مطالعه می‌کنند و عاشق این کار هستند

راز پولدار شدن - کتاب خواندن

افراد پولدار ، فقط جسم خود را با غذاهای سالم تغذیه نمی‌کنند، بلکه ذهن‌شان را نیز با دانش و اطلاعات می‌پرورانند. جالب است بدانید تقریبا ۹۰ درصد از افراد پولدار ی که به پرسش‌نامه‌ها پاسخ دادند، نسبت به مطالعه ابراز علاقه می‌کردند. بیشتر کتاب‌هایی که توسط این افراد مطالعه می‌شود، کتاب‌های اصلاح فردی و غیرداستانی است که منبع خوبی برای الهام‌بخشی و دانش به شمار می رود.

برای تهیه کتاب ده ستون ثروت» کلیک کنید

۵. در مسیر رفت‌وآمد، به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهند

راز پولدار شدن - کتاب صوتی

آنها زمانی که در جاده‌ها هستند، به جای گوش کردن موسیقی پاپ، به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهند تا ذهن‌شان همیشه در حال و هوای دست‌یابی به نتایج فوق‌العاده باشد. برای مثال، فرض کنیم که روزی یک ساعت را در ترافیک سپری می‌کنید. اگر این یک ساعت را صرف گوش دادن به کتاب‌های صوتی یا پادکست‌ها کنید، سالانه ۳۶۵ ساعت از زمان خود را به اصلاح فردی اختصاص داده‌اید.

۶. سخت‌کوش‌ترین افراد هستند

وقتی از دواین جانسون (Dwayne Johnson)، (مردی که از فقر، به هالیوود رسید) در مورد اسرار موفقیت‌اش پرسیدند، او در جواب گفت که هیچ سرّی وجود ندارد بلکه همیشه، سخت‌کوش‌ بودن، شما را یک گام به تحقق رؤیاهای‌تان نزدیک‌تر می‌کند.

۷. زندگی خانوادگی را در اولویت قرار می‌دهند

راز پولدار شدن - خانواده ای دور میز غذا

افراد پولدار بهتر از همه می‌دانند که چه چیزهایی با پول قابل خریداری است و چه چیزهایی را نمی‌توان تهیه کرد. به همین دلیل است که آنها ارزش بسیار زیادی برای خانواده قائل هستند و معتقدند برای خانواده نمی‌توان قیمتی در نظر گرفت. آنها می‌دانند که پول همیشه به دست خواهد آمد در حالی‌که زمان محدودی برای سپری کردن با خانواده وجود دارد و به همین دلیل، برای آنها خانواده در اولویت است.


حتما بخوانید: آیا برای موفقیت باید لذت زندگی کردن را فراموش کنیم؟

۸. برای وقت‌شان ارزش قائل‌اند و از آن عاقلانه استفاده می‌کنند

راز پولدار شدن - زنی که ساعتی در دست گرفته

در دنیای پُر از عوامل منحرف‌کننده، هدر دادن زمان، کار ساده‌ای است. ولی افراد پولدار هرگز اجازه نمی‌دهند وقت‌شان به هدر برود. آنها به خوبی می‌دانند زمان از دست رفته، دیگر هیچ‌وقت برنخواهدگشت و به همین دلیل است که، زمان برای آنها منبع بسیار باارزشی به حساب می‌آید.


حتما بخوانید: چطور ارزش وقت خود را در پانزده دقیقه حساب کنیم

۹. با افراد هم‌فکر معاشرت می‌کنند

جیم رآن (Jim Rohn)، کارآفرین، نویسنده و سخنرانِ انگیزشی می‌گوید:

خصلت‌های شما، میانگین خصلت‌های ۵ نفری است که بیش از دیگران، با شما هستند.»

افراد منفی‌بافی که بر ذهن و اعمال فرد تأثیر می‌گذارند و او را پایین می‌کشند، در زندگی افراد پولدار جایی نخواهند داشت. آنها برای حفاظت از خود در برابر افراد منفی، با دوستانی رابطه دارند که برای پیشرفتِ بیشتر به آنها انگیزه می‌دهند.


حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید

۱۰. به عادت‌های‌شان توجه می‌کنند

راز پولدار شدن - عادت های بد

این عادت‌های شماست که شما را می‌سازد. اگر تنقلاتی می‌خورید که ارزش غذایی ندارند، حرف‌های منفی می‌زنید و بدون فکر وقت‌تان را هدر می‌دهید، آینده‌ی روشنی پیش روی شما نخواهد بود. افراد پولدار، با دقت به عادت‌های‌شان توجه می‌کنند و فقط کارهایی را انجام می‌دهند که برای زندگی آنها ارزشمند است.

۱۱. سعی می‌کنند یاد بگیرند که دنیای مالی چگونه عمل می‌کند

راز پولدار شدن - دنیای مالی

امروزه داشتن دانش مالی مناسب، کلید زنده ماندن و غرق نشدن در بدهی و تعهدات مالی است. افراد پولدار برای اینکه به کارشناسان مالی تبدیل شوند، وقت اختصاص می‌دهند، بنابراین در نهایت، ثروت آنها در راستای اهداف‌شان قرار خواهد گرفت نه برخلاف آن.


حتما بخوانید: ۱۰ تصمیم مالی که ۱۰ سال دیگر از گرفتن آنها پشیمان خواهید شد

۱۲. در مسائل مالی به بخت و اقبال، اعتقادی ندارند

پول از طریق کارِ سخت همراه با خلاقیت، تحقیق در بازار و سایر عوامل به دست آمده و بدون شک، بدشانسی از مهم‌ترین عوامل به دست آوردن پول به شمار نمی‌آید. به همین دلیل است که افراد پولدار ، در قرعه‌کشی‌ و قمار شرکت نمی‌کنند. البته آنها از ریسک‌های مالی گریزان نیستند، ولی همیشه حساب‌شده‌ عمل می‌کنند.

۱۳. بیش از پولی را که به دست آورده‌اند، خرج نمی‌کنند

اگر شما پول زیادی به دست بیاورید و تمام آن را خرج کنید، در پایان باز هم فردی ورشکسته و بی‌پول خواهید بود. معمولا افراد فقیر، میزان بیشتری از آنچه به دست آورده‌اند را خرج می‌کنند که ناشی از تفکر کوتاه‌مدت آنهاست. ولی افراد پولدار می‌توانند خشنودی و کامیابی‌شان را تداوم بخشند و از نظر مالی، باثبات باقی بمانند و آینده‌شان را تضمین کنند.


حتما بخوانید: ۷۱ نشانه که می‌گویند هیچ سر‌رشته‌ای در مدیریت پول‌ تان ندارید

۱۴. تلویزیون تماشا نمی‌کنند

راز پولدار شدن - مردی در حال تماشا کردن تلویزیون

تماشای تلویزیون، یکی از مهم‌ترین عوامل هدر دادن زمان است که تقریبا هیچ ارزش افزوده‌ای برای‌تان نخواهد داشت بلکه حتی منجر به زندگی بی‌تحرک و چاقی می‌شود و احتمال ابتلا به دیابت نوع ۲ را افزایش می‌دهد. از آنجا که افراد پولدار ، سعی در کنار گذاشتن عادت‌های بد از زندگی‌شان را دارند، تماشای تلویزیون را با سرگرمی‌های مفیدتر و خلاقانه‌تری مانند مطالعه‌ی کتاب، جایگزین می‌کنند.


حتما بخوانید: اعتیاد به تلویزیون چه ضررهایی دارد؟

۱۵. مسئولیت کارهای‌شان را به گردن دیگران نمی‌اندازند

جُرج برنارد (George Bernard)، نمایش‌نامه‌نویس سبک کمدی و منتقد ادبی می‌گوید:

ما عاقل هستیم، نه به دلیل خاطراتی که از گذشته داریم، بلکه به دلیل مسئولیت‌هایی که برای آینده خواهیم داشت.»

افرادی که نمی‌توانند در زندگی‌شان به چیز قابل توجهی دست یابند، معمولا مسئولیت آینده‌شان را هم نمی‌پذیرند. برای آنها همیشه عاملی خارجی وجود دارد که مقصر است و باید سرزنش شود. ولی در مقابل، افراد موفق، همیشه اشتباهات‌شان را می‌پذیرند و از آنها درس می‌گیرند.

۱۶. دنباله‌روی جمع نیستند

راز پولدار شدن - متفاوت بودن با دیگران

متفاوت فکر کردن، ضروری است. نمی‌توان با کارهای عادی و طرز فکر معمولی، به نتایجی فوق‌العاده دست یافت. افراد پولدار در مسیر دستیابی به اهداف‌شان، از رؤیاهای بزرگ و شکستن قوانین و تعصبات، واهمه‌ای ندارند.

۱۷. فرصت‌ها را از دست نمی‌دهند

افراد ثروتمند سعی می‌کنند تا همیشه در مکان و زمان مناسب قرار بگیرند تا بتوانند تا جای ممکن از امکاناتی که در حال حاضر در اختیار دارند استفاده لازم را ببرند. آنها به خوبی می‌دانند که بعضی از فرصت‌ها، تجربیاتی هستند که می‌توانند زندگی آنها را متحول کنند.

۱۸. فقط بر تحصیلات رسمی تکیه نمی‌کنند

افراد پولدار ، همیشه در حال یادگیری هستند. از نظر آنها، رشد فردی، فرآیندی بی‌پایان است و آنها سعی می‌کنند که کاملا از آن بهره‌مند شوند. پرورش ذهن، از طریق طیف گسترده‌ای از تجربه‌ها به دست می‌آید و تنها با تکیه کردن بر سیستم آموزشی، محقق نمی‌شود.


حتما بخوانید: چطور مهارت‌های یادگیری خود را افزایش دهیم

۱۹. اجازه نمی‌دهند افکار منفی بر اعمال‌شان تأثیر بگذارد

راز پولدار شدن - تفکر مثبت

افکار منفی به ویژه زمانی خطرناک است که تصمیم بگیرید، به بهانه‌ها و توجیه‌های عقلی باور داشته باشید. مغزتان می‌خواهد که ساده‌ترین و راحت‌ترین راه را انتخاب کنید، بنابراین برای متقاعد کردن شما در مورد اینکه نباید این بهانه‌ها و توجیه‌ها را باور کنید، هیچ تلاشی نمی‌کند. کلید موفقیت این است که اجازه دهید این افکار محو شوند و به جای آنها، به دلایلی قوی برای اعتقاد به خودتان، روی بیاورید.

۲۰. همیشه بله نمی‌گویند

نه گفتن در زمان مناسب، مهارت مفیدی است که موجب سلامتی، ثروت و سعادت می‌شود. اگر سعی کنید در بیشتر اوقات بله بگویید، احتمال اینکه از مسیر درست خارج شوید و وقت‌تان را برای انجام تعهدات غیرضروری هدر دهید، بیشتر خواهد بود. ولی افراد پولدار ، می‌دانند چیزهای زیادی وجود دارد که نباید به آنها بله بگویند.


حتما بخوانید: چطور بدون عذاب وجدان نه بگوییم؟

۲۱. تمام تمرکزشان را بر روی پول نمی‌گذارند

راز پولدار شدن - بیل گیتس

بر خلاف تصورات غلط موجود، پول مهم‌ترین مسئله در مسیر پولدار شدن نیست. افراد پولدار ، با استفاده از سرمایه و نفوذشان، به دنبال تغییر و اصلاح جهان، کمک به جامعه و صرفا تجربه کردنِ زندگی به شیوه‌ای متفاوت با سایر مردم هستند. برای نمونه، بیل گیتس (از ثروتمندترین افراد جهان)، یکی از بخشنده‌ترین افراد در جهان نیز است. او مقدار زیادی از پولی که به دست می‌آورد را می‌بخشد و تصمیم گرفته است که پس از مرگ، بیشتر ثروت خود را به اهداف بشردوستانه و خیریه اختصاص دهد.

۲۲. تسلیم نمی‌شوند

پولدار شدن، یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. رسیدن به این هدف نیازمند صرف وقت و تلاش زیادی است و باید در مسیری پُر از موانع و شکست‌ها قدم بگذاریم تا در نهایت به هدف خود دست یابیم. مسئله‌ی مهم در این مسیر، این است که مقاوم و محکم بوده، به خودباوری برسیم و هرگز تسلیم نشویم.


مطمئن هستیم بار اول نیست که با این سبک مطالب برخورد می‌کنید و مطمئن هستیم آخرین بار هم نخواهد بود، اما شک نداریم این مطلب را فراموش نخواهید کرد، چرا که در اینجا ما کلیشه‌ها و حرف‌های رویایی و داستانی را کنار زده‌ایم تا حقیقت بعضا تلخِ پولدار شدن را از میان آنها بیرون بکشیم. ما می‌خواهیم زمانی که شما این مقاله را کامل مطالعه کردید تصویر آینده و مسیر پولدار شدن خود را شفاف‌تر ببینید، نه اینکه با حرف‌های کلیشه‌ای و پوچ شما را ناامید کنیم و به زندگی عادی برگردانیم. نقطه عطف زندگی شما زمانی است که این مسیر را شفاف ببینید و باور کنید که واقعا راه‌حلی برای رسیدن به ثروت وجود دارد و حرکت خود را درست بعد از این مقاله شروع کنید. با ما همراه باشید تا مسیر پولدار شدن را در قالب ۱۶ کلید طلایی و راه پولدار شدن برای شما شفاف کنیم و ببینید که پاسخ سوال چگونه پولدار شویم » چیست.


حتما بخوانید: ۷ سوال عجیب برای یافتن هدف زندگی‌

به سادگی ژنتیک، شرایط محیط، خانواده و گذشته خود را برای چند دقیقه کنار بگذارید و با دقت ادامه‌ی مقاله را مطالعه کنید چون شما می‌خواهید پاسخ سوال چگونه پولدار شوم » را بدانید. حتی اگر موردی برای شما بدیهی به نظر رسید به خواندن ادامه دهید.

۱. اگر رویا و عشق خود را پیدا نکرده‌اید، یعنی هنوز به دنیا نیامده‌اید

عشق موتور تغییر

حتما این مورد را از هر انسان واقعا موفق و هر انسان به ظاهر موفقی هم شنیده‌اید، اما واقعیت این است که موتور انگیزه‌ انسان فقط با این موضوع روشن می‌شود و ادامه‌ی مسیر با هل دادن ماشین خیلی آسان نیست و بهتر است موتور را روشن کنید. یکی از اصولی که انسان را از مغز استخوان به حرکت و تلاش وا می‌دارد این است که از مسیری که می‌روید لذت ببرید.

وقتی عاشق کاری شدید دیگر کسی نمی‌تواند جلوی شما را بگیرد و به شما برسد.

خیلی بعید است که شما بتوانید در شغل یا کاری که دوست ندارید به درجات بالایی برسید. باور کنید اگر رویای خود را بیابید و بدانید که واقعا عاشق چه کاری هستید ناگهان شخص متفاوتی را در آینه خواهید دید، ناگهان ذهن شما حرف‌هایی می‌زند که فکر نمی‌کردید بلد باشید و دستان شما کارهایی انجام می‌دهد که تصور نمی‌کردید قابلیت انجام آنها را داشته باشید.

برای موفقیت باید تغییر کرد و عشق قدرتمند‌ترین موتور تغییر است.

پس اگر هنوز احساس می‌کنید عشق و رویای خود را پیدا نکرده‌اید، فرصت را از دست ندهید. شاید سال‌ها طول بکشد اما ارزشش را دارد که کاری انجام دهید که شب‌، هنگام خواب برای شروع فردا لحظه‌شماری کنید.

۲. کارمند بهتری باشید، فقط در بهترین شرکت‌ها کار کنید و خودتان را به خوبی اثبات کنید

بازیکن خوب نتیجه تیم خوب - چگونه پولدار شویم

بسیاری از ما که آرزوی پولدار شدن را داریم کارمند هستیم و برای شخص دیگری کار می‌کنیم. اگر احساس می‌کنید این کار به رسیدن شما به پول لطمه وارد می‌کند هزار بار اشتباه می‌کنید. محل کارتان هر قدر هم که درآمد خوبی برای شما نداشته باشد، مهم‌ترین عرصه برای اثبات توانایی‌ها و ایجاد فرصت‌ها برای شما است. کارمند بودن می‌تواند بزرگ‌ترین سکوی پرتاب شما به سمت موفقیت باشد، اما نه هر کارمندی بودن. نکته این است که باید هم جای درست کار کنید و هم بهترین خودتان باشید. در هر شرکتی خصوصا شرکت‌های بزرگ و موفق فرصت‌های بیشماری برای شما وجود دارد که تنها با نشان دادن خودتان به عنوان یک فرد معتمد، توانا و مسئولیت‌پذیر می‌توانید به آنها دست پیدا کنید.

نه دانشگاه و نه مطالعه از اینترنت، هیچکدام به اندازه‌ی کار کردن در یک شرکت موفق و تاثیرگذار بودن در آن نمی‌تواند شما را برای پرواز پرورش دهد.

پس همین الان به مسیر شغلی خود فکر کنید، اگر در جایی کار می‌کنید که سازمان خوبی نیست و همه‌ی افراد، تنبل و غیرمتخصص هستند، هر چه سریع‌تر به فکر شرکتی جدید، موفق و بهره‌ور باشید که آنجا بتوانید توانایی خود را نشان داده و همیشه به عنوان کارمند، بهترینِ خودتان باشید.


حتما بخوانید: ۵ نشانه که شغل‌ شما استعدادتان را به هدر می‌دهد

۳. همیشه در حال یادگیری باشید، قدم به قدم متخصص شوید و در رشته‌ی خود بهترین باشید نه نفر دوم، اگر لازم شد مربی خوبی پیدا کنید

طلا فقط به نفر اول می‌رسد

متخصص بودن در یک رشته‌ی خاص، به معنای درآمد بالا و بهترین بودن در همان رشته، به معنای پولدار شدن است. تخصص پیدا کردن یا بهترین شدن به این معنا نیست که ظرف یک هفته ناگهان در یک رشته متخصص شوید، این موضوع همانند تفکر کایزن ژاپنی‌ها باید قدم به قدم و به طور مداوم انجام شود.

رابطه تخصص با پول مانند المپیک با مدال است، نفر اول تخصص، طلا می‌گیرد که بی‌نهایت ارزش بیشتری نسبت به مدال نقره و برنز نفرات بعدی دارد.

همیشه باید در حال یادگیری و رشد باشید، چون در غیر این صورت هم خود را به درستی نخواهید شناخت هم اینکه بسیاری از فرصت‌های موقت یادگیری را از دست خواهید داد که دوباره تکرار نخواهند شد. حتی تصورش را هم نمی‌توانید بکنید که چه تخصص‌های ساده و کم‌درآمدی می‌توانند تبدیل به یک مشاغلی بسیار پردرآمد شوند، تنها اگر در آن کار بهترین شوید. حال این کار می‌تواند نظافت خانه باشد یا حسابداری یا کارمند فروشگاه یا هر شغلی که به ظاهر نمی‌تواند شما را میلیاردر کند، غافل از اینکه اگر به قله‌های این مشاغل نزدیک شوید زندگی شما دگرگون می‌شود.

مورد آخر اینکه برای رسیدن به قله و تخصص پیدا‌کردن نیازمند یک مربی خوب هستید، شاید برای همه این راه‌حل درست نباشد، اما در اکثر مواقع داشتن یک مربی و یک الگوی در دسترس، می‌تواند چالش‌های بزرگی را برای شما آسان کند و باعث شود تصمیمات بسیار بهتری در زندگی بگیرید.


حتما بخوانید: ۱۰ مهارت ضروری برای موفقیت در هر کاری

۴. برای پولدار شدن باید کالری مصرف کرد، باید به استقبال چالش‌های جدید رفت و کالری را در جهت درست استفاده کرد

استفاده هوشمندانه از کالری‌ها به سمت بالا - چگونه پولدار شویم

پولدار شدن مثل کاهش وزن است. بسیاری از ما در جستجوی خوراکی‌هایی هستیم که ما را لاغر کنند، از چای سبز لاغرکننده‌ی تقلبی گرفته تا هر چیزی که در تلگرام ببینیم. اما وزن کم کردن و پولدار شدن یک چیز مشترک دارند. آدم باید عرق بریزد تا آنها را به دست آورد.

نمی‌توانید وقتی دست‌تان توی جیب‌تان است از نردبان موفقیت بالا بروید.

– آرنولد شوارتزنگر

شاید بگویید این نکته‌ای کلیشه‌ای است، اما حرف ما تنها این نیست که بدون تلاش به جایی نمی‌رسید، حرف اصلی ما این است که هوشمندانه‌تر زندگی کنید و کالری مصرفی خود را در جهت موفقیت صرف کنید، چون همانند زمان که محدود است،‌ در طول روز هم شما کالری محدودی دارید. مثلا به جای اینکه شب‌ها وقت بگذارید و برای قدم زدن به پارک بروید، هر روز صبح تا محل کار پیاده‌روی کنید. این کار هم ذهن شما را صبح‌ها شاداب‌تر می‌کند، هم یافتن آدرس و جهت‌یابی ذهن شما را تقویت می‌کند و نکته‌ی دیگر اینکه دیدن آدم‌ها، چیزها و مسائل مختلف در طول مسیر، خلاقیت شما را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، شب هم لازم نیست دوباره نیم ساعت پیاده‌روی کنید و می‌توانید این زمان را به کار دیگری اختصاص دهید. کافی است به ۲۴ ساعت خود نگاهی بیندازید و ببینید که انرژی خود را صرف چه کارهایی می‌کنید و اگر انرژی خاصی در جهت موفقیت صرف نمی‌کنید، همین حالا تصمیم بگیرید و کالری‌های خود را در جهت موفقیت قرار دهید. شما با صبر کردن و خوردن و خوابیدن پولدار نخواهید شد، مگر آنکه شاهزاده‌ای عرب باشید یا پدرتان قبلا عرق ریخته باشد یا اینکه از راه خلاف بخواهید پول درآورید که دیگر نیازی به خواندن ادامه‌ی مقاله ندارید. برای پولدار شدن باید تصمیم بگیرید، باید روی کاغذ بنویسید و به دیوار بزنید، تصویر پس‌زمینه موبایل و کامپیوتر خود را هم باید در همین راستا عوض کنید.

اگر به شما چالش جدیدی از سوی مدیرتان پیشنهاد شد، نترسید چون این بهترین فرصت برای حرکت رو به جلو است حتی اگر شکست بخورید در نهایت سود خواهید کرد.

بیشتر ما زمانی که یک تغییر در روند کار یا یک پروژه جدید مطرح می‌شود، عقب می‌ایستیم و صبر می‌کنیم دیگران این چالش جدید را پیش ببرند و اگر موفق شدند شما هم از آن‌ها درس بگیرید. دقیقا این همان کاری است که باعث می‌شود در اکثر اوقات عقب بمانید و کم کم از دایره افراد رو به رشد و موفق بیرون بیایید. نه تنها از چالش جدید نترسید بلکه به مدیر خود هم بگویید که به دنبال چالش هستید و هر پروژه جدیدی که پیش آمد دوست دارید که خود را بیازمایید.


حتما بخوانید: ۲۴ پند وارن بافت برای پولدار شدن

۵. زمان را هدر ندهید و از ابزارهایی مثل موبایل که بیشترین وقت را از شما می‌گیرند، در جهت بهتری استفاده کنید

موبایل سازنده یا نابودگر، انتخاب با شماست

یک دقیقه چه برای شما چه برای یک کارمند رستوران که با تمام وجود کار می‌کند و یاد می‌گیرد و چه برای کسی که در رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود در دانشگاه تحصیل می‌کند، یکسان است. شما دقیقه‌های خود را در تلگرام و تفریحات دیگر صرف کردید، آن کارمند رستوران با سرمایه‌گذاری دقیقه‌هایش بعد از ۳ سال، رستوران کوچک خود را زد و آن دانشجو، دکترای رشته‌ی مورد علاقه‌اش را گرفت و پیشنهاد‌ها پشت سر هم به سویش سرازیر شد.

یک موبایل، هم می‌تواند نصف وقت آزاد شما را نابود کند و هم می‌تواند مربی شما برای یادگیری زبان یا یک تخصص باشد، تصمیم با خودتان است.

این دقایق به مانند سکه‌هایی هستند که می‌توانید در تفریحات سرمایه‌گذاری کنید یا در آینده. تصمیم با خود شما است. مثلا برای اینکه چک کنید واقعا این مورد را رعایت می‌کنید نگاهی به اپلیکیشن‌های موبایل خود بیندازید. آیا اکثر اپلیکیشن‌های شما بازی‌هایی مانند clash of clans یا بازی‌های بی‌مورد و بدون فایده هستند یا اپلیکیشن‌ّهای فوق‌العاده‌ای ماننده doulingo برای یادگیری زبان جدید یا اپلیکیشن‌هایی که به مدیریت زمان و بهره‌وری شما کمک می‌کنند؟ اگر واقعا جواب سوال چگونه ثروتمند شویم» را می‌خواهید بدانید، باید جوانب مختلف زندگی خود را در همین راستا قرار دهید. تلفن هوشمند به دلیل اینکه بخش بزرگی از زندگی روزمره ما را اشغال کرده یکی از این جنبه‌های بزرگ است و هم می‌تواند بسیار برای موفقیت شما مفید باشد و هم می‌تواند یک اسباب بازی برای هدر رفتن زندگی شما.


حتما بخوانید: تکنیک پومودورو؛ تکنیکی ساده برای مدیریت زمان

۶. نسبت به اطراف‌تان تیزبین باشید، فرصت‌ها و نیاز‌ها را ببینید و تفکر سیستمی» را در ذهن خود پرورش دهید

تیزبینی و تفکر سیستمی - چگونه ثروتمند شویم

شاید بگویید تیزبینی و تفکر سیستمی چه ارتباطی با هم و چه ارتباطی با اینکه چگونه پولدار شویم دارند. اول اینکه بگوییم تعریف ساده‌ی تفکر سیستمی این است که بتوانیم لایه‌های زیرین یک اتفاق را ببینیم و بتوانیم روابط علّی و معلولی‌ای را تشخیص دهیم که این اتفاق را به وجود آورده‌اند و این سیستم روابط علّی و معلولی به ما کمک‌ می‌کند فرصت‌ها را بشناسیم و بتوانیم یک اتفاق را تکرار کنیم. این موضوع نیازمند تیزبینی و توجه بالا نیز هست، چون بسیاری از اتفاقات کوچک و بزرگ و مهم را نخواهیم دید و بدون داشتن اطلاعات کافی نمی‌شود یک سیستم درست و منطقی از علت‌ها و معلول‌ها را ساخت. سرتان درد گرفت؟ مثلا فرض کنید به یک روستا سفر کرده‌اید و پیرمردی را دیده‌اید که نوعی خاص از کفش را می‌دوزد.

تیزبینی نمی‌گذارد اطلاعات را از دست دهید اما تفکر سیستمی به شما امکان تحلیل اطلاعات و ترسیم فرصت را می‌دهد، یک عقاب فقط با چشم شکار نمی‌کند، بلکه با تفکر سیستمی می‌فهمد در چه زمانی باید حمله کند.

اگر تیزبین باشید و تفکر سیستمی داشته باشید تنها به این اکتفا نمی‌کنید که به پیرمرد خسته نباشید» بگویید. بلکه به شرایط مُد در شهر خود توجه می‌کنید، به اینکه قیمت تمام‌شده‌ی این محصول چقدر است،‌ آیا نیازی در بازار برای این محصول هست؟ آیا امکان افزایش تولید این محصول هست؟ آیا امکان ایجاد تنوع در این محصول یا افزایش کیفیت هست یا خیر؟ رقبای این محصول چه کسانی هستند و چطور می‌توانید محصولی رقابتی را به شهر خود ببرید و فروش خوبی داشته باشید؟ و هزار سوال دیگر که سیستم ذهنی شما را تشکیل می‌دهند. از این دست فرصت‌های خام و به ظاهر بی‌ارزش هزاران بار در زندگی شما اتفاق خواهد افتاد که کسی قبل از شما به آنها توجه نکرده است. بزرگ‌ترین اشتباه در این زمینه این است که به خود بگویید‌ چون کسی این کار را نکرده یا چون کسی این ایده را ندیده، پس حتما درست نیست.» خیر، هزاران فرصت نهفته در همین اطراف‌تان وجود دارد که منتظر تیزبینی و تفکر سیستمی شما هستند.

مورد بعدی این است که نیازهای بازار را ببینید. وقتی می‌بینید که مثلا برای یک تخصص در حیطه کاری شما صدها آگهی استخدام وجود دارد یا اینکه می‌بینید در دنیای غرب یک تخصص به شدت در حال رشد است باید کم کم متوجه آن شوید که اگر شما زودتر اقدام نکنید یک فرصت بزرگ را از دست خواهید داد.


حتما بخوانید: چطور به یک متفکر انتقادی تبدیل شویم؟

۷. پولدار به نظر برسید و به مکان‌هایی بروید که پولدارها می‌روند

با پولدارها بگردید - چگونه ثروتمند شویم

شاید بگویید من اهل تظاهر نیستم و دوست دارم به خاطر چیزی که هستم مرا بخواهند، اما شما به خاطر سوال چگونه پولدار شویم» اینجا هستید ، می‌خواهید بدانید راه پولدار شدن چیست و کمی باید واقعیت‌های تلخ را ببینید. پس همین الان تفکرات قدیمی خودتان را تایپ کنید،‌ پرینت کنید و در یک محل امن با کبریت بی‌خطر آتش بزنید و خیلی خوب لحظه به لحظه آتش گرفتن این تفکر را تماشا کنید. نه تنها در کار، بلکه در زندگی نیز ظاهر اهمیت دارد. اگر حتی برای همسر خود با ظاهری کثیف و ژولیده حاضر شده‌اید، بدانید همسر شما هم از این موضوع شاکی است و روز به روز از چشم او می‌افتید چه برسد به کسی که برای بار اول در یک جلسه‌ی کاری یا مصاحبه‌ی شغلی شما را دیده است و ذهنش در ۵ ثانیه‌ی اول تا ته خط را قضاوت خواهد کرد.

بعضی اوقات فرصت‌هایی که در یک ساعت گپ زدن در یک باشگاه بدنسازی لوکس پیش می‌آید از کل فرصت‌هایی که تا به حال دیده‌اید مهم‌تر و بزرگ‌تر هستند.

اگر آزادکار (فریلنسر) هستید یا برای شغل جدیدی درخواست داده‌اید، تاثیر یک ظاهر شیک و گرانقیمت به طور کاملا مستقیم در قیمت شما تاثیر دارد. همین الان به فکر خریدن لباس‌های شیک باشید،‌ به آراستگی خود حتی زمانی که جلسه‌ی کاری ندارید فکر کنید چون شانس پولدار شدن شما با ظاهر بد تقریبا نزدیک به صفر خواهد بود. هر از چند گاهی ولخرجی کنید و یک سفر حتی دو روزه به یک جای لوکس بروید. بسیاری از فرصت‌های بزرگ برای ثروتمند شدن در مکانی اتفاق می‌افتند که تعداد ثروتمندان در متر مربع بیشتر است، مثلا شما شانس بیشتری برای یافتن دوستان جدید و فرصت‌های جدید در یک هتل ۵ ستاره‌ی لوکس یا یک باشگاه بدنسازی لوکس دارید تا در مسافرخانه‌ای ۳۰ کیلومتر دورتر از شهر یا یک باشگاه ارزان‌قیمت ته کوچه‌ی بیست و دوم! حتی نمی‌توانید تصورش را بکنید که چه پتانسیل‌هایی خصوصا در ایران در این مکان‌ها نهفته است و شما هنوز سر جای خود نشسته‌اید و فکر می‌کنید برای هر کاری پارتی لازم است.


حتما بخوانید: ۱۰ توصیه مهم درباره‌ی پولدار شدن

۸. مهارت‌های ارتباطی، قدرت مذاکره و افزایش کاریزما را جزو درس‌ها و تمرینات روزانه قرار دهید

مهارت‌های ارتباطی و پول - چگونه پولدار شویم

ما می‌دانیم که شما مار هفت‌خط هستید و گنجشک را رنگ می‌کنید جای دکل حفاری می‌فروشید، اما متاسفانه باید به شما بگوییم به احتمال خیلی زیاد از اصول مذاکره مطلع نیستید. بی‌ادبی ما را عفو بفرمایید، اما قدرت مذاکره چیزی نیست که شما به انتهای آن برسید و خط پایان را در حالی که اشک شوق دارید رد کنید، این موضوع نیاز به کار کردن بسیار زیاد روی زبان بدن،‌ اصول جدید مذاکره، فن بیان و بسیاری مهارت‌های دیگر دارد که همگی نیازمند تمرین و مطالعه هستند. خدا را شکر کاریزما در ایران آنقدر زیاد است که شما باید پدیده‌ای جدیدی در خود خلق کنید تا بتوانید روی دیگران تاثیر بگذارید.

نوشتن، مذاکره، زبان بدن، فن بیان و… همه مهم هستند و بدون آنها باید صدبرابر بیشتر تلاش کنید.

کاریزمای واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که همانند قدرت مذاکره، تمام اصول آن را بدانید. تاثیرگذاری و فن بیان خوب، فرصت‌هایی را برای شما نمایان خواهد کرد که حتی تصور آن را نمی‌کنید و شک نکنید که بدون این مهارت‌ها هیچ‌کس ارزش واقعی شما را نخواهد شناخت. مهارت‌های ارتباطی به اینجا ختم نمی‌شوند، از تاثیرگذاری روی دیگران گرفته تا شناخت زبان بدن تا هزار و یک بُعد دیگر که همگی برای موفقیت اامی هستند و باید هر روز در موردشان مطالعه و تمرین داشته باشید. مورد آخر و بسیار مهم، برخورد اول است. باید در برخورد اول جذاب به نظر برسید تا شانسی برای رسیدن به فرصت‌های جدید داشته باشید.


حتما بخوانید: ۷ راه افزایش کاریزما

۹.مدیریت هزینه‌ها، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در هر جا که ممکن است

همیشه پول وجود دارد

برای ثروتمند شدن باید سرمایه‌گذاری کنید و مسلما برای این کار باید پول داشته باشید! شاید بگویید ما با این درآمد‌های کم،‌ پول‌مان کجا بود؟ اینجا است که می‌گوییم خیر، شما اگر اینترنت دارید و وقت دارید که این مقاله را بخوانید، احتمالا در حدی پول دارید که بتوانید پس‌انداز کنید. اینکه شما قدرت کاهش هزینه‌ها یا مدیریت هزینه‌های خود را ندارید و نمی‌خواهید کوچک‌ترین سختی‌ای بکشید بحث دیگری‌ است چون پولدار شدن بدون سختی مثل لاغری بدون کم کردن غذا است. اگر مدیریت هزینه برای‌تان سخت است خود را در عمل انجام شده قرار دهید،: وام بگیرید، تکه زمینی بخرید و قسط آن را بدهید. این یک راه حل فوق‌العاده برای افرادی است که این کار برای‌شان سخت است. اگر همسرتان زیاد از حد خرج می‌کند خیلی روشن و شفاف برنامه‌ی چند ساله‌ای درست کنید و بگویید با از دست دادن چه چیز‌هایی در آینده، چه چیزی به دست خواهید آورد. مطمئن باشید که پس‌انداز کردن غیرممکن نیست (منتظر چه هستید؟ ماشین حساب را از کمد در بیاورید و شروع کنید).

داشتن پس‌انداز فقط برای مقابله با مشکلات پیش‌بینی نشده نیست بلکه به شما کمک می‌کند با حسرت از کنار فرصت‌های نایاب نگذرید و همیشه مقداری پول برای ریسک داشته باشید.

نکته‌ی بعدی این است که از سرمایه‌گذاری نترسید، چه سرمایه‌گذارهای مطمئن و چه سرمایه‌گذاری‌هایی که ریسک دارند. کافی است با یک متخصص بازار سهام م کنید یا پول خود را به مراکزی مانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک بسپارید که به طور تخصصی این کار را انجام می‌دهند. در هر صورت فکر نکنید که بدون صرف وقت و هزینه، پول شما خود به خود در حساب شما زیاد می‌شود. پس دیگر این بهانه را نیاورید که پول ندارید. مثلا شما می‌توانید به وبسایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران مراجعه کنید و در منوی صندوق‌ها» به بخش سهام» یا درآمد ثابت» بروید و ببینید که در بخش سهام تا بیش از ۵۰ درصد و در بخش درآمد ثابت تا بیش از ۲۰ درصد سود به مشتریان پرداخت شده است. برای این کار کافی است موارد را بر اساس میزان سود پرداخت شده مرتب کنید.


حتما بخوانید: ۷۱ نشانه که می‌گویند هیچ سر‌رشته‌ای در مدیریت پول‌ تان ندارید

۱۰. تخصص‌های کمیاب را یاد‌ بگیرید نه تخصص‌های رایج، قیمت خود را بدانید و خود را ارزان نفروشید

کمیاب یعنی با ارزش - چگونه پولدار شویم

یکی از کلاسیک‌ترین و راحت‌ترین روش‌های ثروتمند شدن خاص بودن و نادر بودن است. همانگونه که الماس و برخی از عناصر به طور شگفت‌انگیزی و بدون هیچ دلیل فیزیکی، گرانقیمت هستند شما نیز می‌توانید با نادر بودن شانس پولدار شدن خود را بالا ببرید. فرض کنید می‌خواهید یک زبان جدید یاد بگیرید. کافی است یک تحقیق بکنید و ببینید که مثلا ۸۰ درصد افراد دو زبانه‌، انگلیسی و بقیه بیشتر فرانسوی، آلمانی و اسپانیولی را به عنوان زبان دوم انتخاب کرده‌اند. از سوی دیگر ارتباط کشور ما با کشور چین در این سال‌ها و نقش همواره رو به افزایش این کشور در اقتصاد جهانی، یک موضوع غیرقابل انکار است. حال به نظر شما چطور می‌توانید نادر باشید؟ زبان چینی را حتی به صورت دست و پا شکسته یاد بگیرید و ببینید که دستمزد شما چند برابر یک فردی خواهد بو که زبان انگلیسی را مثل بلبل حرف می‌زند.

اولین روش قیمت‌گذاری در زندگی بشر این بوده که هر چیزی چقدر کمیاب است. پس اگر درآمد بیشتر می‌خواهید تخصص‌های کمیاب را یاد بگیرید

این موضوع در مورد هزاران فرصت دیگر هم صدق می‌کند، از تخصص‌های دنیای کامپیوتر گرفته تا هنر تا صنعت و هر جای دیگر. البته قیمت‌گذاری بر اساس کمیاب بودن متخصصین، در سایر کشورهای جهان به این راحتی نیست چون عموما تخصص نادر، تقاضای کمی هم دارد یا اینکه آنقدر کسب تخصص در آن رشته سخت است که متخصصین آن نادر شده‌اند،‌ اما در ایران عزیز ما اینگونه نیست. تخصص‌هایی آسان و در عین حال پرتقاضا وجود دارند که افراد کمی در آنها تخصص دارند و فرصت درآمد‌های خارق‌العاده‌ای را ایجاد کرده‌اند که بعضا افراد تیزبین آنها را شکار کرده‌اند. مثلا راهنمای توری که زبان چینی یا زبانی غیرانگلیسی بلد است، درآمدی نزدیک به دو تا سه برابر راهنمای توری دارد که زبان انگلیسی بلد است. نکته‌ی آخر هم اینکه بدانید که چقدر نادر هستید و اگر واقعا در کاری تخصص دارید که تقاضای آن خیلی بیشتر از تعداد متخصصین آن حوزه است، قیمت خود را بالا ببرید، چون کارفرما هیچگاه ارزش‌گذاری دقیقی روی شما انجام نمی‌دهد و بیشتر به تامین منافع خودش از طریق به خدمت گرفتن تخصص‌تان فکر می‌کند. مورد آخر این نکته هم اینکه تخصص کمیاب وما کارهایی نیست که هیچ کس تقاضای آن را ندارد و هیچ کس آن را نمی‌شناسد، این کمیاب بودن می‌تواند در عمق یک تخصص باشد یا می‌تواند شاخه خاص از یک تخصص رایج باشد که تقاضا برای آن وجود دارد اما نیروی متخصص کافی برای آن وجود ندارد.

برای تهیه کتاب ده ستون ثروت» کلیک کنید

۱۱. دوستان درستی انتخاب کنید، شبکه‌ی دوستان خود را مدیریت کنید چون تمام کار‌ها را نمی‌توانید به تنهایی انجام دهید

مدیریت شبکه دوستان

بخواهید یا نخواهید اکثر فرصت‌هایی که در زندگی ثروتمندان پیش‌ آمده است به واسطه دوستان آنها بوده است. چه به دنبال فرصت‌های شغلی خوب باشید چه به دنبال فرصت‌های کارآفرینی یا هر فرصت دیگری که فکرش را کنید، اگر شبکه‌ی دوستانِ بزرگ‌تر و باکیفیت‌تری داشته باشید، قطعا تعداد فرصت‌هایی که برای شما پیش خواهد آمد بیشتر خواهد بود. دوستان شما می‌توانند افرادی متخصص در زمینه‌های مختلف باشند که به شما در تحقق هدف‌تان به عنوان کارآفرین کمک می‌کنند، از جمله دوستانی که در سازمان‌های بزرگ کار می‌کنند و اگر ارتباط خود با آنها را به خوبی مدیریت کرده باشید و در حافظه‌ی آنها حضور فعال‌تری داشته باشید، در صورتی که فرصتی پیش روی آنها قرار گیرد به طور قطع شما را به عنوان یکی از گزینه‌ها مطرح خواهند کرد، چه شما کارمند باشید، چه فریلنسر و چه کارآفرین.

دوران پیدا کردن طلا در کوه و دشت تمام شده است، در دوران کنونی فرصت‌های ثروت را باید نزد دیگران یافت.

این موضوع تنها به فرصت‌ها ختم نمی‌شود، دوستان خوب در شکل‌گیری شخصیت شما، فرهنگ اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی، تخصص‌ها، ایده‌ها و بسیاری عناصر مهم برای پولدار شدن، تاثیر مستقیم دارند. آنها همانند منبع بی‌نهایتی از دانش و فرصت هستند که تنها با توجه شما و مدیریت شما ارزشمند می‌شوند و اگر دوستان اشتباهی انتخاب کنید و از مفهوم دوستی تنها به دنبال هدف تفریح و وقت‌گذرانی باشید قاعدتا سود ملموسی هم از این دوستی‌ها نخواهید داشت. وما خودِ دوستان شما نباید پولدار یا متخصصی خارق‌العاده باشند تا برای شما سود داشته باشند، بلکه یک دوست خوب که به شما انگیزه دهد و در سختی‌ها کنار شما باشد هم می‌تواند شما را در رسیدن به اهداف‌تان کمک کند.

برای رشد کردن باید با افرادی بهتر از خودتان دوست باشید

راه‌ حل هم خیلی ساده است، هزار و یک ابزار مفید برای تسهیل این کار وجود دارد. مطمئنا شما یک تلفن هوشمند دارید و از اینترنت و کامپیوتر هم استفاده می‌کنید، پس باید تمام افرادی که یک درصد ممکن است در آینده با آنها کاری داشته باشید را در بخش دفترچه‌ی تلفن ذخیره کنید و توضیحات کاملی از فرد مورد نظر بنویسید. در شبکه‌های اجتماعی در یک بازه‌ی زمانی مشخص و نه به صورت اعتیاد اینترنتی، با افرادی که برای شما مفید خواهند بود ارتباط داشته باشید و حضور اجتماعی خود را کمرنگ نکنید. در شبکه‌هایی مانند لینکدین که سرشار از فرصت‌های جذاب و بعضا غیرمنتظره هستند، شبکه‌ی خود را گسترش دهید و پروفایل مناسبی برای خود درست کنید. و از همه مهم‌تر حتی در صورت قطع ارتباط با افراد باارزش، هیچ‌گاه پل‌های پشت سر را خراب نکنید و همیشه راهی برای ارتباط دوباره با این افراد باقی بگذارید.


حتما بخوانید: ۱۰ نکته برای این‌که دوستان بیشتری داشته‌ باشید

۱۲. عادت‌های روزانه و سبک زندگی افراد موفق را بیاموزید و سلامت جسم خود را جدی بگیرید

عادت‌های روزانه موفقیت

عادت‌های روزانه و سبک زندگی افراد موفق خیلی هم دور از توانایی‌های ما نیست، اتفاقا این عادت‌ها خیلی ساده هستند و اجرای آنها به هیچ عنوان سخت نیست. از ورزش و تغذیه گرفته تا رفتار‌های روزانه‌ی ساده که زندگی این افراد موفق را شکل داده و هر کدام دلیلی دارد، همگی می‌تواند شما را برای رسیدن به ثروت آماده کند. مثلا شاید بگویید من که مشکل قلبی یا اضافه وزن آنچنانی ندارم که بخواهم هر روز ۲۰ تا ۳۰ دقیقه ورزش کنم، اشتباه نکنید، ورزش فقط برای سلامت قلب و بدن یا کاهش وزن نیست،‌ یکی از کاربردهای ورزش بهبود عملکرد مغز است، هر چند ما در گروه چطور خیلی ورزشکار نیستیم اما قلبا دوست داریم که ورزش کنیم. تاثیر مستقیم بر روی عملکرد در مورد خیلی از عادات ساده‌ی روزانه هم صدق می‌کند، عادت‌هایی که با وجود انرژی و زمان کمی که از ما می‌گیرند، اثرات بسیار بزرگی دارند.

حتی یک خودروی مازِراتی هم با یک روغن موتور اشتباه خراب می‌شود چه برسد به بدن ما.

این عادت‌های به ظاهر کوچکِ افراد موفق، می‌تواند انقلابی در نظم و بهره‌وری شما ایجاد کند. مثلا اینکه دقایق اول کار را به یادداشت کارها و اهداف روزتان اختصاص دهید و لیست شفافی تهیه کنید یا اینکه در چه ساعاتی از روز به انجام کار و در چه ساعاتی به جلسه و گفتگو بپردازید و بسیاری عادات دیگر که در عین سادگی اثراتی بزرگ و همیشگی بر روند موفقیت شما خواهند گذاشت.


حتما بخوانید: ۱۱ عادت کارآفرین‌های میلیاردر

۱۳. به شکست خوردن عادت کنید و دلایل را در خودتان جستجو کنید نه در اطراف‌تان

شکست را مثل صبحانه میل کنید - چگونه پولدار شویم

همیشه در مسیر‌، دست‌انداز و بن‌بست وجود دارد و اگر کسی داستان موفقیتی برای شما تعریف کرد که در آن از شکست خبری نبود، باور نکنید. حتی اگر به شما گفتند فقط بار اول شکست خوردیم و بعد پیروز شدیم هم باور نکنید. شکست برای افراد موفق و ثروتمند مثل صبحانه و ناهار بوده است! تفاوت بین کسی که شکست می‌خورد و در نهایت به موفقیت و پول نمی‌رسد با کسی که شکست را به عنصر تشکیل‌دهنده‌‌ی موفقیت تبدیل می‌کند در این است:

– افراد موفق و پولدار واقعی خسته نمی‌شوند، بازنمی‌ایستند و تسلیم نمی‌شوند حتی اگر پولدار شوند باز دوست‌دارند ریسک کنند.

– افراد موفق و پولدار واقعی دلیل شکست را به خود نسبت می‌دهند و همیشه به فکر بهبود قدم بعدی خودشان هستند نه بهانه آوردن و نسبت دادن اتفاقات به دلایل خیالی

– از شکست بعدی نمی‌ترسند و در عین حال انرژی مثبت تمام وجودشان را برای رسیدن به پیروزی گرفته است.

یادگیری از شکست، حتی از ۴ سال دانشگاه هم عمیق‌تر است، ولی اگر دلایل شکست را در خودمان نببینیم و نشناسیم، به جای یادگیری، ترس نصیب ما می‌شود.

اما منظور از اینکه دلایل را در خود جستجو کنید چیست؟ پاسخ این سوال دقیقا همان چیزی است که جمله‌ی کلیشه‌ای شکست مقدمه‌ی پیروزی است» را تبدیل به یک ابزار برای موفقیت می‌کند.

در زمان شکست نسبت دادن دلایل به محیط و تصور اینکه ما اشتباهی نکردیم، لذت بخش و اعتیاد آور است،‌ افراد معتاد به این موضوع معمولا هیچ قله‌ای را فتح نخواهند کرد.

نسبت دادن دلایل به عوامل بیرونی، مثل یک اعتیاد است که تمام انگیزه و انرژی شما را برای زندگی و تلاش ذره ذره می‌خورد و شما را به یک انسان بسیار تنبل تبدیل می‌کند که کوچک‌ترین کاری نمی‌تواند انجام دهد و همیشه در حال گلایه کردن از شرایط است. حتما شما هم آن پیره‌مردهای بازنشسته را دیده‌اید که از حقوق بازنشستگی خود راضی نیستند و همه چیز را به دولت و انگلیس‌ها نسبت می‌دهند، اگر می‌خواهید تبدیل به آن پیره‌مرد نشوید بهانه‌های مسخره و خیالی را رها کنید و به بهبود خودتان بپردازید. بله، کسانی که در زمان شکست به دنبال اصلاح خودشان هستند همان افرادی هستند که به سمت موفقیت و ثروت می‌دوند و ما که در زمان شکست از آسمان و زمین گلایه می‌کنیم همان فرد معتاد یا پیره‌مرد بازنشسته‌ای هستیم که هر لحظه به دنبال بهانه‌ای جدید هستیم و همیشه یاس و ناامیدی وجود ما را فرا گرفته است.


حتما بخوانید: چطور شکست را به پیروزی تبدیل کنیم؟

۱۴. شناخت خطاها و سوگیری‌های ذهنی رمز تبدیل شکست به پیروزی است

خطاهای ذهنی - چگونه پولدار شویم

به شکست عادت کردن یک طرف، مثل مگس خوردن به شیشه هم یک طرف. می‌دانستید که شما روزانه بیش از ۳۰ هزار تصمیم و قضاوت ذهنی دارید؟ حال تصور کنید که اکثر این تصمیمات بدون منطق و بر اساس میانبرهای ذهنی و بخش ناخودآگاه ذهن ایجاد می‌شوند که به طور ساختاری خطای زیادی دارد. اگر نتوانیم اطراف خود را شفاف ببینیم مثل مگس از حضور شیشه بی‌خبریم و فقط بیهوده تلاش می‌کنیم که دوباره شکست بخوریم. سوگیری‌های ذهنی و شناختی (Cognitive Biases) شوخی نیستند، باید با تمام آنها آشنا شوید تا ناگهان با بخش تاریک و پر از خطای ذهن ناخودآگاه‌تان آشنا شوید و ببینید که چقدر در زندگی می‌توانستید از تصمیمات اشتباه جلوگیری کنید، فقط اگر زودتر با این خطاها آشنا شده بودید.

تفکر سیستمی و تیزبینی‌ای که در بخش ۶ همین مقاله ذکر شد، برای اینکه تصویری را صد در صد شفاف ببینیم کافی نیست، یک عینک قوی از جنس دانش و خودآگاهی لازم است که خطاهای ذهنی را کنار بزند و تصویر تار را شفاف کند. برای شناخت این خطاها و مقابله با آنها می‌توانید به مقاله‌ی راه‌های مقابله با خطاهای ذهنی مراجعه کنید. شاید ترسناک به نظر برسد، اما بیش از ۳۰ نوع مختلف سوگیری و خطای ذهنی وجود دارد که همگی به نوعی میانبری برای مغز هستند تا زودتر به نتیجه برسد، اما در عین حال می‌توانند واقعیت را در خود مخفی کنند. مثال‌های زیادی می‌شود زد که یک سوگیری ساده‌ی ذهنی باعث می‌شود اشتباهات بزرگی انجام دهید. تصور کنید شما در هر سه سال گذشته در یک قرعه‌کشی بانکی برنده نشده‌اید و باز هم امسال پول خود را در بانک می‌گذارید تا در قرعه‌کشی شرکت کنید و ایمان دارید که امسال دیگر نوبت شما است و حتما برنده خواهید شد. اینجا در واقع سوگیری ذهنیِ اشتباه قمار‌باز» گریبان شما را گرفته است. این خطا می‌گوید هیچ ارتباطی بین شکست‌های قبلی شما و شانس پیروزی شما در این قرعه‌کشی وجود ندارد و شما ممکن است تا ابد شکست بخورید. البته خطای دیگری نیز در این تصمیم نهفته است و آن خطای هزینه‌ی نابرگشتنی» (sunk cost) است که شما را وادار به ادامه‌ی اشتباه می‌کند. در این خطا شما احساس می‌کنید که با ۳ سال خواباندن پول‌تان در بانک هزینه‌ی زیادی پرداخته‌اید و اگر در یک قرعه‌کشی برنده نشوید تمام این هزینه به باد می‌رود، پس باید همچنان به این اشتباه ادامه دهید. اما غافل از اینکه این یک خطای ذهنی است و هر زمان جلوی ضرر را بگیرید به نفع شما است.

لحظه‌ای که خطاهای ذهنی را شناختید همانند این است که برای چشم ضعیف‌تان یک عینک خریده‌اید، مطمئنا از دیدن دنیای شفاف متعجب خواهید شد.

یکی از خطرناک‌ترین و رایج‌ترین خطاهای ذهنی، خطای سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) است که در ایران نیز به شدت مشکل ایجاد کرده است. این خطا حالتی است که شما تنها به دنبال تأیید نظر خود هستید و فقط اطلاعات همسو و تأیید‌کننده‌ی نظر خود را می‌بینید. به طور مثال فکر می‌کنید یک سهام، آینده‌ی روشنی دارد و حتما سرمایه‌گذاری خوبی است، پس در اینترنت تنها به دنبال جنبه‌های مثبت شرکت مربوطه هستید و لینک‌های منفی و خبرهای بد را حتی باز نمی‌کنید. نمونه‌ی دیگر آن زمانی است که مثلا یک گوشی می‌خواهید بخرید و مطمئن هستید که تصمیم درستی است،‌ چند روز مانده به خرید وقتی به دنبال اطلاعات هستید، فقط و فقط نکات برجسته و مثبت محصول را می‌بینید و حتی برای کسب اطلاع فقط به سایت رسمی آن محصول می‌روید نه سایر وبسایت‌ها و انجمن‌های اینترنتی.


حتما بخوانید: چطور سخت‎ترین تصمیمات زندگی را بگیریم؟

۱۵. نه گفتن را یک بار برای همیشه یاد بگیرید و برای دیگران زندگی نکنید، اما نظرات را بشنوید!

نه گفتن را یاد بگیرید اما گوش کنید

خیلی از بزرگان و افراد موفق دنیا مستقیم یا غیرمستقیم این موضوع را بیان کرده‌اند. نوابغ و کارآفرینان زیادی به این نکته تاکید بسیار داشته‌اند :

 

در صورتی که به ۱۰۰۰ درخواست و ایده نه نگویید، از مسیر اصلی خارج می‌شوید و فقط بار کار زیاد کمر شما را خواهد شکست. ما همیشه به بازارهایی که می‌توانیم وارد شویم فکر می‌کنیم، اما فقط نه گفتن به آنها این قدرت را به ما داد تا روی مسائلی تمرکز کنیم که واقعا اهمیت دارند.

– استیو جابز

همچنین افرادی که میلیارد‌ها دلار را در کسب‌وکارهای خودساخته خود بدست آورده‌اند هم این نکته را تایید می‌کنند:

تفاوت بین افراد موفق و افراد واقعا موفق این است که افراد واقعا موفق تقریبا به همه چیز نه می‌گویند.

– وارن بافت

شاید بگویید اینها همه شعار هستند که البته یکی از شعارهای فرهنگ سازمانی ما در چطور است،‌ اما به راستی این یکی از معدود مواردی است که واقعا رمز موفقیت است و افراد موفق صد در صد در مورد آن صادق بوده‌اند. نکته‌ی بعدی که در ادامه‌ی نه گفتن است این است که برای خودتان زندگی کنید. نه تنها نه گفتن را باید به خواسته‌ها و ایده‌ها و وسوسه‌های به ظاهر مثبت بگویید، بلکه باید به پیشنهادات، انتقادات و بعضا راهنمایی‌ها هم نه بگویید. هیچ‌کس به اندازه‌ی شما نمی‌داند که شما چه می‌خواهید و چه چیزی را دوست دارید. از انتخاب رشته گرفته که پدر و مادرمان با چند استدلال ما را از مسیر عشق‌مان به مسیر منطق و حسابگری منحرف کردند گرفته تا پیشنهاداتی که دوستان و آشنایان در مورد کار شما می‌دهند و هر کس احساس می‌کند که در زمینه‌‌ی کاری شما صاحب نظر است، همگی ممکن است بزرگ‌ترین ضربه به مسیر موفقیت شما باشند. مسیرهایی هستند که اگر به حرف دل‌تان گوش کرده بودید یک کیلومتر بیشتر نبودند، اما حالا سال‌ها زندگی خود را صرف حرف دیگران کرده‌اید و دیگر زمانی ندارید به عشق و علاقه‌ و استعدادتان برسید. استیو جابز در این رابطه سخن جالبی دارد: زمان شما محدود است، بنابراین آن را برای زندگی کردن طبق خواسته‌ی دیگران هدر ندهید.» این به آن معنا نیست که نباید به محیط گوش کنید، برعکس باید بیشتر گوش کنید اما عکس‌العمل شما به محیط نباید به گونه‌ای باشد که مسیر اصلی و عشق خود را رها کنید و بعد از مدتی حتی یادتان نباشد که با چه هدفی مسیر را شروع کرده‌اید.

اما یک جنبه‌ی تاریک در این نکته وجود دارد و آن این است که باید نظرات را بشنوید و هضم کنید. نه گفتن و برای خود زندگی کردن به معنای آن نیست که نظرات و ایده‌ها را نشنوید. تا جایی که ‌می‌توانید نظرات افراد را بشنوید و بعدا به آنها خوب فکر کنید و عصاره‌ی آنها را یادداشت و تحلیل کنید تا همیشه تصمیمات را با چشمی باز بگیرید.


حتما بخوانید: چطور بدون عذاب وجدان نه بگوییم؟

۱۶. در زمان درست دیگر کارمند بودن را کنار بگذارید، کسب‌وکار خود را بسازید و کارآفرین شوید

کارآفرینی قله‌ای خطرناک اما بلند - چگونه پولدار شویم

اگر واقعا قله‌های بلندی را نشانه رفته‌اید و می‌خواهید چیزی بیش از یک درآمد بالا داشته باشید و سرمایه‌ی بزرگی را برای آینده‌ی خود رقم بزنید، یکی از راه‌های رایج برای رسیدن به این هدف آن است که کسب‌و‌کار خود را به راه بیندازید. شاید گفتن این که کارآفرین و صاحب کسب‌وکار شوید در نگاه اول نکته‌ای بدون عمق و غیر کاربردی به نظر برسد اما باید بدانید که ۱۵ مورد قبل دقیقا قدم‌هایی هستند که یک کارآفرین خوب در زندگی خود طی کرده است. شما با استفاده از نکات قبلی در واقع خود را برای کارآفرین شدن مهندسی می‌کنید و از خود فردی خواهید ساخت که شانسی صد‌ها برابر بیشتر نسبت به یک فرد عادی در این مسیر خواهد داشت. مهم نیست موفق هستید یا خیر، داشتن ۱۵ مورد بالا بدون شک به شما کمک خواهد کرد سریع‌تر به جلو بروید و قله‌های بلندتری را فتح کنید.

کارآفرینی مانند یک کوه است، مسیری بسیار سخت، اما با قله‌های بلند و لذت صعود.

بهترین روش این است که بعد از کسب دانش در حوزه‌ی کاری مورد نظر در هر سنی که هستید، چند سالی در سازمان‌های موفق آن حوزه کار کنید و تا می‌توانید تجربه و شبکه‌ی خود را گسترش دهید و پس از آن، زمان درستی را برای خروج و اقدام به ایجاد کسب‌وکار خود انتخاب کنید. این کسب‌و‌کار می‌تواند فردی باشد، به عبارتی فریلنس کار کنید یا می توانید چند نفر از شبکه‌ی دوستان خود را قانع کنید و با هم کاری را شروع کنید. اگر هم سرمایه‌ای اندوخته باشید می‌توانید چند ماه یا حتی یک سال سرمایه‌گذاری و هزینه کردن را تحمل کنید تا کم کم چرخ کسب‌وکار شما بچرخد و بتوانید هزینه‌های خود را تامین کنید و پس از چند سال خواهید دید که شما کناری نشسته‌اید و دیگران این چرخ را برای شما می‌چرخانند و شما بیشتر وقت خود را یا در تعطیلات یا در هدایت یک سازمان بزرگ صرف می‌کنید و به عبارتی پولدار شده‌اید.


به قول گِلِن کوک:

صبح‌ فوق‌العاده است ولی تنها اشکالش این است که در ساعت نامناسبی از روز واقع شده‌.

شاید شما هم آدمِ سحرخیزی نباشید، اما بدتان نیاید که همتی کنید و سحرخیز شوید. پس ادامه‌ی این مقاله را از دست ندهید.

مشکل دیر بیدار شدن این است که آدم را به عجله می‌اندازد و خیلی بد است که صبحِ آدم اینطوری شروع شود. اگر بخواهی با عجله دکمه‌های لباست را سه تا یکی ببندی و هول‌هولَکی دنبال سوئیچ ماشین بگردی و کفشت را در راه‌پله پایت کنی، از همان کله‌ی سحر، بهره‌وری و آرامش خاطرت به باد فنا خواهد رفت.

به قول روانشناس‌ها، دیر که بیدار شوید، دیدگاهتان نسبت به روزی که در پیش دارید، کاملا متفاوت خواهد بود و ذهن‌تان بیشتر بر روی افراد دیگر متمرکز می‌شود. یعنی:

  • باید به موقع برسم سر کار (از ترس رئیس)
  • امروز یک جلسه‌ی مهم دارم (برای مشتری)
  • باید بچّه‌ها را آماده‌ی مدرسه رفتن کنم (برای بچّه‌ها)

اگر صبح‌ها زودتر بیدار شوید، وقت کافی خواهید داشت تا با خیال راحت به خودتان فکر کنید:‌

  • امروز می‌خواهم فلان کار را تکمیل کنم (تا در کارم پیشرفت کنم)
  • برای جلسه‌ی مهمی که با مشتری جدید دارم باید آماده باشم (تا قرارداد بهتری ببندم)
  • باید صبحانه‌ی بچّه‌ها را آماده کنم تا انرژی کافی برای درس خواندن داشته باشند (تا پدر/مادر بهتری باشم)

صبح که زودتر بیدار شوید، فرصت خواهید داشت کمی نرمش کنید، چند دقیقه‌ای با خودتان خلوت کنید و با آرامش فکر کنید، مطلبی را بخوانید یا یادداشتی بنویسید و برای تمام کارهایی که باعث پیشرفت‌تان می‌شوند، وقت بیش‌تری داشته باشید.

قدرت عادت‌های منظم صبحگاهی

صبحانه لذیذ

عادت‌های منظم صبحگاهی باعث می‌شوند از قوای بدنی و ذهنی بیش‌تری برخوردار شوید.


حتما بخوانید: آشنایی با فواید صبحانه برای سلامتی و کنترل وزن

شاید شنیدن چند مورد از نتایج تحقیقات در این زمینه برای‌‌تان جالب باشند:‌

پژوهش‌های انجمن روانشناسی امریکا نشان می‌دهد که داشتن عادت‌های منظم صبحگاهی، کمک می‌کند خوشحال‌تر، باانگیزه‌تر و خوش‌اخلاق‌تر باشید. علاوه بر اینها سحرخیزی باعث می‏‌شود:

  • استرس کم‌تری داشته باشید
  • اضطراب و نگرانی‌تان کاهش یابد
  • میل به افسردگی در شما فروکش کند

نتایج تحقیقات دیگری در همین زمینه خاطرنشان می‏‌کند: آدم‌هایی که عادت‌های منظم صبحگاهی دارند، از بقیه پر انرژی‌تر هستند و افرادی که در عادت‌های صبحگاهی‌شان ورزش را هم گنجانده‌اند، تندرست‏‌ترند و سلامت روانی بهتری دارند.

افزون بر این موارد، بررسی‌ها ثابت کرده است، افرادی که شب‌ها دیر می‌خوابند، هله‌هوله‌های بیشتری پس از شام می‌خورند که معمولا هم ارزش غذایی زیادی ندارند.

از دیگر یافته‌های دانشمندان می‌توان به این مورد اشاره کرد که ما انسان‌ها در ساعت‌های ابتدایی صبح، در مقایسه با ساعات دیگر روز، خلاق‌تر و کارآمدتر هستیم و قدرت اراده‌مان در اوّل صبح، در بالاترین حد خود قرار دارد. یعنی اگر صبح زود بیدار شوید و تصمیم بگیرید کاری را انجام دهید، به احتمال زیاد انجامش خواهید داد.

حالا که می‌دانیم سحرخیزی، کُلی کامروایی در پی دارد، بیایید چاره‌ای بیندیشیم برای اینکه چطور صبح زود از خواب ناز بیدار شویم و چطور از یک آدم خواب‌آلود به آدم سحرخیزی تبدیل شویم؟

شما می‌توانید خودتان را تعلیم بدهید تا سحرخیز شوید. در واقع می‌توانید به مرور، بیدار شدن در صبح‏‌های علی‌الطلوع را برای خودتان به عادت تبدیل کنید.

برای تهیه کتاب مدیریت زمان به روش اساتید هاروارد» کلیک کنید

چطور سحرخیزی را به عادت تبدیل کنیم؟

صبح زود در کوه

ما مجموعه‌ای از چیزهایی هستیم که تکرارشان می‏‌کنیم. پس فضیلت به عمل نیست، به عادت است.

– ارسطو

اگر بخواهید عادتی را به وجود بیاورید و ترکش نکنید، باید ۲ نکته‌ی مهم را به ذهن بسپارید:

۱. از کم شروع کنید

۲. موانع را بیابید و حذف کنید


حتما بخوانید: چرا تظاهر به موفقیت شما را موفق می‌کند؟

بی. جی. فاگ، استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد، از تجربه‌ی خود در مورد استفاده از نخ دندان و تبدیل آن به عادت، چنین می‌گوید:

برای اینکه عادت کنم هر روز بین دندان‌هایم را تمیز کنم، نخ دندان را گذاشتم کنار مسواک و با خودم عهد بستم هر دفعه که مسواک می‌زنم، فقط یک دندانم را نخ دندان بکشم. می‌توانستم بگویم همه‌ی دندان‌هایم را نخ دندان می‌کشم، اما قول و قرارم با خودم این بود که حتما یک دندان را نخ بکشم. در نهایت کارم نتیجه داد، زیرا این رفتار را به خودم آموختم. الان شاید هر چند هفته یک‌بار، پیش بیاید که فقط یکی از دندان‌هایم را نخ بکشم، در اکثر مواقع کل دندان‌هایم را با نخ دندان تمیز می‌‏کنم.»

اما در مورد بیدار شدن از خواب، از خودتان بپرسید چه چیزی جلوی من را می‌‏گیرد؟

اینکه تا آخر شب تلویزیون می‌بینم مانع است؟ خب ساعت ۱۱ به بعد تلویزیون را خاموش کنید و کنترلش را هم در جای دور از دسترسی بگذارید. آیا صبح که بلند می‌شوید خیلی بی‌حال هستید؟ خب، قبل از خواب کمی آب بنوشید تا صبح سرحال بیدار شوید. بالش‌تان ایراد دارد؟ یک بالش بهتر زیر سرتان بگذارید. خلاصه هر چیزی که مانع است را پیدا و حذفش کنید.

رامیت سثی (Ramit Sethi) نویسنده‌ی سرشناس امریکایی که قبلا هم مقاله‌ای از او را برای شما ترجمه کرده بودیم، درباره‌ی برطرف کردن موانع باشگاه رفتنش می‏‌گوید:

وقتی نشستم آنالیز کنم که چرا دلم نمی‌خواست به باشگاه بر‌وم، متوجه شدم جالباسی‌ام در آن یکی اتاق بود. یعنی باید در سرمای اولِ صبح بلند می‌‏شدم و در حالی که شلوارک پایم بود به اتاق دیگر می‌‏رفتم و در حین پوشیدن لباس‌هایم از سرما به خودم می‌لرزیدم. خب مشخص بود که ماندن در رختخواب خیلی بیشتر کِیف می‌داد.

به محض اینکه فهمیدم مشکل اینجاست، از شب قبل، لباس‌هایم را تا می‌کردم و به همراه کتانی ورزشیم می‌گذاشتم داخل اتاق خواب تا صبح با یک غلت زدن، بَرشان دارم و تنم کنم و راهی باشگاه شوم. نتیجه چه شد؟ میزان باشگاه رفتنم ۳۰۰% افزایش یافت.»

آدمی که می‌خواهد سرِ کار خود، رهبری مقتدر باشد، باید صبح‏‌هایش را تر و فرز شروع کند.

اما چطور آدم سحرخیزی شویم؟‌

۱. به خودتان فشار نیاورید

همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم، تبدیل هر کاری به عادت، نیازمند گذر زمان است و عادت‌ها یکهویی پدید نمی‌آیند. تست شتاب خودرو نیست که ببینید ۰ تا ۱۰۰ را در چند ثانیه پُر می‏‌کنید. پس سعی کنید به مرور زمان، زودتر و زودتر بیدار شوید.

برای مثال:

هفته‌ی اول: ساعت ۶:۴۵ صبح

هفته‌ی دوم: ساعت ۶:۳۰ صبح

هفته‌ی سوم: ساعت ۶:۱۵ صبح

هفته‌ی چهارم: ساعت ۶:۰۰ صبح

۲. برای صبح‌ها هدف تعیین کنید

از شب قبل باید برای فردا صبح هدف تعیین کنید. اینجوری منتظرید که صبح شود، بیدار شوید و بروید دنبالِ کارتان.

برای مثال:

۱۵ دقیقه فلان کتاب را مطالعه کنم

۲۰ دقیقه ورزش کنم

صبحانه‌ای خوشمزه و سالم درست کنم


حتما بخوانید: پیشرفت در سال جدید با ۵۰ توصیه‌‌ای که شرط موفقیت شماست

۳. از صبح‌ها استفاده‌ی مفیدی بکنید

بیشتر آدم‌ها صبح که بیدار شدند، صورت نَشُسته می‌روند پایِ تلگرام و اینستاگرام و فیسبوک و ایمیل.

اما شما این کار را نکنید. سعی کنید کارهایی بکنید که برایتان فایده داشته باشند. فعالیت‌‏هایی مثل ورزش، مطالعه و نوشتن.

۴. به مرور بهینه‌ترش کنید

تا فهمیدید عادت صبحگاهی‌تان دارد جواب می‌دهد، سعی کنید آن را بهینه‌سازی کنید.

مثلا ترتیب کارها را عوض و بدل کنید، چیزهای جدیدی به عادت‌های صبحگاهی‌تان اضافه کنید و با صبح‌تان تفریح کنید.

در ادامه کارهایی را معرفی می‌کنیم که می‌توان بعد از بیدار شدن از خواب انجام داد، باز هم به خاطر بسپارید، نکته‌ی اساسی این است که این کارها را فقط و فقط دارید برای بهتر شدن خودتان انجام می‏‌دهید.

کارهای پیشنهادی

۱. با خودتان خلوت کنید، مثبت‌اندیشی کنید و ذهن خود را آرام کنید

۲. در مورد ۳ چیزی که قدرشان را می‌دانید چیزی بنویسید

۳. نرمش کنید

۴. یوگا تمرین کنید

۵. بروید کمی بدوید

۶. ۳ هدفی که دوست دارید امروز به دست بیاورید را بنویسید

۷. حرف‌های مثبت به خودتان بگویید

۸. مطالعه کنید

۹. دوش بگیرید

 

شما هم می‌توانید تجربیات و پیشنهادات خودتان را برای سحرخیز شدن در قسمت دیدگاه‌ها با ما در میان بگذارید.


افراد شکست‌خورده، اشخاص با ذهن مسموم و همچنین تمامی چالش‌های روزانه‌ی زندگی، توانایی این را دارند که رؤیاهای شما را به کلی خراب کنند. این عوامل می‌توانند امیدهایتان و هرآنچه را که دوست دارید در این دنیا انجام بدهید یا در آینده به‌دست آورید، نقش بر آب کنند. زمانی‌ که در این وضعیت قرار می‌گیرید، نمی‌توانید هیچ‌کس دیگری را دوست داشته باشید. ضربه‌های عمیق روحی کیفیت تفکر و تصمیم گیری درست را در هنگام وقوع اتفاقات بد در زندگی‌تان کاهش می‌دهند.

ذهن‌تان را بازسازی کنید. ذهن عزیزتان را رشد دهید و با چیزهایی که در اختیارتان است، از آن محافظت کنید. تمامی دستاوردهای شما، ثروت‌هایی که به‌دست خواهید آورد و همین‌طور شادی‌هایتان، از ذهن‌تان سرچشمه می‌گیرند.

روزهایی را به‌یاد بیاورید که صبح شده، تازه از خواب بیدار شده‌اید و حس می‌کنید حالش را ندارید که از جای‌تان بلند شوید و به فعالیت‌های روزانه‌تان بپردازید؛ این وضعیت به‌خاطر طرز تفکر شما و ذهن خسته‌تان اتفاق می‌افتد. در هر صورت با این رویکرد در انجام تمام امور شکست خواهید خورد؛ چون در حال حاظر شما کلکسیونی از چالش‌ها و مشکلات هستید. مگر اینکه همت کنید و ۲۰ تا ۳۰ دقیقه از وقت روزانه‌تان را بنشینید و برای تغییر طرز فکرتان برنامه‌ریزی کنید.

من در اینجا قدم به قدم برنامه‌ی چگونگی تغییر طرز تفکر خودم را برای مقابله با چالش‌های روزانه در اختیار شما می‌گذارم. تا انتهای مقاله با من همراه باشید تا بتوانید با توجه به مسیری که خودم در جهت تدوین این برنامه طی کرده‌ام، برنامه‌ریزی شخصی‌تان را انجام دهید. از این مطلب کمک بگیرید و شروع کنید.

صبح زود از خواب بیدار شوید

طرز تفکر

صبح حداقل دو ساعت زودتر از زمانی که باید از خانه خارج شوید، بیدار شوید. مثلا اگر باید ساعت ۸ صبح در محل کارتان حاضر باشید، ساعت ۶ صبح بیدار شوید. بیدار شدن دو ساعت قبل از رفتن به هر جایی مهم است؛ چون مهم‌ترین دلیل اینکه افراد صبح خوبی را آغاز نمی‌کنند این است که هر صبح برای رفتن به مقصدشان با ازدحام جمعیت و عجله برای رفت‌و‌آمد مواجه هستند. از طرف دیگر، یکی از مشکلات این است که افراد پیش از خارج شدن از خانه و وارد شدن به دنیای واقعی، آن‌قدر زمان ندارند تا به خودشان اختصاص دهند. پس صبح زود بیدار شوید تا بتوانید به خودتان بپردازید.


حتما بخوانید: چطور صبح زود از خواب بیدار شویم؟

در سکوت تفکر کنید

طرز تفکر

در این دوره و زمانه و با این همه تکنولوژی، انواع و اقسام گجت‌ها و تعهدات‌ و مشغولیات روزمره‌مان، به سختی می‌توانیم زمان‌‌هایی را پیدا کنیم و با خودمان خلوت کنیم. هیچ زمانی برای بی‌اعتنایی به جهان پیرامون و فهم احساسات درونی‌مان بهتر از صبح زود نیست. همه‌ی چیزی که شما نیاز دارید تقریبا ۱۰ تا ۱۵ دقیقه نشستن در جای خلوت و درک ماهیت تمام چیزهای زیبایی است که در زندگی‌تان وجود دارد. در گوشه‌ای خلوت و آرام بنشینید و به تمام چیزهای خوبی که در زندگی‌تان وجود دارد یا کارهایی که می‌خواهید در آینده انجام بدهید، فکر کنید. من هر روز چند لحظه قبل از خروج از منزل، به تمام جزئیات مربوط به هر روزم فکر می‌کنم. از حالات چهره‌ی مشتریان بعد از جلسات کاری، تا خوردن غذاهای سالم در تمام روز. دیدگاه من در پیشبرد برنامه‌های روزهای آینده‌ام تأثیرگذار است و همین‌طور موفقیتم را امکان‌پذیر می‌کند.


حتما بخوانید: آیا تفکر خلاق آموختنی است؟

یک لیست شکرگزاری تهیه کنید

طرز تفکر

قدردانی بهترین کاری است که در تمام طول زندگی‌تان می‌توانید انجام دهید و تهیه‌ی یک لیست از چیزهایی‌ که می‌توانید قدردان داشتن‌شان باشید، یکی از عالی‌ترین راه‌های قرار دادن معنویات در زندگی روزمره‌تان است. چه زمانی‌ که ما در موقعیت دشواری هستیم، چه زمانی‌ که ذهن‌مان خیلی درگیر است، آخرین چیزی که به آن فکر می‌کنیم نعمت‌ها و موهبت‌هایی است که خداوند به ما ارزانی داشته است. هر روز صبح زمانی را برای نوشتن ۳ تا ۵ مورد از چیزهایی که بابت‌شان شکرگزار هستید اختصاص دهید این کار می‌تواند برای شما یک روز شگفت‌انگیز و شاد بسازد. صرف‌نظر از آنچه که شکست یا چالش‌های زندگی برای روحیه‌ی شما ایجاد می‌کند، شکرگزاری و تفکر درباره‌ی داشته‌هایمان بهترین سلاح علیه ناراحتی است و باعث می‌شود دیگر به حال خود تأسف نخوریم.

یک کتاب نشاط‌بخش و مثبت بخوانید

طرز تفکر

کتاب خواندن برای مغز، مثل ورزش کردن برای بدن است. کتابی بخوانید که در شما انگیزه ایجاد کند و باعث نشاط‌تان شود، این‌گونه سوخت ذهنی مورد نیازتان برای داشتن طرز فکر مثبت در تمام طول روز را فراهم می‌کنید. اینکه ما در ابتدای روز چه می‌خوانیم یا مشاهده می‌کنیم، بیشترین تأثیر را روی بقیه روزمان دارد.


حتما بخوانید: این جملات مثبت را افراد موفق هر روز به خود می‌گویند

از قدرت فوق‌العاده‌ی کتاب‌های صوتی غافل نشوید

طرز تفکر

به جای گوش دادن به موسیقی در حین رانندگی، یک کتاب صوتی مناسب گوش بدهید. گوش دادن به یک برنامه‌ی شنیداری الهام‌بخش‌، به شما انگیزه می‌‌دهد. ما هر روز زمان زیادی را در اتومبیل‌مان، قطار یا هواپیما می‌گذرانیم. از فایل‌های شنیداری یا برنامه‌های آموزشی رادیویی می‌توانیم به بهترین شیوه برای رشد خود استفاده کنیم.

در گفت‌وگوهایی شرکت کنید که ذهن‌تان را فعال می‌کند

طرز تفکر

درباره‌ی اینکه مکالمات روزمره‌تان بیشتر در چه زمینه‌ای است فکر کنید. چه مقدار از گفت‌وگوهایتان ذهن شما را فعال کرده است؟ این مکالمات تا چه اندازه با انرژی مثبت همراه بوده است؟ کدام یک از این گفت‌وگوها شما را هیجان‌زده کرده است؟

همیشه افراد زیادی با انرژی منفی دور و بر ما هستند، دوستان نزدیک‌مان، افراد فامیل و خیلی‌های دیگر. همین الان شروع کنید و واقعیت‌های نهفته در مکالمات‌تان را پیدا کنید. خلق و خوی ما، زندگی و ذهنیت‌مان، تا حد زیادی تحت تأثیر مکالماتی است که درگیر آن می‌شویم. گفت‌وگوهایتان باید باعث اوج گرفتن‌تان بشود و شما را بالا ببرد، نه اینکه باعث سقوط شما شود و آزارتان دهد.

ایجاد یک برنامه‌ی مناسب و منظم برای بهبود طرز تفکر و رشد ذهن‌تان، می‌تواند در یک چشم به هم زدن تغییر چشمگیری در مسیر زندگی و کسب‌وکارتان ایجاد کند.


با روزی هزار تومان پروفایل شخصی و رزومه کاری خودت را به دنیای دیجیتال معرفی کن. رزومه ساز آی نوتی iCV، سرویسی جدید از آی نوتی برای خدمت رسانی به خانواده بزرگ آی نوتی رونمایی خواهد شد.

#inoti

#icv

#آی_نوتی

#آی_نوتی_شیراز

#رامیار_پارسی_شیراز

#مهندس_عباس_اله_دادی


آمار و حقایقی درباره کارآفرینی و تولید شغل - گزارشی از موسسه گالوپ

مقدمه مترجم

گالوپ نام یک موسسه تحقیقاتی است که توسط آقای جورج گالوپ تاسیس شده و کارش مطالعه بر روی نگرش و رفتار کارکنان، دانش آموزان و شهروندان است. این موسسه که به نظر سنجی های عمومی اش نیز معروف است، در اواخر سال 2014 گزارشی در رابطه با ارتباط کارآفرینی و اشتغال زایی و اهمیت برنامه ریزی برای این مساله با نام Gallup Entrepreneurship & Job Creation Facts & Figures منتشر نمود که ترجمه ای از آن در اینجا ارائه می گردد.

گزارش

موسسه گالوپ از سال 1965 ویژگی های رفتاری افراد کارآفرین را مطالعه کرده است و تمرکز این مطالعات در دهه گذشته - در قالب پروژه ای که کشورهایی مانند آفریقای جنوبی، آلمان، مکزیک و ایالات متحده را در بر می گرفته – اساساً بر روی نقش بالقوه و طبیعی انسان در تولید اشتغال بوده است. طبق ارقام و شواهد ارائه شده در این گزارش، شناسایی و پرورش زود هنگام استعدادهای کارآفرینی در سطح ایستم های شهری در ایالات متحده و سایر کشورها را میتوان راه حلی برای جلوگیری از افت اشتغال زایی دانست.

زایش کسب و کارهای ایالات متحده رو به کاهش است

  • برای اولین بار در 35 سال گذشته، آمار زوال کسب و کارهای آمریکایی از زایش آنها پیشی گرفته است.
  • سالانه چهارصد هزار کسب و کار در کشور آمریکا بوجود می آیند در حالیکه 470.000 شرکت از بین می روند.
  • ایالات متحده برای حفظ قدرت اقتصادی خود در دنیا، سالانه به یک میلیون استارتاپ موفق نیاز دارد.
  • ایالات متحده از لحاظ فعالیت های استارتاپی در رتبه دوازدهم در بین سایر کشورهای توسعه یافته دنیا قرار دارد.
  • از زمانی که دولت ایالات متحده شاخص های کارآفرینی را زیر نظارت گرفته است، این اولین باری است که کارآفرینی در آمریکا سیر نزولی پیش گرفته است.

با در نظر گرفتن شش میلیون کسب و کار در آمریکا که هر کدام حداقل دارای یک نفر کارمند هستند اینطور داریم:
- 3.8 میلیون شرکت بین 1 تا 4 کارمند
- 1 میلیون شرکت بین 5 تا 9 کارمند
- 600 هزار شرکت بین 10 تا 19 کارمند
- 500 هزار شرکت بین 20 تا 99 کارمند
- 90 هزار شرکت بین 100 – 499 کارمند
- 18 هزار شرکت بیش از 500 کارمند
- 1.000 شرکت بیش از 10.000 کارمند

نمودار تقسیم بندی تعداد کارکنان شرکت ها در ایالات متحده

کارآفرینان به همراه شرکت های کوچک و متوسط شان شالوده اقتصاد ایالات متحده را تشکیل می دهند

  • استارتاپ های آمریکایی 40% فرصت های شغلی جدید هر سال کشور را ایجاد می کنند. بطور میانگین هر شرکت جدیدی که بوجود می آید 6.5 فرصت شغلی ایجاد می کند.
  • نیمی از تمامی شغل های موجود در کسب و کارهای کوچک وجود دارند. این کسب و کارها حدود 65% از تمامی فرصت های شغلی جدید را ایجاد می کنند.
  • کسب و کارهای کوچک و متوسط برای بیش از 100 میلیون آمریکایی شغل بوجود می آورند.
  • در دو دهه گذشته شرکت های کوچک و متوسط آمریکایی تقریباً مسئولیت ایجاد تمام شغل های جدید را به عهده داشته اند.

شرکت های کوچک و متوسط دائماً برای بقا و رشد خود با چالش مواجه هستند

  • 40% استارتاپ ها در ایالات متحده در 3 سال اول فعالیت خود از ادامه باز می مانند.
  • 50% استارتاپ ها به سال پنجم فعالیت نمی رسند.
  • تنها 4 استارتاپ از بین 10.000 مورد به مرز شرکت های بزرگ با درآمد سالانه 100 میلیون دلار می رسند.
  • طبق تخمین موسسه گالوپ، ایالات متحده تا قبل از سال 2020 به ده میلیون شغل جدید نیاز دارد. مشاغلی که باید بطور طبیعی و پایدار توسط فعالیت های کارآفرینانه ایجاد شوند.

نسل جدید ایجادگران .

در میان تقریباً 30 میلیون دانش آموز سال پنجم تا دوازدهم مدارس ایالات متحده:

  • 77% دانش آموزان "می خواهند رئیس خود باشند"
  • 47% دانش آموزان ادعا کردند که مدارس شان برنامه های آموزشی در مورد نحوه شروع و اداره کسب و کار به آنها ارائه می دهد.
  • 42% دانش آموزان برنامه ایجاد کسب و کار برای خودشان می ریزند.
  • 38% دانش آموزان می گویند چیزی اختراع خواهند کرد که دنیا را تغییر دهد.
  • 5% دانش آموزان در کسب و کارهای محلی کارآموزی می کنند.

سنجش استعدادهای کارآفرینی، راهی مطمئن برای کشف ایجادگران فردا

  • تقریباً از بین هر هزار نفر نیروی کار در ایالات متحده، 5 نفر از ترکیبی از این استعدادها با شدت بالا برخوردارند ( آزمون EP10 موسسه گالوپ ده استعداد کارآفرینی افراد که در بالا به آنها اشاره شده است را امتیاز بندی نموده و رتبه بندی استعدادهای هر فرد، موارد برتر را extreme یا شدید ارزیابی می کند.).
    1. Confidence (اعتماد بنفس)
    2. Delegator (محول کننده)
    3. Determination (مصمم و راسخ بودن)
    4. Disruptor (ساختار شکن)
    5. Independence (مستقل)
    6. Knowledge (علم و دانش)
    7. Profitability (سود بخشی، سودخواهی)
    8. Relationship (روابط و ارتباطات)
    9. Risk (اهل مخاطره و ریسک)
    10. Selling (مهارت فروش)
  • تقریباً از بین هر هزار نفر نیروی کار در ایالات متحده، 5 نفر از ترکیبی از این استعدادها با شدت بالا برخوردارند .
  • به ندرت میتوان کارآفرینانی را یافت که همه این زمینه های استعدادی در آنها غالب باشند، اما به هر حال این گروه از اقبال بیشتری برای رسیدن به موفقیت بهره مند هستند.
  • افرادی که استعداد کارآفرینی بیشتری دارند (یعنی تعداد بیشتری از این استعدادها در آنها غالب است) به نسبت سایرین:
    • با سه برابر احتمال بیشتر، میتوانند در سطح گسترده کسب و کار بوجود آورده و بطور قبل توجهی آن را گستش دهند.
    • با چهار برابر احتمال بیشتر، شغل ایجاد می کنند.
    • با چهار برابر احتمال بیشتر، از اهداف تعیین شده در سودآوری پیشی می گیرند.
    • با پنج برابر احتمال بیشتر، از اهداف تعیین شده فروش پیشی می گیرند.
  • این دسته از افراد کارآفرین در مقایسه با سایرین:
    • مزیت رقابتی شرکت شان را بهتر به مشتریان بیان می کنند.
    • در هنگام اتخاذ تصمیم برای قیمت گذاری و توسعه محصول مشتریان شان را در نظر می گیرند.
    • توانایی کارمندان را با وظایف هر سمت تطبیق داده و بنابراین میتوانند راندمان فردی (Individual Performance) و درگیری موثر با شغل (Job Engagement) را در آنان افزایش دهند.

کارآفرینان مستعد باید توسط هر شهر شناسایی شده و پرورش یابند

  • هر شهر برای شناسایی، بالا بردن راندمان و حفظ استعدادهای کارآفرینی در منطقه خود به برنامه ای اختصاصی (بومی سازی شده) نیازمند است.
  • از آنجاییکه بیشترین فعالیت مهم اقتصادی در سطح شهری و منطقه ای پدیدار می شود، مدیران ایستم شهری – و نه دولت فدرال - باید از برنامه هایی برای کشف و پرورش کارآفرینان با استعداد برتر برخوردار باشند.


منبع: موسسه گالوپ
ترجمه: کاربانک


چگونه افراد را به مصاحبه استخدامی دعوت کنیم؟

گاهی برخی از کارفرمایان از این گلایه دارند که افراد جویای کار حاضر به شرکت در مصاحبه با آنها نشده و یا به وعده خود برای حضور در جلسه عمل نمی‌کنند. با مقایسه نتایج این دست از کارفرمایان با سایرین میتوان پی برد که آنان در جلب نظر متقاضیان استخدام به اندازه کافی موفق عمل نمی‌کنند؛ "با یک لیست ده نفره تماس گرفتیم و فقط 3 نفر به مصاحبه آمدن!". هر چند قضاوت اولیه این دسته از افراد غیر حرفه‌ای بودن بعضی از جویندگان کار است اما با کنکاش دقیق‌تر به این نکته میرسیم که رعایت نکردن یکسری موارد ساده و ابتدایی در دعوت از افراد به مصاحبه، از اصلی ترین عوامل پایین آمدن بازدهی آنان است. کارفرمایان حرفه‌ای میدانند که دعوت افراد به مصاحبه روش و آدابی دارد که با شناخت و رعایت این موارد میتوان به نتایج بهتری رسید.

برای دعوت متقاضیان برای مصاحبه نکات زیر را رعایت کنید:

مصاحبه تلفنی را جدی بگیرید. مصاحبه تلفنی جزئی کلیدی از روند استخدام است. برخی از سئوالات را میتوان بصورت تلفنی از افراد پرسید و سپس در صورت تایید اولیه اقدام به دعوت از آنان کنید. (بیشتر .)

چه کسی تماس می‌گیرد؟ تماس تلفنی اولین نقطه برخورد سازمان شما با فرد جویای کار است و مهم است که در اولین تماس همه چیز به گونه‌ای برازنده و حرفه‌ای معرفی شود. کسی تماس بگیرد که در این خصوص آموزش کافی دیده و طرز صحبت را بلد است. (بیشتر .)

درباره علت تماس بگویید. مقدمه بچینید و بلافاصله پس از تماس بطور شفاف اعلام کنید که از چه شرکتی و درباره چه مساله‌ای تماس گرفتید. (بیشتر .)

در زمان مناسب صحبت کنید. برای انجام یک گفتگوی موثر، قبل از شروع گفتگو از مناسب بودن شرایط افراد اطمینان حاصل کنید. (بیشتر .)

سازمان خود را به درستی معرفی کنید. شما در هنگام مصاحبه تلفنی یا حضوری با کاندیدا در حکم یک فروشنده عمل می‌کنید و باید به نمایندگی از طرف سازمان چیزی برای ارائه و فروش به طرف مقابل داشته باشید. (بیشتر .)

قبل از تماس رزومه را با دقت مطالعه کنید. تماس تلفنی فرصتی برای راستی آزمایی اطلاعات مندرج در رزومه است. (بیشتر .)

شرایط احراز کلیدی را چک کنید. اگر شرایط احراز کلیدی و مهمی برای انتخاب افراد دارید که از طریق پرسش قابل تشخیص است، لیستی از این پرسش‌ها را قبل از تماس مشخص کنید. (بیشتر .)

اینجا جای صحبت درباره حقوق نیست. مصاحبه اولیه تلفنی جای مناسبی برای صحبت در مورد حقوق نیست. اطلاعات کامل از شرایط شما و فرد متقاضی بر این تصمیم تاثیر گذار است و شما و ایشان هنوز اطلاعات کافی از یکدیگر ندارد. (بیشتر .)

پیشنهاد دیدار حضوری بدهید. در صورت اطمینان از تطبیق شرایط کلی و پس از تمایل به دیدار حضوری با فرد، با لحنی پیشنهادی به وی درخواست دیدار حضوری بدهید. (بیشتر .)

جمع بندی مکالمه؛ از فرد طرف مقابل تشکر کرده و از او بخواهید خوش قول باشد و در صورت تغییر در برنامه زمانی شما را حتما مطلع کند. (بیشتر .)

اقدامات پس از تماس؛ ضمن ارسال آدرس یا نقشه، چند ساعت قبل از انجام مصاحبه یادآوری کنید. (بیشتر .)


مصاحبه تلفنی را جدی بگیرید

مصاحبه تلفنی (Phone Screen / Phone Interview) مجالی است برای آزمودن و غربال نمودن کاندیدای شغلی و بخشی ضروری از روند استخدام محسوب می‌شود. با انجام اینکار و سپس دعوت افراد واجد شرایط میتوانید زمان مدیران سازمان را در فرایند استخدام بهینه صرف کنید.

انجام مصاحبه تلفن می‌بایست طبق ساختاری مشخص و به‌گونه‌ای برابر نسبت به همه کاندیدا انجام شود. بنابراین با توجه به شرایط احراز شغل، سئوالات خود را از قبل آماده کنید.


چه کسی تماس می‌گیرد؟

مهم است که شخص تماس گیرنده تلفنی برای اینکار آموزش دیده باشد. تماس تلفنی شما با فرد جویای کار اولین نقطه برخورد سازمان شما با فرد است و مهم است که در اولین تماس همه چیز به گونه‌ای برازنده و حرفه‌ای معرفی شود. ارائه لیستی از شماره تماس‌ها به منشی شرکت و درخواست تنظیم مصاحبه‌ها معمولا یکی از اشتباهات رایجی است که در شرکت‌های کوچک (یا فاقد بخش منابع انسانی) انجام می‌گیرد که نهایتا منجر به نتیجه مورد نظر نمی‌شود.

در تماس تلفنی به سطح حرفه‌ای افراد توجه کنید. بهتر است کارشناس آموزش دیده منابع انسانی و یا افراد هم رتبه سازمان با کاندیدا تماس بگیرد.

ار بالا به پایین نگاه نکنید! شما صرفا قرار مصاحبه تنظیم نمی‌کنید بلکه پیشنهاد ارائه می‌کنید. شما با افرادی دارای حق انتخاب تماس گرفته‌اید که قرار است پس از آشنایی با شرکت شما اعلام کنند که آیا مایلند در خصوص اطلاعات بیشتر در مورد پیشنهاد شغلی شما با شما جلسه‌ای داشته باشند یا خیر.

شخص تماس گیرنده نماینده و معرف سازمان شماست. صحبت با کاندیدای شغلی باید به دور از مسائل شخصی، همراه با صبر و احترام و با همه متقاضیان به یک صورت انجام پذیرد.


درباره علت تماس بگویید

پس از تماس بلافاصله بطور شفاف اعلام کنید که از چه شرکتی و درباره چه مساله‌ای تماس گرفتید.

مثال: "روزبخیر، من x هستم و از شرکت y تماس میگیرم تا بابت درخواست همکاری که از طریق سایت کاربانک برای ما ارسال داشتید چند دقیقه گفتگویی داشته باشیم. آیا زمان مناسبی برای شما هست؟"


در زمان مناسب صحبت کنید

انجام مصاحبه تلفنی باید در شرایط راحت و به دور از شلوغی و استرس باشد. شما از شرایط شخص پاسخ دهنده اطلاع ندارید و لازم است قبل از شروع گفتگو از مناسب بودن شرایط ایشان اطمینان حاصل کنید. چنانچه زمان صحبت مهیا نبود، گفتگو را طبق توافق به زمان دیگری موکول کنید. دقت کنید که تماس تلفنی در روزها و ساعات کاری و حتما از تلفن ثابت انجام گیرد .


سازمان خود را به درستی معرفی کنید

در هنگام مصاحبه تلفنی یا حضوری با کاندیدا شما در حکم یک فروشنده عمل می‌کنید و باید به نمایندگی از سازمان چیزی برای ارائه و فروش به طرف مقابل داشته باشید. امروزه متقاضیان شغلی با لیستی از انتخاب‌ها مواجه هستند و باید شما و شرکت شما را برای کار "انتخاب کنند". از الفاظ مناسب، شیک و عرف استفاده نمائید. انتخاب کلمات و نوع لحن تماس گیرنده دارای تاثیر روانی مثبت یا منفی در ذهن مخاطب است.


قبل از تماس رزومه را با دقت مطالعه کنید

قبل از تماس با فرد رزومه او را با دقت مطالعه کنید و اگر در هر مورد سئوالی برایتان مطرح است در هنگام مکالمه بپرسید. مصاحبه تلفنی فرصتی برای راستی آزمایی اطلاعات و حتی پوشش دادن به ابهامات پیش آمده در خصوص رزومه است.


شرایط احراز کلیدی را چک کنید

تماس تلفنی زمان مناسبی برای غربال نمودن افراد واجد شرایط است. اگر شرایط احراز کلیدی و مهمی برای انتخاب افراد دارید که از طریق پرسش قابل تشخیص است، لیستی از این پرسش‌ها را قبل از تماس مشخص کنید. بطور مثال اگر دنبال کارشناس حسابداری هستید که باید سابقه عملیاتی در "برآورد قیمت تمام شده" داشته باشد و یا دنبال استخدام شخصی هستید که در حوال مرکز یا غرب تهران ساکن باشد، این موارد را سئوال کنید.


اینجا جای صحبت درباره حقوق نیست

گفتگوی تلفنی معمولا جای مناسبی برای طرح موضوع حقوق نیست. حقوق دریافتی فرد را در مصاحبه تلفنی نپرسید و چنانچه در این باره از شما سئوال شد، توضیح آن را به جلسه حضوری منوط کنید.

مثال: "این موضوعی هست که با توجه میزان تسلط و سوابق افراد سنجیده میشه و بر طبق اون بسته حقوق و مزایا اعلام میشه و بهتره که در جلسه حضوری راجع به این موضوع صحبت کنیم."

گاهی دانستن این موضوع برای کاندیدایی که قبلا مذاکرات حقوق بی‌نتیجه داشته اهمیت زیادی دارد. در این حالت میتوانید آخرین رقم دریافتی کار قبلی و یا توقعش را بپرسید و اگر این رقم نزدیک به بازه مورد نظر شما بود بگوئید "من قولی نمیدم ولی فکر هم نمیکنم اگر بقیه شرایط همکاری برای هر شما و شرکت مناسب باشه در این خصوص مشکلی وجود داشته باشه، اما به هر حال صحبت قطعی در این خصوص به شناخت بیشتر از شما نیاز داره"


پیشنهاد دیدار حضوری بدهید

در صورت اطمینان از تطبیق شرایط کلی و پس از تمایل به دیدار حضوری با فرد به وی پیشنهاد دیداری حضوری بدهید (جزئیات را در مصاحبه حضوری جویا باشید).

مثال: "با توجه به صحبت‌هایی که داشتیم پیشنهاد میکنم یک جلسه حضوری در محل دفتر شرکت در خدمت شما باشیم تا به جهت آشنایی بیشتر با سوابق و توانمندی‌های شما گفتگویی با مدیر ارشد واحد مربوطه داشته باشید. موافقید؟"

اگر مصاحبه حضوری مد نظر با مدیران یا افراد کلیدی سازمان انجام می‌شود، مخاطب را از این مساله مطلع کنید.


جمع بندی مکالمه

در پایان مکالمه از کاندیدا به خاطر گفتگویی که داشتید تشکر کنید.

افراد را به خوش قولی تشویق کنید؛ از افراد قول بگیرید و آنها را به انجامش ترغیب کنید. این مهم است که شخص بداند که شما برایش زمان مشخصی و ویژه‌ای اختصاص داده‌اید و لازم است به آن احترام گذاشته شود.

مثال: " برای وقتی که برای این گفتگو با من گذاشتید از شما سپاسگزارم. پس طبق قرار ساعت 15:30 روز دوشنبه 25 اردیبهشت منتظر دیدار با شما هستیم. با توجه به اینکه در آن روز زمان مشخصی برای گفتگو به هر نفر اختصاص دادیم و وقت دوستان متقاضی برای ما مهم تلقی میشه، خیلی ممنون خواهم شد چنانچه به هر دلیل تغییری یا کنسلی در برنامه شما پیش آمد از طریق این شماره به من طلاع بدید. روز خوبی داشته باشید. "


اقدامات پس از تماس

  1. زمان و مکان مصاحبه را از طریق ایمیل یا ابزار پیام رسان اطلاع رسانی کنید.
  2. چند ساعت قبل از مصاحبه زمان آن را از طریق پیامک یا تماس یادآوری کنید.

رزومه کاری (Resume) نوشته ای است که پیشینه سوابق تحصیلی، مهارت های شغلی، تجربیات کاری و مهارت های فرد جویای کار در آن درج می شود. در واقع شرکت ها و بنگاه های مختلف برای استخدام افراد، نیاز به نوعی پیش زمینه دارند تا بتوانند از میان درخواست های موجود مناسب ترین گزینه را انتخاب نمایند. از این رو نیاز به داشتن رزومه مناسب برای فرد متقاضی کار بسیار ضروری می باشد.

در برخی از کشورها به جای رزومه از عبارت CV که مخفف کلمه Curriculum Vitae استفاده می شود. همچنین کارنامک نام دیگری است که بر روی رزومه نهاده‌اند. یک رزومه کاری مناسب می‌تواند به صورت چاپ شده در حداکثر یک یا دو صفحه و یا الکترونیکی در قالب فایلهای PDF و DOC باشد.

رزومه کاری

مواردی که باید در رزومه کاری گنجانده شود:

زمانی که صحبت از رزومه کاری می شود، سوال اساسی این است که چه مواردی باید در رزومه گنجانده شود. اگر جستجویی در سایت‌های مختلف نمایید به نمونه‌های متفاوتی از رزومه می‌رسید و این تنوع باعث سردرگمی می‌شود. برای شروع نگاهی می‌اندازیم به مواردی که باید در رزومه گنجانده شود:

اطلاعات شخصی

این بخش شامل اطلاعاتی راجع به وضعیت کلی شماست. پس با دقت و با صداقت آن را ارائه دهید. بسیار دیده شده است که عدم صداقت در این بخش خود باعث عدم موفقیت در مصاحبه ها شده است.

اطلاعاتی که باید در این بخش قید کنید شامل موارد زیر است:

  • نام و نام خانوادگی
  • سن ( تذکر: حتماً روز، ماه و سال تولد را ذکر کنید و از نوشتن عدد سن خودداری کنید.)
  • وضعیت تاهل
  • وضعیت نظام وظیفه (ویژه آقایان)

اطلاعات تماس

یکی از مهم‌ترین موارد که بسیاری آن را نادیده می‌گیرند و شاید شانس به دست آوردن شغل مناسبشان را از دست می‌دهند، نوشتن اطلاعات تماس می‌باشد. آن هم به صورت کامل!

موارد زیر برای رزومه کاری مناسب اامی است:

  • تلفن تماس
  • آدرس ایمیل
  • محل ست (نام شهر محل ست را حتماً بنویسید)

اطلاعات تحصیلی

بعد از معرفی اطلاعات شخصی نوبت به ارائه اطلاعات تحصیلی می‌رسد. کارفرمایان این بخش را به خوبی بررسی می‌کنند تا متوجه شوند که شخص در چه زمینه‌هایی دارای دانش و تخصص است. در مورد معدل می‌توان گفت که نگاه‌ها بسیار متفاوت و شخصی است، اما به طور کلی اکثر افرادی که به دنبال نیروی جدید برای شرکت خود هستند چندان به معدل اهمیتی نمی‌دهند. مواردی که حتماً باید در بخش اطلاعات تحصیلی قرار دهید از قرار زیر است:

  • مقطع (در صورتی که مشغول به تحصیل هستید حتماً ذکر کنید)
  • رشته تحصیلی
  • دانشگاه
  • معدل

پیشینه کاری

سابقه کار بخشی مهم در رزومه متقاضیان کار است. البته اگر دارای تجربه کاری زیادی نیستید نگران نباشید. می‌توانید با توجه به دیگر مهارت‌هایتان شانس خود را افزایش دهید. کارفرمایان با بررسی سابقه کار به دنبال میزان تجربه فرد، نوع کاری که در شرکت‌های گوناگون انجام داده است و مدت زمانی که از کاری به کار دیگر می‌رود، هستند.

  • نام شرکت و سِمتی که در آن کار می‌کردید
  • توضیح درباره شرکت قبلی
  • مدت زمان (مدت زمان حضور در کار)
  • دلیل تعویض یا خروج برای بسیاری از کارفرماها مهم است

مهارت ها و توانمندی ها

اگر دارای سابقه کار شاخصی نیستید این بخش می‌تواند به شما کمک نماید. در واقع برای تعداد زیادی از کارفرمایان داشتن مهارت در موضوعی خاص که کاربردی نیز باشد، بسیار با اهمیت‌تر از سایر بخش‌ها از جمله سابقه کار است. افرادی که دارای تخصص مناسب برای سِمتی خاص در شرکتی باشند به احتمال خیلی زیاد می‌توانند آن شغل را به دست بیاورند.

  • تخصص و مهارت: سایر مهارت‌هایی که به دست آورده اید چه به صورت آکادمیک و چه به صورت خودآموزی می‌تواند به انتخاب شما کمک کند.
  • ابزارها و نرم افزارها : نرم افزارهایی که با آنها آشنایی دارید را قید کنید. توجه کنید که میزان تسلط شما به این نرم افزارها هم برای کارفرمایان مهم است.
  • زبان: یکی از گزینه‌های مهم و تاثیر گذار برای استخدام در بسیاری از شرکت ها آشنایی با زبانی غیر از زبان مادری می‌باشد. زبان انگلیسی رایج ترین زبان برای این بخش است.
  • دوره ها و مدارک: اگر در دوره خاصی شرکت کرده‌اید حتماً نام دوره، مدت زمان دوره، و در صورتی که مدرکی از آن دارید در این بخش قید کنید.

علایق و فعالیت ها

در این بخش بهتر است که به نوع فعالیتی که در شرکت علاقه‌مند به انجام آن هستید بپردازید. بهتر است اگر علاقه‌مند یا تجربه در بخش های مختلف دارید را اعلام کنید.

شرح مختصری از خود

به طور کلی این قسمت از رزومه کاری به شرح مسائل شخصی‌تر مربوط است. در واقع شما با این کار به کارفرما کمک می‌کنید تا شناخت بهتری نسبت به شما پیدا کند.

دانلود نمونه رزومه مناسب

موارد مهم دیگری که می‌تواند در رزومه شما تاثیر گذار باشد به شرح زیر است:

  • رزومه باید مختصر و مفید باشد

سعی کنید با کم‌ترین کلمات ممکن، مهم‌ترین اطلاعات لازم و مرتبط با شغل مورد نظر را ارائه کنید. معمولاً رزومه‌ کاری خوب بیش از ۶۰۰ کلمه نیست. اگر نتوانید تا صفحه دوم توجه مسئول جذب نیرو را جلب کنید، مطمئناً تعداد صفحات بیشتر کمکی نخواهد کرد.

  • داشتن عکس در رزومه

به طور کلی داشتن عکس خوب نیست. زیرا ممکن است پیش داوری هایی به وجود بیاورد. ولی از طرفی دیگر ممکن است کارفرما علاقه مند باشد تصویر شما را ببیند. در هر صورت انتخاب با شماست.

  • از بزرگ‌نمایی بپرهیزید

بزرگ‌نمایی خطای رایجی است که بسیاری در رزومه خود می‌گنجانند. حتی اگر شما در رزومه خود به بزرگنمایی بپردازید، در جلسه مصاحبه یا حتی پس از شروع به کار احتمال اینکه شکست بخورید بسیار زیادتر می‌شود.

رزومه کاری

  • رزومه انگلیسی را با یک نفر (مترجم) چک کنید

در صورتی که رزومه خود را به زبان انگلیسی ارسال می‌کنید توجه داشته باشید که حتماً تمام متن را در اختیار یک مترجم یا فردی که مسلط به زبان انگلیسی باشد قرار دهید. در صورتی که اشتباه در ترجمه وجود داشته باشد، کارفرما نسبت به شما دید خوبی پیدا نمی کند.

  • رزومه خود را هدفمند و به روز شده ارسال نمایید

همیشه سعی کنید تا یک رزومه کاری را برای موقعیت‌های شغلی مختلف ارسال نکنید. کارفرما به سادگی می‌تواند از نوع نگارش شما متوجه کیفیت عملکردتان شود.

حتماً سابقه تحصیلی یا تجربه کاری شما به نوعی است که می‌توان از بین آنها برای شغل‌های مختلف گلچین کرد. ممکن است شما پس از آماده سازی رزومه خود مهارت‌ها و یا تحصیلات دیگری به دست بیاورید. برای اینکه شانس بیشتری برای انتخاب شدن داشته باشید حتماً رزومه خود را بروز کنید.

  • طراح رزومه خود باشید

یک رزومه خوب بایستی از لحاظ بصری زیبا و جذاب باشد. استفاده از کادر، تصویر یا نقش‌های گرافیکی در رزومه مناسب نیست. حفظ سادگی و پرداختن به محتوای غنی‌تر در کنار استفاده مناسب از فونت‌های خوانا، دسته بندی مطالب و بهره‌مندی از نگارش جذاب به شما کمک خواهد کرد تا راحت‌تر دیده شوید.

حتماً متن خود را از نظر املایی، نگارشی و صحت اطلاعات بررسی کنید. عبارات تکراری مانند دارای روابط عمومی قوی، متعهد، خلاق، علاقمند به کار گروهی بدون ارائه دلایلی مبنی بر تجربیات و دستاوردهای قبلی غیر جذاب است. شاید در بعضی قسمت‌ها، استفاده از جداول و امکانات مناسب آن به طراحی بهتر رزومه کمک نماید.


با روزی هزار تومان پروفایل شخصی و رزومه کاری خودت را به دنیای دیجیتال معرفی کن. رزومه ساز آی نوتی iCV، سرویسی جدید از آی نوتی برای خدمت رسانی به خانواده بزرگ آی نوتی رونمایی خواهد شد.

#inoti

#icv

#آی_نوتی

#آی_نوتی_شیراز

#رامیار_پارسی_شیراز

#مهندس_عباس_اله_دادی

آرام رزومه ساز حرفه ای خود را فقط با ر.زی هزار تومان بسازید.


آیا می‌دانید که چگونه با حرکات دست حرف بزنید؟ در تحقیقی، هولر (Holler) و بیتی (Beatie ) دریافتند که اشارات و حرکات بدن ارزش پیام ما را تا ۶۰ درصد افزایش می‌دهد! بهترین و کاریزماتیک‌ترین سخنرانان و افراد تأثیرگذار از اهمیت استفاده از حرکات دست آگاه هستند و رهبران از الگوهای حرکات دست خاصی استفاده می‌کنند. در آزمایشگاه تحقیقات رفتار انسان، هزاران ساعت از سخنرانی‌های تد تحلیل شد و یک الگوی قابل توجه مشخص شد: محبوب‌ترین سخنرانان تد با کلمات و دست‌هایشان حرف می‌زنند. اگر می‌خواهید تأثیر کلام خود را افزایش بدهید، مقاله‌ی حاضر با ارائه‌ی نکاتی جالب و معرفی حرکاتِ دستِ معروف، به شما کمک خواهد کرد.


حتما بخوانید: ۸ نکته برای یک سخنرانی بهتر

در ادامه‌ی تحقیق بر روی سخنرانی‌های تد، به طور خاص قوی‌ترین و ضعیف‌ترین سخنرانی‌ها تحلیل شد:

  • کم‌طرفدارترین سخنرانان تد به طور میانگین از ۲۷۲ حرکت دست در طول ۱۸ دقیقه صحبت، استفاده کرده بودند.
  • محبوب‌ترین سخنرانان تد به طور میانگین از ۴۶۵ حرکت دست استفاده کرده‌ بودند، یعنی دو برابر!

نتایج تحقیق سخنرانی‌های تد شگفت‌انگیز بود و سؤالات زیر را به وجود آورد:

  • چرا حرکات دست بسیار مهم هستند؟
  • محبوب‌ترین حرکات دست کدامند؟
  • هر کس چطور می‌تواند از حرکات دستش استفاده کند تا محبوب شود؟

پس از تقسیم‌بندی تمام سخنرانی‌های محبوب تد و سخنرانی‌های برجسته در طول ۵ دهه‌، ۲۰ حرکتِ اصلیِ دست آنها مشخص شد که شما نیز می‌توانید از آنها استفاده کنید.

واقعیت‌های جالب در مورد حرکات دست

حرکات دست بسیار مهم هستند و در انتقال پیام ما اثرگذارند

۱. شما به دنیا آمده‌اید تا با دست‌هایتان صحبت کنید

محققان دریافتند نوزادانی که در ۱۸ ماهگی از حرکات دست‌شان بیشتر استفاده می‌کنند، در آینده توانایی‌های زبانی قوی‌تر دارند. حرکات دست با هوشِ بالا مرتبط است.

۲. حرکات دست باعث می‌شود تا دیگران به شما گوش بدهند

اسپنسر کلی (Spencer Kelly) استاد روان‌شناسی و یکی از مدیران مرکز زبان و ذهن دانشگاه کلگیت، دریافت که حرکات دست باعث جلب توجه افراد به صدای سخنرانی فرد می‌شود. به گفته‌ی وی حرکات بدن در زمان سخنرانی صرفا بخش جانبی کلام ما نیستند، بلکه یکی از بخش‌های اساسی آن هستند.»


حتما بخوانید: ۳ اشتباه رایج در مذاکره که حتما باید از آن اجتناب کنید

۳. حرکات دست در ذات شما وجود دارند

اسپنسر دریافت که حتی افراد نابینا در هنگام صحبت با نابینایان دیگر، از حرکات دست استفاده می‌کنند.

۴. استفاده از حرکات به شما کمک می‌کند تا به حافظه‌تان دسترسی بیابید

استفاده از حرکات دست در حین صحبت، نه تنها به دیگران کمک می‌کند تا آنچه را که می‌گویید به خاطر بسپارند، بلکه به شما نیز کمک می‌کند تا سریع‌تر و مؤثرتر صحبت کنید.

۵. توضیحات غیرکلامی به شما کمک می‌کند تا بیشتر بفهمید

در مطالعه‌ای مشخص شد که وادار کردن کودکان برای استفاده از حرکات در حین توضیح اینکه چطور مسائل ریاضی را حل می‌کنند، به آنها کمک کرد تا استراتژی‌های جدید حل مسئله را بیاموزند.


حتما بخوانید: باید ها و نبایدهای فنون مذاکره

چطور با دستان خود حرف بزنید

حرکات دست باید به درستی استفاده شوند تا موثر باشند.

پیش از معرفی حرکات معروف دست، بهتر است توضیح بدهیم که چطور می‌توانید به شکل مناسب و صحیح از دستان خود استفاده کنید:

  • در کادر باقی بمانید

فضای مناسب صحبت با دست از بالای قفسه‌ی سینه تا پایان کمر شماست. اگر خارج از این کادر بروید، باعث حواس‌پرتی می‌شوید و کنترل موقعیت از دست‌تان خارج می‌شود.

  • حرکات دست دارای طیف هستند

دو سرِ طیفِ حرکات دست، حرکات خشک و سفت (ژست بسته) و استفاده‌ی بیش از حد از دست‌هاست. جایی در میانه‌ی این طیف حالت ایده‌آل استفاده از دست‌هاست و خروج از این طیف اثرگذاری حرکات را از بین می‌برد.

  • با هدف حرکت کنید

بهترین سخنرانان تد از دست‌های خود به‌طور هدفمند برای توضیح نکات مهم استفاده می‌کنند.

  • بدانید که چه می‌خواهید بگویید

اگر قرار است یک سخنرانی بزرگ انجام بدهید، کلمات و جملات خود را آماده کنید؛ در غیر این صورت، ناخودآگاه بیش از حد از حرکات دست استفاده می‌کنید. به گفته‌ی النا نیکولادیس (Elena Nicoladis)، محقق دانشگاه آلبرتا که حرکات دست را مطالعه می‌کند، افرادی که در یافتن کلمات صحیح مشکل دارند،‌ بیشتر با دست‌های خود صحبت می‌کنند.

  • هر چه آرام‌تر، بهتر

همه‌ی ما حرکاتِ نرمِ دست را دوست داریم. حرکات نامنظم یا ربات‌وار باعث حواس‌پرتی می‌شوند. آن‌قدر صحبت با حرکات دست را تمرین کنید تا احساس کنید که حرکات‌تان طبیعی هستند.

  • از خودتان فیلم بگیرید

وقتی با یک نفر در پشت تلفن صحبت می‌کنید، از خودتان فیلم بگیرید. شاید شگفت‌زده شوید که از چه حرکاتی استفاده می‌کنید و چند بار در طول مکالمه آنها را به کار می‌برید. سپس سخنرانی‌های خود را ضبط کنید. از یک دوست بخواهید تا نظرش را در مورد حرکات‌تان بگوید.

  • در مواجهه با فرهنگ‌های مختلف محتاط باشید

همه‌ی حرکات دست معنای یکسانی ندارند و گاهی در فرهنگ‌های مختلف دارای معانی متضاد هستند.


حتما بخوانید: رمزگشایی در ارتباط چشمی؛ ۷ حقیقت جذاب درباره معانی مختلف نگاه کردن

۲۰ حرکت دست که باید استفاده کنید

پس از مشاهده‌ی بهترین سخنرانان و سخنرانی‌ها در جهان، مجموعه‌ای از حرکات دست محبوب جمع‌آوری شد تا شما هم آنها را امتحان کنید. به یاد داشته باشید که باید در مورد محتوای کلام خود فکر کنید و حرکت دست‌تان را براساس آن تنظیم کنید.

۱. شمارش

آسان‌ترین و اساسی‌ترین حرکت دست برای شمارش است. هر زمان که عددی را ذکر می‌کنید، آن را با دست نشان دهید. این کار باعث می‌شود تا عدد راحت‌تر در ذهن شنونده باقی بماند، تحرک بیشتر می‌شود و زبان بدن تقویت می‌شود، و به عنوان یک گوینده‌ی غیرکلامی در مکالمه عمل می‌کند.

۲. یک ذره

هر زمان که می‌خواهید بر مقدار کوچکی تأکید کنید، مثل چیزی که فرد نباید بیش از حد جدی بگیرد یا یک مقدار اضافه، آن را با انگشتان خود نشان بدهید.

۳. گوش بده!

این حرکت بسیار شدید است و باید با احتیاط استفاده شود. در این حالت، پشت یک دست را به کف دست دیگر می‌زنید. صدا و حرکت باعث جلب توجه می‌شود و افراد می‌فهمند که آنچه می‌خواهید بگویید مهم است.

۴. مصمم هستم

هر زمان که مشت‌تان را گره می‌کنید و آن را برای کسی یا در هوا تکان می‌دهید، در حال نشان دادن اقتدار و عزم هستید. از این حرکت در کنار یک نکته‌ی بسیار مهم استفاده کنید. وقتی از آن با صدای پرهیجان و بلند استفاده می‌کنید، مراقب باشید، چون ممکن است به عنوان خشم تلقی شود.

۵. همه چیز

می‌خواهید یک حرکت عظیم انجام بدهید؟ حرکت همه چیز» برای‌تان مناسب است که انگار با دو دست شیئی خیالی را کنار می‌زنید. این کار مانند این است که شما همه‌ی نظرات‌تان را کنار می‌گذارید تا ذهنی باز داشته باشید.

جایگزین: چنین حرکتی می‌تواند برای زمانی که می‌خواهید کاری را از نو شروع کنید و اتفاقات قبلی را فراموش کنید نیز به کار رود.

۶. کوچک، متوسط،‌ بزرگ

این حرکت بسیار آسان است و می‌تواند برای نشان دادن سطح یک چیز به کار رود. شما می‌توانید از این حرکت استفاده کنید تا بگویید که چیزی چقدر بزرگ یا کوچک است یا اینکه یک نفر کجا می‌ایستد. برای مثال، می‌توانید از حرکت نشان دادن شیئی بزرگ در کنار جمله‌ی چیز بزرگی است!» یا از حرکت نشان دادن چیز کوچک در کنار جمله‌ی وی در کنار مجسمه کوچک است.» استفاده کنید.

جایگزین: شما می‌توانید این حرکت را برای صحبت در مورد مراحل مختلف به جای حرکت شمارش به کار ببرید. برای مثال، می‌توانید بگویید ما با چشم‌اندازی که شما دارید آغاز می‌کنیم» (سطح پایین)، سپس به ساختار مورد نظر شما می‌رسیم.» (سطح متوسط) و مهم‌تر از همه با محصول نهایی‌تان کار را به پایان می‌رسانیم.» (سطح بالا).


حتما بخوانید: ۱۰ عادت زبان بدن برای افزایش کاریزما

۷. تصمیمم را گرفته‌ام

ساختن برج با انگشتان دست، حرکتی هوشمندانه است - حرکات دست

ساختن برج، زمانی اتفاق می‌افتد که نوک انگشتان‌ دو دست را روی هم می‌گذارید. این کار شبیه یک حرکت هوشمندانه است، اما در استفاده از آن زیاده‌روی نکنید؛ چون این روزها همه این حرکت را انجام می‌دهند.

۸. بگذار به تو بگویم

اشاره کردن باید با احتیاط انجام شود. ما دوست نداریم مورد اشاره قرار بگیریم چون می‌تواند به عنوان اتهام یا هجوم تلقی شود. با این حال، می‌توانید از اشاره کردن برای جلب توجه یک فرد یا اشاره‌ی واقعی به یک چیز استفاده کنید.

۹. فقط یک بخش

این حرکت می‌تواند برای نشان دادن بخش خاصی از یک ایده به کار رود. وقتی در مورد جنبه‌های یک موضوع صحبت می‌کنید، این حرکت می‌تواند نشان بدهد که این بخش جداست.

جایگزین: می‌توانید از این حرکت در حالی که دست‌تان را می‌چرخانید استفاده کنید تا تغییر در دیدگاه را نشان دهید؛ مثلا در کنار جمله‌ی این واقعا ذهنیت مرا از …. به …. تغییر داد.»

۱۰. من بزرگوارم

وقتی هر دو دست‌تان از هم جدا و کف دست‌تان به سمت مخاطب باشد، یک ژست خداگونه است. از این حرکت برای باوقار نشان دادن خود، استفاده کنید.

۱۱. رشد

هر وقت دست خود را حرکت می‌دهید و به سمت بالا می‌برید، به نوعی رشد یا افزایش اشاره می‌کنید. این حرکت می‌تواند برای نشان دادن رشد مورد انتظار، هیجان یا مسیری که چیزی طی می‌کند، به کار رود.

نکته‌ی ویژه: اگر یک کارآفرین هستید،‌ مجبورید دائما رشد سریع را به سرمایه‌گذاران نشان بدهید. اغلب این اشاره با یک نمودار به شکل چوب هاکی و با یک انحنای وسیع که رو به بالاست، نمایش داده می‌شود. می‌توانید این نمودار را در حین حرف زدن با دست خود نشان بدهید.


حتما بخوانید: ۱۰ راز زبان بدن افراد بسیار موفق و استثنایی

۱۲. شما

هر زمان که حرکت شما به سمت فضای شخصی کسی باشد، آن فرد را مخاطب حرف خود قرار می‌دهید. یکی از شیوه‌های خوب برای اشاره به طرف مقابل، استفاده از دست یا کف دست باز است، چون اشاره با انگشت تهاجمی است. از این حرکت زمانی استفاده کنید که طرف مقابل احساس کند موضوعی که در حال صحبت از آن هستید، به کارش می‌آید یا شامل حالش می‌شود. اگر توجه کسی کاملا به شما معطوف نیست،‌ این حرکت بسیار مفید است.

۱۳. من

هر زمان دستان خود را به سمت قلب یا قفسه‌ی سینه‌مان می‌گیریم، معمولا به خودمان اشاره می‌کنیم. شنیده شده که مربیان سخنرانی به کاندیداهای ریاست جمهوری می‌گویند که هر وقت در مورد موضوع مثبتی صحبت می‌کنند، به خودشان اشاره کنند؛ اما بهتر است این کار را با احتیاط انجام دهید.

۱۴. این و آن

برای تفاوت قائل شدن بین دو چیز از دو دست استفاده می کنیم - حرکات دست

هر وقت می‌خواهید دو ایده‌ی مختلف یا دو چیز را از هم جدا کنید، می‌توانید به شکل نمادین آنها را با دستان خود نشان بدهید. برای مثال، وقتی می‌خواهید بگویید ما کاملا متفاوت از آنها هستیم، با دست چپ ما» و با دست راست آنها» را نشان دهید. این کار بهترین شیوه برای فاصله گذاشتن بین دو چیز است.

نکته‌ی پیشرفته: اگر می‌خواهید موضوعی واقعا پیشرفته را امتحان کنید می‌توانید از دستان خود برای نشان دادن دو ایده‌ی مختلف استفاده کنید. برای مثال، وقتی از حزب دموکرات و جمهوری‌خواه صحبت می‌کنید، می‌توانید دست چپ خود را برای نشان دادن ایده‌ها و اقدامات دموکرات‌ها به کار ببرید و در هنگام صحبت در مورد جمهوری‌خواهان با دست راست بر جهان‌بینی و نظرات‌شان تأکید کنید. این کار هم جذاب است و هم فهم مطلب را برای مخاطب آسان می‌سازد.

۱۵. ترکیب یا بهم پیوستن

وقتی هر دو دست خود را در کنار هم می‌آورید، حرکتی برای ترکیب است و شیوه‌ای عالی برای نشان دادن نمادین کنار هم قرار گرفتن دو نیرو و یکی شدن‌شان است. حتی می‌توانید دستان‌تان را در هم حلقه کنید یا در هم بپیچید تا کنار هم بودن کامل» را نشان بدهید.

۱۶. تفکیک

می‌توانید از کف دستان خود به شکل عمودی و برای ایجاد یک حرکت برشی محکم استفاده کنید تا نیاز برای سنجش دقیق یا جداسازی دو چیز را نشان بدهید.

جایگزین: این حرکت همچنین می‌تواند برای اشاره به یک وضع دشوار در یک موقعیت، به کار رود.

۱۷. من چیزی را پنهان نمی‌کنم

وقتی دستان‌تان در زاویه‌ی ۴۵ درجه و با کف دستانی رو به بالا هستند، شما صراحت و صداقت را نشان می‌دهید. انگار که همه چیز را رو کرده‌اید.

جایگزین: وقتی کف دستان‌تان رو به بالاست و انگشتان‌تان از هم باز هستند، یعنی شما نیاز به چیزی دارید.

۱۸. به من گوش بده

کف دستان رو به پایین نشان‌دهنده‌ی قدرت و تسلط است. این کار خیلی مثبت نیست، اما حالت دستوری دارد. اگر دستور می‌دهید یا می‌خواهید امر کنید، می‌توانید از این حرکت دست استفاده کنید. مراقب باشید که همیشه در این حالت نباشید! در حین صحبت دست‌ها باید رو به بالا یا به شکل عمودی باشند. اینکه کف آنها همیشه رو به پایین باشد، حس تلاش برای غلبه و چیرگی را منتقل می‌کند.


حتما بخوانید: چند ترفند عالی برای اینکه بتوانیم زبان بدن دیگران را بخوانیم

۱۹. مکث کن!

وقتی کف دست خود را به یک نفر نشان می‌دهید، می‌خواهید مکث کند یا کاملا باعث توقفش می‌شوید. می‌توانید این کار را در حین صحبت هر کسی به کار ببرید و آنها تقریبا فورا ساکت می‌‌شوند. البته استفاده از این حرکت فقط باید در مواقع ضروری باشد، وگرنه باعث رنجش طرف مقابل می‌شود.

جایگزین: می‌توانید این کار را وقتی سؤالی می‌پرسید انجام بدهید. این حرکت، علامتی جهانی برای جلب توجه مخاطب است.

۲۰. ما

آخرین حرکت قوی‌ترین اثر را دارد. این حرکت را می‌توانید هر زمان که در یک گروه هستید یا با مخاطبی صحبت می‌کنید، انجام بدهید. بازوهای خود را بازکنید، انگار که آنها را در آغوش می‌گیرید. حتی می‌توانید وقتی در کنار یک نفر ایستاده‌اید، واقعا دست خود را در پشت وی قرار بدهید تا بگویید که او نیز در حلقه‌ی شما جا می‌گیرد.

جمع‌بندی

چند شیوه برای به‌کارگیری این حرکات وجود دارد:

  • ابتدا،‌ یک یا دو حرکت دست را در یک زمان تمرین کنید. انجام تعداد زیادی حرکت خسته‌کننده خواهد بود.
  • دوم، بهتر است ابتدا پشت تلفن از آنها استفاده کنید که هیچ کس شما را نمی‌بیند و می‌توانید با خیال راحت و بدون نگرانی از اینکه چطور دیده می‌شوید، تمرین کنید.

پس از ماهر شدن در این حرکات، می‌توانید در سخنرانی فروش، ارائه‌‌ یا در حین به اشتراک‌گذاری ایده‌هایتان، از آنها استفاده کنید.

برگرفته از: scienceofpeople


۱. استارتاپ راه‌اندازی کنید

فرصت‌های زیادی وجود دارند و اگر بتوانید سرویس یا ابزار آنلاینی راه‌اندازی کنید که بتواند نیازی پرتقاضا را برطرف کند، قادر خواهید بود تا کسب‌و‌کاری باارزش ایجاد کنید. البته راه اندازی کسب و کار نیازمند توجه، تلاش و البته منابع مالی است.

برخلاف سایر کسب‌و‌کارها، انواع استارتاپ ها با چالش‌های خیلی بیشتری روبه‌رو هستند. مهم‌ترین چیزی که قبل از شروع به آن نیاز ندارید یک مسئله است. مردم به چه چیزی نیاز دارند که درحال‌حاضر به آن دسترسی ندارند؟ چه راه‌حلی وجود دارد که شما می‌توانید آن را بهبود دهید؟ این اساس استارتاپ های موفق است.

وقتی مسئله یا نیاز موردنظر را پیدا کردید، باید ایده‌ی خود را اعتبارسنجی کنید و مطمئن شوید که مشتریانی وجود دارند که برای راه‌حل شما پول پرداخت کنند.

معنای این مرحله ساختن کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) است تا به کمک آن بتوانید از مشتری‌ها بازخورد بگیرید و بازار را برای عرضه‌ی محصول تست کنید. همچنین باید هزینه‌های تولید، عرضه و حاشیه‌ی سود خود را نیز محاسبه کنید.

البته شما برای ایجاد پول به خود پول نیاز دارید. گاهی اوقات هزینه‌ی راه اندازی استارتاپ بالاست. بعد از به پایان رساندن مرحله‌ی اعتبارسنجی، راه‌های مختلفی برای جذب سرمایه گذار اولیه وجود خواهد داشت.

هنگامی که به مرحله‌ی رشد رسیدید، باید همه‌ی توجه‌تان روی جذب مشتری بیشتر، جذب سرمایه‌ی بیشتر و رشد کسب و کار متمرکز باشد.

۲. اپلیکیشن بسازید

درحال‌حاضر، تقاضای زیادی برای اپلیکیشن‌های مفید وجود دارد. دو روش اصلی برای کسب درآمد آنلاین از طریق ساخت اپلیکیشن وجود دارد:

اولین راه از طریق ایجاد استارتاپ است، در این روش شما ایده‌ای را به اپلیکیشن تبدیل می‌کنید. شما این ایده را اعتبارسنجی می‌کنید و برای بهبود آن پول جمع‌آوری می‌کنید تا توسعه‌دهنده استخدام کنید و محصولی مقیاس‌پذیر ایجاد کنید.

اگر همه‌ی کارها را درست انجام داده باشید، می‌توانید محصول خود را روی بازارهای اپلیکیشن همچون گوگل پلی، کافه بازار و … قرار دهید و هر بار که فردی اپلیکیشن شما را دانلود می‌کند پول درآورید.

دومین راه که ارزان‌تر هم هست، این است که خودتان اپلیکیشن موردنظرتان را توسعه بدهید. این روش به زمان بیشتری نیاز دارد، اما شما می‌توانید با قابلیت بوت استرپ (Bootstrap) برای توسعه‌ی نرم افزارها، مالکیت بیشتری روی محصول داشته باشید.

۳. یک فروشگاه مجازی ایجاد کنید و محصولات فیزیکی بفروشید

می توانید با فروش محصول فیزیکی به کسب درآمد از اینترنت بپردازید

این یکی از قدیمی‌ترین روش‌های درآمدزایی آنلاین است. سازمان‌های زیادی کسب‌و‌کار خود را به این صورت ایجاد کرده‌اند. شما چندین انتخاب دارید:

محصولی فیزیکی ایجاد کنید که مردم به آن علاقه دارند

محصولات را با قیمت ارزان بخرید، بسته بندی محصولات را تغییر بدهید و با محصولات‌ دیگر ترکیب کنید و با قیمت بالاتر بفروشید.

وب‌سایتی با مخاطبان خاص درست کنید و از سیستم همکاری در فروش با سایر کسب‌و‌کارها استفاده کنید

در این سیستم شما محصول یک شرکت دیگر را در وب‌سایت خود می‌فروشید. اگر بتوانید محتوای باارزشی را برای کاربرانی که به‌دنبال اطلاعات محصولی خاص هستند، تهیه کنید و سپس آنها را به جایی که بتوانند آن را بخرند هدایت کنید، می‌توانید از هر فروش درصد دریافت کنید.

هر چند این روش برای رسیدن به درآمد، زمان و تلاش زیادی می‌طلبد، اما اگر توانایی تولید محتوای باکیفیت را داشته باشید، منبع خوبی برای درآمدزایی آنلاین خواهد بود.

۴. به فریلنسری بپردازید

فریلنسری یکی از روش های کسب درآمد از اینترنت است

اگر مهارتی مثل مهارت نوشتن، طراحی، توسعه‌ی وب، بازاریابی، مدیریت پروژه و …دارید، یکی از آسان‌ترین راه‌ها برای درآمدزایی، فریلنسری است.

مشتری‌های زیادی برای این کار وجود دارند. برای شروع، میزان تقاضا برای مهارت‌تان را بسنجید. می‌توانید از بسترهای آنلاین زیادی برای پیدا کردن این موقعیت‌های کاری و تبدیل شدن به فریلنسر موفق استفاده کنید.

۵. مشاوره‌ی آنلاین ارائه بدهید

درست مثل کار فریلنسری، می‌توانید دانش خود را بفروشید. اگر بتوانید در نقش یک متخصص ظاهر شوید، می‌بینید که مردم زیادی وجود دارند که می‌خواهند برای زمان شما پول بپردازند.

همچنین می‌توانید مهارت و تجربه‌ی خود را در قالب برنامه‌ای خلاصه کنید. این مدل درآمدزایی از مقیاس‌پذیری بیشتری برخوردار است.

۶. دوره‌های آنلاین ایجاد کنید

اگر در زمینه‌ی خاصی متخصص هستید، می‌توانید دانش خود را به‌صورت دوره‌های آموزشی به فروش برسانید. این دوره‌ها می‌توانند در قالب کتاب الکترونیک ارائه شوند و درآمد زیادی ایجاد کند. درآمد حاصل از این دوره‌ها، درآمد غیرفعال است؛ یعنی فقط برای ایجاد آن زمان صرف می‌کنید و بعد با کمی بازاریابی شاهد درآمدزایی خواهید بود.

۷. می‌توانید در آپارات یا سایر شبکه‌های اجتماعی کانال تأسیس کنید

شما می‌توانید از طریق تبلیغات، درآمدزایی کنید. پس هرچه بازدید بیشتری داشته باشید درآمد شما هم افزایش خواهد یافت. اغلب کانال‌های موفق به دو طریق درآمدزایی می‌کنند:

۱. محتوای آموزشی: مردم همیشه می‌خواهند که ساده‌ترین روش را برای یادگیری بیشتر یک مهارت بیاموزند.

۲. محتوای سرگرمی: بررسی محصولات، برنامه‌های کمدی، معرفی بازی‌های ویدئویی و … که می‌توانند برای سرگرم کردن مردم مورداستفاده قرار بگیرند.

۸. پادکست ضبط کنید

پادکست‌ها بسیار پرطرفدار هستند، چرا که اغلب افراد زندگی پرمشغله‌ای دارند و گوش دادن، راه راحت‌تری برای دریافت محتواست. البته به دست آوردن مخاطب از این طریق کمی طول می‌کشد، اما فرصت‌های زیادی در این حوزه وجود دارد.

۹. کار پاره‌وقت پیدا کنید

اگر بخواهید که کاملا به‌صورت آنلاین کار کنید فرصت‌های زیادی برای شما وجود دارد. شرکت‌ها و استارتاپ‌های زیادی هستند که می‌خواهند کارمندان دورکار داشته باشند. بعضی از این کارهای دورکاری مثل پشتیبانی مشتری حتی نیازمند مهارت‌های زیادی هم نیست.

۱۰. در اینستاگرام تبدیل به یک اینفلوئنسر شوید

درباره‌ی اینفلوئنسر مارکتینگ چقدر اطلاعات دارید؟ اگر بتوانید با کمک روش های افزایش فالوئر در شبکه های اجتماعی و … در اینستاگرام دنبال‌کننده‌های زیادی برای خود دست‌وپا کنید، می‌توانید درآمد خوبی هم به دست آورید. برند های بزرگ و حتی استارتاپ‌ها، مبالغ بسیاری برای این کار می‌پردازند تا بتوانند در دید مخاطبان قرار بگیرند.

۱۱. خانه‌ی خود را به‌صورت موقت اجاره دهید

شما می‌توانید بخشی از آپارتمان یا تمام آن را از طریق سرویس‌هایی مثل اسکان‌یار یا دهگردی به مسافران و گردشگران داخلی و خارجی اجاره دهید. البته باید همیشه در دسترس مهمان‌ها باشید تا بتوانید از آنها پذیرایی کنید.

۱۲. به ثبت اطلاعات برای شرکت‌ها بپردازید

اگر از مهارت تایپ کردن سریع برخوردارید، می‌توانید برای وب‌سایت شرکت‌ها، شروع به وارد کردن آنلاین اطلاعات کنید.

۱۳. به خریدوفروش دامنه‌ی اینترنتی بپردازید

خرید و فروش دامنه یک راه عالی برای کسب درآمد از اینترنت است

این کسب‌و‌کار چندین سال است که وجود دارد. با اینکه نام‌های خوب زیادی ثبت شده‌اند، اما می‌توانید همچنان نام‌های دیگری را با قیمت ارزان ثبت کنید و بعدا آنها را با قیمت بیشتری بفروشید.

۱۴. تبدیل به یک مربی ورزشی آنلاین شوید

اگر دانش خوبی در زمینه‌ی تناسب اندام دارید و از کاریزما هم برخوردارید، می‌توانید به‌صورت آنلاین و پاره‌وقت کار کنید. وقتی شهرت شما بیشتر شد می‌توانید این کار را به‌صورت تمام‌وقت انجام دهید.

۱۵. کار ویرایش ویدئو انجام دهید

تعداد ویدئوها در حال افزایش است و اغلب مردم به‌دنبال افراد حرفه‌ای در این زمینه می‌گردند. اگر مهارت کافی دارید می‌توانید به‌آسانی در این زمینه پول در بیاورید.

۱۶. وب‌سایت آماده بخرید

وب‌سایت‌ها خیلی شبیه به سهام هستند. خیلی‌ها به درد نمی‌خورند، اما بعضی‌ها می‌توانند پول زیادی ایجاد کنند. خرید وب‌سایتی که ایده‌ای قوی برای درآمدزایی دارد، راه جالبی برای ایجاد درآمد آنلاین است. می‌توانید این وب‌سایت‌ها را در آینده به امید بالا رفتن ارزش‌شان خریدوفروش کنید.

۱۷. مشاوره‌ی بازاریابی برای کسب‌و‌کارهای کوچک

اگر در زمینه‌ی بازاریابی، سئو و فرایند فروش محصولات تجربه دارید، می‌توانید این مهارت را در اختیار کسب و کارهای کوچک قرار دهید. اگر بتوانید در زمینه‌ی سئوی محلی برای کسب‌وکارهای محلی فعالیت کنید، شانس بالایی برای درآمدزایی خواهید داشت. کسب‌وکارها‌ همیشه به‌دنبال جذب مشتریان بیشتر هستند.


اعتماد به نفس یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت است. این عامل در کنار به‌کارگیری مهارت‌ها و تلاش برای موفقیت، شما را به رؤیاهایتان می‌رساند. چه بسیار افرادی که با وجود مهارت‌های گوناگون، فقط به‌خاطر اینکه اعتماد به نفس کافی نداشته‌اند، از مسیر موفقیت جا مانده‌اند. اما چطور می‌توان اعتماد به نفس را تقویت کرد؟

کشف استعدادها و به‌کارگیری آنها و نیز بهره‌گیری از تجربیات، تحصیلات و مهارت‌هایی که داریم، جایگاه ما را در زندگی مشخص می‌کنند. این ویژگی‌ها، به ما کمک می‌کنند رزومه متمایز و قابل توجهی داشته باشیم و درهایی به روی فرصت‌های جدید برای ما باز شود. اما، ویژگی‌ای که شما را از همه‌ی محدودیت‌ها فراتر می‌برد و برای پذیرش هدیه‌ی زندگی آماده‌تان می‌کند، اعتماد به نفس» است. اعتماد به نفس به معنای خودباوری و اعتقاد به توانایی‌های فردی است. احساسی است که در مواقع نیاز می‌توانید آن را افزایش بدهید. اعتماد به نفس، نه‌تنها شما را به‌سوی اهداف و آرزوهایتان هدایت می‌کند، بلکه تشویق‌تان می‌کند که اهداف خود را توسعه بدهید. این ویژگی منحصربه‌فرد، تأثیر قدرتمند و فوق‌العاده‌ای بر تجربیات شما خواهد گذاشت.


حتما بخوانید: خودباوری و موفقیت؛ راهکارهای افزایش خودباوری برای رسیدن به موفقیت

به گفته‌ی هنری فورد:

چه فکر کنید می‌توانید و چه فکر کنید نمی‌توانید، در هردو صورت حق با شماست.»

همگی ما همیشه و به‌خصوص در موقعیت‌های حساس و لحظات مهمی که عملکردمان تأثیر زیادی بر شکست و پیروزی آینده‌مان دارد، دوست داریم اعتماد به نفس داشته باشیم. اما برای داشتن اعتماد به نفس در لحظات حیاتی زندگی، ابتدا باید طبیعت و ماهیت اعتماد به نفس را بشناسیم.

اعتماد به نفس همچون دوچرخه‌سواری یا تایپ کردن، یک مهارت نیست. مهارت چیزی است که یک‌بار یادش می‌گیرید و تا آخر عمر از آن استفاده می‌کنید. اعتماد به نفس نوعی هیجان و احساس است، به همین دلیل در شرایط مختلف دچار نوسان می‌شود و حتی ممکن است زمانی که به‌شدت نیازمند آن هستید، کاملا از بین برود.

اعتماد به نفس، احساسی متزل و ناپایدار است؛ درست مثل زمانی که سوار ترن هوایی هستید. مثلا هنگام دریافت خبرهای خوب و موفقیت‌های جدید، اعتماد به نفس بیشتری دارید و گاهی در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرید و خود را در دره‌ای از ناامنی حس می‌کنید.

بسیاری از اتفاقات زندگی از کنترل ما خارج‌اند ولی ما این توانایی را داریم که اعتماد به نفس خود را کنترل کنیم. اعتماد به نفس، قابل توسعه و قابل مدیریت کردن است. توسعه و مدیریت اعتماد به نفس با به‌کاربستن استراتژی های زیر آغاز می‌شود:

  1. ارزیابی و مدیریتِ تجربه‌های موفق؛
  2. اجرای خودارزیابی‌های مثبت؛
  3. قرار گرفتن در میان الگوهای مثبت؛
  4. مدیریت احساساتی که اعتماد به نفس را از بین می‌برند.

بهترین نقطه‌ی شروع برای اینکه بدانید در کجای زنجیره‌ی اعتماد به نفس قرار دارید، این است که به موفقیت‌های خود در زندگی فکر کنید و بیندیشید که چطور آنها را مدیریت کرده‌اید.

۱. ارزیابی و مدیریتِ تجربه‌های موفق

اعتماد به نفس - تجربه‌ های موفقیت‌ آمیز

اعتماد به نفس یعنی توانایی‌های خود را بشناسید، قدرشان را بدانید و در مواقع چالش‌برانگیزِ زندگی، بتوانید از آنها استفاده کنید. برای شروع، مواردی را که در آنها به موفقیت رسیده‌اید شناسایی کنید، آنها را جایی یادداشت کنید و ساده از کنارشان نگذرید. موفقیت خود را مدیون زحمات خود بدانید نه دیگران یا رویدادهای تصادفی و شانس. وقتی شما برای رسیدن به هدف، سخت تلاش می‌کنید و خودتان را به‌اندازه‌ی کافی برای روبه‌رو شدن با مشکلات آماده می‌کنید، موفقیت و خوش‌شانسی هم به‌دنبال آن خواهد آمد.

تلاش زیاد و آماده‌سازی قبلی، نه‌تنها به شما کمک می‌کند به موفقیت برسید، بلکه سندرم ایمپاستر» را از شما دور می‌کند. سندرم ایمپاستر یک پدیده‌ی روانی است که بسیاری از افراد موفق و بااستعدادی که تجارب حرفه‌ای عالی دارند، در اوج موفقیت خود با آن روبه‌رو می‌شوند. این افراد نمی‌توانند موفقیت خود را بپذیرند و آن را مرهون تلاش‌های خود نمی‌دانند. آنها فکر می‌کنند که افراد دیگر و عوامل بیرونی در دستیابی به این موقعیت دخیل بوده‌اند.

در واقع مفهوم اعتماد به نفس بیشتر در این خلاصه می‌شود که روش برخورد صحیح با موفقیت‌های خود را بشناسید و زمانی که لحظات موفقیت فرا می‌رسند، توانایی مدیریت احساسات خود را داشته باشید. این مرحله، ما را برای دومین اقدام در زمینه‌ی ایجاد اعتماد به نفس آماده می‌کند. مرحله‌ی دوم، توسعه‌ی خودارزیابی‌های مثبت است.

۲. توسعه‌ی خودارزیابی‌های مثبت

اعتماد به نفس - توسعه‌ خودارزیابی‌ های مثبت

این مرحله از افزایش اعتماد به نفس، با توجه کردن به افکار و اندیشه‌ها آغاز می‌شود. البته این کار بسیار سخت است. افکار، درست مثل یک قطارِ در حال حرکت، پشت سر هم از ذهن ما می‌گذرند و متوقف کردن و سروسامان دادن آنها دشوار است. اینجاست که نظم شناختی» به‌کار می‌آید. همین‌طور که به حدیث نفس خود گوش می‌دهیم، بسیار ضروری است که بتوانیم کلمات، عبارات، مانتراها و سایر افکار مثبت و سودمند را تشخیص بدهیم و آنها را از افکار مخرب و آسیب‌‌رسان جدا کنیم.

زمانی که افکار منفی و مخرب را شناسایی کردید، باید آنها را در ذهن خود نگه دارید و بازبینی‌شان کنید. مثلا تصور کنید که باید با رئیس خود روبه‌رو شوید و درباره‌ی مسئله‌ای که در آن با هم تفاهم ندارید، بحث کنید.

به‌جای اینکه این‌طور فکر کنید:
بی‌فایده است. من نمی‌توانم با او روبه‌رو شوم. من در جایگاهی نیستم که با او و نمراتی که در فرم ارزیابی عملکرد من وارد کرده، مخالفت کنم.»

تفکر خود را این‌طور تغییر بدهید:
من تنها کسی هستم که می‌توانم از حق خودم دفاع کنم. رئیسم باید بداند که من با ارزیابی انجام گرفته درمورد عملکردم، موافق نیستم.»

هر زمان که احساس کردید شخصیت و اعتماد به نفس شما زیر سؤال می‌رود، رفتار و طرز تفکر خود را تغییر بدهید و مسیر جدیدی را شروع کنید. مسیری که در آن، شرایط خود را ارتقا می‌دهید و قدردان همه‌ی کارهای ارزشمندی که انجام داده‌اید، هستید. وقتی طرز فکر خود را درباره‌ی دستاوردهایتان تغییر بدهید، برای روبه‌رو شدن با هر مشکل و هر شرایطی، احساس آمادگی می‌کنید.

در لحظات دشوار، باید به خودتان تکیه کنید و این مسئله بسیار مهم است اما در مسیر افزایش اعتماد به نفس، از دیگران هم می‌توانید کمک بگیرید. راهکار بعدی به شما نشان می‌دهد که چطور با تکیه بر دیگران، می‌توانید اعتماد به نفس خود را افزایش بدهید.

محصول پیشنهادی: تهیه مجموعه صوتی مثبت اندیشی و شادی، با ۵۰ درصد تخفیف

۳. شناسایی الگوهای مثبت

اعتماد به نفس - شناسایی الگوهای مثبت

بهترین راه برای اینکه الگوهای مثبت را در اطراف خود شناسایی کنید، این است که درباره‌ی افرادی که رفتارهای مثبتی دارند، فکر کنید. این افراد ویژگی‌های خاصی مانند مسئولیت پذیری دارند، قابل اعتماد و قابل اطمینان هستند، شخصیت قوی و محکمی دارند و دوست دارند به دیگران کمک کنند.

اگر در زندگی خود، چنین افرادی را شناسایی کردید، روابط‌تان را با آنها گسترش بدهید. با افرادی که تحسین‌شان می‌کنید و کسانی که به مجموعه‌ای از اصول خاص مد نظر شما پایبند هستند، ارتباط برقرار کنید حتی اگر این ارتباط بسیار محدود در حد یک مکالمه‌ی ساده در کافی‌شاپ یا گفت‌وگو از طریق ایمیل باشد.

درنهایت، باید برای پذیرش تغییرات، آغوشی باز داشته باشید. اگر الگوهایمان ما را به چالش بکشند، فرصت خوبی در اختیار ما قرار گرفته است. باید برای توسعه فردی خود به زحمت بیفتیم. فراموش نکنید که تغییر کردن، حتی به میزان اندک، کار دشواری است ولی اگر بر توسعه‌ی اعتماد به نفس خود تمرکز کنید، ساده‌تر می‌شود.

۴. مبارزه با احساسات مخرب

اعتماد به نفس - مبارزه با احساسات مخرب

همه‌ی ما در موقع ترس، با سیگنال‌ها و نشانه‌هایی درونی مواجه می‌شویم. نباید این نشانه‌‌ها را سرکوب کنیم یا نادیده‌شان بگیریم، بلکه باید با آنها روبه‌رو شویم. با توجه کردن به احساسات و عواطف‌مان، می‌توانیم تشخیص بدهیم که چه وقت دچار اضطراب هستیم.

گاهی اوقات با پرسیدن سؤال‌های ساده‌ای مانند: در شرایط فعلی، بهترین کاری که می‌توانم انجام بدهم چیست؟» می‌توانید با ترس‌هایتان روبه‌رو شوید. همین سؤال، ما را به تلاش کردن سوق می‌دهد.

برای مبارزه با نگرانی» که یکی دیگر از عوامل تخریب‌کننده‌ی اعتماد به نفس است و غالبا به شکل استرس خود را نشان می‌دهد، باید تشخیص بدهید که احساس نگرانی شما چه زمانی واقعی و چه زمانی ساختگی است. مغز ما با وجود همه‌ی توانایی‌های خارق‌العاده‌ای که دارد، گاهی نگرانی واقعی و ساختگی را به‌راحتی از هم تشخیص نمی‌دهد. در این مواقع، تصورات شما از منطق فراتر می‌رود و درباره‌ی چیزهایی نگران می‌شوید که اصلا منطقی و عقلانی نیستند، در می‌یابید که به‌خاطر مسائلی نگرانید که هنوز اتفاق نیفتاده‌اند یا احتمال وقوع آنها بسیار کم است یا حتی قابل کنترل نیستند.

یکی دیگر از احساسات مخربی که اعتماد به نفس شما را از بین می‌برد، تزل و احساس ناامنی است. برای مدیریت این احساس، راهکار دوم یعنی توسعه‌ی خودارزیابی‌های مثبت را در پیش بگیرید. زمانی که احساس ناامنی بر شما غلبه کرد، باید منتقد درونی خود را آرام کنید. باید این انتقادهای منفی را دور کنید و در عوض، شایستگی‌های خود را ستایش کنید. به‌جای اینکه خود را محکوم کنید، تلاش‌هایتان را به خاطر بیاورید؛ همه‌ی سختی‌هایی که در مسیر موفقیت با آنها مواجه شده‌اید و از میدان مبارزه با آنها، سربلند بیرون آمده‌اید. به خودتان بگویید که می‌توانم این کار را انجام بدهم. گاهی اوقات، همین یادآوری کافی است تا دوباره اعتماد به نفس خود را بازیابید و به میدان مبارزه برگردید.


در ادامه بخوانید: اهمیت اعتماد به نفس در زندگی و راه‌های افزایش آن

از دست دادن انگیزه مسئله‌ دشواری است، زیرا عوامل نسبتا زیادی در آن دخیل‌اند. یکی از راحت‌ترین راه‌ها برای بازگرداندن انگیزه، انجام دادن کارهایی است که دوست دارید. اما مشکلی وجود دارد: وقتی انرژی و اراده لازم برای شروع کاری را ندارید، انگیزه شما به سمت زیاده‌روی در کارهایی کم‌زحمت‌تر مانند غذاخوردن یا سرگرمی سوق پیدا می‌کند. همان‌طور که متوجه شده‌اید این افراط‌کاری فقط اوضاع را وخیم‌تر می‌کند. پس چه کار باید کرد؟ ابتدا باید علت‌های از دست دادن انگیزه را مشخص کنید، سپس به‌دنبال راه‌های ایجاد و افزایش انگیزه خود بگردید. همراه ما باشید، می‌خواهیم شما را در این مسیر یاری کنیم.

علت‌های از دست دادن انگیزه

۱. طردشدن از اجتماع می‌تواند باعث از دست دادن انگیزه شود

از دست دادن انگیزه ممکن است دلایل زیادی داشته باشد. دیوید مک‌رنی، نویسنده وبلاگ رفتار انسانی و کتاب آن‌قدرها هم باهوش نیستید»، به چند مورد از این علت‌ها اشاره می‌کند. در پژوهشی، از تعدادی دانشجو خواسته‌شد ابتدا باهم آشنا شوند و روی کاغذی بنویسند می‌خواهند با چه کسی همکار شوند. سپس محققان بدون توجه به انتخاب‌ها به عده‌ای گفتند که انتخاب شدند و به عده‌ای دیگر گفتند کسی آنها را انتخاب نکرده است. همان‌طور که انتظار می‌رود، افراد انتخاب‌نشده ناراحت بودند اما این ناراحتی چگونه بر رفتارشان اثر گذاشت و چرا؟

از دست دادن انگیزه طرد شدن

پژوهشگرانِ تحقیق هیچ‌کس تو را انتخاب نکرد» بیان کردند از آن‌جایی که اجتماعی شدن نیازمند خودکنترلی (self-regulation) است، انسان‌ها انتظار دارند در مقابل کنترل رفتارشان پاداشی دریافت کنند. افرادی که در گروه انتخاب‌نشده‌‌ها بودند، درد طرد شدن را احساس کردند و این تجربه باعث شد خودکنترلی‌ به نظرشان بیهوده آید. انگار با خودشان فکر می‌کردند چرا به قوانین احترام بگذارم، وقتی برای هیچ‌کس مهم نیست؟» این افکار، رخنه‌ای در مخزن اراده‌شان ایجاد کرد و وقتی در برابر میز کلوچه‌ها نشستند نتوانستند مانند دیگران در مقابل وسوسه‌ خوردن مقاومت کنند. پژوهش دیگری نشان می‌دهد، وقتی افراد احساس طردشدگی می‌کنند، نمی‌توانند معما را حل کنند، همچنین میزان مشارکت در کار تیمی و انگیزه‌ فعالیت‌شان کم می‌شود، علاوه‌ بر آن احتمال مصرف مشروبات الکلی و دخانیات و سایر رفتارهای خودتخریبگر در آنها افزایش می‌یابد. طردشدن خودکنترلی را از بین می‌برد و به‌نظر می‌رسد، یکی از علت‌های بی ارادگی باشد.

وقتی فردی طرد می‌شود انگیزه تلاش را از دست می‌دهد، چون فکر می‌کند برای هیچ‌کس مهم نیست. معمولا این عقیده درست نیست، زیرا تجربه طرد شدن از طرف یک یا چند نفر، بیانگر نظر همه افراد در همه موقعیت‌ها نیست، اما فرد طردشده احساس می‌کند، واقعا برای هیچ‌کس مهم نیست و به‌همین‌دلیل کاملا بی‌انگیزه می‌شود.

۲. نادیده گرفتن نیازهای جسمانی، انجام دادن کارها را سخت می‌کند

طرد شدن تنها علت از دست دادن انگیزه برای فعالیت نیست. ممکن است علت واقعی از دست دادن انگیزه غذا نخوردن باشد:

دانشگاه‌های کلمبیا و بن‌گورون پژوهشی را در سال ۲۰۱۰ منتشر کردند. در این تحقیق، ۱۱۱۲ مورد حکم قضایی را بررسی کردند که در طول ۱۰ ماه درباره آزادی مشروط زندانیان صادر شده بود. نتیجه تحقیق نشان داد، بلافاصله بعد از صبحانه و ناهار، بیشترین شانس برای گرفتن آزادی مشروط وجود دارد. به‌طور میانگین، قضات حدود ۶۰ درصد از موافقت‌ها را بلافاصله بعد از وعده غذایی صادر کرده بودند. بعد از آن، میزان موافقت‌ها به‌تدریج کاهش می‌یافت تا آنکه درست قبل از وعده غذایی، میزان موافقت با درخواست آزادی به ۲۰ درصد مقدار قبل رسید. هر چه مقدار گلوکز در بدن قاضی پایین‌تر باشد کمتر تمایل دارد تا تصمیمی فعال بگیرد و با آزادی فردی موافقت کند و عواقب احتمالی آن را بپذیرد. ازاین‌رو بیشتر به تصمیم‌های منفعلانه روی می‌آورد و تصمیم درباره سرنوشت زندانی را به روزهای آینده موکول می‌کند.

وقتی زندگی پرمشغله‌ای داشته باشید، بسیار پیش می‌آید که صبحانه نخورید یا دیروقت ناهار بخورید؛ درنتیجه به‌دلیل کمبود گلوکز نمی‌توانید درست فکر کنید و احساس می‌کنید انجام دادن کارها برایتان دشوار شده است. حتی چون بیشتر روز گرسنه بوده‌اید، بعد از غذاخوردن ممکن است به سردرد دچار شوید؛ در نتیجه تنها کاری که می‌توانید انجام دهید، دراز کشیدن است. نادیده گرفتن نیازهای جسمانی‌مان می‌تواند منجر به از دست دادن انگیزه برای انجام کار شود، بنابراین مهم است که مراقب بی‌نظمی‌ها باشید تا بتوانید درست‌شان کنید. یک راه برای انجام این کار پرکردن فرم ارزیابی روزانه است. می‌توانید روندهای مشابهی در کارهای روزمره‌تان بیابید. اگر این‌چنین است، بازگشت انگیزه‌تان شاید به‌اندازه صرف صبحانه یا نوشیدن آب کافی آسان باشد.

۳. تصمیم‌گیری بیش‌ از اندازه مغز را خسته می‌کند

از دست دادن انگیزه تصمیم گیری

اگر بخواهم کاری کنم که هرچه زودتر روی کاناپه دراز بکشید و بستنی بخورید، یکی از سریع‌ترین راه‌ها این است که مجبورتان کنم چند تصمیم مهم بگیرید. جان‌ تیرنی در مقاله‌ای در نیویورک‌‌تایمز به این مسئله می‌پردازد: خستگی ناشی از تصمیم گیری کمک می‌کند تا بفهمیم چرا انسان‌های معمولی و معقول از دست همکاران و خانوده‌شان عصبانی می‌شوند، هنگام خرید لباس ول‌خرجی می‌کنند، از سوپرمارکت غذاهای ناسالم می‌خرند و نمی‌توانند در برابر پیشنهاد نمایندگی برای ضدزنگ کردن خودروی جدیدشان مقاومت کنند. مهم نیست چقدر منطقی و تیزهوش باشید، نمی‌توان پشت‌سرهم تصمیم گرفت و بهای بیولوژیکی آن را پرداخت نکرد. این نوع خستگی با خستگی جسمی فرق دارد: در خستگی ناشی از تصمیم‌گیری، در حالی‌ که خودتان متوجه نیستید، انرژی ذهنی‌تان کاهش می‌یابد. هرچه در طول روز بیشتر تصمیم بگیرید، مغزتان کمتر می‌تواند تصمیم‌ها را کنترل کند تا آنکه در نهایت از میانبرها استفاده می‌کند.»

این قضیه فقط درباره تصمیم‌های مهم کاری صادق نیست، بلکه اگر مجبور باشید تعداد زیادی تصمیم کوچک بگیرید هم ذهن‌تان خسته می‌شود. اگر نتوانید تعداد تصمیم‌هایی روزانه‌تان را کنترل کنید، خواه‌ناخواه به رفتارهای افراطی خواهید داشت.


حتما بخوانید: فیلم آموزشی : مغز شما چطور کار می‌کند؟

چگونه انگیزه‌مان را برگردانیم؟

از دست دادن انگیزه زن پر انرژی

برای بازیابی انگیزه دو کار را باید به‌طور هم‌زمان انجام داد:

  1. مبارزه با علت کاهش انگیزه؛
  2. گول زدن خود برای برداشتن اولین قدم.

طرد شدن از اجتماع حس بدی دارد و انگیزه انجام کاری را از بین می‌برد، اما باید با مسئله مواجه شد. احتمالا کاری از جانب شما باعث می‌شود که دیگران طردتان کنند یا شاید با آدم‌های ناخوشایندی معاشرت می‌کنید. با فرد یا افرادی که طردتان کردند صحبت کنید تا متوجه شوید چرا این کار را انجام دادند. اگر شما مقصرید ببینید چطور می‌توانید مشکل‌تان را برطرف کنید و اگر آنها مقصرند به‌دنبال افراد جدیدی باشید. اگر حل مسئله امکان‌پذیر نیست، به‌دنبال راه‌هایی برای اجتناب از آن موقعیت خاص باشید، زیرا طرد شدن مکرر برای هر کسی مضر و ناخوشایند است.

اگر از بدن‌تان مراقبت نمی‌کنید، راه‌حل آن واضح است. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، ابتدا باید مسئله را دقیق مشخص کنید؛ می توانید این کار را با ارزیابی روزانه انجام دهید. مشخص کنید چه نیازهای جسمانی‌ای را نادیده می‌گیرید، سپس آن را اولویت اول‌ بدانید.

زمانی‌که مسئله مربوط به تصمیم‌گیری است، کنترل همه تصمیم‌ها مشکل می‌شود، زیرا همیشه از زمان تصمیم‌گیری‌مان اطلاع نداریم. یک راه برای برطرف کردن این مشکل، استفاده از فهرست تصمیم‌هاست (مانند فهرست کارها). با این کار از قبل می‌دانید چه تصمیمی را چه زمانی باید بگیرید. کارها را تقسیم کنید تا مجبور نباشید در یک روز بیش‌ از اندازه تصمیم مهم بگیرید، همچنین فرصت و شرایطی برای تصمیم‌های ناگهانی و ناخواسته فراهم کنید. تصمیم‌هایی کوچک مانند خرید خواروبار را فراموش نکنید، زیرا حتی تصمیم‌گیری درباره خرید یا نخریدن مواد غذایی ممکن باعث اضطراب شما شود.

در نهایت کاری پیدا کنید که دوست دارید انجامش دهید. ممکن است کاری خسته‌کننده مانند تمیز کردن خانه باشد یا کاری هیجان‌انگیزتر مانند ساختن بازی. هر کاری باشد، اولین گام را بسیار کوتاه بردارید؛ در حدی که فقط ۵ دقیقه زمان نیاز داشته باشد. روز بعد مقداری جلوتر بروید و هر بار کمی بیشتر جلو بروید. وقتی دستاوردهایتان را ببینید و دریابید به چه میزان تلاش نیاز دارد، راحت‌تر می توانید زمان مشخصی را به آن کار اختصاص دهید. از اینها گذشته، مهم شروع کردن است.


طبیعتی که ما دوست داریم همیشه تمیز و زیبا باشد، متأسفانه به‌دلایل مختلف روزبه‌روز درحالِ آلوده‌تر شدن است. اما باز هم جای امیدواری وجود دارد، چون شهرهای پاک و بدون آلودگی هنوز در جهان وجود دارند. در این مقاله تمیزترین شهرهای جهان را به شما معرفی خواهیم کرد.

برای تمیز نگه‌داشتن یک شهر به چیزی بیش از قوانین دولتی و اعلان‌های عمومی احتیاج است. علاوه‌بر اقدامات دولت، مردم هم باید با طبیعت دوست باشند و تا جایی‌که می‌توانند در این کار سهیم باشند.

در این مقاله با شهرهایی آشنا می‌شویم که تلاش‌شان به ثمر رسیده و توانسته‌اند محیط زندگی‌شان را پاک‌تر کنند و سلامتی و شادی را به شهروندان هدیه کنند. این شهرها عبارت‌اند از مناطق بکر و سرسبز شمال اروپا مانند استکهلم تا شهرهایی در آفریقا و آسیا که به‌طرز شگفت‌آوری تمیز هستند. در ادامه با تمیزترین شهرهای جهان آشنا خواهید شد.

۲۵. زوریخ، سوئیس

زوریخ، سوئیس

بیایید فهرست‌مان را با شهری شروع کنیم که همه‌جا به عنوان یکی از سبزترین و تمیزترین شهرهای جهان از آن نام می‌برند. زوریخ، شهری با ۴۰۰ هزار نفر جمعیت، به‌خاطر گسترش و بهبود حمل‌ونقل عمومی، گسترش فرهنگ دوچرخه‌سواری، تحقیق و سرمایه گذاری بر روی انرژی‌های تجدیدپذیر و محصورسازی بزرگراه‌ها مشهور شده است.

۲۴. ولینگتون، نیوزیلند

ولینگتون، نیوزیلند

ولینگتون که بزرگ‌ترین شهر و البته پایتخت نیوزیلند است؛ با داشتن چندین جاذبه‌ی طبیعی که به خوبی حفظ شده و تحت مراقبت است، سابقه‌ای طولانی در فهرست تمیزترین شهرهای جهان دارد. بیش از یک سوم جمعیت این شهر به‌جای ماشین، از وسایل نقلیه‌ی عمومی استفاده می‌کنند که تأثیر بسزایی در کاهش آلودگی هوا در آن منطقه دارد.

۲۳. افران، مراکش

افران، مراکش

از میان چند شهر معدود آفریقایی که می‌توانند مدعی محیط زیست پاکیزه شوند، احتمالا افران مشهورترین آنهاست. این شهر که در کوه‌های اطلس میانه و در ارتفاع ۱۶۶۵ متری واقع شده است، هیچ فعالیت صنعتی ندارد و بنابراین ساکنان و گردشگران آنجا از نعمت آب و هوای پاکیزه برخوردارند. این شهر در زمستان زیر برف می‌رود و بنابراین علاوه بر اینکه یکی از تمیزترین شهرهای جهان است، جزو پیست‌های اسکی پرطرفدار هم هست.

۲۲. اسلو، نروژ

اسلو، نروژ

پایتخت نروژ یکی از گران‌ترین شهرهای جهان است، اما کسی که بضاعت زندگی در این شهر را داشته باشد، از نعمت هوای تازه و محیط زیست کاملا پاکیزه برخوردار می‌شود‌. رفت‌وآمد در اسلو از طریق وسایل نقلیه‌ی عمومی یا دوچرخه‌های کرایه‌ای به راحتی امکان‌پذیر است. در سال ۲۰۰۷ مجله‌‌ی Readers Digest در رده‌بندی سبزترین و قابل‌ست‌ترین شهرها، اسلو را دومین شهر در فهرست خود معرفی کرد.

۲۱. ال هیرو، اسپانیا

ال هیرو، اسپانیا

ال هیرو در واقع، شهر به شمار نمی‌آید؛ چون یکی از هفت جزیره‌ی مجمع‌الجزایر قناری است که به اسپانیا تعلق دارد، اما به علت توجهی که امسال به خودش جلب کرد، آن را در این فهرست قرار می‌دهیم. ال هیرو امسال توانست تنها با استفاده از نیروی طبیعی (Hydro-wind plants)، برق مورد نیاز کل ۷۰۰۰ ساکن شهر را برای مدت بیش از ۲۴ ساعت تأمین کند. این جزیره دارای جنگل‌های کهن و پربار و تپه‌های آتشفشانی غنی و جزو ذخایر طبیعی یونست.

۲۰. فرایبورگ، آلمان

فرایبورگ، آلمان

این شهر با ۲۲۰ هزار نفر جمعیت، گرم‌ترین و آفتابی‌ترین شهر آلمان شناخته می‌شود. علاوه‌بر آن، به‌خاطر پارک‌های زیبا، خیابان‌های تمیز، هوای تازه و جو طبیعت‌دوستانه مورد توجه است. این شهر که در قلب منطقه‌ی پرورش انگور بادن واقع شده است، به‌خاطر زیبایی مناظر جنگل سیاه»، یک ناحیه‌ی کوهستانی وسیع، اولین محل توقف گردشگران است.

۱۹. تورنتو، کانادا

تورنتو یک مدرک زنده است که نشان می‌دهد یک کلان‌شهر با جمعیت ۲/۶ میلیونی هم می‌تواند پاک و تمیز باشد. تورنتو که به‌خاطر نوآوری‌های زیست محیطی شهرت دارد، به‌طور خاص در کاهش گازهای گلخانه‌ای موفق بوده است. این شهر همچنین سیستم حمل‌ونقل عمومی بسیار پیچیده و کارایی دارد که در حفظ پاکیزگی محیط زیست مؤثر است.


حتما بخوانید: جاهای دیدنی تورنتو؛ ۱۸ جاذبه یکی از معروف‌ترین مقاصد مهاجرت ایرانیان

۱۸. آمستردام، هلند

آمستردام، هلند

آمستردام با ۶۰۰ هزار دوچرخه‌ی کرایه‌ای، در سراسر شهر به بهشت دوچرخه‌سواران مشهور است و همین ت کمک بسیار زیادی به پاک نگه‌داشتن شهر کرده است. آمستردام در سال ۲۰۱۲ توسط واحد هوش اقتصادی (Economist Intelligence Unit ) به عنوان دومین شهر مناسب برای ست شناخته شده است و مرسر (Mercer) در رده‌بندی کیفیت زندگی بر اساس زیربنا و محیط زیست به آن رتبه‌ی دوازدهم را داده است.

۱۷. بریزبن، استرالیا

بریزبن، استرالیا

بیشتر شهرهای استرالیا دارای محیط زیست تمیزی هستند و میزان انواع آلودگی در آنها نسبتا کم است. اما آنچه بریزبن را متمایز می‌کند حفظ تمیزی علی‌رغم وسعت شهر و جمعیت ۲/۳ میلیونی آن است. این شهر دارای چندین پارک، باغ گیاهشناسی و مراکز تفریحی سبز قابل توجه است.

۱۶. پورتلند، اورگون، ایالات متحده

پورتلند، اورگون، ایالات متحده

پورتلند که به عنوان شهر رزها» هم شناخته می‌شود، به‌خاطر قابلیت پیاده‌روی مسیرها، جمعیت زیاد دوچرخه‌سواران، غذاهای طبیعی از تولید به مصرف، سیستم حمل‌ونقل عمومی گسترده و متنوع و بیش از ۴ هزار هکتار پارک‌های عمومی، یکی از آگاه‌ترین شهرها در زمینه‌ی محیط زیست محسوب می‌شود.

۱۵. استکهلم، سوئد

 استکهلم، سوئد

استکهلم یکی از تمیزترین پایتخت‌ها در جهان است و در سال ۲۰۱۲ کمیسیون EU جایزه‌ی پایتخت سبز اروپا» را به این شهر اهدا کرد که آن را اولین پایتخت سبز اروپا کرد. شهرهایی که نامزد دریافت جایزه بودند، از جنبه‌های مختلف از جمله تغییرات آب‌وهوا، حمل‌ونقل عمومی، اماکن عمومی سبز، کیفیت هوا، آلودگی صوتی، زباله، نهایت کاربری زمین، تنوع زیستی و غیره مورد بررسی قرار گرفتند.

۱۴. ناتینگهام، بریتانیا

ناتینگهام، بریتانیا

بریتانیا هم جزو کشورهایی است که شهرهای زیادی با محیط زیست پاک و خیابان‌های تمیز دارد. یکی از این شهرها ناتینگهام است که در مرکز انگلستان واقع شده است. ناتینگهام پروژه‌های بسیاری برای مبارزه با ریختن زباله و نقاشی روی دیوارها به کار بسته است و در سال ۲۰۱۴ موفق به کسب جایزه‌ی تمیزترین شهر بریتانیا» شد.

۱۳. کوبه، ژاپن

کوبه، ژاپن

کوبه تمیزترین شهر ژاپن و دارای یکی از کارآمدترین سیستم‌های دفع زباله در جهان است. مردم این شهر اهمیت زیادی به محیط زیست می‌دهند و خیابان‌های این شهر همیشه تمیز است. با وجود این که کوبه کلانشهری با جمعیت بالغ بر ۱/۵ میلیون نفر است، دارای فضاهای سبز زیبایی برای استراحت است.

۱۲. شهر لوکزامبورگ، لوکزامبورگ

شهر لوکزامبورگ، لوکزامبورگ

شهر لوکزامبورگ یا قلب سبز اروپا» پایتخت لوکزامبورگ است. این شهر که به‌خاطر قلعه‌های باستانی و جنگل‌های سرسبز حفاظت شده‌ شهرت دارد، سال گذشته سومین شهر تمیز دنیا شناخته شد.

۱۱. کلگری، کانادا

کلگری، کانادا

کلگری به دلایل قابل قبولی در چند سال اخیر به‌طور مرتب به‌عنوان یکی از تمیزترین شهرهای جهان معرفی شده است. پنج اصل پایه به شهروندان این شهر آموزش داده می‌شود تا محیط زیست خود را سالم و پاک نگه دارند. این پنج اصل شامل کیفیت سیستم فاضلاب، دردسترس‌بودن و قابلیت نوشیدن آب، دفع پسماند و بازیافت، ترافیک و ازدحام و آلودگی هواست.

۱۰. سنگاپور

سنگاپور

سنگاپور تنها شهر جزیره‌ای مستقل جهان است و به‌خاطر قوانین سخت‌گیرانه‌اش در مورد محیط زیست و پاکیزگی شهر ازجمله ممنوعیت جویدن آدامس شهرت دارد. حدود ۱۰ درصد از مساحت شهر به پارک‌ها و حفظ طبیعت اختصاص داده شده و برنامه‌های بسیاری همچون کاشت درختان و بهبود کیفیت زندگی به اجرا گذاشته شده است.

۹. کوریتیبا، برزیل

کوریتیبا، برزیل

هرچند برزیل معمولا کشور تمیزی به شمار نمی‌آید، اما شهر کورتیبیا استثناست. دولت محلی با پاداش غذا یا بلیت اتوبوس در ازای هر کیسه زباله‌ی تفکیک شده، مردم را به تمیز نگه‌داشتن شهر تشویق می‌کند. با این روش تا ۷۰ درصد از زباله‌ی شهر بازیافت می‌شود. بازیافت کاغذ در این شهر به تنهایی معادل روزانه ۱۲۰۰ درخت را نجات می‌دهد.

۸. ژنو، سوئیس

ژنو، سوئیس

ژنو به عنوان یکی از ثروتنمندترین، گران‌ترین، امن‌ترین و مناسب‌ین شهرها برای زندگی شهرت دارد، اما علاوه‌بر اینها، این شهر در زمینه‌ی دیگری هم برجسته است: حفظ محیط زیست و پاکیزگی. ژنو به عنوان یکی از تمیزترین شهرهای جهان، محل استقرار شبکه‌ی زیست محیطی ژنو» است. این شبکه، مجموعه‌ای از سازمان‌های جهانی است که بر روی مسئله‌ی حفاظت از محیط زیست و سرحد پیشرفت کار می‌کنند.

۷. وین، اتریش

وین، آستریا

وین که پایتخت و بزرگ‌ترین شهر اتریش است، با وجود ۱/۸ میلیون نفر جمعیت، جایگاه خود را در رده‌بندی تمیزترین شهرهای جهان حفظ کرده است. وین در چند دهه‌ی اخیر برروی سیستم‌های دفع زباله سرمایه‌گذاری بسیاری کرده‌ است و نتیجه‌ی خوبی هم گرفته. علاوه‌بر این، شهروندان در حفظ محیط زیست و تمیز نگه‌داشتن شهر به دولت کمک بسیاری می‌کنند.

۶. ریکیاویک، ایسلند

ریکیاویک، ایسلند

ایسلند که در همسایگی قطب شمال واقع شده، یکی از تمیزترین کشورهای جهان است، پس جای تعجب نیست که پایتخت آن ریکیاویک را در میان تمیزترین شهرهای جهان ببینیم. تا قرن نوزدهم هیچ پیشرفت شهری در ریکیاویک رخ نداده بود و این شهر هم اکنون نیز یکی از سبزترین و تمیزترین شهرهای جهان باقی مانده و عملا هیچ آلودگی ندارد.

۵. هلسینکی، فنلاند

هلسینکی، فنلاند

یک شهر شمالی دیگر. هلسینکی بزرگ‌ترین شهر و پایتخت فنلاند است. شهروندان هلسینکی موظف به حفظ محیط زیست و پاکیزه نگه‌داشتن خیابان‌ها هستند. برای به حداقل‌رساندن مصرف انرژی در شهر، سیستم پیچیده‌ای طراحی شده که از الکتریسیته، گرما تولید می‌کند.

۴. هونولولو، هاوایی، ایالات متحده

هونولولو، هاوایی، ایالات متحده

هونولولو یا جمعیت ۳۴۰ هزار نفر، دورافتاده‌ترین شهر بزرگ جهان است، چرا که نزدیک‌ترین نقطه به آن در خشکی اصلی، فانوس دریایی پوینت آرنا در کالیفرنیاست که ۳۸۰۰ کیلومتر از آن فاصله دارد. ممکن است همین دورافتاده‌بودن هونولولو (و همه‌ی جزایر هاوایی) باشد که باعث شده این جزیره یکی از تمیزترین و سبزترین مکان‌های روی زمین باشد.

۳. کپنهاگن، دانمارک

کپنهاگن، دانمارک

کپنهاگن، پایتخت دانمارک، به عنوان یکی از طبیعت‌دوست‌ترین شهرهای جهان شناخته می‌شود. کپنهاگن به‌خاطر استانداردهای بالای تعهد به محیط زیست، در سال ۲۰۱۴ برای دومین بار در رده‌بندی فهرست اقتصاد سبز جهانی، عنوان اولین شهر سبز جهان را به خود اختصاص داد. سرمایه‌گذاری عظیم برروی تصفیه‌ی پساب‌ها کیفیت آب را به حدی رسانده که می‌توان در بندرگاه‌ها شنا کرد.

۲. شیکاگو، ایلینویز، ایالات متحده

شیکاگو، ایلینویز، ایالات متحده

شیکاگو با ۲/۷ میلیون جمعیت، سومین شهر بزرگ آمریکاست؛ با این وجود به عنوان شهری تمیز و دوستدار محیط زیست شناخته می‌شود. در سرتاسر شیکاگو بیش از ۱۸۶ هزار مترمربع باغ برروی سقف‌ها کاشته شده تا به بهبود کیفیت هوا کمک کند و شهروندان تشویق می‌شوند از وسایل نقلیه‌ی عمومی استفاده کنند تا انتشار آلودگی کاهش یابد.

۱. هامبورگ، آلمان؛ رتبه‌ی اول تمیزترین شهرهای جهان

هامبورگ، آلمان

هامبورگ، دومین شهر بزرگ آلمان، سال‌هاست که به‌خاطر تلاش برای حفظ محیط زیست مورد تقدیر است. این شهر هدفی برای کاهش انتشار گاز CO2 به میزان ۸۰ درصد تا سال ۲۰۵۰ تعیین کرده است. مقامات هامبورگ همچنین جزئیات طرحی به نام شبکه‌ی سبز» را انتشار داده‌اند. بر اساس این طرح دیگر هیچ کس برای تردد در هامبورگ احتیاج به ماشین شخصی نخواهد داشت.



بسیاری از افراد تمایلی ندارند که به این سؤال پاسخ بدهند: تا چندسالگی زندگی خواهی کرد؟» اما کشورهایی هم وجود دارند که شهروندانش مشکلی با این پرسش ندارند؛ زیرا پاسخ آن برای‌شان خوشایند است و به‌عبارت دیگر، امید به زندگی در این کشورها بالاست. در این مقاله، به معرفی ۲۵ کشوری پرداخته‌ایم که نرخ امید به زندگی در آنها بسیار زیاد است. جالب است بدانید ۱۰ کشور ابتدایی این فهرست که از بین ۱۳۷ کشور مورد مطالعه انتخاب شده‌اند،‌ در آسیا و اروپا و ۱۰ کشور انتهایی فهرست، در آفریقا قرار دارند.

۱. هنگ‌کنگ؛ ۸۴٫۳ سال سن

شاید از وجود هنگ‌کنگ در این فهرست کمی تعجب کنید. هفت میلیون جمعیت این کشور در محیطی با آلودگی شدید هوا زندگی می‌کنند. اما وضعیت خدمات پزشکی هنگ‌کنگ بهبود پیدا کرده و مردم آن هم بسیار فعال و پرانرژی هستند. براساس مطالعاتی که در زمینهٔ امید به زندگی در هنگ‌کنگ انجام شده، پرداختن به هنرهای رزمی مختلف ازجمله تای‌چی در مدت طول زندگی مردم این کشور یکی از عوامل طول عمر آنهاست.

مصرف زیاد چای و غذاهایی که به‌جای سرخ شدن، بخارپز می‌شوند هم دلیل دیگری برای سالم‌ماندن مردمان هنگ‌کنگ است. بخش اعظمی از پروتئین بدن مردم این کشور هم از منابع گیاهی تأمین می‌شود.

۲. ژاپن؛ ۸۳٫۸ سال سن

کشور ژاپن هم به داشتن افراد مسن و جمعیت سالخورده مشهور است. بیش از ۵۸ هزار نفر از ژاپنی‌ها، بالای صد سال سن دارند. این کشور، سردمدار کشورها با جمعیت بالای ۸۰ سال است. راز طول عمر ژاپنی‌ها، رژیم غذایی سالم است. مصرف زیاد ماهی، برنج، توفو، سویا، سبزیجات و وعده‌های غذایی سبک باعث شده تا مردم این کشور سالم بمانند. جالب است بدانید، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مردم جزیره اوکیناوا (Okinawa) به‌خاطر داشتن هورمون‌های جنسی بیشتر، به‌کندی پیر می‌شوند.

۳. ایتالیا؛ ۸۳٫۵ سال سن

براساس پژوهش‌ها، علت طول عمر ایتالیایی‌ها، کاهش فاصله طبقاتی بوده و فاصله طبقاتی در این کشور نسبت به کشورهای دیگر کمتر است. به‌عبارت دیگر، استانداردهای زندگی مردم در ایتالیا بهبود یافته است. به‌همین‌خاطر، عموم مردم امکان تهیهٔ غذای خوب و باکیفیت را دارند. ضمن اینکه پیاده‌روی هم در این کشور بسیار رایج است؛ به‌همین‌خاطر، بیشتر ایتالیایی‌ها خوش‌اندام هستند.

۴. اسپانیا؛ ۸۳٫۴ سال سنامید به زندگی در اسپانیا

اسپانیایی‌ها عاشق رژیم مدیترانه ای هستند. ناگفته نماند که ترفندهایی را هم برای سلامت بیشتر در رژیم غذایی‌شان به‌کار می‌گیرند. مردم این کشور بسیار خانواده‌دوست هستند و به روابط اجتماعی اهمیت زیادی می‌دهند. این موضوع به طول عمر و داشتن زندگی بانشاط کمک شایانی می‌کند. انتظار می‌رود تا سال ۲۰۵۰ میلادی، بیش از ۳۶ درصد جمعیت اسپانیا، سالمند باشند. یعنی در میان ملل اروپایی، بیشترین درصد افراد سالخورده را خواهند داشت.

۵. سوئیس؛ ۸۳٫۲ سال سن

سوئیسی‌ها از خوشحال‌ترین افراد این سیاره هستند و وضعیت اقتصادی کشورشان هم به‌طرز شگفت‌انگیزی مطلوب است. مردم ثروتمندند، دولت باثبات است و این یعنی درگیری و تضادی در سوئیس وجود ندارد و اگر چنین چیزی هم به‌وجود آید، موضوع چندان مهمی نخواهد بود. علاوه بر اینها، نظام پزشکی و سیستم درمانی سوئیس هم بهترین نظام دنیا شناخته می‌شود. در این کشور، خبری از منابع طبیعی گسترده نیست؛ به‌همین‌خاطر بیشتر روی استعداد افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند. خودتان قضاوت کنید؛ زندگی در رفاه، سلامت و سعادت، امید به زندگی را بالا نمی‌برد؟

۶. ایسلند؛ ۸۲٫۹ سال سن

رژیم غذایی ایسلندی‌ها بسیار ساده است. غذاهای دریایی، لبنیات گاوهایی که در مزرعه پرورش می‌یابند و عدم استفاده از آفت‌کش‌ها باعث می‌شود تا رژیم غذایی مردم این کشور بسیار سالم باشد. تعداد زیادی چشمهٔ آب‌گرم در ایسلند وجود دارد و همین موضوع، مردم را به زیاد شنا کردن تشویق می‌کند. شنا کردن برای ایسلندی‌ها، یک تفریح خانوادگی و راهی برای کسب آرامش است. البته به‌خاطر زمستان‌های طولانی و تابش کم نور آفتاب در این منطقه، بسیاری از مردم در این کشور زمان زیادی را صرف مقابله و دست‌و‌پنجه نرم کردن با افسردگی فصلی (SAD) می‌کنند.

۷. فرانسه؛ ۸۲٫۷ سال سن

فرانسوی‌ها بسیار فعال هستند و البته آب‌وهوای خوب هم در این جنب‌وجوش بی‌تأثیر نیست. زمستان‌ها در این کشور چندان سخت و سرد نیست و سبک زندگی افراد در طول سال به هم نمی‌خورد. تناقض قابل‌توجهی دربارهٔ فرانسوی‌ها وجود دارد؛ مصرف پنیر آنها بسیار زیاد است اما نرخ بیماری های قلبی در این کشور زیاد نیست. محققان مدعی‌اند، علت این موضوع شیوهٔ سوخت‌وساز پنیر در بدن است. پنیر در مقایسه با کره با میزان چربی یکسان، کلسترول بد را کاهش می‌دهد. نکتهٔ قابل‌توجه در رژیم فرانسوی‌ها، کم بودن میزان غذا در وعده‌های مختلف است.

۸. سنگاپور؛ ۸۲٫۶ سال سنامید به زندگی - سنگاپور

معمولا از سنگاپور به‌عنوان نمونه‌ای ایده‌آل از ملتی خوشبخت یاد می‌شود. وضعیت اقتصادی شهرها و ایالت‌های این کشور مطلوب است، سیستم خدمات پزشکی در آن بسیار کارا و مؤثر عمل می‌کند و برای پیشگیری و شناسایی بیماری‌های مزمن تلاش زیادی می‌شود. نظارت بر کار پزشکان هم ازجمله موارد دیگری است که به بهبود نظام پزشکی این کشور کمک می‌کند. رژیم غذایی سنگاپوری‌ها هم بسیار مناسب و مطلوب است. آنها مواد مغذی و حاوی آنتی اکسیدان مثل ماهی، برنج و نودل مصرف می‌کنند.

۹. سوئد؛ ۸۲٫۶ سال سن

بنا به شاخص کیفیت زندگی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، شاخص کیفیت محیط زیست، تحصیلات و مهارت‌ها، تعادل میان کار و زندگی، وضعیت سلامت، بازار کار و درآمد، ارتباطات اجتماعی، رفاه عمومی و… در سوئد بالاتر از میانگین است. فقط یک درصد از کارکنان این کشور، ساعات طولانی سر کار هستند. میانگین ساعات کار طولانی در کشورهای ثروتمند عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، ۱۳ درصد است. میزان آلودگی هوا هم در سوئد بسیار اندک است.

۱۰. استرالیا؛ ۸۲٫۵ سال سنامید به زندگی - استرالیا

علت این طول عمر در بین استرالیایی‌ها، سیستم پزشکی جدید و پیشرفتهٔ آنهاست. ضمن اینکه استانداردهای زندگی هم در این کشور، وضعیت بسیار مطلوبی دارد. به گزارش مرکز آمار استرالیا، دلیل دیگر طول عمر مردم‌شان، آگاهی از رعایت رژیمی سالم است. این کشور مهاجرپذیر است و افراد مختلفی از سراسر دنیا با بررسی شرایط مهاجرت به استرالیا هر سال برای ادامهٔ زندگی بهتر به آن مهاجرت می‌کنند.

۱۱. لوکزامبورگ؛ ۸۲٫۲ سال سن

لوکزامبورگ دارای نظام خدمات پزشکی عمومی است که ۹۸ درصد جمعیتش را تحت پوشش دارد. مردم این کشور می‌توانند هر بیمارستان و پزشکی را که می‌خواهند برای درمان انتخاب کنند. بیمه دولتی تقریبا تمام مخارج درمانی مانند آزمایش‌های مختلف، زایمان، ترک اعتیاد، بستری کردن بیمار و… را پوشش می‌دهد. ضمن اینکه نسخه بیماران هم با بیمه قابل‌پرداخت است.

۱۲. کره‌جنوبی؛ ۸۲٫۲ سال سن

بنا به مطالعات، افزایش امید به زندگی در کره‌جنوبی بیشتر به‌واسطه کاهش بیماری‌های عفونی، فشار خون و مرگ‌ومیر نوزادان بوده است. در رژیم غذایی مردم کره‌جنوبی، کربوهیدرات فراوان همراه با درصد اندکی چربی مصرف می‌شود. بومیان این کشور، برنج، کیم‌چی، سوپ، سبزیجات و گوشت و ماهی کبابی زیادی می‌خورند.

۱۳. کانادا؛ ۸۲٫۱ سال سن

سیستم پزشکی-درمانی پیشرفته و پیشگیری از بیماری‌های شدید و مزمن به افزایش طول عمر کانادایی‌ها کمک شایانی کرده است. شکاف و فاصله امید به زندگی در کانادا و آمریکا سالانه، بیشتر و بیشتر می‌شود. اکنون، براساس آمار، کانادایی‌ها سه سال بیشتر از آمریکایی‌ها عمر می‌کنند. یکی از دلایل این تفاوت، کارایی بیشتر نظام درمانی کاناداست.

۱۴. نروژ؛ ۸۲٫۱ سال سن

آب تازه و ماهی‌های دریایی (غیرپرورشی) دو عنصر اصلی و عمده رژیم غذایی نروژی‌ها هستند. مواد مفید دیگری که مردم این کشور مصرف می‌کنند، به این شرح است: ماهی سالمون و روغن، میوه، سبزیجات، نان جو، جو دوسر، گندم سیاه و سیب زمینی. شادی و رضایت هم دلیل مهم دیگری برای افزایش امید به زندگی است. مردم نروژ با صعود سه پله‌ای در سال ۲۰۱۶ از مقام چهارم در شادترین کشورهای دنیا به رتبهٔ نخست رسیده‌اند.

۱۵. مالت؛ ۸۱٫۹ سال سن

مطالعات نشان می‌دهد که افزایش طول عمر و امید به زندگی به دلایلی فراتر از کیفیت نظام سلامت و پزشکی مربوط می‌شود. مثلا در کشور مالت، بهبود وضعیت اقتصادی و رشد آن منجر به کاهش بیماری‌های قلبی می‌شود.

۱۶. اتریش؛ ۸۱٫۸ سال سن

اتریش - امید به زندگی

براساس شاخص کیفیت زندگی، بسیاری از شاخص‌های کیفیت و رفاه در کشور اتریش بیش از میانگین کشورهای دیگر هستند. مثلا متوسط درآمد و ثروت، مسکن، سلامت، رفاه عمومی هر شخص، ارتباطات اجتماعی، کیفیت محیط زیست، امنیت فردی و تحصیل و آموزش از متوسط کشورهای مختلف بالاتر است. امید به زندگی در ن، ۸۴ سال و در مردان ۷۹ سال است. کیفیت آب اتریش بنا به ادعای ۹۳ درصد از مردم آن، کیفیت بسیار مطلوبی دارد.

۱۷. شیلی؛ ۸۱٫۸ سال سن

میزان امید به زندگی در شیلی از کشورهای دیگر آمریکای لاتین بیشتر است. بهبود وضعیت مسکن، درمان و آموزش موجبات این برتری را فراهم کرده است. از دهه ۱۹۶۰ میلادی تاکنون، امید به زندگی در شیلی، ۲۰ سال افزایش داشته و ریشه آن در رشد اقتصادی و اجتماعی این کشور است که با کاهش مرگ‌ومیز نوزادان هم ارتباط دارد.

۱۸. هلند؛ ۸۱٫۷ سال سن

در کنار موارد متعددی که باعث شهرت هلند می‌شوند، رواج دوچرخه سواری هم یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های کشور هلند است. مردم برای رفتن به سر کار یا حتی سفر به شهری دیگر از دوچرخه استفاده می‌کنند. دوچرخه‌سواری ورزشی عالی و درجه‌یک است. شکاف و فاصله مرگ‌ومیر میان مردان و ن در سال‌های اخیر بسیار کمتر شده است. این شکاف که در سال‌های دهه ۱۹۸۰ میلادی ۶٫۵ سال بود در سال ۲۰۱۴ به ۳٫۴ سال رسید.

۱۹. انگلستان؛ ۸۱٫۶ سال سن

بنا به گزارش کارشناسان مرکز ملی آمار جمعیت انگلستان، امید به زندگی در ۳۰ سال گذشته در این کشور رشد داشته و شکاف مرگ‌ومیر ن و مردان هم از شِش سال در بازه زمانی سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ به ۳٫۷ سال در بازه زمانی سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ رسیده است.

۲۰. یونان؛ ۸۱٫۶ سال سن

دلیل حضور کشور یونان در این فهرست، طول عمر مردمان جزیره ایکاریا در دریای اژه است. گفته می‌شود که پنج شهر در دنیا وجود دارند که مردم آنها از طول عمر بیشتری نسبت به نقاط دیگر دنیا برخوردار هستند و به این شهرها منطقه آبی» گفته می‌شود. ظاهرا جزیره ایکاریا هم یکی از این نقاط است. بومیان این منطقه در آرامش، چرت می‌زنند، استراحت می‌کنند، عجلهٔ خاصی برای هیچ‌ کاری ندارند و زندگی اجتماعی بسیار فعال و بانشاطی دارند. مصرف روغن زیتون زیاد و سبزیجات خانگی هم به سالم ماندن آنها کمک می‌کند.

۲۱. پرتغال؛ ۸۱٫۵ سال سن

بنا به شاخص کیفیت زندگی، متوسط شرایط مطلوب مسکن، تعادل میان کار و زندگی، امنیت فردی و وضعیت محیط زیست در پرتغال از میانگین کلی کشورهای دیگر بیشتر است. سلامت آب‌وهوا هم در این کشور بسیار مطلوب ارزیابی می‌شود. به‌طوری‌که میزان ذرات معلق آلوده‌کننده هوا بنا به اعلام سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی باید به‌طور متوسط، ۱۳٫۰ میکروگرم باشد، اما این رقم برای پرتغال ۱۰٫۱ میکروگرم است.

۲۲. ایرلند؛ ۸۱٫۵ سال سن

رشد نرخ امید به زندگی در کشور ایرلند از هر نقطهٔ دیگری در اروپا سریع‌تر است. بنا به گزارش سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی، ایرلندی‌ها بیشترین میزان رضایت از وضعیت سلامتی را دارا هستند و مصرف میوه و سبزیجات در رژیم غذایی‌شان حرف نخست را می‌زند.

۲۳. نیوزلند؛ ۸۱٫۵ سال سن

چهار دهه پیش، متوسط امید به زندگی کیوی‌ها (لقب مردم نیوزلند)، بیش از ۷۱٫۵ سال بود اما این روزها، رقم امید به زندگی، ۱۰ سال افزایش پیدا کرده است. مصرف انواع غذاهای دریایی تازه با وجود بیش از ۱۴ هزار کیلومتر ساحل باعث تولید و دسترسی به مواد غذایی سالم و در نتیجه طول عمر بیشتر می‌شود.

۲۴. فنلاند؛ ۸۱٫۴ سال سنفنلاند - امید به زندگی

رتبهٔ کشور فنلاند براساس شاخص شادی دنیا در میان شادترین ملل دنیا، رتبه پنجم است. براساس نظرسنجی گالوپ و آمار سازمان توسعه و همکاری اقتصادی هم جایگاه این کشور از نظر شادترین ملت، دوم و بعد از کشور دانمارک اعلام شده است. زندگی فنلاندی‌ها کیفیت زیادی دارد. نرخ بی‌سوادی پایین، وقوع جرایم اندک، شکاف طبقاتی محدود، سیستم درمانی عالی و وجود تعادل میان کار و زندگی، فنلاند را در شمار کشورهایی با بیشترین میزان امید به زندگی قرار داده است.



بسیاری از ما زمان خود را صرفِ اندیشیدن درباره‌ی گذشته و آینده می‌کنیم. ممکن است آرزو کنیم که ای کاش زندگی‌مان جور دیگری بود، ممکن است نالان از کرده‌ها و پشیمان از گفته‌هایمان باشیم و ممکن است رفتار اطرافیانمان ما را در فکر فرو ببرد. حتی وقتی شاد هستیم، شاید از این بترسیم که شادی‌مان دوامی نداشته باشد یا اینکه شاید به‌اندازه‌ کافی شاد نباشیم، یا به هر طریق، از این بترسیم که چیزی را از دست بدهیم. به این فکر کنید که چقدر در زندگی، درنگ می‌کنید و به لحظه‌ای که در آن هستید، فکر می‌کنید و از کاری که در آن لحظه انجام می‌دهید، لذت می‌برید.

ذهن آگاهی (mindfulness) خصیصه‌ مهمی در زندگی پرمشغله‌ی ماست و پرورش آن مزایای بسیاری برای

سلامتی، رفاه، روابط و حرفه‌ ما دارد. در این مقاله، به شما می‌گوییم ذهن آگاهی چیست و چطور می‌توانیم ذهن آگاهی بیشتری داشته باشیم.

شما باید در حال زندگی کنید، با هر موج برخیزید و زندگی جاوید خود را در هر لحظه بیابید. نابخردان روی جزیره‌ی فرصت‌های خودشان می‌ایستند و چشم به سرزمین دیگری می‌دوزند. سرزمین دیگری وجود ندارد، زندگی دیگری جز این زندگی وجود ندارد».

هِنری دیوید ثورو (Henry David Thoreau)، نویسنده و شاعر

ذهن آگاهی چیست

تعریف مرکز ذهن آگاهی آکسفورد از ذهن آگاهی چنین است: آگاهی‌ای که از طریق

تمرکز خودخواسته‌ به زمان حال شکل می‌گیرد و با

کنجکاوی دلسوزانه و بی غل‌ و‌ غش همراه است. ما از طریقِ پرورشِ آگاهی می‌آموزیم

چگونه در زمان حال زندگی کنیم و اندیشیدن به گذشته و نگران شدن از آینده را کنار بگذاریم.»

به بیان ساده‌، ذهن آگاهی شما زمانی به اثبات می‌رسد که از افکار، احساسات و اَعمال خود آگاه باشید. به عبارت دیگر، افکار، احساسات و اَعمال خود را در هر موقعیت، به طور کامل حس کنید.

برای این که ذهن آگاهی را تجربه کنید، این تمرین ساده را انجام دهید. مغزتان را از هر گونه فکر خالی کنید و رویِ تنفس‌تان تمرکز کنید. به حسِ تنفس توجه کنید. به صدایی که ایجاد می‌کند، گوش دهید و به بالا و پایین شدن قفسه‌ی سینه‌تان نگاه کنید. سعی کنید این کار را حداقل به مدت یک دقیقه انجام دهید.

این تمرین ساده‌ی

مدیتیشن، مصداق ذهن آگاهی است و درباره‌ی توجه کردن به چیزی است که در هر لحظه تجربه می‌کنید.

در زندگی امروزه، تمرین ذهن آگاهی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. ما دائما به واسطه‌ی گوشی‌های هوشمند، رسانه‌های اجتماعی، حجم کار رو به افزایش و روابط و نیازهای توأم با آن، گرفتار

حواس پرتی می‌شویم. ذهن آگاهی، توانایی حضور کامل در زندگی پرمشغله‌ی روزمره و لذت بردن از انواع تجربیات را به ما می‌دهد.

مزایای ذهن آگاهی چیست

ذهن‌آگاهی، مزایای مهم و زیادی دارد.

نخست، به شما کمک می‌کند در لحظه زندگی کنید. زمانی که ذهن آگاهی را در خودتان بپرورانید، به چیزهایی که در لحظه، در اطراف شما وجود دارند، توجه می‌کنید و دیگر به گذشته‌ای که توانایی تغییر و آینده‌ای که توان پیش‌بینی کامل آن را ندارید، فکر نمی‌کنید.

طبق نتایج مطالعات انجام‌شده، ذهن آگاهی با

تقویت هوش هیجانی (Emotional Intelligence: EI) همراه است. زمانی که

هوش هیجانی شما بالا باشد، از افکار، احساسات، کلمات و اَعمال خود آگاه هستید و تأثیر آنها بر دیگران را درک می‌کنید. این

خودآگاهی به این معناست که شما به دیگران توجه کامل می‌کنید، حرف‌هایی نمی‌زنید که ناخواسته سبب رنجش آنها شود و قادر هستید در لحظه، قدردان وقایع مثبت زندگی‌تان باشید.

ذهن آگاهی همچنین کمک می‌کند تا بیشتر احساس رفاه کنید. طبق یافته‌های یک مطالعه، افزایش ذهن آگاهی به‌مرور زمان، منجر به

کاهش استرس و به‌هم‌ریختگی خلق‌وخو می‌شود. نتایج مطالعه‌‌ دیگری نشان می‌دهد که ذهن آگاهی به پروراندن حس همدلی کمک می‌کند و سبب افزایش رفتارهای نوع‌دوستانه می‌شود.

مزیت دیگر این عادت، تأثیر مثبت بر مغز است. محققان دریافته‌اند که ذهن آگاهی، تراکم ماده‌ی خاکستری مغز را در نواحی مرتبط با

یادگیری،

کنترل احساسات و حافظه بالا می‌برد.

ذهن آگاهی برای بدن هم می‌تواند مفید باشد. یافته‌های تحقیقی روی شرکت‌کنندگانی که هشت هفته، مدیتیشن ذهن‌آگاهی را تمرین کرده‌ بودند، با تجربه‌ی اثرات مثبت همراه بود؛ اثراتی از قبیل افزایش چشمگیر پادتن‌هایی که به

سیستم ایمنی ربط دارند.

در نهایت، ذهن آگاهی می‌تواند روابط حرفه‌ای و شخصی شما را بهبود ببخشد. وقتی شما در یک موقعیت، حضور کامل داشته باشید، می‌توانید با

همدلی، دلسوزی،

صداقت،

هوش و ملاحظه با افراد برخورد کنید. این عادت باعث

جلب اعتماد، پرورش واقع‌بینی و بالا رفتن درک می‌شود.

۵ نکته برای تقویت ذهن آگاهی

شما می‌توانید با استفاده از روش‌های زیر، ذهن آگاهی را در خودتان تقویت کنید.

۱. ذهن آگاهی را تمرین کنید

بسیاری از ما بخش زیادی از روز را صرف فکر کردن به گذشته و آینده می‌کنیم و معمولا، کارهای روزمره را به صورت خودکار و بدون تمرکز انجام می‌دهیم. مغز ما می‌تواند جریان‌های فکری بی‌پایانی را در خود جای دهد که دنیای پیرامون ما را مشاهده و قضاوت می‌کنند.

به جای این که بگذارید افکارتان، حواس شما را پرت کنند، حوصله به خرج دهید و افراد، اشیا و موقعیت‌های پیرامون خود را مشاهده کنید. به جای تمرکز کردن روی افکارتان، به پیرامون‌تان توجه کنید.

۲. درنگ کنید

ذهن آگاهی درباره‌ی حضور داشتن در لحظه است. برای درنگ کردن و توجه کردن، باید آگاهانه تلاش کنید. به چیزی که احساس می‌کنید، می‌شنوید، می‌بویید و می‌بینید، فکر کنید.

سعی کنید با جدیت تمام، هر یک از کارهایتان را به نوبت تمام کنید. چندوظیفه‌ای بودن سبب می‌شود احساس نابسامانی و آشفتگی کنید و این حالت بر پایین آمدن کیفیت کار شما اثر می‌گذارد. بهتر است به‌نوبت روی هر یک از کارهایتان تمرکز کنید.

اگر دچار حواس‌پرتی شدید، نه اَعمال‌تان را قضاوت کنید و نه حس بدی پیدا کنید. کافی است به‌آرامی توجه‌تان را به مسیر درست هدایت کنید، با

انگیزه کار و تمرکز کنید.

۳. به کارهای روزمره توجه کنید

راه دیگر تقویت ذهن آگاهی انتخاب کاری است که به‌صورت روزمره آن را انجام می‌دهید، اما این‌بار به شیوه‌ی دیگری درباره‌ی آن فکر کنید. برای مثال، کارهای دفتری، شستن ظروف یا جارو کردن برگ‌ها.

به جای پرت شدن حواس‌تان، روی فعالیتی که در لحظه انجام می‌دهید، تمرکز کنید. کاغذ را بین انگشتان‌تان احساس کنید، سرما و گرمای آب را روی دستان‌تان احساس کنید یا به صدای برگ‌ها هنگام جارو کردن، گوش دهید.

سعی کنید حداقل پنج دقیقه روی فعالیت‌های روزمره تمرکز کنید. شاید با انجام این کار، لذت‌تان از انجام آنها بیشتر شود و پس از اتمام آنها، نسبت به قبل حس بهتری داشته باشید.

۴. احساسات خود را بپذیرید

در طول روز، چند بار افکار و احساسات خودتان را قضاوت می‌کنید؟ مثلا با خود می‌‌گویید: من نباید این احساس را داشته باشم» یا این فکر وحشتناکی است».

بخشی از آگاه بودن به این معناست که افکار و احساسات‌تان را به صورت درست» یا غلط» قضاوت نکنید. در عوض، افکار و احساسات‌تان را بپذیرید و سعی کنید بی‌طرف بمانید.

۵. مدیتیشن را تمرین کنید

یکی از بهترین راه‌های پرورش ذهن آگاهی، تمرین روزانه‌ی مدیتیشن به مدت چند دقیقه است.

سعی نکنید به محض نشستن، به حالت خاصی برسید. ذهن شما احتمالا درگیر نقشه‌ها، خیال‌بافی و خاطرات است. وقتی اسیر این جریانات فکری بی‌پایان می‌شوید، افکارتان یا خودتان را قضاوت نکنید، فقط حواس‌تان را دوباره به زمان حال معطوف کنید. به تنفس‌تان فکر کنید، به احساسی فکر کنید که بدن‌تان تجربه می‌کند و روی چیزهایی که می‌توانید ببینید و بشنوید، تمرکز کنید.

هدف انجام تمرین مدیتیشن این نیست که دست از فکر کردن بردارید»؛ بلکه هدف این است که در لحظه حضور داشته باشید. به‌مرور زمان، آگاهی شما در طول تمرین مدیتیشن بالا می‌رود و به اوقات دیگر روز هم منتقل می‌شود.


بسیاری از ما خواب کافی نداریم. صبح‌ زود از خواب بیدار می‌شویم تا بچه‌ها را برای مدرسه‌رفتن آماده کنیم یا قبل از شروع کار، برای ورزش وقت بگذاریم. غروب‌ هم باید به تعهدات آخر وقت‌مان برسیم، مثلا رسیدگی به وظایف کاری یا ارائه‌ی گزارش‌های روزانه، بنابراین دیروقت به رختخواب می‌رویم و زمانی که بالاخره سر خود را روی بالشت می‌گذاریم، آن‌قدر فکرمان درگیر کارهای روز بعد است که نمی‌توانیم یک خواب خوب داشته باشیم!

به‌جای این‌که فکر کنید خوابِ کافی نعمتی است که داشتن آن خوب است»، خوابِ درست در طول شب را یکی از اولویت‌های اصلی خود کنید. نداشتن خواب کافی روی سلامتی اثرگذار است. از این رو می‌تواند در عملکرد کاری شما هم اختلال ایجاد کند، زیرا قدرت حافظه و تواناییِ تمرکز شما را تضعیف می‌کند. همراه ما باشید، در این مقاله، به دلایلِ اهمیت خواب خوب و راه‌های خوب‌خوابیدن در شب می‌پردازیم.

چرا خواب خوب اهمیت دارد؟

خوابیدن به مغز ما فرصت استراحت و فاصله گرفتن از انواع استرس های روزانه را می‌دهد. خوابیدن جان تازه‌ای به مغز می‌بخشد و به‌ آن اجازه می‌دهد تا اطلاعات را پردازش کند.

اما ما چقدر به خواب احتیاج داریم؟ اگرچه نیازهای افراد متفاوت است، مطالعات نشان می‌دهد که نرخ مرگ‌ومیر در بزرگسالانی که هفت تا هشت ساعت در روز می‌خوابند، پایین‌تر و سلامتی آنها بیشتر از کسانی است که بیشتر یا کمتر از این میزان می‌خوابند.

اگر خواب کافی نداشته باشید، ممکن است شماری از مشکلات جسمی را تجربه کنید. برای مثال، در برابر سرماخوردگی آسیب‌پذیرتر می‌شوید و حفظ وزن متعادل برایتان دشوار می‌شود، زیرا کمبود خواب، توانایی بدن در تنظیم هورمون‌های مربوط به اشتها را کاهش می‌دهد.

بدتر از این، کسانی هستند که کمتر از چهار ساعت یا بیشتر از هشت ساعت در روز می‌خوابند. این افراد بیشتر دچار فشار خون بالا، افسردگی، دیابت، زوال عقل و بیماری های قلبی می‌شوند.

عادت‌های خواب شما روی عملکرد کاری شما اثر می‌گذارد. نداشتن خواب کافی می‌تواند روی قدرت حافظه، یادگیری، خلاقیت، بهره وری و ثبات احساسی شما اثر بگذارد. همچنین ممکن است در نتیجه‌ی این عادات بدِ خواب زودرنج شوید و نتوانید روی کارهای روزانه به‌درستی تمرکز کنید.

چه چیزهایی می‌توانند خواب را مختل کنند؟

شرایط پزشکی در ایجاد اختلالات خواب مؤثر هستند؛ شرایطی از قبیل بی خوابی، آپنه‌‌ خواب یا وقفه‌ تنفسی در خواب یا سندرم پای بیقرار می‌توانند سبب مشکلات بلندمدتی در خوابیدن شوند. اما بیشترِ مسائل کوتاه‌مدت به استرس یا تحریک شدن مغز نزدیک وقتِ خواب مربوط می‌شوند و دلیل آن هم کار کردن تا دیروقت یا مصرف کافئین یا الکل در شب است.

اگر در یک زمان ثابت به رختخواب نروید، مشکلاتی را تجربه خواهید کرد و این برای کسانی که به‌طور مرتب سفر می‌کنند می‌تواند به مسئله‌ای خاص تبدیل شود. نداشتن محیط خوابِ درست به‌دلیل گرم بودن، سرد بودن، روشن بودن یا پرسروصدا بودنِ بیش از حد می‌تواند جلوی به خواب رفتن شما را بگیرد.

ده روش عملی برای داشتن خواب خوب و راحت

اگر برای خوابیدن مشکل دارید، پهلو‌به‌پهلو می‌شوید یا غلت می‌زنید، روش‌های عملی زیر را دنبال کنید.

۱. ورزش منظم

ورزش منظم می‌تواند خواب شما را بهبود بخشد. با ورزش‌ کردن، هورمون اندورفین یا هورمون‌‌های حس خوب» آزا‌د می‌شوند و به کاهش استرس، بهبود خلق و خو و غلبه بر اضطراب و نیز غلبه بر افسردگی کمک می‌کنند. این کار فقط با ۲۰ تا ۳۰ دقیقه ورزش در روز امکان‌پذیر می‌شود.

با وجود این، ورزش خود را به صبح و بعدازظهر محدود کنید. انجام فعالیت‌های شدید، دو یا سه ساعت قبل خواب، سبب بالا رفتن دمای بدن می‌شود و خوابیدن را سخت‌تر می‌کند.

۲. قرارگیری بیشتر در معرض روشنیِ روز

هر چه بیشتر در معرض روشنی طبیعی روز قرار بگیرید، بدن شما بیشتر هورمون ملاتونین را تولید می‌کند. هر روز، حداقل دو تا سه ساعت، در معرض روشنی روز باشید تا شب بهتر بخوابید.

اگر مجبور به ماندن در دفتر کار خود باشید، کمبود دریافت نور طبیعی می‌تواند باعث خواب‌آلودگی شما شود. وقت ناهار بیرون بروید و از هوای تازه استشمام کنید و اگر امکان داشت، در اتاق کار خود، کنار پنجره کار کنید.

۳. اجتناب از خوردن غذای سنگین قبل از خواب

حتما تا به حال متوجه شده‌اید که پس از خوردن شامی سنگین، داشتن خواب خوب سخت می‌شود، چون معده در حال هضم غذا است. غذاهای پرادویه و اسیدی به طور خاص، می‌توانند سبب سوزش معده شوند و این وضعیت، خوابیدن را سخت‌تر می‌کند.

غذایی سبک هم احساس گرسنگی شما را برطرف می‌کند و هم اجازه‌ خواب خوب و راحت را به شما می‌دهد. غذاهایی بخورید که شکر کمی دارند، مثلا موز یا غلات سبوس‌دار با شیر، ماست یا گرانولا.

۴. اجتناب از مصرف کافئین در شب

اگر قبل از خواب، نوشیدنی‌های کافئین‌دار مصرف کنید، الگوی خواب‌تان به واسطه‌‌ی این مواد دچار اختلال می‌شود؛ چراکه کافئین تا ۱۲ ساعت در بدن شما می‌ماند. به همین دلیل بهتر است مصرف کافئین را به صبح محدود کنید.

۵. کاهش استرس قبل از خواب

احساس آرامش قبل از خواب بسیار اهمیت دارد، بنابراین در صورت امکان، قبل از خواب هرگونه منبع استرس‌تان را یادداشت کنید. اگر فهرست انجام کار دارید، کارهایی که آن روز انجام داده‌اید، در فهرست علامت بزنید و کارهایی که باید روز بعد انجام دهید، بنویسید. با این کار، استرس از شما دور می‌شود و دیگر به‌جای خوابیدن، نگران فراموش کردن کارهای مهم نخواهید بود.

۶. ایجاد الگوی خواب منظم

شما می‌توانید با تنظیم ساعت خواب و بیداری، شانس تجربه خواب خوب در شب را افزایش دهید. داشتن ثبات در ایجاد این الگو مهم است، پس الگوی خواب خود را در شب‌های آخر هفته به هم نزنید و وسوسه نشوید که تا دیروقت بیدار بمانید و صبح دیر از خواب بیدار شوید.

برنامه‌ی خواب ایده‌آل خودتان را با آزمایش کردن در طول یک یا دو هفته پیدا کنید. هر شب در یک ساعت مشخص به رختخواب بروید و تا قبل از بیدار شدنِ طبیعی، بخوابید. در نهایت، اگر این کار را ادامه دهید، در ساعات مشخصی به خواب رفته و از خواب بیدار می‌شوید. البته اگر مدت زیادی کم‌خواب بوده باشید، ممکن است برای تنظیم الگوی خواب جدید به زمان بیشتری احتیاج داشته باشد.

۷. پیروی از روالی منظم و روزمره برای خواب

با پیروی از یک روال خواب همیشگی، به یک قالب ذهنی درست دست یابید. برای مثال، کتاب بخوانید، یک استکان دمنوش گیاهی بنوشید یا به حمام بروید. مدیتیشن و تکنیک‌های آرامش‌بخش دیگر نیز می‌توانند زمینه‌ساز خوابی راحت باشند.

نکته: نرم‌افزارهایی وجود دارند که به خوابیدن شما کمک می‌کنند، کیفیت خواب شما را ارزیابی می‌کنند یا برای سهولتِ گذر از مرحله‌ی بیداری به خواب، نُویز سفید پخش می‌کنند.

۸. آماده کردن محیطی مناسب

از اتاق‌خواب‌تان به‌عنوان محیطی برای کار یا تماشای تلویزیون استفاده نکنید. اگر از رختخواب‌تان منحصرا برای خواب استفاده کنید، ذهن و بدن شما تشخیص خواهد داد که قرار گرفتن در تختخواب به معنای این است که وقت خواب شده است.

دمای اتاق شما باید حدود ۱۸‍ درجه‌ و دارای تهویه‌ی مناسب باشد. با نواختن یک موسیقی آرامش‌بخش یا نویز سفید جلوی هرگونه صدای مزاحم را بگیرد.

در اتاق‌خواب از لامپ‌های کم‌مصرف استفاده کنید و اطمینان یابید پس از خاموش کردن لامپ، فضای اتاق کاملا تاریک شود. برای این منظور می‌توانید از پرده‌های تیره یا ماسک خواب استفاده کنید. اگر مجبورید در طول شب از خواب بیدار شوید، لامپ‌های اصلی را روشن نکنید، چون این کار باعث بیدار شدن کامل شما می‌شود. در عوض، از نور چراغ‌خواب استفاده کنید.

۹. داشتنِ دفتر ثبت خواب

دفتر ثبت خواب می‌تواند به شناسایی عادت‌هایی که بر توانایی خوابیدن شما اثر می‌گذارند، کمک ‌کند. تمام چیزهایی که قبل خواب مصرف می‌کنید، به‌ویژه کافئین و داروها را در این دفتر یادداشت کنید.

بنویسید که آیا فعالیت آرامش‌بخش یا ورزشی انجام داده‌اید یا نه؛ به‌ویژه اگر روز پراسترسی داشته‌اید، حتما آن را لحاظ کنید. این اطلاعات نشان می‌دهند که چه چیزهایی بر توانایی خوابیدن شما، اثر مثبت یا منفی دارند.

قبل از خواب، افکار‌تان را یادداشت کنید. مدت‌زمان خواب‌تان و حال خود را پس از بیدار شدن از خواب توصیف کنید. به‌مرور زمان، قادر به تشخیص الگوهایی خواهید بود. از این اطلاعات برای بهبود خواب‌تان استفاده کنید.

نکته: اگر انجام این راهکارها، خواب شما را بهتر نکند، باید با متخصص خواب م کنید تا مطمئن شوید آیا دچار اختلالات خواب، نظیر بی‌خوابی، آپنه‌ خواب یا سندرم پای بی‌قرار هستید یا نه.

۱۰. چرت زدن

چرت‌های کوتاه انرژی شما را تقویت می‌کند و به بهبود عملکرد شما در طول روز کمک می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که چرت‌های بعدازظهر به افزایش بهره وری افراد در محیط کار کمک می‌کند. سازمان‌هایی نظیر گوگل و هافینگتن پُست به این منظور، اتاق‌هایی برای استراحت در اختیار‌ کارمندان‌شان قرار داده‌اند.

نکته: چرت‌های طولانی می‌توانند باعث بی حالی و کسالت و عدم تمرکز شما شوند، بنابراین بیش از ۴۵ دقیقه چرت نزنید. اگر می‌خواهید چرت بزنید، آن را به اوایل بعدازظهر موکول کنید. هر چه چرت شما به غروب نزدیک‌تر باشد، احتمال اختلال در خواب شب شما بیشتر خواهد شد.


خب سحر، گزارشت اینطور میگه که با باز کردن چند تا فروشگاهِ بیشتر موافقی. اما اصلا فکر کردی که چه تأثیری رو مشتری‌های ما می‌ذاره؟ حتما یادته که سال ۸۹ وقتی می‌خواستیم یه همچین کاری انجام بدیم چه فاجعه‌ای شده بود؟»

اگر جای سحر بودید، به احتمال زیاد بدجور احساس می‌کردید تحت فشارید! باید به سؤال مدیرعامل جواب بدهید و نگرانی‌های او در مورد مشکل با مشتری‌ها را برطرف کنید. چه کار می‌کنید؟ چه می‌گویید؟ چگونه حرف‌تان را می‌زنید؟ اگر هیچ‌ حرفی برای گفتن به ذهن‌تان نمی‌رسید چه؟

چنین موقعیت‌هایی کم پیش نمی‌آیند. فرقی نمی‌کند که در طول یک جلسه باشد یا هنگام ارائه‌ی یک طرح، بخواهید نظر بقیه را در مورد ایده‌تان جلب کنید یا لازم باشد بعد ارائه‌تان به سؤالات جواب بدهید. در هر حالت به زبان آوردن افکارتان در یک موقعیت پیش‌بینی‌نشده برای خودش مهارتی است.

توانایی درست فکر کردن در شرایط بحرانی مهارتی است که خیلی‌ها دنبالش هستند. وقتی بر آن تسلط پیدا کنید، می‌بینید که جواب‌های هوشمندانه‌ای که با نکته‌سنجی می‌دهید درجا اعتبار حرف‌تان را بالا می‌برد.

زمانی که بتوانید افکار و ایده‌هایتان را سریع به صورت گفتار واضح و روشن دربیاورید، ایده‌هایتان بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. خودتان هم قانع‌کننده، قابل اعتماد و مطمئن جلوه می‌کنید.

در یادگیریِ درست فکر کردن در شرایط بحرانی، اعتمادبه‌نفس نقش کلیدی ایفا می‌کند. وقتی مطلبی می‌گویید یا نظر و پیشنهادی می‌دهید، بهتر است از سوادتان در آن زمینه مطمئن باشید. لازم نیست همه دانستنی‌های جهان در مورد همه چیز را بدانید؛ اما اگر در آن یک حوزه به دانش خودتان اطمینان داشته باشید، این اعتمادبه‌نفس کمک‌تان می‌کند تا حوا‌س‌تان را جمع کنید و اگر ناگهان روی صندلی داغ قرار گرفتید، بتوانید آرامش‌تان را حفظ نمایید.

چگونه می‌توان تحت فشار، درست فکر کرد؟

فوت کوزه‌گری این است که ‌آمادگی قبلی داشته باشید؛ چند تا مهارت و استراتژی یاد بگیرید، و از قبل برای موقعیت‌های احتمالی اما غیرمنتظره تمرین کنید. آن وقت دفعه بعدی که با سؤالات غیرِ منتظره مواجه شدید و مجبور بودید استدلال‌تان را اثبات کنید، می‌توانید تمرین‌ها و تکنیک‌هایی که یاد گرفته اید را به‌خاطر بیاورید و در آن مدتی که می‌خواهید به افکارتان نظم ببخشید و جواب آماده کنید، آرام و خونسرد بمانید.

در ادامه، چند تکنیک و نکته مفید برای درست فکر کردن در شرایط بحرانی آورده‌ایم که می‌تواند به دردتان بخورد:

۱. آرام باشید

وقتی آدم تحت فشار است، حسی که دارد دقیقا برعکس آرامش است. اما برای اینکه صدایتان نلرزد و مغزتان به کار بیفتد، باید هرچقدر که می‌شود آرامش‌تان را حفظ کنید.

  • نفس‌های عمیق بکشید.
  • یک لحظه بایستید و جملات تاییدکننده و مثبت به خود بگویید.
  • ماهیچه‌هایی که خارج از دیدند (عضلات ران‌ها، بازوها و پاها) را برای چند ثانیه منقبض کنید، نگه دارید و بعد رها کنید.

۲. گوش بدهید

تعجبی ندارد که گوش دادن برای درست فکر کردن در مواقع بحرانی ضروری است. چرا باید گوش کنید؟ برای اینکه قبل از جواب دادن، حتما سؤال یا درخواستی که ازتان شده را کامل فهمیده باشید. اگر بدون کامل گوش دادن جواب بدهید، ممکن است در مورد چیزی حرف بزنید که اصلا لازم نبوده یا متناسب با موقعیت نیست. برای بهتر گوش کردن به این نکته‌ها توجه کنید:

  • به کسی که از شما سؤال می‌پرسد مستقیم نگاه کنید.
  • علاوه بر حرف‌ها، به زبان بدن طرف مقابل هم توجه داشته باشید.
  • سعی کنید معنای ضمنی سؤال یا درخواستی که ازتان شده را پیدا کنید. آیا هدف از این سؤال حمله کردن به شما بوده، یا صرفا به قصد گرفتن اطلاعات بیشتر پرسیده شده، یا اینکه می‌خواهند امتحان‌تان کنند؟ چرا این فرد چنین سؤالی از شما پرسیده و چه هدفی از پرسیدن آن دارد؟


نکته:

از یاد نبرید که در درجه‌ی اول، علت سؤال پرسیدن این فرد این است که به موضوع علاقه‌مند شده است. بعضی علاقه‌ها مثبت هستند، مثلا طرف فقط می‌خواهد بیشتر بداند. گاهی هم علاقه‌ها منفی‌اند، و شخص مقابل فقط می‌خواهد این پا و آن پا کردن شما را ببیند. در هر دو حالت، این فرد به حرفی که شما قرار است بزنید علاقه دارد. مایه‌ی افتخار و لذت شماست که با دادن جوابِ ضعیف ناامیدش نکنید!

۳. بخواهید سؤال را برای‌تان تکرار کنند

اگر بدجور تحت فشارید، از مخاطب‌تان خواهش کنید سؤال را برای‌تان دوباره تکرار کند. با این کار اندکی بیشتر برای فکر کردن به جواب‌تان وقت دارید.

شاید برخی فکر کنند که این کار باعث می‌شود مردد و نامطمئن به نظر برسند. اما این طور نیست. اگر خودتان را زیادی مردد نشان ندهید، درخواست کردن برای تکرار سؤال نشان می‌دهد که می‌خواهید جواب مناسبی بدهید. همچنین به کسی که سؤال را پرسیده فرصتی می‌دهید تا سؤالش را به شکل دیگری بیان کند و شاید این بار سؤال دقیق‌تری بپرسد. ممکن است او هم مثل شما تحت فشار قرار گرفته و برای منظم کردن افکارش و پرسیدن سؤال سخت تلاش کرده باشد. بنابراین وقتی شانس دوباره‌ای به او می‌دهید، می‌تواند سؤالش را بهتر بپرسد و همه هم آن را بهتر درک کنند.

وقتی از طرف مقابل خواهش می‌کنید دوباره سؤالش را بپرسد، شانس دیگری برای ارزیابی دوباره‌ی نیت و مقصود او به دست‌تان می‌افتد. اگر سؤالش را دقیق‌تر یا با کلمات بهتری پرسید، احتمال زیاد قصدش خیر است و فقط می‌خواهد اطلاعات بیشتری کسب کند. اگر از دفعه قبل هم پرخاشگرانه‌تر پرسید، آن وقت می‌فهمید که بیشتر از هر چیز هدفش اذیت کردن شما بوده است. اگر این طور بود، نکته‌ی بعدی خوب به کارتان خواهد آمد.

۴. تکنیک‌های وقت‌تلف‌کنی

گاهی وقت‌ها هم کمی وقت بیشتر لازم دارید که فکرهاتان را سر و سامان بدهید و آن قدری آرام شوید که بتوانید جواب درست و واضحی بدهید. آخرین چیزی که لازم دارید این است که اولین چیزی که به ذهن‌تان رسید از دهن‌تان بپرد بیرون. معمولا هم این اولین فکر یک جواب دفاعی است که فقط باعث می‌شود به جای خاطر جمع جلوه کردن، عصبی و نامطمئن به نظر برسید.

  • خودتان هم سؤال را یک بار تکرار کنید. با این کار هم کمی وقت می‌خرید و هم می‌توانید مشخص کنید که دقیقا سؤال در مورد چیست. همچنین اگر لازم بود می‌توانید سؤال را طور دیگری بیان کنید و شکل مثبت و خوشایندی به آن بدهید. می‌خواید بدونید من چه فکرایی کردم تا مشتری‌هامون در اون مدتی که ما داریم فروشگاهامونو زیاد می‌کنیم، همچنان تجربه خوبی از خرید کردن از ما داشته باشند.»
  • موضوع را زیر ذره‌بین ببرید. این دفعه خود شما سؤالی از طرف مقابل بپرسید. این کار نه تنها باعث می‌شود قضیه برای‌تان واضح‌تر شود، بلکه به این شکل سؤالِ کلیِ طرف مقابل را ریزتر کرده و تبدیل به موضوعی می‌کنید که می‌شود راحت‌تر جمعش کرد. شما می‌خواید بدونید که من برای تأثیری که این کار رو مشتری میذاره چه فکری کردم. بیشتر چه تأثیری مد نظرتونه؟ موجود بودن کالا به اندازه کافی یا خدمات داخل فروشگاهی؟»
  • از طرف مقابل بخواهید موضوع را برای‌تان روشن‌تر کند. این کار هم باعث می‌شود طرف مقابل کمی جزئی‌تر و دقیق‌تر حرفش را بزند. اگر خوش‌شانس باشید، سؤالی که باید جواب بدهید را هم برای‌تان جزئی‌تر و در نتیجه ساده‌تر می‌کند. وقتی می‌پرسید که در مورد تأثیر کار روی مشتری‌ها چه فکری کردم، منظورتون اینه که یه تحلیل مفصل می‌خواید یا اینکه یه فهرست می‌خواید از ابزارها و روش‌هایی که من استفاده کردم؟»
  • معنی کلمات را بپرسید. اصطلاحات فنی و تخصصی ممکن است برای‌تان مشکل‌ساز شوند. از طرف‌تان بخواهید کلمات و مفاهیم را برای‌تان روشن‌تر کند تا مطمئن شوید که هر دو دارید در مورد یک چیز حرف می‌زنید.

۵. از سکوت به نفع خودتان استفاده کنید.

ما طبق عادت فکر می‌کنیم سکوت حالت ناراحت‌کننده‌ای است. با این حال اگر با فراغ بال از سکوت استفاده کنید، به طرف مقابل‌تان چنین القا می‌کند که کنترل افکارتان را به خوبی در دست داشته و به توانایی خودتان برای دادن یک جواب حرفه‌ای ایمان دارید. وقتی برای جواب دادن عجله می‌کنید معمولا کلمات‌تان را هم تندتند و با عجله می‌گویید. با سکوت کردن برای سر و سامان دادن به افکارتان، به مغزتان می‌گویید که سرعت کارهایش را پایین بیاورد.

۶. فقط به یک موضوع بچسبید و در دفاع از آن هم از یک نکته فراتر نروید

احتمالش زیاد است که وقتی زیر منگنه قرار گرفته‌اید در جواب سؤالات یا زیادی حرف بزنید یا خیلی کم. اگر پاسخ‌تان خیلی کوتاه باشد، ممکن است باعث شوید گفت‌وگو تبدیل به بازجویی بشود (یک سؤال دیگر هم ازتان می‌پرسند و یک دفعه می‌بینید طرف مقابل‌تان کاملا جهت و نوع مکالمه را در کنترل خود گرفته). اگر زیادی طولانی جواب بدهید هم ممکن است حوصله‌ی افراد سر برود، یا آدم خسته‌کننده‌ای به نظر بیایید. حتی ممکن است اطلاعاتی به آنها بدهید که بهتر بود ناگفته می‌ماندند. به یاد داشته باشید که از شما نخواسته‌اند در مورد قضیه سخنرانی کنید. کسی که سؤال را پرسیده می‌خواسته فقط و فقط در مورد یک موضوع خاص اطلاعات بگیرد. به خواسته‌اش احترام بگذارید و پاسخی بدهید که درست به اندازه‌ای که لازم است اطلاعات در خود داشته باشد.

این تکنیک باعث می‌شود تمرکز بیشتری پیدا کنید. وقتی به یک موضوع واحد می‌چسبید و فقط یک مطلب در دفاع از حرف‌تان می‌گویید، دیگر سعی نخواهید کرد که انبوه چیزهایی که به ذهن‌تان می‌آید را به هم ربط بدهید. به جای آن، می‌توانید مطمئن باشید که جواب دقیق و درستی می‌دهید.

نکته:

اگر جواب سؤال را نمی‌دانید، همین را بگویید. فایده‌ای ندارد که از خودتان چیزی سرهم کنید. نتیجه‌اش این می‌شود که احمق به نظر می‌آیید و دفعه‌ی بعدی که قرار بود زیر منگنه به جواب فکر کنید، اعتمادبه‌نفس‌تان حسابی پایین می‌آید. ندانستن معمولا هیچ عیبی ندارد. فقط حتما بعدا با یک جواب تحقیق‌شده و درست و حسابی برگردید و آن را هرچه سریع‌تر به گوش طرف مقابل‌تان برسانید.

۷. از قبل برای سؤالات احتمالی آماده شوید (تحلیل آنوقت چه؟»)

با کمی دوراندیشی، می‌شود سؤالاتی که ممکن است پرسیده شود را پیش‌بینی کرد. به این ترتیب می‌توانید خودتان را برای آنها آماده کنید و برای جواب دادن به آنها تمرینی داشته باشید. فرض کنیم قرار است در مورد آمار فروش این ماه برای تیم مدیریت صحبت کنید. به احتمال زیاد، گزارش شما اکثر سؤالات اولیه‌ی مدیران را پوشش خواهد داد؛ اما چه سؤالات دیگری ممکن است مطرح شوند؟ چه چیزی در آمار این ماه فرق کرده؟ چه سؤالات جدیدی ممکن است بپرسند؟ چطوری به آنها جواب می‌دهید؟ اگر سؤالات ریزتری از شما پرسیدند، چه اطلاعات اضافه‌ای ممکن است برای دفاع از حرف‌تان احتیاج داشته باشید؟

حتما زمانی را به بارش فکری اختصاص بدهید و در طی آن سخت‌ترین سؤالاتی که ممکن است ازتان بپرسند را دربیاورید. بعد جواب‌های خوب و مناسبی برای آن سؤالات آماده کنید، تمرین و تکرار جواب‌ها هم یادتان نرود.

۸. برای واضح و شفاف حرف زدن تمرین کنید

اینکه چطور حرف می‌زنید به اندازه محتوای حرفی که می‌زنید اهمیت دارد. با هربار من‌من کردن و هر اممم» و آ…»یی که وسط دو کلمه می‌پرانید، اعتبار حرف‌تان در ذهن افرادِ روبرویتان کمتر و کمتر می‌شود. در طول روز با هر کسی که گفت‌وگو می‌کنید، سعی کنید به تمرین این مهارت‌های گفتاری هم بپردازید:

  • با صدای محکم حرف بزنید. (صدای محکم و صدای بلند با هم فرق دارند!)
  • با هوشمندی از سکوت استفاده کنید و در جای مناسب بین حرف‌تان وقفه بیندازید. به کمک سکوت می‌توانید روی نکته‌ی به‌خصوصی تأکید کنید یا اینکه صرفا سرعت حرف زدن‌تان را کاهش دهید.
  • تن صدایتان را مدام تغییر بدهید. دقت کنید ببینید چطور تغییر آهنگ صدایتان باعث می‌شود مخاطب درک متفاوتی از حرف‌تان پیدا کند.
  • از تماس چشمی به شکل مناسبی استفاده کنید
  • به دستور زبان‌تان دقت داشته باشید.
  • بسته به موقعیت، میزان رسمی حرف زدن‌تان را تغییر بدهید.

۹. خلاصه کنید و بعد تمام!

هرچه در جواب سؤالِ طرف مقابل گفتید را در یک عبارت کوتاه خلاصه کنید. بعد از این، دیگر باید جلوی اضطراری که برای بیشتر توضیح دادن خواهید داشت را بگیرید. ممکن است بعد از خلاصه‌ی شما سکوت برقرار شود. این اشتباه رایج را تکرار نکنید که بخواهید سکوت را با حرف های اضافه پر کنید! این وقفه، زمانی است که مخاطبان‌تان دارند صحبت‌های شما را پیش خودشان تحلیل می‌کنند. اگر دوباره اطلاعات بیشتری اضافه کنید، ممکن است گیج شوند و همه تلاشی که برای دادن یک جواب درست و حسابی کرده‌اید از بین برود.

برای آن عبارت آخر، از کلماتی استفاده کنید که نشان می‌دهند قرار است حرف‌تان را خلاصه کنید (مثلا سرانجام، به طور خلاصه، نتیجه نهایی این که، و …). می‌توانید سؤال آنها و جواب خودتان را هم به طور مختصر دوباره بیان کنید. من برای تحلیل تأثیر افتتاح فروشگاه‌های جدید روی مشتریان چیکار کردم؟ پرونده‌ی سال ۸۹ رو با جزئیات کامل خوندم، و یه تحلیل کامل آن‌وقت چه؟» از همه‌ی اتفاقات بد احتمالی که ممکنه این بار برامون پیش بیاد، در آوردم.»

نگران نباشید، با تمرین مواردی که گفته شد، شما می‌توانید با کسب مهارت درست فکر کردن در شرایط بحرانی، در پاسخ‌گویی به سؤالات فردی قهار و تمام عیار باشید.


همان طور که می دانید تعداد شرکت های نتورک مارکتینگ به عدد 20 رسیده و پیش بینی ها حاکی از آن است که این تعداد تا پایان سال 1395 به عددی حدود 25 برسد. تب و تاب این روزهای نتورک به اوج خود رسیده ، شرکت های بازاریابی شبکه ای در حال برگزاری سمینار های مختلف هستند و هر روز شاهد اخبار جدیدی از شرکت ها هستیم.

اما سؤال بسیار مهم این است که باوجود تعدد شرکت ها و تیم های بازاریابی شبکه ای، کدام شرکت را انتخاب کنیم؟؟

متأسفانه یکی از باورهای غلطی که این روزها شاهد آن هستیم این است که بعضی از افراد تنها عامل موفقیت در بازاریابی شبکه ای را تیم و آموزش های تیم می دانند که در پاسخ به این دوستان باید عرض کنیم که حتی اگر بهترین آموزش های فروش هم در تیمی وجود داشته باشد  ، اگر محصولات کمپانی ضعیف باشد در نهایت با مشکل مواجه می شوید ، علاوه بر این مثال های بسیار دیگری هم وجود دارند که اینگونه نگرش ها را رد میکنند.

 

3

 

10 نکته در انتخاب شرکت بازاریابی شبکه ای

 

1- عاقلانه انتخاب کنید !

بخاطر داشته باشید که اگر بدنبال فرصتی مناسب هستید و عزم خود را برای شروع در این صنعت پردرآمد جزم کرده اید باید بدانید که برای چه مدت قصد فعالیت دارید؟ آیا سرویس ها و محصولات شرکت را بخوبی میشناسید؟ آیا پلن درآمد زایی شرکت را بررسی کرده اید؟ آیا دقیقا میدانید که مثلاً برای ده میلیون تومان درآمد باید چه میزان حجم فروش و چه میزان ساعت فعالیت داشته باشید؟

تا ندانید که چه می خواهید، پس بدستش نمی آورید.

2 – سابقه شرکت چقدر است؟ 

اصلی ترین سؤال در هنگام انتخاب شرکت های بازاریابی شبکه ای این است که سابقه فعالیت این شرکت چه مدّت است؟ اگر شرکتی که می خواهید در آن فعالیت کنید بیش از 10 سال سابقه دارد (در حال حاضر هیچ شرکت بازاریابی شبکه ای در ایران چنین سابقه ای ندارد) پس نشان دهنده این است که این شرکت مورد اطمینان است و میتوانید کار خود را شروع کنید. در غیر این صورت باید موارد دیگر را بررسی کنید.

3 – انتظار چه میزان درآمدی را از بازاریابی شبکه ای را دارید ؟

شما باید در ابتدا هدف خود را مشخص کنید ، هدف شما از شروع این تجارت بدست آوردن یک میلیون تومان در ماه است یا 10 میلیون تومان در ماه؟ این سؤال را حتماً از خود بپرسید چرا که در تصمیم گیری تان بسیار کمک کننده است.

4 – آیا مدیر شرکت از تجربه ی کافی در حوزه ی بازاریابی شبکه ای برخوردار است؟

شما باید از سوابق و فعالیت های مرتبط با بازاریابی شبکه ای مدیر عامل شرکت مطلع باشید ،  آیا وی فرد موفقی در این حوزه بوده است ؟ میزان آشنایی وی با تجارت الکترونیک چقدر است؟

5 – آیا شرکت در حال رشد و گسترش است؟

سوابق شرکت خود را بررسی کنید. سوابقی همچون میزان حجم فروش ، محصولات و …  . آیا شرکت در حال رشد است یا صرفاً در حال در جا زدن ؟  بسیار مهم است که بدانید شرکتی که قصد فعالیت در آن را دارید ، چه اهدافی را در سر دارد.

6 – آیا راهبران خود را به عنوان منبع اصلی اطلاعاتی قبول دارید؟

تنها رمز موفقیت در این سیستم آموزش پذیری شماست. بدانید که اگر می خواهید در این صنعت موفق شوید باید به کلمه کلمه راهبران خود توجه کنید و آنها را پیاده سازی کنید. پس راهبران خود را بررسی کنید چرا که حداقل 3 سال با آنها به طور مداوم در ارتباط هستید.

7 – آیا محصولات شرکت را دوست دارید؟

رندی گیج در کتاب علم بازاریابی شبکه ای سؤالی را مطرح میکند که باید قبل از ورودتان به کمپانی های بازاریابی شبکه ای به آن پاسخ دهید:

” آیا در صورتی که در شرکت بازاریابی شبکه ای فعالیت نمی کردید، حاضر بودید از محصولات شرکت (شرکتی که قصد فعالیت در آن را دارید) با این قیمت و کیفیت استفاده کنید؟ ”  همیشه بیاد داشته باشید که اصل اول در نتورک مارکتینگ فروش و ایجاد مشتری راضی و وفادار است که این زمانی صورت میگیرد که محصولات با کیفیت و قابل قبولی ارایه شود و اگر پاسخ شما به این سوال منفی است به شما پیشنهاد میکنم که در انتخاب خود تجدید نظر کنید. متأسفانه هنوز شاهد آن هستیم که بعضی افراد هنوز با این نگرش که محصول حاشیه است و مهم پورسانت دریافت کردن است، بی کیفیتی و بالا بودن قیمت محصولات شرکت خود را توجیه میکنند که باید خدمت این دوستان هم عرض کنیم که اینگونه رفتارها در نتورک مارکتینگ عواقبی همچون عاقبت شرکت ابر تجارت کهکشان را خواهد داشت.

کیفیت محصولات مهم است یا کمیت؟ 

مهم است بدانید که یک محصول با کیفیت و خاص (در بازار وجود نداشته باشد) بهتر از هزار محصول با کیفیت پایین تر که در بازار هم عرضه می شود است.در مورد محصولات بازاریابی شبکه ای باید در نظر داشته باشیم که نتورک مارکتینگ جای هر دسته محصولی نیست، متأسفانه برخی از شرکت ها در این اندیشه اند که دسته ها و محصولات بیشتر نشان از قدرت یک شرکت است.

8 – پلن درآمدزایی را بررسی کرده اید؟

برای بسیار از افراد بررسی پلن درآمدزایی شرکت ها بسیار بحث پیچیده ای است و از طرفی هم میزان حجم درآمد شما رابطه مستقیمی با پلن درآمد زایی دارد.

چگونه پلن یک شرکت بازاریابی ای را بررسی کنیم؟

یکی از بهترین راهها برای افزایش اطلاعات خود در زمینه پلن های بازاریابی شبکه ای ، بررسی پلن دیگر شرکت های نتورک مارکتینگ و مقایسه آنها با یکدیگر است که باعث میشود دانش شما نیز در این زمینه افزایش یابد. البته کمک از افراد با تجربه هم میتواند به شما کمک بسزایی کند.

همیشه این نکته را در نظر داشته باشید که هر چه پلن درآمدزایی ساده تر باشد بهتر است. پلن هایی که شروط بیشتر و از پیچیدگی بیشتری برخوردار هستند پلن های ضعیف تری هستند.

ملاک کیفیت یک پلن چیست؟ 

شاید برای شما هم پیش آمده که شنیده اید :

در شرکت ما فلان لیدر که لگ کمپانی ایکس است با پونصد میلیون حجم فروش مثلاً حدود  شصت میلیون تومان پورسانت گرفته ، در صورتی که در شرکت های دیگر با این حجم فروش حتی بیست میلیون هم پورسانت دریافت نمی کنید! ” (این یک مثال واقعی بود)

نکته اول : هیچ گاه بر شنیده هایتان اکتفا نکنید و نکته دوم به فرض هم که چنین پورسانتی با چنین حجم فروشی پرداخت شده ، آیا این حجم پورسانت نشان دهنده قدرت پلن است؟ متأسفانه بسیاری از افرادی که تازه با این صنعت آشنا شده اند و از اطلاعات کافی برخوردار نیستند فریب اینگونه موارد را می خورند چرا که این گونه پورسانت هایی با چنین حجم فروشی فقط و فقط نشان دهنده ی ایراد پلن است (پلن باگ داره). بعضی از شرکت ها با استفاده از این گونه پلن ها با هدف اجماع پورسانت به افراد بالای هرم (لیدرهای سازمان)  سعی در ایجاد اغوا هستند تا بگویند شرکت ما تعداد میلیونرهای زیادی دارد و غافل از اینکه بهای آن را افراد تازه وارد می پردازند.

یک پلن قدرتمند 2 ویژگی اساسی دارد :  

اولاً : ساده و شفاف است.

ثانیاً :  پورسانت را به صورت متعادل تقسیم میکند.(کف سازمان ، بدنه ، لیدرها)

شرکت هایی که مدام دست به تغییر پلن درآمد زاییشان می زنند از کادر فنی قدرتمندی جهت ایجاد پلن برخوردار نیستند و این یک ضعف بزرگ محسوب میشود.

در آینده بصورت مفصّل تر در مورد پلن های درآمد زایی توضیح خواهیم داد.

9 – سیستم پشتیبانی شرکت تا چه حد پاسخگوست؟

یکی از ایرادهای جدّی که می توان به شرکت های بازاریابی شبکه ای تازه تأسیس نسبت داد (البته بعضی از شرکت ها) عدم پیاده سازی یک سیستم پشتیبانی قدرتمند است. در نتورک مارکتینگ با توجه به افزایش سازمان و نفرات شرکت، چالش ها، مسایل و حواشی شرکت هم افزایش پیدا میکند. مواردی همچون کسری محصولات، خراب شدن محصول توسط سیستم ارسال پست، عدم واریز پورسانت و … جزء جدا نشدنی شرکت های بازاریابی شبکه ای است و تنها راه حل اینگونه مسایل ایجاد یک سیستم پشتیبانی قدرتمند است که بتواند در هر لحظه از شبانه روز مسایل بازاریابان را حل کند.

یک سیستم پشتیبانی قدرتمند نیازمند یک بستر مناسب است که در وهله اول می تواند در وب سایت و پنل کاربری بازاریابان تعبیه شده باشد، مرحله دوم سیستم پاسخگویی تلفنی است که در صورت حل نشدن مسایل بصورت تحت وب قطعاً مرحله بعدی پیگیری توسط تماس تلفنی است. و در صورت حل نشدن مسیله توسط پشتیبانی تحت وب و تماس تلفنی قطعاً پیگیری حضوری صورت خواهد گرفت.

پس اگر شرکتی بتواند سیستم پشتیبانی تحت وب خود را تمام و کمال پیاده سازی کند ، هم در زمان و هم در سرمایه خود و بازاریابانش صرفه جویی کرده است. اگر تجربه خرید از شرکت های فروش مستقیم مثل دیجی کالا را داشته باشید متوجه شده اید که بسیاری از موارد و مسایل از طریق سیستم پشتیبانی تحت وب حل میشود.

در کل سیستم پشتیبانی شرکت ها تا حد زیادی به مورد بعد بستگی دارد.

10 – سامانه تحت وب شرکت (Web Site) :

websites

می توان به جرأت زیرساختی ترین و مهم ترین قسمت یک شرکت بازاریابی شبکه ای را وب سایت آن شرکت برشمرد.  مهمترین پل ارتباطی یک بازاریاب با شرکت  ، وب سایت آن شرکت است. تمام فعالیت های یک بازاریاب در سامانه تحت وب شرکت رخ می دهد. فعالیت هایی همچون ثبت نام ،خرید محصول، ارسال پیام و پیگیری مسایل توسط وب سایت رخ می دهد.

شاید بسیاری از افراد حتّی یک بار هم دفاتر شرکتهایی مثل بادران ، پنبه ریز، بیز و را ندیده اند. اما قطعاً سامانه تحت وب این شرکت ها را مشاهده کرده اند. پس وب سایت شرکت ها در واقع تا حد زیادی نمایانگر برند شرکت ها هستند.

خوشبختانه طی چند ماه گذشته شاهد تغییرات بسیاری در وب سایت های شرکت ها بودیم و این نشانده این است که شرکت ها به اهمیت این موضوع پی برده اند.


سام والتون مؤسس شرکت والمارت، بزرگترین شرکت خرده‌فروشی جهان بود که با روحیه پیروزی‌طلب و استراتژی‌هایش،‌ کسب‌وکارهای خرده‌فروشی آمریکا را دچار انقلابی عظیم کرد. در ادامه درباره روند شکل‌گیری والمارت توسط سام والتون و استراتژی‌هایی که برای موفقیت به کار گرفت صحبت خواهیم کرد. علاوه بر این ۱۰ توصیه مهم از سام والتون را خواهید خواند که به شما در موفقیت کسب و کارتان بسیار کمک خواهد کرد.

رئیس کسی جز مشتری نیست. مشتری کسی است که می‌تواند بالاترین مدیران شرکت را برکنار کند؛ برای این کار تنها کافی است، تصمیم بگیرد تا پول خود را در جای دیگری خرج کند.

بنیان‌گذار وال‌مارت (۱۹۶۲)؛ سام والتون

سام والتون به‌تنهایی والمارت را به بزرگ‌ترین شرکت خرده‌فروشی جهان تبدیل کرد، روند خرید و فروش در آمریکا را دچار تحول کرد و به ثروتمندترین مرد زمان خود تبدیل شد. از طرف دیگر والتون رفتاری متواضعانه و به‌دور از تکبر داشت. این رویکرد و رفتار او، باعث شد تا غول‌های خرده‌فروشی از قبیل کامارت، سیرز و ولورث، زمانی متوجه ظهور رقیب نوپا اما توانای خود شوند که او قدرت را به دست گرفته بود و آن‌ها فرصت ازمیدان‌به‌درکردن او را از دست داده بودند.

والتون خرده‌فروشی را که به شغل دائمی او تبدیل شد، در سال ۱۹۴۰ آغاز کرد. در آن زمان والتون به عنوان فروشنده‌ی کارآموز در فروشگاه جی سی پنی در شهر دموین از ایالت آیووا مشغول به کار شده بود. او هرگز مثل سایر کارمندان این فروشگاه نبود و از اینکه مشتری را به‌خاطر کاغذبازی منتظر بگذارد، نفرت داشت. همین باعث شده بود دفاتر فروش او نامنظم باشند و بارها به دلیل بی‌نظمی، از سوی مدیر بالادستی خود تهدید به اخراج شده بود. با وجود این، مهارت زیاد او در فروش باعث شد تا حقوق او ۲۵ دلار در ماه نسبت به حقوق پایه‌ی او در بدو استخدام، افزایش یابد.

والتون در سال ۱۹۴۲ به ارتش ایالات متحده‌ی آمریکا پیوست و در طول جنگ جهانی دوم به عنوان افسر ارتباطات، درسپاه اطلاعات ارتش فعالیت داشت. در سال ۱۹۴۵، زمانی‌که ارتش را ترک کرد، ازدواج کرده بود و یک فرزند داشت که باید از آن‌ها حمایت می‌کرد. پس تصمیم گرفت که روی پای خودش بایستد. در ۲۷ سالگی، با سرمایه‌ای که ۵ هزار دلار آن برای خودش بود و ۲۰ هزار دلار آن را از پدرزنش قرض گرفته بود، یکی از فروشگاه‌های بن فرانکلین درشهر نیوپورت واقع درایالت ارکانزاس را خریداری کرد.

با سخت‌کوشی و درپیش‌گرفتن رویکرد ارزان‌فروشی نسبت به رقبا، والتون خیلی سریع کسب‌وکار خود را تا سه‌برابر گسترش داد. تا سال ۱۹۵۰ او صاحب فروشگاه‌ بن فرانکلین در یک منطقه‌ی مشترک بین ۶ ایالت بود.

زمانی‌که صاحب زمین‌های فروشگاه تصمیم گرفت زمین‌ها را بفروشد و کسب‌وکار والتون را به پسرش واگذار کند، والتون با فروش زمین‌ها مخالفت کرد. صاحب زمین قرارداد اجاره را تمدید نکرد. حتی این مسئله هم نتوانست مانع پیشرفت و موفقیت کسب‌وکار والتون شود.

شاید بسیاری از افراد در مواجهه با چنین تجربه‌ای شکست را می‌پذیرفتند و عقب‌نشینی می‌کردند، اما سام والتون با بقیه فرق داشت.

او در مناطق روستایی اطراف آرکانزاس به دنبال محل جدیدی برای فروشگاه خود بود و این مکان را در یک مجتمع کوچک در بنتون‌ویل پیدا کرد. او یک مغازه در میدان شهر انتخاب کرد و با تجربه‌ای که به‌دست آورده بود، آن مغازه را با قرارداد ۹۹ ساله اجاره کرد.

والتون در تابستان ۱۹۵۰ والتونز فایو اند دیم» را افتتاح کرد. البته دو فروشگاه مشابه دیگر نیز در شهر وجود داشتند، اما هیچ‌کدام از آن‌ها، مانند فروشگاه والتون تخفیف‌های دائمی به مشتریان ارائه نمی‌کردند. همین موضوع باعث موفقیت فروشگاه جدید او شد و والتون را تشویق کرد تا کسب‌وکار خود را گسترش دهد. والتون درباره‌ی عطش خود برای گسترش کسب‌وکار چنین می‌گفت: شاید به گسترش فروشگاه‌ها اعتیاد پیدا کرده بودم و شاید هم دوست نداشتم همه‌ی تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد نگه دارم.»

در طول سال‌های ۱۹۵۰، با پولی که والتون قرض گرفته بود و سود حاصل از فروش، فروشگاه‌های والتون یکی پس از دیگری افتتاح می‌شدند. تا سال ۱۹۶۰، او صاحب ۱۵ فروشگاه شده بود، اما سود فعلی او را راضی نمی‌کرد و معتقد بود که تلاش شبانه‌روزی او لایق سود بیشتری است. بنابراین تلاش کرد با کاهش چشمگیر قیمت‌ها و افزایش فروش‌های ویژه، رقبای تجاری خود را پشت سر بگذارد. البته این استراتژی چندان جدید نبود، اما ارزان‌فروشی‌های آن دوره خیلی کوچک بودند، بیشتر در شهرهای بزرگ قرار داشتند و تنها برخی از محصولات‌شان تخفیف داشت.

ایده‌ی والتون، افتتاح فروشگاه‌های بزرگ در شهرهای کوچک بود که تمام اجناس را با تخفیف به مشتریان بفروشند.

در ابتدا او قصد داشت تا ایده‌ی خود را در فروشگاه‌های بن فرانکلین اجرا کند، اما مدیران این شرکت با ایده‌‌ی او یعنی نصف‌کردن قیمت‌های عمده‌ محصولات مخالفت کردند. والتون ریسک بزرگی کرد. او با گروگذاشتن خانه‌ی خود در سال ۱۹۶۲ اولین فروشگاه والمارت (مخفف والتون مارت) را در روجرز-آرکانزاس که فاصله‌ی کمی با بنتونویل داشت، تأسیس کرد.

البته والتون تنها کسی نبود که ایده‌ی تخفیف‌های بزرگ را در سر داشته باشد. در همان سال اس.اس کرزج، کامارت» و وولورس وولکو» را افتتاح کردند که به‌راحتی می‌توانستند والمارتز را شکست دهند، اما والتون برای جلب‌توجه این دو غول خرده‌فروشی راه درازی در پیش داشت.

والمارتز - سام والتون

مشتریان در شهرهای کوچک آمریکا، به‌علت تخفیف‌های خوب والمارت برای خرید به آن هجوم می‌آوردند و همین موضوع، موجب افزایش قطعی فروش و سود گردید. این موفقیت زودهنگام، سرمایه‌ی تأسیس فروشگاه‌های بیشتر را فراهم کرد؛ به‌طوری‌که تا سال ۱۹۶۹، ۱۸ فروشگاه والمارتز در آرکانزاس و میسوری تأسیس شده بود. تا آن سال والتون با کمک سود فروشگاه و مبالغی که قرض می‌کرد، کسب‌وکار خود را توسعه می‌داد اما در سال ۱۹۷۰ او تصمیم گرفت که شرکت را عمومی کند. پیشنهاد اول خرید شرکت ۵ میلیون دلار بود و ۶۱ درصد مالکیت سهام شرکت در اختیار والتون و خانواده‌اش باقی می‌ماند. به این ترتیب او بدهی‌های شرکت را پرداخت کرد و با برنامه‌های بلندپروازانه‌ی خود به سوی گسترش هرچه بیشتر کسب‌وکار قدم برداشت.

در سال اول عمومی‌شدن، ۶ فروشگاه، در دو سال بعدی ۱۳ فروشگاه و در سال‌های بعد به ترتیب ۲۶ و ۱۴ فروشگاه، به مجموعه فروشگاه‌های والمارتز اضافه شد. در پایان سال ۱۹۸۰، والتون ۲۷۶ فروشگاه داشت و بعد از آن به‌طور متوسط ۱۰۰ فروشگاه در سال تأسیس می‌کرد. در سال ۱۹۸۳، والتون اولین باشگاه‌های عمده‌فروشی سام را راه‌اندازی کرد که هدف آن صاحبان تجارت‌های کوچک و سایر افرادی بود که مایل به خرید کالاهای تجاری خود به صورت عمده‌ بودند. با این کار سرمایه‌ی والتون چند برابر شد.

در سال ۱۹۸۵ مجله‌ی فوربس او را با دارایی معادل ۲٫۸ بیلیون دلار، ثروتمندترین مرد آمریکا اعلام کرد. در سال ۱۹۸۷ والمارتز سومین فروشگاه بزرگ خرده‌فروشی بعد از کامارت و سیرز، در آمریکا بود. پس از تمام این موفقیت‌ها، در سال ۱۹۸۸ والتون اعلام کرد که تصمیم دارد مدیریت اجرایی والمارتز را به دیوید گلاس محول کند، اما خودش همچنان ریاست والمارتز را بر عهده خواهد داشت.

دوسال بعد پزشکان تشخیص دادند که والتون به سرطان بدخیم استخوان مبتلاست. اما این بیماری هم نتوانست روحیه‌ی پیروزی‌طلب او را شکست دهد. در همایش سالانه وال مارتز در سال ۱۹۹۰، او پیش‌بینی کرد که در ۱۰ سال آینده سود شرکت به پنج برابر مقدار فعلی خود، یعنی به ۱۲۵ بیلیون دلار خواهد رسید. دو سال بعد والمارتز با سبقت از کامارت و سیرز بزرگ‌ترین فروشگاه خرده‌فروشی منطقه بود.

در ۱۷ مارس ۱۹۹۲، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، جورج بوش، به پاس خدمات والتون، مدال آزادی را به او اهدا کرد. این آخرین افتخار والتون بود؛ چراکه چند روز بعد در بیمارستان دانشگاه آرکانزاس بستری شد و در ۵ آوریل ۱۹۹۲، ۶ روز بعد از تولد ۷۴ سالگی خود، چشم از جهان فروبست. دارایی خالص او در زمان مرگ ۲۵ بیلیون دلار تخمین زده می‌شود.

سام والتون مبدع خرده‌فروشی نبود؛ همان‌طور که هنری فورد مخترع اتومبیل نبود، اما همان‌طور که خط تولید اتومبیل‌های فورد صنعت خودروهای آمریکا را متحول کرد، استراتژی قوی ارزان‌فروشی والتون، کسب‌وکارهای خرده‌فروشی در آمریکا را دچار انقلاب عظیمی کرد.

والتون تنها روش خریدوفروش در آمریکا را تغییر نداد، او فلسفه‌ی راه‌اندازی کسب‌وکارهای خرده‌فروشی را با انتقال قدرت از فروشنده به مشتری تغییر داد و این رویکرد در بسیاری از صنایع آمریکا فراگیر شد. استراتژی والتون بعدها راه را برای بسیاری از فروشگاه‌های زنجیره‌ای مثل بارنز اند نوبل، بلاک‌باستر و هوم‌دیپو، باز کرد و چهره‌ی خرده‌فروشی را برای همیشه تغییر داد.

۱۰ توصیه از سام والتون

توصیه-والتون

  • به کار خود متعهد باشید.
  • سود خود را با همکاران‌تان سهیم شوید و آن‌ها را در پیشرفت خود شریک بدانید.
  • به همکاران‌تان روحیه و انرژی مثبت بدهید.
  • در مورد آنچه که می‌توانید انجام دهید با همکاران‌تان صحبت کنید.
  • از خدماتی که کارمندان‌تان در راستای پیشرفت کسب‌وکار ارائه می‌دهند، قدردانی کنید.
  • موفقیت‌های خود را جشن بگیرید.
  • همه‌ی نظرات را بشنوید.
  • فراتر از انتظارات مشتریان‌تان عمل کنید.
  • در کنترل هزینه‌ها از رقبای خود پیشی بگیرید.
  • مسیر خود را مشخص کنید.

نقطه‌ی اشتراک پنتاگون و والمارت چیست؟

یکی از مهم‌ترین دلایل پیشرفت و موفقیت وال‌مارت، سازگاری سریع آن با تکنولوژی بود. سام والتون در همان ابتدا به این موضوع پی برد که برای کاهش هزینه‌ها و افزایش سود باید موجودی انبار را کنترل کند و کالاهای مناسب را با تعداد مناسب در انبار داشته باشد. وجود کالای زیاد در انبار به‌معنای هزینه‌ی اضافی و موجودی کم کالا در انبار به معنای ناتوانی در پاسخگویی به تقاضای مشتری است. اطلاع داشتن از کالاهای فروخته‌شده، موجودی انبار، سفارشات و سفارشاتی که هنوز موجود نیستند، یکی از وسواس‌های دائم والتون بود. بنابراین وال‌مارت یکی از اولین فروشگاه‌های خرده‌فروشی بود که اسکنرهای الکترونیک را روی صندوق‌های خود، که به رایانه‌ی مرکزی کنترل موجودی متصل بودند، نصب کرد.

در لیست پایگاه‌های داده بزرگ جهان، پایگاه داده‌ی فروشگاه‌های والمارت از لحاظ ظرفیت، بعد از پایگاه داده‌ی پنتاگون قرار می‌گیرد.


بیوگرافی استیو جابز (زندگینامه بزرگان)

اگر با تکنولوژی آشنا باشید، یا اخبار و اطلاعاتش را دنبال می کنید، اگر به کامپیوتر و رایانه علاقه دارید، اگر خبرهای کوتاه در مورد موبایل گذرا خوانده باشید یا حتی از آن دسته آدم ها هستید که لیست موفق ترین و ثروتمندترین افراد را بررسی می کنید، حتما اسم استیو جابز را شنیده اید.

استیو جابز یک مخترع آمریکایی است که در موفقیت های کامپیوتر اپل و تکنولوژی های جدید مثل آی پاد، آی پَد و مک بوک نقش کلیدی داشته است. این مرد یکی از خلاق ترین، ماهرترین و همین طور ثروتمندترین افراد دنیاست.

استیو جابز یک جمله ی معروف دارد که می گوید: این که ثروتمندترین مرد خوابیده در قبرستان باشم، برایم اهمیتی ندارد. من هدفم این است که وقتی شب سرم را بر روی زمین می گذارم، به خودم بگویم امروز یک کار خیلی عالی انجام دادم. برای خواندن زندگینامه این مرد بزرگ با ما همراه باشید.

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

دوران کودکی

در زندگی نامه استیو جابز اینگونه آمده است که : استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سانفراسیسکو به دنیا آمد. پدرش عبدالفتاح جان جندلی اصالتا سوری و مسلمان بود، مادرش خوان کارول شیبل نام داشت و اصالتا آلمانی – سوئیسی بود. زمانی که استیو به دنیا آمد، پدر و مادرش ۲۳ ساله و هر دو دانشجو بودند ولی هنوز باهم ازدواج نکرده بودند. از طرفی خوان که فرزند خانواده ای مسیحی و بسیار محافظه کار بود، نمی توانست رضایت آن ها را برای ازدواج با یک مرد عرب مسلمان جلب کند. تمام این مشکلات دست به دست هم داد تا پدر و مادر استیو به این نتیجه برسند که نمی توانند او را بزرگ کنند.

درنهایت پل رینهولد جابز و کلارا هاگوپیان، اسیتو را به فرزندخواندگی پذیرفتند. استو این زن و مرد را به عنوان پدر و مادر خود واقعی می شناخت. پل پدر استیو که یک مکانیک ماهر کارخانه ساخت لیزر بود، همیشه او را تشویق می کرد که در گاراژ با وسایل الکتریکی کار کند. همین تشویق و تجربه باعث شد استیو بعدها به الکترونیک علاقه مند شود.

استیو جابز در یک مدرسه معمولی در کالیفرنیا درس خواند و بعد وارد کالجی در اورگو شد. دوره ی تحصیلی جابز همیشه با نمرات عالی در امتحانات همراه بوده و استعدادهای زیادی از خود نشان می داد. با این حال با تحصیلات رسمی سر سازگاری نداشت و همیشه معلمانش می گفتند دانش آموزی است که نمی شود چیزی به آن یاد داد. سرانجام در سال ۱۹۷۲ از دبیرستان هومستید» در کالیفرنیا فارغ التحصیل شد.

استیو وارد کالجی به نام رید» در شهر پورت لند ایالت اورگن شد. سپس در یک دوره خوشنویسی در کالج ثبت نام کرد که واقعا از شرکت در آن لذت می برد. او پس از گذشت یک نیمسال تحصیلی از کالج انصراف داد. اما پس از انصراف نیز در کلاس های خوشنویسی شرکت می کرد. بعدها خودش می گفت این کلاس یکی از مهم ترین چیزهایی بود که برای فونت ها و طرح های حروف اپل از آن کمک گرفته است.

یک سفر معنوی

در سال ۱۹۷۴ بود که جابز با دنیل کاتک برای تعلیمات روحی به هندوستان سفر می کند. طی چند ماهی که در هندوستان بوده، در مورد فلسفه شرق چیزهای زیادی فرا می گیرد. خودش بعدها می گوید که این تجربه های بین ملیتی و فرهنگی دیدش را برای زندگی و کار خیلی وسیع تر کرد.

زندگی نامه استیو جابز,زندگینامه استیو جابز,زندگینامه بزرگان

زندگی خصوصی

استیو جابز یک گیاهخوار بودایی و دانشجوی انصرافی از کالج بود که آرزوهای بلندبالایی داشت و به شکلی الهام شده، شخصیتی کمال طلب و روحیه ی محکمی داشت. دلیل نام گذاری شرکت اپل (سیب) این بود که به عقیده ی او سیب زنده، شوخ و آرام بخش» است.

نخستین دوست جدی استیو جابز کریس ان برنان نام داشت. فرزند آن ها لیزا برنان جابز» زمانی به دنیا آمد که آن دو هنوز با یکدیگر ازدواج نکرده بودند و استیو مدت زیادی پدری لیزا را انکار می کرد و اما بعدها او را پذیرفت.

در ۱۸ مارس ۱۹۹۱ استیو با لورن پاول» که دانشجوی رشته ی مدیریت در دانشگاه آکسفورد بود، ازدواج کرد. ثمره این ازدواج سه فرزند به نام های رید پاول در سال ۱۹۹۱، ارین سینا ۱۹۹۵ و اوه در سال ۱۹۹۸ بود.

 

عکس استیو جابز,عکس های استیو جابز

اختراع اپل

اولین کار کامپیوتری جابز مربوط به زمانی می شود که برای شرکت کامپیوتری آتاری کار می کرد. در طول این دوره ی کار بود که جابز با استیو وزنیاک آشنا شد. کسی که به شدت مورد تحسین جابز قرار گرفت و در اغلب مکان ها از او یاد می کند.

در سال ۱۹۷۹ وزنیاک نخستین کامپیوتر اپل ۱ را اختراع می کند. استیو جابز، وزنیاک و رونالد وین بعد از این اختراع، روی کامپیوترهای اپل کار کردند. در اوایل کار کامپیوترهای اپل از گاراژ منزل پدری جابز به فروش می رسیدند. در طی چند سال کامپیوترهای اپل به سرعت پیشرفت کردند و استفاده از آن ها رایج شد تا جایی که در بازار کامپیوترهای خانگی، اهمیت زیادی پیدا کردند.

در سال ۱۹۸۴ جابز اولین مکینتاش را طراحی کرد. مکینتاش اولین کامپیوتر خانگی بود که از رابط گرافیکی استفاده می کرد و از لحاظ تجاری هم بسیار موفق بود. بعد از نوآوری هایی که استیو جابز در اپل داشت اختلافات زیادی بین او و سایر کارکنان اپل ایجاد شد.

سال ۱۹۸۵ بود که جابز پست مدیریتی خود را واگذار کرد و از اپل استعفاء داد. بعدها در مورد این اتفاق می گوید: استعفاء دادن از اپل یکی از بهترین اتفاقاتی بود که افتاد.

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

تاسیس شرکت نکست

این استعفاء به جابز کمک کرد تا حس نوآوری و آزادی را در خودش تقویت کند. حسی که با کار کردن در یک شرکت بزرگ عایدش نمی شد. استیو جابز از اپل رفت و شرکت کامپیوتری نکست را تاسیس کرد. این شرکت به موفقیت چندانی دست پیدا نکرد و تنوانست فروش زیادی داشته باشد.

در سال ۱۹۹۶ شرکت اپل نکست را به قیمت ۴۲۹ میلیون دلار خرید. بعد از این فروش جابز یک شرکت دیگر به نام پیکس آرت تاسیس کرد. دیزنی با این شرکت قرارداد بست و فیلم هایی مثل داستان اسباب بازی و در جست و جوی نمو توسط همین شرکت پیکس آرت ساخته شدند. این فیلم های انیمیشنی بسیار موفق بودند و سود زیادی برای جابز به ارمغان آوردند.

عکس های استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

بازگشت به اپل

در سال ۱۹۹۶ وقتی که شرکت نکست، توسط اپل خریداری شد. جابز مجدد به اپل بازگشت و پست مدیر اجرایی را بر عهده گرفت. یعنی درست زمانی که رقیب هایی مثل مایکروسافت از اپل خیلی جلو زده بودند و اپل برای جذب سرمایه باید تلاش زیادی می کرد.

وقتی استیو جابز به اپل برگشت مسیر جدیدی را برای این شرکت تعیین کرد. بعضی از این پروژه های خیلی زود هنگام و باعجله بسته شدن و به جای آن استیو جابز تصمیم گرفت بر روی محصولاتی تمرکز کند که در دسترس باشد و همچنین طراحی جذاب و ویژگی های نوینی داشته باشند.

تولید آی پاد کاری شگفتی ساز بود چون از محصولات موجود برای پخش موسیقی پیشی گرفت و استانداردهایی را برای این محصول تعیین کرد.

سال ۲۰۰۷ اپل با آیفون با موفقیت وارد بازار موبایل شد. این محصول همان ویژگی های آی پاد را داشت به علاوه صفحه ی لمسی! این گونه بود که آیفون به یکی از پرفروش ترین محصولات الکترونیکی تبدیل شد. در سال ۲۰۰۸ آیتیونز با فروش ۶ بیلیون دانلود آهنگ و ۲۰۰ میلیون فروش آی پاد، دومین فروشنده ی موسیقی در آمریکا شناخته شد.

اپل بین شرکت های موفق آمریکایی جایگاه اول را گرفته و مدیریت جابز به عنوان روشی الهام بخش همواره مورد تحسین قرار گرفته است. جابز می گوید: کار من این نیست که با کارمندانم به نرمی برخورد کنم. کار من این است که این افراد بزرگ و فوق العاده را به کار گیرم و مجبورشان کنم که بهتر بشوند.

همین طور در یک مصاحبه گفته است: یک جمله هست که آن را خیلی دوست دارم: من در بازی هاکی تا جایی اسکیت می کنم که توپ قرار است برود، نه تا جایی که توپ هست! این دقیقا همان کاری است که ما همیشه سعی داشتیم در شرکت اپل انجام دهیم و همیشه هم این کار را ادامه می دهیم».

جابز از شرکت اپل فقط یک میلیون دلار درآمد داشت اما از کارهای مشترک بین اپل و دیزنی ۳/۸ بیلیون دلار درآمد کسب کرد.

استیو جابز,بیوگرافی استیو جابز,درگذشت استیو جابز

درگذشت استیو جابز

علی رغم بیماری های جسمی او همچنان تا سال ۲۰۱۱ به کار خود ادامه داد تا این که سرانجام در آگوست همان سال بازنشسته شد. استیو جابز سرانجام در ۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی از دنیا رفت. پیکر او را پس از برگزاری یک مراسم تدفین خصوصی و کوچک در قبرستان عمومی در پالتو آلتو به نام آلتا مسا مموریال پارک» به خاک سپردند.


هیلاری هیلتون زیگ زیگلار (Zig Ziglar)، یک نویسنده، مدیر فروش و سخنران انگیزشی متولد ایالات‌ متحده آمریکا بود که در سال ۱۹۲۶ به دنیا آمده و نهایتاً در سال ۲۰۱۲ از دنیا رفت. وی در بخش جنوبی ایالت آلاباما به دنیا آمد و دهمین فرزند خانواده بود. در سال ۱۹۳۱، زمانی که وی پنج‌ساله بود که پدرش در شهر یازو از ایالت می‌سی‌سی‌پی به یک سمت مدیریت نائل شد و با نقل‌ مکان خانواده به آن شهر وی بخش عمده کودکی خود را در آن منطقه پشت سر گذاشت. البته در سال بعد از این رویداد وی پدرش را براثر سکته از دست داد و دو روز بعد از خواهرش از دنیا رفت.

زیگلار جوان بخشی از جوانی خودش را در طی سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ در طی جنگ جهانی دوم در ارتش ایالات‌متحده سپری کرد. هرچند که به‌طور عملی وارد جنگ نشد و در طی این سال‌ها مشغول فعالیت آموزشی در یکی از برنامه‌های آموزشی ارتش بود که بر اساس آن در طی سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۶ چیزی در حدود ۱۲۵۰۰۰ زبده برای ارتش تربیت شد.

وی در کارنامه حرفه‌ای و شغلی خودش در شرکت‌های مختلف سابقه فعالیت به‌عنوان فروشنده و مدیر فروش را داشت که ازجمله آن‌ها می‌توان به چندین شرکت معتبر خودروسازی اشاره کرد که در برخی از آن‌ها حتی تا سطح مدیریت ارشد سازمان هم پیش رفت. وی تا سال ۲۰۱۰ همچنان با سفر به نقاط مختلف دنیا مشغول اجرای سخنرانی‌های انگیزشی خود بود، هرچند که دریکی از سفرهای قبلی خودش براثر سقوط از روی پله با مشکلات مختلفی ازلحاظ حافظه روبرو شده بود.

برای بسیاری از افراد، باور اینکه زیگلار دیگر زنده نیست، بسیار دشوار است. تقریبا ۶ سال از مرگ سخنرانی برجسته و مشاور اقتصادی افسانه‌ای، زیگ زیگلار، می‌گذرد. او مردی بود که برای مدت ۴۰ سال به سخنرانی‌های انگیزشی پرداخت و در این مدت بیش از ۸ میلیون کیلومتر برای برگزاری این سخنرانی‌ها مسافرت کرد. مشاوره اقتصادی به شرکت‌های بزرگ فهرست Fortune 500 و مصاحبت با روسای جمهوری آمریکا و دیگر رهبران دنیا، بخشی از سابقه برجسته زیگلار است.

میراث بزرگ زیگ زیگلار

میراثی که امروز از زیگلار باقی مانده، کتاب‌ها، سخنرانی‌ها، فایل‌های صوتی و ویدئویی ضبط شده و صدها پند مهم تجاری و اخلاقی است. باوجود این میراث بزرگ، شکی نیست که افراد بسیاری روش زیگلار» را برای سالیان دراز دنبال خواهند کرد. با مجله واگویه همراه شوید تا در این مقاله نگاه کوتاهی به سال‌های برجسته زندگی شخصی و کاری زیگ زیگلار بیندازیم.

۱۹۲۶

زیگلار، با نام کامل هیلاری هینتون زیگلار، در ششم نوامبر در شهر کافی کانتی ایالت آلاباما به‌عنوان دهمین فرزند خانواده متولد شد. به گفته پزشکان، او ۹ روز بعد جان باخت، اما در آغوش مادربزرگش زندگی دوباره یافت.

۱۹۳۱

زیگلار ۵ ساله همراه با خانواده به شهر یازو در ایالت میسیسیپی مهاجرت کرد. او پس از مرگ پدر در سال ۱۹۳۲، در این شهر به‌عنوان یکی از ۱۲ فرزند مادری تنها بزرگ شد. زیگلار در زندگی‌نامه خود از مادرش به‌عنوان زنی خارق‌العاده» که توانست بر مصائب غلبه کند، یاد می‌کند. زیگلار معتقد بود مادرش ارزش‌هایی را در وجودش تزریق کرد که تا پایان عمر همراه او خواهند ماند.

۱۹۴۷

زیگلار در این سال کالج را رها کرد و عازم شهر لنکستر در ایالت کارولینای جنوبی برای پذیرش شغلی تمام‌وقت به‌عنوان فروشنده ظروف آشپزخانه شرکت آلومینیوم WearEver شد.

۱۹۴۹

آقای پی.سی مرل، مدیر ارشد شرکت WearEver در ایالت تنسی، دریچه‌ای جدید را در مقابل چشمان زیگلار گشود. او به زیگلار گفت که می‌تواند فروشنده‌ای بزرگ باشد و به او توصیه‌های لازم برای موفقیت را کرد. زیگلار بعدها می‌نویسد: آقای مرل نگاه من به خود را تغییر داد. این تغییر چشمگیر بود. من خود را فردی کوچک در بخشی بی‌اهمیت از شرکت در شهر کوچک میسیسیپی می‌دیدم.»

۱۹۵۰

زیگلار به‌عنوان فروشنده‌ای در حال پیشرفت، راهی قلمروی بزرگ‌تری برای فروش در شهر فلورنس در کارولینای جنوبی شد. او در کار خود موفق شد و خیلی زود به‌عنوان مدیر حوزه و سپس متصدی ارشد بخش ترفیع گرفت.

۱۹۷۰

زیگلار حرفه فروشندگی را رها و خود را به‌طور تمام‌وقت وقف سخنرانی کرد. او در ابتدا و در سخنرانی‌ها با نام H. H. Ziglar معرفی می‌شد، اما بعدها نام مستعار زیگ» را برای خود برگزید.

۱۹۷۵

پلیکان، یک انتشارات کوچک کتاب، دست به چاپ اولین کتاب زیگلار با نام شما را در اوج می‌بینم» کرد. این کتاب قبل‌تر توسط ۳۰ ناشر دیگر رد شده بود. کتاب زیگلار بیش از ۲۵۰ هزار نسخه فروش کرد و فروش آن تا به امروز نیز ادامه دارد.

۲۰۰۱

انجمن سخنرانان ملی به زیگلار جایزه معتبر خود Cavett Award» را اعطا کرد. این جایزه هرساله به اعضایی از این انجمن تعلق می‌گیرد که دستاوردهای آن‌ها منجر به کسب اعتبار برای این حرفه شود و آن‌ها نیز تعهد خود برای راهنمایی دیگر اعضا را به اثبات برسانند.

جولای ۲۰۰۲

کتاب زیگ: زندگی‌نامه زیگ زیگلار» منتشر شد و به تشریح جزئیات زندگی شخصی و کاری او پرداخت.

دسامبر ۲۰۱۰

مؤسس شرکت زیگ زیگلار سه سال پس از زمین خوردن از پله‌های هواپیما و آسیب حافظه کوتاه‌مدت خود، استعفا کرد و همراه با همسرش، جین، به پلانو در ایالت تگزاس رفت. شرکت زیگلار در ابتدای کار تنها یک کارمند داشت و بعدها تعداد کارمندانش به ۶۰ نفر رسید.

نوامبر ۲۰۱۲

زیگلار پس از ابتلا به بیماری ذات‌الریه (به گفته وب‌سایت رسمی او) و یک دوره تلاش برای مبارزه با این بیماری درگذشت. مرگ زیگلار درست دو روز پس از برگزاری مراسم شصت و ششمین سالگرد ازدواج او با جین رخ داد. اگرچه عمر زیگلار به سرآمد، اما همچنان می‌توان از پندها و نصایح او درس گرفت و سرلوحه کار و زندگی قرار داد.


چکیده :این گزارش، لیست 200 شرکت برتر نتورک مارکتینگ جهان را در ماه جولای سال 2016 نشان می دهد.

رتبه بندی شرکت های فروش مستقیم در جولای ۲۰۱۶فهرستی که در ادامه مشاهده خواهید نمود لیست ۲۰۰ شرکت برتر فروش مستقیم و نتورک مارکتینگ جهان را در ماه جولای ۲۰۱۶ نشان می دهد این لیست توسط سایت Business For Home از روی شاخص هایی نظیر رتبه جهانی الکسا و تعامل رسانه های اجتماعی با نظر سنجی و یک سری شاخص های نامعلوم تهیه و آمده شده است و نمی توان آن را صد در صد درست نامید.

مجله بازاریابی شبکه ای (nmls.ir ) بر این باور است که اگر شرکتهای فعال بازاریابی شبکه ای در کشورمان نیز بتوانند بر قوانین و دستورالعمل های اجرایی تمکین کرده و مدیران و لیدرهای ارشد خود را موظف به رعایت تمامی مصوبات مندرج در آیین نامه ها نمایند و همچنین در کنار آن متولیان، دست اندرکاران و قانون گذاران کشورمان نیز بر این مهم ارج نهند، به زودی کشور ما به همراه شرکتهای قانونمند خود می تواند در فهرست انجمن فروش مستقیم جهانی قرار گرفته و با توانایی هایی که از شما نتورکرهای عزیز سراغ داریم بی شک نام شرکتهای بازاریابی شبکه ای ایرانی نیز می تواند در این فهرست آن هم در رتبه های شایسته ای قرار گیرد.

و این امر محقق نخواهد شد به جز عملکردی سالم، اخلاقی و قانونمند. ما (nmls.ir) نیز همچون همیشه همراهتان هستیم تا با حمایت شایسته شما بتوانیم قدمی هر چند کوچک اما تاثیرگزار در فرهنگ سازی کسب و کار بازاریابی شبکه ای در میهن عزیزمان برداشته باشیم.

چکیده :این گزارش، تحلیل ویژه و آمار فروش ۱۰۰ شرکت برتر فروش مستقیم سال 2018 را نشان می دهد. این آمار توسط پایگاه اطلاع رسانی فروش مستقیم جهان نسبت به فروش این شرکتها در سال 2017 تهیه شده است.

اخبار فروش مستقیم جهان :

فهرست 100 شرکت برتر فروش مستقیم 2018   به گزارش واحد خبری مجله بازاریابی شبکه ای nmls.ir/news آمار برترین و تاثیرگذارترین شرکتهای فروش مستقیم جهان منتشر شد.

این روزها تب حضور شرکتهای بازاریابی شبکه ای ایرانی در بخش برون مرزی داغ است، تصور می کنیم مشاهده این فهرست و اخبار آن جهت آگاهی آندسته از مدیران و راهبران شرکتهای بازاریابی شبکه ای کشور که در تلاش برای حضور در بازارهای بین المللی و رقابت با شرکتهای برتر فروش مستقیم جهان هستند، خالی از لطف نباشد.

حتما بخوانید :  نام شرکتهای بازاریابی ایرانی در لیست بهترینهای جهان

آنچه پیشنهاد می شود که فعالین کسب و کار بازاریابی شبکه ای کشور به آن توجه بیشتری داشته باشند صرفا اسامی شرکتها، میزان فروش و رتبه آنها قطعا نیست. اگرچه باید پذیرفت که برخی از اسامی این فهرست، شرکتهایی با پیشینه و قدمت کاری بیش از ۵۰ سال هستند و کمتر شرکتی را در این فهرست می توان مشاهده کرد که قدمت نزدیک به ۵ یا ۶ سال را داشته باشد اما الگوی عمل شرکتهایی با قدمت کمتر از ۱۰ سال برای حضور در این فهرست بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد. که خوشبختانه اسامی و تعداد این شرکتها در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر فروش مستقیم جهان بسیار حائز اهمیت است.

در اینجا به چند نکته حائز اهمیت دیگر هم بد نیست اشاره ای داشته باشیم؛

تحلیل فهرست 100 شرکت برتر فروش مستقیم 2018 جهان

بخشی از اهمیت این فهرست منتشر شده، حضور شرکتهای بزرگ غیر امریکایی است. این روزها دیگر فقط شرکتهای بزرگ فروش مستقیم جهان امریکایی نیستند.

شرکتهایی از شرق و جنوب شرق آسیا همچون چین و مای، و حضور پررنگ شرکتهای کره ای و ژاپنی در این لیست است. اگرچه نباید نام شرکتهای اروپایی هم از قلم انداخت که حضور یک شرکت آلمانی آن هم در فهرست ۵ شرکت برتر فروش مستقیم جهان همچون سالهای گذشته، خود دارای اهمیت ویژه ای است.

حتما بخوانید :  فهرست ۱۰۰ شرکت برتر و تاثیرگزار فروش مستقیم ۲۰۱۵ جهان

( ضمنا به زودی تحلیل و معرفی بهتری از ۱۰ شرکت برتر فروش مستقیم جهان به تفکیک ارائه خواهیم کرد. )

بخش دیگری که در بالا نیز به آن اشاره کردیم حضور شرکتهایی با طول عمر مابین ۷ تا ۱۵ سال در لیست ۲۰ شرکت برتر است. مطمئنا حضور چنین شرکتهایی در رتبه های بالای این فهرست نشان قدرت بهره وری و استفاده از الگوهای درست و تجارب چندین ساله شرکتهای بزرگ است.

بخش دیگری که در این فهرست دیده می شود صعود و فرود یک یا چندین رتبه ای برخی شرکتهاست. برخی از شرکتها گاها تا نزدیک به ۵۰ پله رشد داشته و برخی ها تا نزدیک به ۶۰ رتبه سقوط کرده اند. این جا به جایی ها می تواند زنگ خطری باشد برای آندسته از شرکتهای ایرانی است که تصور می کنند جایگاه خوبی و شاید بالایی در میان دیگر شرکتهای داخلی این تجارت دارند.( نیاز به تشریح و توضیح بیشتر ندارد، خود می دانند داستان چیست ). جسارتا فعلا نیازی به مقایسه آمار و ارقام فروش شرکتهای داخلی و با فهرست زیر، نیست. اما می دانیم که اندکی صبر …

آنچه مشخص است شرکت اموی ( Amway ) با سهم فروش ۸٫۶ میلیارد دلار همچون سال گذشته در رتبه اول و شرکت زورویتا ( ZURVITA ) با سهم فروش ۹۴ میلیون دلار در رتبه ۱۰۰ ام این فهرست قرار دارد. بیشتری کاهش رتبه برای شرکت تاینز ( Tiens ) یا همان تینشی با ۶۱ پله سقوط و بیشترین افزایش رتبه برای شرکت لانگریچ ( Longrich ) با ۵۴ پله صعود می باشد.

البته بخش های دیگری هم برای تحلیل جزئی تر این فهرست می ماند که به امید خدا در پست های بعدی به آنها نیز اشاراتی خواهیم داشت.

حتما بخوانید :  رتبه بندی شرکت های فروش مستقیم در جولای ۲۰۱۶

امروزه شرکتهای فروش مستقیم و بازاریابی شبکه ای برتر جهان دارای الگوها و آیتم های شاید ساده اما بسیار پراهمیتی هستند که دلیل حضور پایدارتر آنها در این فهرست و همچنی ارتقاء رتبه سالیانه آنها می باشد. یکی از این ویژگیهای حائز اهمیت، میزان اهمیت مشتری و مشتری مداری در محوریت فرآیند کاری و اجرایی این شرکتهاست.نقطه ثقلی که بقیه ماجرای بازاریابی شبکه ای و فروش مستقیم آن شرکت را تعیین می نماید.

رویکرد شرکت، استراتژی و ت گذاری های اصلی، انتخاب، تولید و عرضه انواع محصولات وخدمات ، ارسال محصولات و کلیه خدمات پس از عرضه و فروش؛ همه و همه بر پایه نیاز و خواستگاه مشتری های بالقوه می چرخد. مشتری که شاید بتواند با به اشتراک گذاشتن تجربه لذت خود از استفاده از یک محصول یا دریافت یک خدمت با دیگران بهترین حامی و مبلغ شرکت مذکور باشد. ماهیت اصلی و واقعی تبلیغات سینه به سینه و استفاده از شیوه ای درست، سنتی و کم هزینه در بستر تکنلوژی و تبادل اطلاعات در عصر ارتباطات.

البته نباید فراموش کرد که این روزها خبرهای خوبی از تغییر استراتژی تولید و عرضه محصولات در شرکتهای بازاریابی شبکه ای کشور می شنویم که این اخبار امید روزهای بهتری نسبت به تگذاری های قبل را دارد اما امیدواریم که این الگوها و اطلاعات منتشر شده، بتواند راهگشای تنظیم و فراهم آوردن زیرساخت های بهتری برای آینده کسب و کار نتورک مارکتینگ در کشورمان باشد.

حتما بخوانید :  فهرست ۱۰۰ شرکت برتر و تاثیرگزار فروش مستقیم ۲۰۱۷ جهان

بی شک آرزوی نه فقط خانواده مجله بازاریابی شبکه ای nmls.ir بلکه همه کسانی که قلبشان برای سربلندی و سرافرازی کشورش می تپد این است که روزی نام شرکتهای بزرگ بازاریابی شبکه ای ایران در چنین فهرستی قرار گیرد و ما نیز همچون همیشه آماده کمک و ارائه خدمات تخصصی برای تحقق این مهم، به همه مدیران و راهبران ارشد شرکتهای بازاریابی شبکه ای ایران هستیم.

فهرست زیر آمار بهترین شرکتهای فروش مستقیم جهان در سال ۲۰۱۸ می باشد که با توجه به میزان فروش این شرکتها در سال ۲۰۱۷ توسط انجمن فروش مستقیم جهان و مجله فروش مستقیم جهان منتشر شده است :

100 شرکت برتر فروش مستقیم

رتبه نام کشور امتیاز
۱ Jeunesse United States ۴۲۰۵
۲ WorldVentures United States ۴۱۰۷
۳ Le-Vel United States ۳۹۵۶
۴ Alliance In Motion Philippines ۳۹۵۴
۵ Isagenix United States ۳۹۴۴
۶ Younique United States ۳۹۳۹
۷ Young Living United States ۳۹۲۶
۸ QNet Malaysia ۳۸۹۱
۹ World Global Network United States ۳۸۸۱
۱۰ Mannatech United States ۳۸۴۸
۱۱ Total Life Changes United States ۳۸۴۲
۱۲ OneCoin Bulgaria ۳۸۴۲
۱۳ Talk Fusion United States ۳۸۴۱
۱۴ Scentsy United States ۳۸۲۱
۱۵ Thirty One Gifts United States ۳۸۱۹
۱۶ It Works! Global United States ۳۸۱۳
۱۷ DoTerra United States ۳۸۰۹
۱۸ Ambit Energy United States ۳۷۷۸
۱۹ Nerium Int. United States ۳۷۵۷
۲۰ Avon United States ۳۷۳۴
۲۱ LifeVantage United States ۳۷۲۹
۲۲ Mary Kay United States ۳۷۱۲
۲۳ Arbonne International United States ۳۷۰۵
۲۴ Rodan and Fields United States ۳۷۰۳
۲۵ Hinode CosmŽticos Brazil ۳۶۹۷
۲۶ Advocare United States ۳۶۹۲
۲۷ Pampered Chef United States ۳۶۹۱
۲۸ Amway United States ۳۶۸۵
۲۹ Mega Holdings Hong Kong SAR China ۳۶۷۹
۳۰ Oriflame Sweden ۳۶۷۵
۳۱ Herbalife United States ۳۶۷۴
۳۲ Zija International United States ۳۶۶۶
۳۳ Fitteam Global United States ۳۶۶۵
۳۴ Nu Skin United States ۳۶۶۴
۳۵ Tupperware United States ۳۶۵۸
۳۶ Origami Owl United States ۳۶۵۸
۳۷ Stella & Dot United States ۳۶۵۸
۳۸ Thermomix (Vorwerk) Germany ۳۶۴۵
۳۹ LuLaRoe United States ۳۶۳۹
۴۰ Chloe and Isabel United States ۳۶۳۰
۴۱ USANA United States ۳۶۲۵
۴۲ Perfectly Posh United States ۳۶۱۵
۴۳ Stampin’ Up! United States ۳۶۰۹
۴۴ ۴Life United States ۳۶۰۷
۴۵ ARIIX United States ۳۵۹۲
۴۶ Melaleuca United States ۳۵۸۸
۴۷ BeautyCounter United States ۳۵۸۶
۴۸ PartyLite United States ۳۵۸۱
۴۹ Tyra Banks Cosmetics United States ۳۵۷۲
۵۰ Organo Gold Canada ۳۵۶۴
۵۱ Kobold (Vorwerk) Germany ۳۵۶۳
۵۲ Cabi Online United States ۳۵۶۲
۵۳ Tastefully Simple United States ۳۵۵۷
۵۴ Keller Williams Realty United States ۳۵۵۶
۵۵ Omnilife Mexico ۳۵۵۴
۵۶ Unicity Int. United States ۳۵۵۳
۵۷ ForeverGreen – FgXpress United States ۳۵۴۴
۵۸ Silpada Designs United States ۳۵۴۱
۵۹ ACN United States ۳۵۴۰
۶۰ Nature’s Sunshine Products United States ۳۵۳۸
۶۱ Premier Designs United States ۳۵۳۵
۶۲ Vestige Marketing India ۳۵۳۳
۶۳ Zrii United States ۳۵۳۰
۶۴ Javita United States ۳۵۱۷
۶۵ Global Wealth Trade Canada ۳۵۱۵
۶۶ Empower Network United States ۳۵۰۷
۶۷ Jewelry in Candles United States ۳۵۰۰
۶۸ Betterway (Mistine) Thailand ۳۴۹۸
۶۹ Primerica Financial Services United States ۳۴۹۳
۷۰ UP! ESSæNCIA Brazil ۳۴۸۲
۷۱ Zurvita United States ۳۴۸۱
۷۲ Boulevard Monde Brazil ۳۴۷۸
۷۳ Paparazzi Accessories United States ۳۴۷۵
۷۴ Longaberger (JRJR Networks) United States ۳۴۷۳
۷۵ Close To My Heart United States ۳۴۶۹
۷۶ Youngevity United States ۳۴۶۸
۷۷ Princess House United States ۳۴۶۱
۷۸ Pruvit Ventures United States ۳۴۵۵
۷۹ Bofrost Germany ۳۴۵۳
۸۰ Juice Plus+ United States ۳۴۵۱
۸۱ ۵Linx United States ۳۴۴۶
۸۲ Pink Zebra United States ۳۴۴۳
۸۳ Norwex Norway ۳۴۳۷
۸۴ Royale Business Club Philippines ۳۴۳۶
۸۵ LR Health and Beauty Germany ۳۴۳۴
۸۶ Cutco United States ۳۴۳۰
۸۷ ModiCare India ۳۴۲۲
۸۸ Eminence Organic Skin Care United States ۳۴۲۱
۸۹ PM International Germany ۳۴۱۳
۹۰ Team National United States ۳۴۱۱
۹۱ Wildtree United States ۳۴۰۹
۹۲ Pola Japan ۳۴۰۸
۹۳ Magnabilities United States ۳۳۹۵
۹۴ Send Out Cards United States ۳۳۹۱
۹۵ Market America United States ۳۳۸۶
۹۶ Life Leadership United States ۳۳۸۵
۹۷ ۱ Fashion Global Spain ۳۳۸۰
۹۸ Dubli Network – Ominto United States ۳۳۸۰
۹۹ Modere United States ۳۳۷۸
۱۰۰ Usborne Books United States ۳۳۷۰
۱۰۱ Touchstone Crystal United States ۳۳۶۱
۱۰۲ Stream Energy United States ۳۳۶۱
۱۰۳ Life Plus United States ۳۳۵۲
۱۰۴ XanGo United States ۳۳۴۹
۱۰۵ BeautiControl (Tupperware) United States ۳۳۴۴
۱۰۶ Trevo United States ۳۳۴۴
۱۰۷ Four Corners United States ۳۳۴۳
۱۰۸ LEO United Kingdom ۳۳۴۱
۱۰۹ JR Watkins United States ۳۳۳۲
۱۱۰ Paycation United States ۳۳۳۲
۱۱۱ Sarso biznet India ۳۳۲۹
۱۱۲ Captain Tortue Group France ۳۳۲۶
۱۱۳ Yoli United States ۳۳۲۴
۱۱۴ Traveling Vineyard United States ۳۳۲۳
۱۱۵ SeneGence United States ۳۳۱۸
۱۱۶ Initials United States ۳۳۱۵
۱۱۷ Dox Egypt ۳۳۱۱
۱۱۸ Synergy Int. (Nature’s Sunshine) United States ۳۳۱۰
۱۱۹ Thrive Life United States ۳۳۰۵
۱۲۰ Xyngular United States ۳۳۰۴
۱۲۱ Rain International United States ۳۲۹۵
۱۲۲ Gold Canyon United States ۳۲۹۳
۱۲۳ Prowin international Germany ۳۲۹۰
۱۲۴ Morinda United States ۳۲۸۱
۱۲۵ Cambridge Diet United Kingdom ۳۲۸۱
۱۲۶ PhytoScience Malaysia ۳۲۷۱
۱۲۷ Sabika United States ۳۲۶۹
۱۲۸ SimplyFun United States ۳۲۶۴
۱۲۹ Barefoot Books United States ۳۲۶۳
۱۳۰ Swissgolden Corporation United Kingdom ۳۲۶۲
۱۳۱ Global Domains International United States ۳۲۶۱
۱۳۲ L Bri Pure Natural United States ۳۲۵۸
۱۳۳ Lyoness Austria ۳۲۵۶
۱۳۴ Steeped Tea Canada ۳۲۵۳
۱۳۵ LifeWave United States ۳۲۴۱
۱۳۶ Celebrating Home United States ۳۲۳۸
۱۳۷ NYR Organic United States ۳۲۳۸
۱۳۸ Karatbars Germany ۳۲۳۶
۱۳۹ Max International United States ۳۲۳۴
۱۴۰ IDlife United States ۳۲۳۱
۱۴۱ Seacret Direct United States ۳۲۳۱
۱۴۲ Viridian Energy United States ۳۲۲۸
۱۴۳ The Rustic Shop United States ۳۲۲۸
۱۴۴ Agel (JRJR Networks) United States ۳۲۲۷
۱۴۵ Wealth Generators United States ۳۲۲۵
۱۴۶ Jafra Cosmetics (Vorwerk) United States ۳۲۲۴
۱۴۷ Sami Direct India ۳۲۲۴
۱۴۸ Dove Chocolate United States ۳۲۲۱
۱۴۹ The Limu Company United States ۳۲۱۶
۱۵۰ GNLD International United States ۳۲۱۳
۱۵۱ Polishop Brazil ۳۲۱۲
۱۵۲ Saladmaster (Regal Ware) United States ۳۲۱۰
۱۵۳ Vivint Solar United States ۳۲۰۹
۱۵۴ Vemma United States ۳۲۰۹
۱۵۵ Plunder Design United States ۳۲۰۸
۱۵۶ Rena Ware International United States ۳۲۰۸
۱۵۷ Style Dots LLC United States ۳۲۰۶
۱۵۸ Monat Global United States ۳۲۰۵
۱۵۹ Sisel International United States ۳۲۰۳
۱۶۰ TruVision Health United States ۳۲۰۱
۱۶۱ Ruby Ribbon United States ۳۱۹۸
۱۶۲ Damsel in Defense United States ۳۱۹۲
۱۶۳ Reliv International United States ۳۱۹۲
۱۶۴ Genesis Pure United States ۳۱۸۸
۱۶۵ Stemtech United States ۳۱۸۲
۱۶۶ Sanki Global United States ۳۱۷۹
۱۶۷ ByXpress Gibraltar ۳۱۷۴
۱۶۸ Evolv Health United States ۳۱۶۵
۱۶۹ LimeLight by Alcone United States ۳۱۵۲
۱۷۰ Immunotec Research Canada ۳۱۵۲
۱۷۱ Life Matters United States ۳۱۴۵
۱۷۲ Color by Amber Canada ۳۱۴۰
۱۷۳ Jamberry Nails United States ۳۱۳۷
۱۷۴ Plexus Worldwide United States ۳۱۳۴
۱۷۵ Energetix Germany ۳۱۳۴
۱۷۶ Nikken United States ۳۱۳۳
۱۷۷ Teoma Peru ۳۱۳۳
۱۷۸ Victoria Benelux Belgium ۳۱۱۴
۱۷۹ Fifth Avenue Collection United States ۳۱۱۳
۱۸۰ PayDiamond Marketing & Sales Limited Hong Kong SAR China ۳۱۱۲
۱۸۱ Silver Icing Canada ۳۱۱۱
۱۸۲ J. Hilburn United States ۳۱۱۰
۱۸۳
Rank Company Revenue
۱ Amway $۸٫۶۰B
۲ Avon Products Inc. $۵٫۷۰B
۳ Herbalife $۴٫۴۰B
۴ Vorwerk $۴٫۱۹B
۵ Infinitus $۳٫۹۲B
۶ Mary Kay $۳٫۲۵B
۷ Natura $۳٫۰۹B
۸ Perfect $۲٫۹۶B
۹ Nu Skin $۲٫۲۸B
۱۰ Tupperware $۲٫۲۶B
۱۱ Coway $۲٫۰۵B
۱۲ JoyMain $۱٫۵۸B
۱۳ Oriflame Cosmetics $۱٫۵۳۷B
۱۴ SUN HOPE $۱٫۵۳۶B
۱۵ Young Living $۱٫۵۲B
۱۶ Rodan + Fields $۱٫۵۰B
۱۷ New Era $۱٫۳۳B
۱۸ Jeunesse $۱٫۳۰B
۱۹ Pola $۱٫۲۲B
۲۰ Ambit Energy $۱٫۱۵B
۲۱ Belcorp $۱٫۱۴B
۲۲ DXN Marketing Sdn Bhd $۱٫۱۰B
۲۳ USANA Health Sciences $۱٫۰۵B
۲۴ Longrich $۱٫۰۰B
۲۵ Telecom Plus $۹۷۹M
۲۶ Yanbal International $۹۷۱M
۲۷ Isagenix $۹۵۸M
۲۸ Market America $۸۲۰M
۲۹ Quanjian $۷۸۶M
۳۰ Yandi $۷۴۰M
۳۱ Stream $۷۳۷M
۳۲ Juice Plus $۷۳۰M
۳۳ Team National $۷۱۹M
۳۴ Yofoto $۶۹۶M
۳۵ Amore Pacific $۶۸۱M
۳۶ PM International $۶۳۲M
۳۷ Hualin $۵۷۷M
۳۸ Faberlic $۵۶۳M
۳۹ Plexus $۵۶۲M
۴۰ Arbonne International $۵۵۳M
۴۱ Miki $۵۳۵M
۴۲ Golden Days $۵۱۸M
۴۳ AdvoCare $۴۷۲M
۴۴ Scentsy $۴۶۸M
۴۵ Rolmex $۴۵۹M
۴۶ LegalShield $۴۵۷M
۴۷ Pro-Health $۴۰۰M
۴۸ For Days $۳۸۳M
۴۹ Nature’s Sunshine $۳۴۲M
۵۰ Resgreen $۳۲۶M
۵۱ ۴Life Research $۳۱۶M
۵۲ Monat Global $۳۱۴M
۵۳ Apollo $۲۹۶M
۵۴ LG Household & Healthcare $۲۹۲M
۵۵ Family Heritage Life $۲۸۴M
۵۶ OPTAVIA / Medifast, Inc. $۲۵۷M
۵۷ Hy Cite Enterprises, LLC $۲۵۳M
۵۸ Alphay $۲۵۲M
۵۹ Noevir $۲۵۰M
۶۰ CUTCO/Vector Marketing $۲۴۵M
۶۱ Best World Int’l Ltd $۲۳۷M
۶۲ Alpha $۲۲۲M
۶۲ AnRan $۲۲۲M
۶۴ Menard $۲۲۱M
۶۵ Southwestern Advantage $۲۱۹M
۶۶ Pure Romance $۲۱۸M
۶۷ Prüvit $۲۱۴M
۶۸ Norland $۲۰۷M
۶۹ KK Assuran $۲۰۵M
۷۰ Green Leaf $۲۰۱M
۷۱ New Image Group $۲۰۰٫۸۱۵M
۷۲ SEACRET $۲۰۰٫۰۰۷M
۷۳ LifeVantage $۲۰۰٫۰۰۰M
۷۴ NHT Global $۱۹۸M
۷۵ Merro $۱۹۲M
۷۶ Giffarine Skyline Unity Co. $۱۷۹٫۰M
۷۷ Princess House $۱۷۸٫۹M
۷۸ ARIIX $۱۷۸٫۰M
۷۹ Cosway $۱۷۷٫۹M
۸۰ Kangli $۱۷۷٫۶M
۸۱ Mannatech $۱۷۶٫۷M
۸۲ BearCere’Ju $۱۶۹M
۸۳ World Global Network $۱۶۵M
۸۴ Charle $۱۶۱M
۸۵ Vida Divina $۱۵۳M
۸۶ Marketing Personal $۱۴۷M
۸۷ Diana $۱۴۴٫۵M
۸۸ Ideality $۱۴۳٫۶M
۸۹ Youngevity $۱۴۲M
۹۰ Fuxion Biotech $۱۴۱M
۹۱ Naris $۱۳۸M
۹۲ Vestige Marketing $۱۲۷M
۹۳ Jimon $۱۱۸M
۹۳ Tiens $۱۱۸M
۹۵ Naturally Plus $۱۱۱M
۹۶ Usborn Books & More $۱۰۷M
۹۷ Kasly Ju $۱۰۴M
۹۸ Immunotec Research Ltd $۱۰۲M
۹۹ Xyngular $۱۰۰M
۱۰۰ ZURVITA $۹۴M

چه چیزی بهتر از این که رییس خودتان باشید، ساعت کارتان را خودتان تنظیم کنید، حقوق و دستمزد یا درآمدتان را تعیین کنید، دفتر کارتان را جایی که می خواهید انتخاب کنید؟

این ایده ای رویایی، برای صدها هزار نفر از افراد مستقل در فروش مستقیم در سراسر جهان است. اما به دست آوردن آن آسان نیست. لازم به ذکر است که ساختن و رشد در هر کسب و کاری، به ویژه فروش مستقیم ، از ضروریات است!

پاسخ این مساله را از وین ناجنت بنیانگذار و افسر ارشد با ۱ میلیارد دلار فروش مستقیم  از اعضای باشگاه مسافرتی و اوقات فراغت بخواهید. او بیش از دو دهه است که در فروش مستقیم  آغاز به کار کرده.

در آن زمان، این صنعت با چالش های زیادی مواجه بود که به طور عمده اقلیت شرکت های استخدام نمایندگان، هزینه های پیش بینی نشده آنها را بالا می برد و آنها را قانع کرد تا جحم زیادی از موجودی های غیر قابل برگشت را با مبلغ کمی یا بدون ارزش واقعی خریداری کنند.

اگرچه امروزه بسیاری از شرکت های معتبر وجود دارند، که با اشاره به فروش مستقیم ، بازاریابی چند سطحی یا بازاریابی شبکه ای می تواند خاطرات طرح های هرمی و رویاهای متزل را که پیش از این هم در سرتاسر با عناوین مختلف منتشر شده اند،یادآور شود.

ناجنت معتقد است شما نمی توانید تمام شرکتهای بازاریابی شبکه ای را با یک شوک یا ضربه گسترده ترسیم کنید.( به یک چشم نگاه کنید) او در سال ۲۰۰۵ شرکت خود را برای کمک به مردم با فان و سرگرمی، آزادی و تحقق یافتن از طریق سفر با همراهی خانواده و دوستان پیدا کرد.

موفقیت شرکت بر اساس اصل تعادل کار و زندگی است، یکی از فلسفه ناجنت این است که زندگی از طریق یک شبکه رو به رشد از نمایندگان، گسترش می یابد. به گفته وی : زندگی ات را بساز … با کارت زندگی کن!

حتما بخوانید :  لشکرکشی نتورکرها و تعلیق موقت شرکت آویژه سگال

ناجنت می گوید: من در هیئت موسسه غیر انتفاعی که برنامه های پایدار برای کودکان مورد نیاز در سراسر جهان را پشتیبانی می کند، اهداف ایجاد شده ای دارم،

اگر فردی پول بیشتری در ماه به دست آورد، به آنها یک اتاق تنفس مالی می دهد. اگر آنها آن را با ثبات بیشتری دنبال کنند، که لذت بخش هم هست، ما می توانیم آنها را بیشتر بسازیم. در آن لحظه، آنها احساس فراوانی می کنند. بنابراین اکنون حدس می زنم آنها چه می کنند؟ آنها باز می گردند! بازاریابی شبکه ای این امکان را فراهم می کند.”

بر اساس آخرین آمار فدراسیون جهانی فروش مستقیم، فروش مستقیم  جهانی در سال ۲۰۱۵ به میزان ۷٫۷ درصد افزایش یافت و به ۱۸۳٫۷ میلیارد دلار رسیده است. پتانسیل صنعت به ویژه برای هزاره ای که در حال ورود به نیروی کار است، بسیار جذاب است.

این افراد که بین سالهای ۱۹۷۷ و ۲۰۰۰ متولد شده است پدر و مادرشان، با وجود داشتن اعتماد و اطمینان به کارفرمایان خود، شغل خود را از دست داده اند، و سپس برای پیدا کردن کار بدون در نظر گرفتن تحصیلات و تجربه خود تلاش می کنند. در نتیجه، این هزاره کارآفرینی را به عنوان مسیر جایگزین برای آزادی مالی در نظر می گیرند.

دستیابی به موفقیت در فروش مستقیم و بازاریابی شبکه ای

در مدل ارتباط مستقیم با مصرف کننده برای مدت بیش از نیم قرن با موفقیت به فروش کالاها و خدمات در لوازم آرایشی و بهداشتی، لوازم خانگی، تغذیه، مسافرت و صنایع فن آوری دست یافته است. به رغم رشد و طول عمر، دلایل متعددی وجود دارد که به کار فروش مستقیم  توجه شود، از جمله:

آزادی کارآفرینی: شما می توانید رئیس خودتان باشید – با تقریبا هیچ هزینه اضافی. توصیه می شود که در ابتدا کار روزانه خود را حفظ کرده و بخشی از وقت خود را به کار ببندید. اگر شما بتوانید اصولی و صحیح، تجارتتان را بسازید، در نهایت می توانید تمام وقت به آن بپردازید.

پتانسیل درآمد نامحدود: بر خلاف دنیای شرکتی، جایی که افزایش رتبه شما ممکن است بر روی هر چیزی از استعداد و اقتدار شما تا خلق و خوی شما متمرکز باشد، فروش مستقیم به شما امکان می دهد ارزش خود را تعیین کنید. اینجا کسر حقوق و دستمزد نیست یک هدف مالی تعیین کنید، سپس در آن مسیر پیش بروید!

حتما بخوانید :  هوش هیجانی قدرتمندترین وسیله برای دستیابی به موفقیت

توسعه شخصی: شرکت های فروش مستقیم  همراه و یاور خوبی برای شما جهت تبدیل شدن به بهترین خودتان هستند. این تضمین می کند که شما را تبدیل به یک کارآفرین موثرترجهت حفظ رشد شرکت می نماید. از کتابها و ویدیوها تا کنفرانسها و سمینار ها مربیگری به صورت یکجا، شما باید ابزارهایی را که لازم دارید تا به پتانسیل کامل خود برسید را، داشته باشید.

آموزش مداوم: شما رئیس خودتون باشید بدون اینکه خودتان رییس باشید. مثل آموزش مربیگری شخصی، آموزش حرفه ای همیشه در دسترس است. بیشتر از یک درخواست آموزش و پرورش و منتظر رئیس خود برای تایید آن بر اساس بودجه نیستید. همه چیزهایی که شما باید بدانید تا در کسب و کارتان موفق شوید، به دست شما می رسد. پشتیبانی در حال انجام از طریق ابزار فروش، محصول و بازاریابی مانند وب سایت ها، دفاتر پست، اسناد چاپی و غیره در دسترس است.

وفاداری و رفاقت: چیزی به عنوان برقراری ارتباط با افرادی که دید شما را به اشتراک میگذارند وجود ندارد. همانطور که می گوید، آهن آهن را تمیز می کند”. با پیوستن به یک سازمان فروش مستقیم ، شما با افرادی نظیر خود که می توانند با مبارزه و تلاش خود از موفقیت شما حمایت کنند، همسو می شوید.

ناجنت می گوید: اگر شما به ۱۰۰ درصد برسید و ۱۰۰ درصد آن را بپردازید، این صنعت توانایی حمایت از تمام جنبه های رفاه شما را دارد – مالی، جسمی، احساسی، معنوی و فکری .


ویلیام شکسپیر را بزرگترین نمایشنامه نویس در زبان انگلیسی دانسته اند. به همان درجه که سعدی حافظ و فردوسی مظهر تفکر و زبان و ادبیات ایرانیان هستند و گفته های آنان زبانزد خاص و عام است شکسپیر هم در تمدن انگلستان مقامی بسیار ارجمند دارد که شواهد آن در تشکیل انجمن های مخصوص برای قرائت نمایشنامه های او دسته های سیار یا ثابت هنر پیشگان حرفه ای یا تفننی به نام گروه شکسپیر » و همچنین تصاویر و مجسمه های متعدد از او و بازیگران نمایشنامه های او نامگذاری خیابانها خانه ها و حتی میکده ها به نام او کاملا مشهود و محقق است . حتی جملات و گفته های او به صورت کلمات قصار و ضرب المثل در گفتگوهای روزمره به گوش میرسد بدون این که گوینده یا شنونده از منبع حقیقی آن آگاه باشد.

در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهکدهای نزدیک شهر استرتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی میکرد. یکی از پسران او به نام جان » در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و ماری آردن » دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را ویلیام » گذاشت . این کودک به تدریج پسری فعال شوخ و شیطان شد به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت کسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود برگزیند. برخی میگویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت که معاصرین او نقل کرده اند در موقع کشتن گوساله خطابه میسرود و شعر میگفت .

در سال 1582 موقعی که هجده ساله بود دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام آن هثوی » از دهکده مجاور شد و با یکدیگر عروسی کردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند. از آن زمان زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز شد و به قدری تحت تاثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند و بعدا بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.

پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسب های مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد. بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت کارهایش را پیگیری کرد که حسادت هم قطاران را برانگیخت .

در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفهای محترم و محبوب تلقی نمیشد و طبقه متوسط که تحت تاثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند آن را مخالف شئون خویش میدانستند. تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند که به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان میدادند.

در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام تقلای بی فایده عشق » در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتبا تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد.

الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویهای نسبت به شکسپیر نشد. جیمز اول به شکسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا کرد. نمایشنامه های او در تماشاخانه گلوب » که در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت بازی میشد. بهترین نمایشنامه های شکسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد. هرشب شمار زیادی از ن و مردان آن روزگار به این تماشاخانه میآمدند تا شاهد اجرای آثار شکسپیر توسط گروه پر آوازه لرد چیمبرلین » باشند. اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود که تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد. در تمام این سالها خود شکسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر ـ چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگرـ کار میکرد. این گروه علاوه بر آثار شکسپیر نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار کریستوفر مارلو » گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام جن جانسن » را نیز به اجرا در میآورند اما احتمالا آثار ویلیام شکسپیر » بود که بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه میکشید.

این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود که مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریبا در وسط به صورت سکویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی میگشت که از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده میشد.

شکسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالکیت تماشاخانه سهیم شد . این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه هانری هشتم » سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد که آن زمان دیگر شکسپیر حضور نداشت چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شکسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از کار کشید و به استرتفرد بازگشت تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد. چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامههایی که در این دوره از زندگیش نوشته زمستان » و توفان » هستند که اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند . در آوریل سال 1616 شکسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در کلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا میگردد.

با توجه به تعداد نمایشنامه هایی که هر ساله از شکسپیر به صحنه می آمد می توان این طور نتیجه گرفت که او آنها را بسیار سریع می نوشته است . مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه ن سر خوش وینزر » (که در سال 1601 اجرا شد) کرده است . البته این بسیار هیجان آور است که شکسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی میبینیم در ذهن مجسم میکنیم که تنها با تخیلات و الهامات خود در یک اتاق زیر شیروانی کوچک نشسته است و با شتاب چیز مینویسد اما واقعیت غیر از این بود. آن طور که گفته میشود شکسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق کوچکی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شکل فشردهای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی با شتاب به روی کاغذ می آورده . بعد آن را کمی می پرورانده و در پایان زمانی که بازیگرها خود را با نقشه ای نمایشی انطباق میدادند شکل نهایی آن را تنظیم میکرده است . طرحهای شکسپیر اغلب چیز تازهای نیستند. در حقیقت او این قصه را از خود خلق نمی کرده بلکه آنها را از منابع مختلفی مثل تاریخ افسانه های قدیمی و غیره بر میگرفته است . یکی از منابع آثار شکسپیر کتابی بوده به نام شرح وقایع انگلستان اسکاتلند و ایرلند » اثر هالینشد » شکسپیر قصه های بسیاری از نمایشنامه خود را از جمله : هانری پنجم » ریچارد سوم » و لیر شاه » را از همین کتاب گرفت .

ازدیگر آثاری که از نمایشنامه های شکسپیر به جا مانده است میتوان به : هملت ، شب دوازدهم ، اتلو ، هانری چهارم ، هانری پنجم ،هانری ششم ، تاجر ونیزی ، ریچارد دوم ، آنطور که تو بخواهی ، رمئو و ژولیت ، مکبث ، توفان تلاش بی ثمر عشق . اشاره کرد.


آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد. اما شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است، زیرا یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه‌ کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره‌برداری می‌کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید ی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش می‌کرد و صدر اعظم آن بیسمارک» و ژنرال مولتکه» و امپراتور پیر یعنی ویلهم اول» را گرامی می‌داشت.

 

مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می‌گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاص هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود. آلبرت کوچولو به هیچ مفهوم کودک اعجوبه‌ای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت، بطوری که پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیر عادی باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن کرد، ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که مابین کودکان انجام می‌گرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی مابین می‌شود را دوست نداشت.

 

آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم کاتولیک تحصیل کرد و از آن لذّت فراوان می‌برد وحتّی در مواردی از دروس که به شرعیات و قوانین مذهبی کاتولیک بستگی داشت چنان قوی شد که می‌توانست در هر مورد که همشاگردانش قادر نبودند به سؤالهای معلّم جواب دهند او به آنها کمک می‌کرد.

 

انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه لوئیت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی می‌شدند، راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که می‌بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجه‌ای واقعی محسوب می‌شد.

ذوق هنری

ذوق هنری انیشتین چنان بود که او وقتی پنج ساله بود، روزی پدرش قطب نمای جیبی را به وی نشان داد، خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کوک تأثیر عمیقی گذاشت. با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت، کودک چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد که اجسام را جذب کند. وقتی که انیشتین پانزده ساله بود حادثه‌ای اتفاق افتاد که جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت.

 

هرمان پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند که کارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای کسب و کار خود ترتیب دهند. از آنجا که وی خوش بین و علاقمند به کسب لذّتهایی بود، تصمیم گرفت که به کشوری مهاجرت کند که زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب کرد و در شهر میلان مؤسسه مشابهی را ایجاد کرد. هنگامیکه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت که قصد دارد تابعیت کشور آلمان را ترک گوید. آقای هرمان به وی تذکر داد که این کار زشت و نابهنجار است.

دوران دانشجویی

در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مرکزی به استثنای آلمان ، مدرسه دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شرکت کرد، ولی بخاطر اینکه در علوم طبیعی اطلاّعات وسیعی نداشت درامتحان پذیرفته نشد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست کرد که دیپلم متوسطه‌ای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در یک مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر کوچک آرائو»که با روش جدیدی اداره می‌شد معرفی کرد.

 

بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با اینکه درسهایفیزیک دارالفنون آمیخته با هیچگونه عمق فکری نبود، باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریک کرد که کتب جستجو کنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او ، آثار استادان کلاسیک فیزیک نظری از قبیل: بولتزمان ،ماکسول و هرتز را با حرص عجیبی مطالعه کرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این کتابها می‌گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه‌ای آشنا شد که چگونه بنیان ریاضی مستحکمی ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد.

 

از آنجا که نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پلی تکنیک بدست آورد، تنها یک راه باقی ماند و آن این بود که چنین شغل و مقامی در مدرسه متوسطه‌ای جستجو کند. اکنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بیست و یک سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از کار خود راضی و حتّی خوشبخت بود که می‌تواند به پرورش جوانان بپردازد، امّا بزودی متوجّه شد معلمّان دیگر نیکی را که او می‌کارد ضایع و فاسد می‌کنند و این شغل را ترک کرد.

 

بعد از این دوران تاریک ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و به شهر برن» انتقال یافت. کمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ همشاگردی قدیم خود در مدرسه پلی تکنیک ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود که اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. کار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می‌نمود وظیفه وی آن بود که اختراعات را که به دفتر مذبور می‌آوردند، مورد آزمایش اوّلیه قرار می‌داد.

 

شاید تمرین در همین کار موجب شده بود که وی با قدرت خارق العاده و بی‌مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درک و استخراج کند. چون انیشتین بخصوص به قوانین کلی فیزیک علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود که با کمک محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج کند.

 

 

کسب کرسی استادی دانشگاه

در اواخر سال 1910 کرسی فیزیک نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشکده بوسیله امپراتور اتریش انجام می‌گرفت که معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می‌گذاشت. تصمیم قطعی برای انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده فیزیکدانی به نام آنتون لامپا» بود و او برای انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت که یکی از آنها تاو یائومان» و دیگری انیشتین» بود. یائومان» آن را نپذیرفت و پس از کش و قوسهای فراوان انیشتین این مقام را پذیرفت.

 

وی صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید وی استاد زبردستی گردد. اوّلین آنها این بود که علاقه فراوان داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بخصوص کسانی که در حول و حوش او می‌زیسته‌اند مفید باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد، بلکه روش تنظیم آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه استفاده کنند از نظر جهان شناسی نیز لذّت می‌برند.

 

هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت سال 1905 که در آن انیشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود، انیشتین با کمک اصل تعادل پدیده‌های جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده‌اند و می‌توانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.

عزیمت از پراگ

در مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس می‌کرد، نه فقط نظریه جدید خود را درباره غیر وی بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه خود را درباره کوانتوم نو را که در شهر برن شروع کرده بود، توسعه داد. با همه این تفاصیل انیشتین به دانشگاه پراگ اطّلاع داد که در خاتمه دوره تابستانی سال 1912 خدمت این دانشگاه را ترک کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر و صدای بسیار در این شهر شد، در سر مقاله بزرگترین رومه آلمانی شهر پراگ نوشته شد: که نبوغ و شهرت فوق العاده انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترک کرد.»

 

انیشتین عازم شهر زوریخ گردید و در پایان سال 1912 با سمت استادی مدرسه پلی تکنیک زوریخ مشغول به کار شد. شهرت انیشتین به تدریج تا آنجا رسیده بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی به عنوان عضو وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط باشد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان کوشش می‌کردند که شهر برلین نه فقط مرکز قدرت ی و اقتصادی باشد، بلکه در عین حال کانون فعالیت هنری و علمی نیز محسوب گردد، به همین جهت از انیشتین دعوت به عمل آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلین ، انیشتین از زوجه خویش هیلوا که از جنبه‌های مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد می‌گذارند.

 

هنگامی که به عضویت آکادمی پادشاهی انتخاب شد، سی و چهار سال سن داشت و نسبت به همکاران خود که از او مسن‌تر بودند بیش از حد جوان می‌نمود. در این حال همه انیشتین را در وهله اوّل مردی مؤدب و دوست داشتنی به نظر می‌آوردند. فعالیت اصلی انیشتین در برلین این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویان رشته فیزیک درباره کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند و آنها را در تهیه برنامه جستجوی علمی راهنمایی کند.

انیشتین و جنگ جهانی اول

هنوز یکسال از اقامت انیشتین در برلین نگذشته بود که ماه اوت 1914 جنگ جهانی شروع شد. در مدّت جنگ جهانی اول ، رومه‌های برلین همه روزه از وقایع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عین حال انیشتین در منزل خود با دختر عمه خویش اا آشنایی پیدا کرد. اا زنی مهربان و خونگرم بود و همچنین او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت، با اینحال انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط معرفت النفسی که در نتیجه آن بر دنیای علم تحصیل گردید مانع از آن نشد که انیشتین با حرارت فوق العاده به توسعه و تکمیل نظریه ثقل خویش بپردازد.

 

وی با پیمودن راه تفکّری که در پراگ و زوریخ پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریه‌ای برای ثقل و جاذبه ی عمومی بنا نهد که مستقل از نظریه‌های گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کامل بود. اهمیت نظریه جدید به زودی مورد تأیید و توجه دانشمندانی واقع گردید که دارای قدرت خلاق علمی بودند. تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود از این پس دیگر انیشتین مردی نبود که فقط مورد توجّه دانشمندان باشد و بس. بزودی وی نیز همچون زمامداران مشهور ممالک ، بازیگران بزرگ سینما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.

مسافرتهای انیشتین

تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین می‌شد موجب گردید که در تمام ممالک جهان و در همه طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم بسوی نظریه‌های او جلب شود. مفاهیمی که برای توده‌های مردم هیچگونه اهمیتی نداشته است و عامه ایشان تقریبا چیزی از آن درک نمی‌کردند، موضوع مباحث ی گردید. انیشتین در این زمان سفرهای خود را آغاز کرد، ابتدا به هلند ، بعد به کشورهای چک و اسلواکی ، اسپانیا ، فرانسه ، روسیه ، اتریش ، انگلیس ، آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر. امّا نکته قابل توجّه این است که وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک شدند با استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند که به احتمال قوی نظیر آن هرگز هنگام ورود یکی از دانشمندان رخ نداده بود.

 

انیشتین به آسیا و به کشورهای چین ، ژاپن و فلسطین سفر کرده است و این خاتمه سفرهای او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلین مستقر گردید. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظریات او را به عنوان بیان افکار قوم یهود و به سود فاشیسم می‌دانستند، به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا می‌رود. بعد از چندی همسرش اا در سال 1936 از دنیا می‌رود و خواهر انیشتین که در فلورانس بود به شهر پرنیستون نزد برادرش آمد.

 

در همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را می‌پذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه مطالعات عالی پرنیستون را ترک کرد. ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار او بوجود نیاورد. وی کماکان در پرنیستون بسر می‌برد و در مؤسسه مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.

آخرین سالهای زندگی انیشتین

این دوران تجسس در نیمه انزوای شهر پرنیستون با اضطراب و اغتشاش آمیخته ‌شده بود. هنوز ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود، لیکن این دوره ده ساله درست مصادف با هنگامی بود که عصر بمب اتمی شروع می‌گردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز می‌کرد. بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی نبود، با وجود اینکه منظور ما در اینجا دادن چشم اندازی مختصر از روابط انیشتین با حوادث بزرگ ی آخرین سالهای زندگی او می‌باشد، باز هم اگر از دو موضوع اساسی یاد نکنیم همین چشم انداز هم ناقص خواهد بود. یکی از آنها نامه مشهور است که وی می‌بایست برای همکاری خود در شوروی سابق بفرستد و دوم شرح وقایعی است که در اوضاع و احوال فیزیکدانان آمریکایی ، خاصه دانشمندان اتمی ، در داخل مملکت خودشان تغییر بسیار ایجاد کرد.

 

اکنون می‌توانیم بصورت شایسته‌تری همه آنچه را که گهگاه موجب تیره شدن پایان زندگی وی می‌شد مشاهده کنیم و سرانجام روز هجدهم آوریل 1955 بزرگترین دانشمند و متفکر قرن بیستم ، پیغمبر صلح و حامی و مدافع محنت دیدگان جهان ، مردی که احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه‌ مردان جهان بوده است، در شهر پرنیستون واقع در ممالک متحده آمریکای شمالی از زندگی و تفکر و مبارزه دست کشید و از دار دنیا رفت و در گذشت.


چار داروین در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ در خانواده پزشکی ثروتمند اهل شروزبری در ناحیه شراپشایر در انگلستان دیده به جهان گشود. او پنجمین از شش فرزند خانواده بود. پدرش رابرت داروین و مادرش سوزانا وِجوُود هر دو از خانواده‌های اصیاده انگلیسی مسیحی یونیتارین بودند.

 

وقتی داروین هشت سال داشت مادرش درگذشت. یک سال بعد او را برای تحصیل به مدرسه شبانه‌روزی در شهر مجاور فرستادند. در ۱۸۲۵ پس از صرف یک سال کارآموزی در کنار پدرش برای تحصیل پزشکی به دانشگاه ادینبرو رفت. اما خشونت عملیات جراحی باعث شد که از پزشکی بیزار شود و در عوض نزد یک برده سیاهپوست آزاد شده به نام جان ادمونستن به آموختن تاکسیدرمی مشغول شود. داروین شیفته داستان‌هایی بود که ادمونستن از جنگل‌های بارانی آمریکای جنوبی برایش تعریف می‌کرد.

 

یک سال بعد داروین یکی از اعضای فعال انجمن دانشجویی طبیعی‌دانان و شاگردی مستعد در مکتب رابرت ادموند گرانت، یکی از پیشگامان نظریه فرگشت بود. وی همچنین در کلاس‌های تاریخ طبیعی رابرت جیمسون در زمینه جغرافیای چینه‌شناختی شرکت می‌کرد و طریقه طبقه‌بندی گیاهان را در موزه بزرگ دانشگاه ادینبورگ می‌آموخت.

 

در سال ۱۸۲۷ پدر ناخشنود از این که پسر جوانش به پزشکی علاقه‌ای نشان نمی‌دهد، نام او را در کالج کریست دانشگاه کیمبریج نوشت تا در کسوت ت در آید. این تصمیم عاقلانه‌ای برای داروین جوان بود چرا که در آن زمان کشیش‌های کلیسای انگلستان درآمد خوبی داشتند و بسیاری از طبیعیدانان خود بودند. با اینحال داروین در کیمبریج ترجیح می‌داد که به جای درس خواندن همراه با پسر عمویش ویلیام داروین فاکس به سوارکاری، تیراندازی و جمع‌آوری سوسک بپردازد و در این کار آنچنان پیشرفت کرد که او را به عنوان سوسک شناس به جناب کشیش جان استیونس هنسلو استاد گیاه‌شناسی معرفی کردند. داروین در کلاس‌های تاریخ طبیعی هنسلو شرکت جست و چیزی نگذشت که محبوب‌ترین شاگرد وی شد. با نزدیک شدن فصل آزمون، داروین بر درس‌هایش متمرکز شد و سرانجام امتحانات نهایی را با کسب نمره خوب در الهیات و نمره‌های متوسط در ادبیات یونانی، ریاضیات و فیزیک با موفقیت پشت سر گذاشت.

 

پس از دانش‌آموختگی، داروین و همکلاسی‌هایش تصمیم گرفتند که برای مطالعه تاریخ طبیعی مناطق گرمسیر به جزایر مادیرا سفرکنند. وی برای کسب آمادگی بیشتر در کلاس‌های جغرافیای جناب کشیش ادام سجویک نامنویسی کرد؛ اما هنگامی که به اتفاق او برای نقشه‌برداری از لایه‌های صخره‌ای و در آن ناحیه به سر می‌برد خبر لغو سفر به او رسید. داروین در راه بازگشت به خانه بود که نامه دیگری دریافت کرد؛ نیروی دریایی به دنبال یک طبیعیدان می‌گشت که ناخدا رابرت فیتزروی را در یک سفر اکتشافی به آمریکای جنوبی همراهی کند و هنسلو داروین را پیشنهاد کرده بود. این سفر فرصتی گرانبها بود برای داروین تا علائقش را به عنوان طبیعیدان دنبال کند.

 

پدر ابتدا این سفر را بیهوده می‌دانست و با آن مخالف بود ولی با اصرار برادر زنش جوزیا وجوود بالاخره با تصمیم پسرش موافقت کرد. این سفر نه دو سال که پنج سال به درازا کشید و مقدر بود که دانش بشر را به مسیری نو رهنمون شود.

سفر با بیگل

سفر با کشتی بیگل پنج سال به طول انجامید. داروین بیشتر این مدت را صرف پویش‌های زمین‌شناختی، بررسی سنگواره‌ها و مطالعه بر روی ارگانیسم‌های زنده کرد. او از موجودات زنده آمریکای جنوبی هزاران نمونه گرد آورد که بسیاری از آنها تا آن زمان برای دانشمندان غربی ناشناخته بودند. همه این‌ها به علاوه یادداشت‌های مفصلی که داروین از مشاهدات خود تهیه کرده بود، در نظریه‌پردازی‌های آینده او بسیار به کار آمدند.

 

دستاوردهای علمی پیش از ارائه نظریه فرگشت

در تمام طول سفر، داروین همواره از حمایت‌های استاد سابقش برخوردار بود. هنسلو ترتیب چاپ نوشته‌های داروین را می‌داد و سنگواره‌های جمع‌آوری شده را در اختیار طبیعیدانان معتبر می‌گذاشت؛ بطوریکه وقتی در دوم اکتبر ۱۸۳۶ بیگل به بریتانیا بازگشت، داروین در جمع دانشمندان شهرتی پیدا کرده بود. او پس از دیداری از خانه و ملاقات با پدر به لندن رفت و گروهی از بهترین طبیعیدانان را گرد آورد تا بر روی نمونه‌های گیاهی، جانوری و زمین‌شناختی جمع‌آوری شده مطالعه کنند. هنسلو داروین را به ریچارد اوون زیست‌شناس معروف معرفی کرد. وقتی اوون در کالج پادشاهی جراحان[۱] بر روی مجموعه سنگواره‌های داروین کار کرد با کمال شگفتی متوجه شد که آن متعلق به گونه‌هایی از جوندگان غول‌پیکر و تنبل‌هاست که نسلشان منقرض شده‌است. این کشف بیش ازپیش بر اعتبار داروین افزود.

 

در ۱۷ فوریه ۱۸۳۷ لایل سخنرانی خود در مقام رئیس انجمن زمین‌شناسی را به یافته‌های ریچارد اوون درباره مجموعه سنگواره‌های داروین اختصاص داد با این مضمون که گونه‌های منقرض شده با گونه‌های فعلی همان منطقه در ارتباطند. در همان جلسه داروین به عنوان عضو شورای انجمن زمین‌شناسی برگزیده شد.

 

نگارش کتابی درباره زمین‌شناسی آمریکای جنوبی و تألیف کتاب چند جلدی جانورشناسی کشتی بیگل» از جمله دیگر پروژه‌هایی بود که داروین در آن مشارکت کرد.

 

فعالیت‌های علمی شدید داروین تا اواسط ۱۸۳۷ ادامه یافت. در این زمان او به توصیه پزشکان از فشار کار کم و برای استراحت در ییلاق اقامت کرد.

 

این مرخصی یک ساله فرصت مناسبی برای وی بود تا بیش از پیش روی موضوع مورد علاقه‌اش یعنی تحقیق در مورد نظریه فرگشت متمرکز شود.

 

پیدایش نظریه فرگشت

داروین ابتدا به هیچوجه در پی به چالش کشیدن فرضیه ثبات انواع نبود ولی ادامه تحقیقات سؤالات بی‌پاسخ زیادی پیش پایش می‌گذاشت. یک سال پیش از شروع سفر، کتاب جنجال‌برانگیزی از چار لایل منتشر شده بود به نام اصول زمین‌شناسی که داروین نسخه‌ای از آن را همراه خود داشت. نویسنده در این کتاب مدعی شده بود که سطح زمین بر اثر فرآیندهای تدریجی تغییر می‌کند و دگرگونی پوسته زمین جریانی یکنواخت در طبیعت در طول تاریخ این کره‌است. وی توضیح می‌دهد که هر نوع موجود زنده ابتدا در مرکزی رشد می‌کند و از آن نقطه پخش شده‌است و نشان داد که مدتی دوام آورده تا تدریجا از بین رفته و جای خود را به انواع دیگر داده‌است و آن را اصل مراکز آفرینش می‌نامد. از این رو او نتیجه گرفت که پیدایش انواع جدید جریانی پیوسته و یکنواخت در طول تاریخ زمین است. این نظریات که کاملاًً بر خلاف باورهای رایج زمانه بود، سر و صدای زیادی در محافل علمی برانگیخت. داروین با بررسی لایه‌های سنگی و سنگواره‌ها در نقاط مختلف شواهد زیادی در تأیید نظریات لایل یافت. در جزایر گالاپاگوس او فسیل‌هایی بسیار نزدیک ولی نه کاملاً همانند با اشکال زنده پیدا کرد. وی مشاهده کرد که لاک‌پشت‌های ساکن در هر جزیره اندکی با لاک‌پشت‌های جزیره مجاور متفاوتند و سهره‌های جزیره‌های مختلف تفاوت کمی با یکدیگر دارند. از نظر داروین بهترین توضیح آن بود که انواع تغییر می‌کنند و اعضای هر گونه نیای مشترکی دارند.

 

چهل سال پیش از او دانشمندی به نام تامس مالتوس در مقاله‌ای مدعی شده بود که سرعت رشد جمعیت آدمیان بیش از میزان تولید غذاست و چنانچه جمعیت بشر به طریقی کنترل نشود، با گذشت چند دهه غذای کافی برای همگان وجود نخواهد داشت و آدمی مجبور است برای به دست آوردن آن مبارزه کند.

 

داروین دریافت که آموزه‌های مالتوس نظریات او را تکمیل می‌کند. او نتیجه گرفت که پس از ایجاد تغییر در موجودات زنده، انواعی که با محیط طبیعی ناسازگار گشته‌اند حذف می‌شوند و انواعی که تغییراتشان آنها را محیط طبیعی سازگارتر کرده‌است، جای آنها را می‌گیرند. داروین این پدیده را انتخاب طبیعی نامید.

 

از سال ۱۸۳۶ تا ۱۸۵۸ داروین مخفیانه و در اوقات فراغت روی نظریه انقلابیش کار می‌کرد. او دیگر به وجود فرگشت موجودات زنده یقین پیدا کرده بود ولی از آن بیم داشت که با علنی کردن آن از سوی گروه‌های تندرو به کفرگویی متهم شود. او که می‌دانست با مطرح شدن نظریه‌اش چه جنجالی د رجامعه و محافل علمی بر پا می‌شود، کوشید با انجام دادن آزمایش‌های فراوان روی گیاهان و جانوران و استفاده از تجربیات پرورش‌دهندگان کبوتر و خوک شواهد کافی و علمی برای نظریه‌اش فراهم آورد.

 

ارائه نظریه فرگشت

پژوهش‌های داروین به آرامی پیش می‌رفت. در سال ۱۸۴۲ مقاله خلاصه‌ای از نظریه‌اش تألیف کرد و در سال ۱۸۴۴ رساله‌ای ۲۴۰ صفحه‌ای درباره انتخاب طبیعی نوشت. با وجود اصرار دوستان، وی همچنان در انتشار گسترده نظریاتش مردد بود و نتایج تحقیقات خود را فقط با برخی همکاران نزدیکش همچون چار لایل و جوزف هوکر در میان می‌گذاشت؛ اما دریافت نامه‌ای در ژوئن ۱۸۵۸ داروین را واداشت تا تردیدهایش را کنار بگذارد. نویسنده نامه زیست‌شناس جوانی بود به نام آلفرد راسل والاس که در بورنئو کار می‌کرد. او نیز درباره فرگشت به همان اندیشه‌های داروین رسیده بود. داروین ظرف دو هفته مقاله‌ای تهیه کرد و همراه با مقاله والاس به انجمن علمی لینیان فرستاد. دوستانش ترتیبی دادند که هر دو مقاله با هم عرضه شود اما همراه با مدارکی که حق تقدم داروین را ثابت کند. داروین که اراده‌اش بر اثر آگاهی از وجود رقابت برانگیخته شده بود پس از ارائه مقاله شروع به نوشتن کتابی کرد با عنوان پیرامون اصل انواع به وسیله انتخاب طبیعی یا بقای اصلح در تنازع برای بقا». در این کتاب که بعدها به عنوان اصل انواع» مشهور شد،وی کوشید نظریه فرگشت به وسیله انتخاب طبیعی را توضیح دهد و مدارک علمی برای آن ارائه کند.


قیمت بنر

ایرانی 27

چینی 10 انس 28

چینی 13 انس 34 و33

فلکس هم 65 و 75

افست ها

گلاسه 135 گرم

a4 یک رو 280  دو رو 330  تعداد 1000

a5 یک رو 160 دو رو 190  تعداد 1000

a4 یک رو 410 دو رو 475  تعداد 2000

a5 یک رو 240  دو رو 275 تعداد 2000

a4 یک رو 950 دو رو 999 تعداد 5000

a5 یک رو 500 دو رو 550  تعداد 5000

گلاسه 170 گرم

a4 یک رو 600 دو رو 710 تعداد 2000

a5 یک رو 330  دو رو 360 تعداد 2000

a4 یک رو 1100 دو رو 1200 تعداد 4000

a5 یک رو 570دو رو 640تعداد4000

تحریر 80 گرم

a4 یک رو 240  دو رو 300  تعداد 1000

a5 یک رو 135 دو رو 170  تعداد 1000

a4 یک رو 370 دو رو 440  تعداد 2000

a5 یک رو 210  دو رو 260 تعداد 2000

a4 یک رو 700 دو رو 760 تعداد 5000

a5 یک رو 380 دو رو 440 تعداد 5000

فاکتور کپی پرینت مشکی 20 بسته ای

دو نسخه  200 b6

سه نسخه 275

دو نسخه کاربن دار 250 b6

سه نسخه کاربن دار 330 b6

10 بسته a5 

دو نسخه 140

سه نسخه 180

دو سه نسخه کاربن دار 170

سه نسخه کاربن دار 215

برچسب اموال 7 روز کاری

1. 1000 عدد برچسب اموال مشکی (3*5 ) با شماره بدون روکش 7 یک رو 3.00 * 5.00 365,000
2. 1000 عدد برچسب اموال مشکی (8.5*4.8 ) با شماره بدون روکش 7 یک رو 8.50 * 4.80 810,000
3. 1000 عدد برچسب اموال رنگی (1.5*4.8 ) با شماره و روکش 7 یک رو 1.50 * 4.80 310,000
4. 1000 عدد برچسب اموال رنگی (2*4.8 ) با شماره و روکش 7 یک رو 2.00 * 4.80 330,000
5. 1000 عدد برچسب اموال رنگی (3*5 ) با شماره و روکش 7 یک رو 3.00 * 5.00 440,000
6. 1000 عدد برچسب اموال رنگی (8.5*4.8 ) با شماره و روکش 7 یک رو 8.50 * 4.80 1,085,000


مدیریت کسب و کار چیست ؟

در این مقاله یکی از تکنیک های ساده ولی کاربردی مدیریت را که برگرفته از کتاب مدیر یک دقیقه‌‌ای است را ارائه خواهیم داد.

مدیریت کسب و کار
مدیریت کسب و کار

مفهوم مدیریت

باید توجه کرد که بین علمای مدیریت در ارایه تعریفی از مدیریت اختلاف نظر جدی وجود دارد.

مشهورترین تعاریف مدیریت عبارتند از:

  1. مدیریت یعنی کنترل عناصر مسئول و زیر دست، به طوری که تلاش‏های آنان در تحقق اهداف تشکیلات هماهنگ شود.
  2. مدیریت عبارت است از کنترل عملیات سازمان، به طوری که بتوان در جهت تحقق اهداف سازمان به گونه‏ای موثرتر و با صرفه‏‌جویی کافی گام برداشت.
  3. مدیریت فرایندی است که به وسیله آن فعالیت‏های فردی و گروهی در جهت هدف‏های مشترک، همسو و هماهنگ می‌‏شود.
  4. مدیریت عبارت است از ایجاد یک محیط موثر برای افرادی که در گروه‏های رسمی سازمانی تلاش می‌‏کنند تا آنان بتوانند در جهت تحقق هدف‏های سازمانی تلاش کنند.

در مدیریت این نکته را باید توجه داشت که کسانی که نسبت به خود احساس مثبت و خوبی دارند، به نتایج خوب می رسند.
نکته : بهره وری و کارآیی یعنی هم در نظر داشتن کمیت و هم در نظر داشتن کیفیت.

 

 پیشنهاد ما : ۱۶ دلیل موفقیت در کسب و کار اینترنتی در ایران

تکنیک های یک دقیقه‌ای :

  • راز اول: اهداف یک دقیقه ای
  • رمز دوم: تشویق های یک دقیقه ای
  • راز سوم: توبیخ های یک دقیقه ای
مدیریت کسب و کار
مدیریت کسب و کار

 

مدیریت زمان

راز اول: اهداف یک دقیقه ای

یک هدف و راهکارهای اجرایی آن نباید بیشتر از ۲۵۰ کلمه شود و خواندن آن نباید بیش از یک دقیقه طول بکشد.

نشست مدیر و کارکنان:

۱) روی اهداف توافق کنید.
۲) رفتار صحیح را کاملا مشخص کنید.
۳) تمام اهداف را در کمتر از ۲۵۰ کلمه بر روی یک برگ کاغذ بنویسید.
۴) هر هدف را بارها و بارها بخوانید. خواندن هر هدف نباید بیش از یک دقیقه طول بکشد.
۵) در طول روز یک دقیقه از وقت خود را به ارزیابی عملکردتان اختصاص دهید.
۶) ببینید که رفتار شما با اهدافتان همخوانی دارد یا نه؟

 

رمز دوم: تشویق های یک دقیقه ای

به کارکنان خود کمک کنید تا به قابلیت های بالقوه ی خود دست یابند و کارکنان را در هنگام انجام صحیح کارها سورپرایز کنید و مچ‌شان را بگیرید. (یعنی تمرکز روی کارهای مثبت و پر لیوان کارکنان)
نکته : تحسین یک دقیقه ای یکی از رموز مهم تبدیل شدن به مدیر یک دقیقه ای است.

تشویق یک دقیقه ای زمانی کارساز و موثر است که شما:

  • پیشاپیش به کارکنان‌تان بگویید در مورد کاری که آنها انجام می دهند، شما به صراحت نظر خود را اعلام می کنید.
  • کارکنان خود را بلافاصله تشویق کنید.
  • به طور واضح و روشن به کارکنان خود بگویید که دقیقا چه کاری را درست انجام داده اند.
  • هر گاه کارکنانتان کاری را درست انجام دادند صادقانه به آنها بگویید که چقدر از کارشان راضی و خوشحال هستید و چقدر کار آنها به سازمان و دیگران کمک می کند.
  • کمی سکوت کنید تا احساس خوب شما به آنها هم منتقل شود.
  • آنها را ترغیب کنید که باز هم این چنین خوب و درست کار کنند.
  • دست آنها را بفشارید یا با دست به پشت‌شان بزنید و خلاصه کاری کنید که آنها احساس کنند که شما خواهان موفقیت‌شان هستید.

 

پیشنهاد ما : علت شکست کسب و کار

 

مدیریت کسب و کار
مدیریت کسب و کار

راز سوم: توبیخ های یک دقیقه ای

اگر خودت به فکر خودت نباشی پس چه کسی باید به فکر تو باشد؟
یک از دوستانم ضرب المثل جالبی به من گفته: اگر تو در شیپورت ندمی دیگران در آن می دمند و این برایت خوش آیند نیست.

توبیخ های یک دقیقه ای هنگامی موثر و کارساز است که شما:

  • پیشاپیش به کارکنان بگویید که شما بطور صریح و روشن نظر خود را در مورد کاری که آنها انجام می دهند خواهید گفت.
  • کارکنان را بلافاصله توبیخ و سرزنش کنید.
  • به کارکنان دقیقا بگویید که چه کاری را اشتباه انجام داده اند.
  • به افراد خاطی صریحا بگویید که نسبت به آن اشتباه آنها چه احساسی دارید.
  • چند ثانیه مکث و سکوت معنادار بکنید تا احساس شما به آنها منتقل شود.
  • با فرد خاطی دست بدهید یا این که دست‌تان را روی شانه اش بگذارید به گونه ای که آنها احساس کنند که شما صادقانه طرفدار و حامی آنها هستید.
  • به آنها خاطر نشان کنید که چقدر آنها برای شما ارزشمند هستند.
  • مجددا تاکید کنید که آنها خوب هستند ولی عملکرد آنها در آن مورد خاص نادرست بوده است.
  • این نکته را درک کنید که وقتی سرزنش یک دقیقه ای به پایان رسید، موضوع را تمام شده تلقی کرده و دیگر قضیه را ادامه ندهید.

بهترین دقیقه یک مدیر موفق، دقیقه ای است که بروی اشخاص (کارکنان) سرمایه گذاری می کند.
یک دقیقه بنشین و به اهدافت بنگر به عملکردت نگاه کن ببین آیا رفتار تو با اهدافت همخوانی دارد یا نه؟
یکی از دلایل موثر بودن سرزنش یک دقیقه ای این است که مدیر بلافاصله پس از مشاهده ی اشتباه آن را به شخص گوشزد می کند به همین علت شخص راحت تر می تواند انتقاد را تحمل کند و این موضوع خیلی منصفانه تر و منطقی تر است.

نکته : وقتی شخصی را توبیخ یک دقیقه ای می کنید، هرگز به ارزشهای انسانی فرد حمله نکنید.

 

مدیریت بحران

سه جز اصلی مداخله بحرانی:

این که به مردم بگویی که :

  1. چه کار اشتباهی انجام داده اند
  2. گفتن احساسی که نسبت به عمل اشتباه آنها دارید
  3. این که به مردم بگویید که آنها افرادی ارزشمند و مفید هستند. (رفتار مردم را بطور قابل ملاحظه ای بهبود می بخشد.)

ما تنها رفتارمان نیستیم، بلکه اشخاصی هستیم که رفتارمان را مدیریت می کنیم.
شما تنها نباید رفتار مردم را مدیریت کنید بلکه باید خود مردم را نیز مدیریت کنید، آنگاه در کارتان موفق خواهید شد.

آیا لمس کردن یکی از بخش های مهم تشویق و توبیخ است؟

  • بله: برای افراد آشنا
  • خیر: برای غریبه ها و نا آشناها

وقتی لمس می کنی، چیزی نگیر و درخواست نکن. (When you touch don’t take)

کسانی را که تحت مدیریت شما هستند تنها زمانی لمس کنید که به آنها چیزی را می دهید: مثل قوت قلب، حمایت، تشویق و چیزهای دیگر.
صادق بودن با مردم چیزی است که همیشه کارساز و موثر است.
اهداف آغازگر رفتارها هستند و نتایج تداوم بخش رفتارها.
همه انسان ها بطور بالقوه برنده اند، بعضی ها نقاب بازنده ها را برچهره دارند، اجازه ندهید ظاهر آنها شما را فریب دهد.

 

پیشنهاد ما : مشاوره کسب و کار + علت شکست کسب و کار اینترنتی

 

کلام آخر :

این مورادی که خیلی هم اجرای آن ها سخت نیست را رعایت کنید تا مدیریت کسب و کارتان را بهتر انجام دهید و پیشترفت بیشتری را به وجود آورید و هم چنین توصیه می کنم کتاب کامل مدیر یک دقیقه ای را برای درک بهتر مطالعه کنید.
امیدوارم مقاله مورد نظر مورد توجه شما قرار گرفته باشد و اینکه نظر شما راجب اینکه چگونه می توان به مدیر موفق تبدیل شد را در قسمت نظرات بیان کنید.

 

در مدیریت کسب و کار انتخاب کارکنان یکی از مهم‌ترین ارکان است.
در مدیریت کسب و کار ارتباط با کارکنان اهمیت بسیار زیادی دارد.
مدیریت کسب و کار با دنبال کردن کارها و مقایسه آن‌ها بر اساس یک نقشه استراتژیک، انحراف از هدف را به حداقل می‌رساند.
زمانی که اهداف تعریف شدند، مدیریت کسب و کار مسئولیت‌های مورد نظر را تشخیص داده، افراد را مورد آنالیز قرار می‌دهد و ابزار مورد نیاز را برآورد می‌کند و به تقسیم وظایف می‌پردازد.


بازاریابی تلفنی چیست ؟

هدف بازاریابی تلفنی و دستورالعمل ۵ مرحله ای آن

 

+بازاریابی تلفنی (Telephone Marketing) را یکی از شیوه های بازاریابی مستقیم می‌دانند و تعریف‌های مختلفی هم از آن ارائه شده است.

  • بازاریابی تلفنی نوعی از بازاریابی مستقیم است که در آن فروشنده از تلفن استفاده می‌کند تا با مشتری ارتباط برقرار نموده و بتواند به آن‌ها اطلاعاتی ارائه کند، آن‌ها را برای ارتباط با شرکت ترغیب نماید و نهایتاً بتواند محصولی را بفروشد.
  • یکی از شیوه های بازاریابی مستقیم که در آن با مشتری بالقوه یا کسانی که ممکن است مشتری بالقوه باشند تماس گرفته می‌شود و از طریق تلفن تلاش می‌شود که آن‌ها را به خرید یا استفاده از محصولات یک شرکت ترغیب کنند.
    مشتری می‌تواند یک مصرف کننده‌ی نهایی یا یک کسب و کار باشد.

 

بنابراین بازاریابی تلفنی به دو شکل زیر قابل تصور است:

  1. B2B یا Business-to-Business
  2. B2C یا Business-to-Consumer

 

هدف بازاریابی تلفنی و دستورالعمل ۵ مرحله ای آن

حین بازاریابی تلفنی از مشتریان احتمالی می‌خواهید تا کار را انجام دهند:

  1. شروع به صحبت کنند. مشتری باید سخن بگوید نه شما. کاری کنید مشتری صحبت کند.
  2. به شما اعتماد کنند. اگر مشتریان احتمالی به شما اعتماد ندارند. اطلاعات مهم و محرمانه را در اختیارتان قرار نمی‌دهد.
  3. شفاف باشند. مشتریان احتمالی باید مشکلات خود و روشی که می توانید به آن‌ها کمک کنید را برایتان توضیح دهند.
  4. هدفی را مشخص کنند. مشتریان احتمالی باید اهداف اصلی خود را مشخص کنند.

 

پیشنهاد ما: ۷ روش بازاریابی اینترنتی نوین

 

در بازاریابی تلفنی چه بگوییم ؟

قبل از هر گونه تماسی ابتدا دفتر ثبت تماس های خود را آماده کنید. فراموش نکنید که ثبت تماس ها و نتایج آنها در هر مرحله ای از فروش تلفنی اامی است و در پیشرفت کار به شما کمک میکند. اکنون شماره هایی پیش روی شماست که هنوز حتی مشخص نیست که بتوانید به درستی سر صحبت را با آنها به گونه ای شروع کنید که صاحبان این شماره ها اشتیاق پیدا کنند با شما ادامه دهند. گفتیم شروع»! شروع، اولین مرحله از مراحل ۴ گانه ی فروش تلفنی است.

مرحله ی اول مرحله ی شروع یکی از مهم ترین مراحل فروش تلفنی است.
مرحله ی دوم مرحله ی دریافت اطلاعات از مخاطب است.
مرحله ی سوم  ارائه ی پیشنهاد.
اکنون که متوجه شده اید که محصول شما به درد مشتری تان میخورد، باید این ارتباط را به او هم منتقل کنید تا متوجه شود با خرید و استفاده از محصول شما، به لحاظ کاری در شرایط بهتری قرار میگیرد.
مرحله ی آخر  قطعی کردن فروش نام دارد.

 

۸ نکته برای موفقیت در بازاریابی تلفنی

بازاریابی تلفنی

 

  1. مثل یک حرفه‌ای سلام و احوال‌پرسی کنید
  2. خود و شرکت‌تان را معرفی کنید
  3. قدردانی خود را نشان دهید
  4. هدف تماس خود را بیان کنید
  5. قرار یک ملاقات را بگذارید
  6. اگر ملاقات رو در رو مناسب‌ترین راه در قدم بعدی بود، از استراتژی پیشنهاد گزینه‌ی جایگزین بهره بگیرید
  7. به خاطر گفتگوی تلفنی و قرار ملاقات از آنها تشکر کنید
  8. بهترین راه برای داشتن یک بازاریابی تلفنی موفق این است که پیگیر باشید

 

نمونه سوالات (Telephone marketing)

سوالات مصاحبه های بازاریابی :

  1. در مور دآخرین کمپین موفق بازاریابی خود توضیح دهید . نقش شما در این کمپین به چه صورت بوده است؟
  2. برای ارتباط با مشتریان خود از چه روشهایی استفاده کرده اید ؟
  3. مثالی از موفقیت یک برنامه بازاریابی / استراتژی برند بیان کنید ؟
  4. چرا به بازاریابی محصولات / خدمات ما علاقه مندید ؟
  5. چگونه ذهن یک مشتری را که به شما نه” می گوید تغییر می دهید ؟
  6. چگونه از خلاقیت و توانایی خود برای غلبه بر چالش های بازاریابی استفاده می کنید ؟
  7. آخرین موقعیتی را تشریح نمایید که در آن شما مجبور بودید که در یک زمان مشخص یک ماموریت خاص را انجام دهید ؟
  8. چرا شغل بازاریابی را دوست دارید ؟

 

سوالات ممنوعه در بازاریابی تلفنی :

  • آیا وقت دارید با هم صحبت کنیم؟
  • می‌تونم کمکتون کنم؟
  • یک دقیقه زمان دارید؟
  • بد موقع که مزاحمتون نشدم؟
  • فکر می‌کنید به زمان بیشتری برای تصمیم‌گیری نیاز داشته باشید؟
  • می خواهید لیست قیمت براتون ارسال کنم؟

 

نمونه جملات در بازاریابی تلفنی

نوشتن متن بازاریابی می‌تواند باعث:

  • انسجام فکری شما در هنگام صحبت کردن با مشتری شود.
  • تلفن شما هدفمندتر می‌کند.
  • باعث صرفه‌جویی در وقت می‌شود؛ یعنی دیگر نیازی نیست تا برای بیان پاسخ مناسب یا پیدا کردن اطلاعات به دنبال جواب باشید.
  • نرخ فروش شما را افزایش خواهد داد.

 

متن آماده برای (Telephone Marketing)

سه دسته متن بازاریابی تلفنی

یک بازاریاب قبل از شروع باید سه کاغذ و یک خودکار در هر تماس همراه خود داشته باشد. در کاغذ اول باید جملاتی را که در هر موقعیت می‌تواند به کار ببرد، بنویسد. این جملات می‌تواند شامل:

  • چگونگی معرفی خود
  • روش‌های سلام و خداحافظی کردن
  • چگونگی معرفی نمونه کارها یا کارهای مشابه
  • گرفتن شماره تلفن یا آدرس

 

برای مثال یک بازاریاب می‌تواند جمله‌های زیر را روی کاغذ اول خود بنویسد:

با سلام من فراتی هستم. می‌توان چند لحظه وقتتان را بگیرم.
با سلام من فراتی هستم. من با خانم عسگری تماس گرفتم درسته؟
با سلام من فراتی هستم، شرکت من در زمینهٔ تولید پارچه فعالیت می‌کند و تحقیق کردم که شما مزون‌دار هستید و گفتم بتوانیم همکاری کنیم.
ببخشید می‌توانم شماره‌ای از شما داشته باشم که عکس‌های بیشتری از نمونه کارها را بفرستم.

 

کتاب بازاریابی تلفنی

بازاریابی تلفنی

بهترین کتاب های بازاریابی تلفنی :

  1. فروش تلفنی به همه
  2.  اصول بازاریابی تلفنی
  3. کتاب بازاریابی و فروش تلفنی

 

تفاوت بازاریابی تلفنی و فروش تلفنی

 

بازاریابی تلفنی فروش تلفنی
خدمتی است که در مشتری علاقه ایجاد می­کند، آنها را به سرنخ­ های تجاری(مشتریان بالقوه) تبدیل می­ کند، فرصت­ های فروش ایجاد می­ کند، از مشتری بازخورد می­ گیرد و در نهایت قرار ملاقات تعیین می­ کند. فعالیتی است که محصولات یا خدمات شما را از طریق تلفن به صورت مستقیم به فروش می­ رساند.
اگر شما در صحبت کردن با مشتریان راجع به محصولات یا خدمات مهارت دارید ولی در برقراری ارتباط اولبه با مشتریان یا ایجاد علاقه در آن­ها دچار مشکل هستید، قطعا به یک متخصص بازاریابی تلفنی احتیاج دارید. اگر شما در جذب اولیه مشتریان بالقوه مهارت دارید ولی در تبدیل آنها به فروش دچار مشکل هستید، قطعا به یک متخصص فروش تلفنی احتیاج دارید.
بازاریابی تلفنی باعث ایجاد علاقه در مشتریان نسبت به نام تجاری­تان می شود  و اطلاعات را به جای صرف زمان و پول در تبلیغات مستقیما از مشتری دریافت می­کند ، این در حالی است که ارتباط مستقیم با مشتری ممکن است وما موفقیت ­آمیز نباشد. اگر شما از قبل تمام اطلاعات مربوط به مشتریان خود را دارید، به شخصی پیگیر و با انگیزه احتیاج دارید که مشتریان بلقوه را به فرصت­ های فروش تبدیل کند.
بازاریابی تلفنی اغلب می تواند مشتریانی که در حال حاضر نیاز خاصی به خرید یک محصول یا خدمت ندارند را متقاعد به خرید کند. تیم­های موفق فروش تلفنی اغلب از تیم­ های موفق بازاریابی تلفنی حاصل می­ شوند.
تیم بازاریابی تلفنی اطلاعات ارزشمند و قابل اعتمادتری از مشتریان را به جای خرید اطلاعات فراهم می­ کند. بهترین سرنخ­های تجاری که توسط تیم بازاریابی تلفنی شتاسایی شده ­اند را به تیم فروش تلفنی خود وصل کنید تا هرچه سریع­تر وارد فروش شوند.
بازاریابان تلفنی با رصد کردن مشتریان فعلی روند رفتار خریدشان یا کسب و کارهای بالقوه را شناسایی می­ کنند. برای تبدیل سرنخ­های دشوار به فرصت­ های فروش موفق معمولا به تیم حرفه­ ای فروش تلفنی نیاز است.
تیم بازاریابی تلفنی موفق به صورت حرفه ای نام تجاری، محصول یا خدمات را به سرنخ­ های تجاری معرفی می­ کند. یک تیم فروش تلفنی که به صورت حرفه­ ای آموزش دیده است، می­ تواند نرخ تبدیل سرنخ­ها به فروش را به صورت چشم­گیری افزایش دهد و در عین حال هزینه­ های فروش را کاهش دهد.
بازاریابان تلفنی مجرب به دلیل اینکه مهارت­های انسانی متناسب با این فعالیت را دارند، قرارهای ملاقات موثرتری ایجاد می­ کنند. با داشتن یک تیم فروش مبتنی بر تلفن هزینه های سفر حذف می­ شود.
بازاریابی تلفنی موثر رضایت مشتری و حتی فراتر از نیاز مشتری را فراهم می کند. تیم­های موفق فروش تلفنی، تصویری حرفه ای از شرکت برای مشتریان بر جای می­ گذارند.

منبع : sarvcrm

 

فیلم آموزش بازاریابی تلفنی

از لینک زیر فیلم آموزشی را دنبال کنید :

آموزش بازاریابی تلفنی به همراه فیلم آموزشی

آموزش بازاریابی تلفنی بصورت صوتی

 

فوت و فن (Telephone Marketing)

۱۰ باید و نباید در بازاریابی تلفنی :

  1. در بازاریابی تلفنی هل ندهید؛ به سوی خودتان بکشید

  2. در بازاریابی تلفنی مشتری بالقوه کافی ایجاد کنید

  3. با ایمیل یا نامه به استعلام مشتری پاسخ ندهید

  4. در بازاریابی تلفنی قیمت را خیلی زود اعلام نکنید

  5. زمانتان را برای کسانی که خریدار نیستند، هدر ندهید

  6. در بازاریابی تلفنی خیلی زیاد صحبت نکنید

  7. ارزش از دیدگاه مشتری را مشخص کنید

  8. در بازاریابی تلفنی جواب بله» بگیرید

  9. یادتان نرود که شما باید درخواست فروش بدهید

  10. در بازاریابی تلفنی پیگیری را فراموش نکنید

 

پنج دقیقه اول

دقایق اولیه بازاریابی تلفنی بسیار حیاتی و مهم هستند همین چند دقیقه اولیه مبنای برگزاری قرار ملاقات است؛ بنابراین همیشه بازاریابی تلفنی خود را با لحنی مثبت  آغاز کنید. از دقایق اولیه که نباید بیشتر از ۵ دقیقه طول بکشد. برای ایجاد دوستی استفاده کنید.

از این دستورالعمل ۵ مرحله پیروی کنید:

۱)  ارتباط شخصی

پرداختن سریع و بی مقدمه به مباحث کسب و کار مؤثر نیست. ابتدا ارتباط احساسی به وجود آورید تا مشتری از انجام معامله با شما بیش از هر شخص دیگری احساس آرامش کند. به موضوع در شرکت مشتری بپردازید. به علایق، تجربیات و دوستان مشترک خود اشاره کنید؛ اما مطالب خود را به اختصار بگویید و اگر مشتری احتمالی به این نوع مطالب عکس‌العمل منفی نشان داد، سریعاً به موضوع اصلی بپردازید.

بازاریابی تلفنی

 

۲)  دستور جلسه

مواردی که می‌خواهید در  قرار ملاقات به آن‌ها بپردازید را برای مشتری احتمالی توضیح داده و او را ترغیب کنید با دستور جلسه شما موافقت کند. برای مثال بگویید: می خواهم شرکتم  را به شما معرفی کنم تا با نحوه کار ما آشنا شوید. سپس مایلم درباره این موضوع (اطلاعات خاصی که در مکالمه تلفنی به آن‌ها اشاره کرده اید) و دیدگاه های مرتبط با آن‌ گفتگو کنیم. با این روش موافقید؟

 

۳)  جایگاه سازی

توضیح دهید چرا  این‌قدر با اطمینان در مورد  پیشنهاد خود سخن می‌گویند. با این وجود تاریخچه ای از شرکت و یا خلاصه ای از خدمات خود ارائه ندهید. مختصر سخن بگویید همه هدف جلسه فروش این است که مشتری احتمال سخن بگوید نه شما.

 

۴)  داستان‌های زمینه‌ساز

یک یا دو داستان درباره مسائل مشتری احتمالی آماده کنید. در آن‌ها جزئیات مربوط به خود و شرکتتان را به حداقل برسانید.

 

۵)  سؤال کلیدی

اکنون که صحنه آماده شده است، سؤال مهم جلسه را به سمت (مرحله نتیجه گیری) پیش می‌برد، مرحله ای که شما و مشتری احتمالی هر دو از آن سود خواهید برد. یک سؤال کلیدی خوب مشتری را ترغیب می کند تا درباره مشکلات کسب و کار خود سخن بگوید که ممکن است راه‌حلی برای آن‌ها داشته باشید. اگر مشتری احتمالی جلسه را آغاز کند، پرسیدن سؤال کلیدی صحیح آسان است. می توانید به سادگی بپرسید: چرا با ما تماس گرفته اید؟ اما اگر شما با آن‌ها تماس گرفته باشید پرسیدن سؤال کلیدی دشوارتر است. کلمات خود را با دقت انتخاب کنید. مثلاً بگویید: دلیل موافقت شما با برگزاری این جلسه صحبت درباره … بوده است.

 

پیشنهاد ما: ایمیل مارکتینگ چیست ؟ راهکارهای ساده استفاده از آن؟

 

بازاریابی تلفنی

 

امروز مایلید درباره کدام جزء این فرایند صحبت کنیم؟ یا این رویکرد را امتحان کنید:
لطفاً مطالبی درباره شرکت خود به من بگویید و توضیح دهید چرا اطلاعاتی که در مکالمه تلفنی در اختیارتان قرار دادم برای شما مناسب است. این کار باعث می شود دریابید که خدمات شما چگونه نیازهای مشتری را برآورده می‌کند. مهم نیست سؤال کلیدی را با چه عبارتی مطرح می‌کنید اما باید به سرعت از (درباره خودتان) خارج شوید. بحث درباره خود و شرکتتان و به نتیجه گیری برسید. مشتری احتمالی را ترغیب کنید تا درباره مسئله مورد علاقه اش صحبت کند. مسئله ای که می توانید به طور حرفه ای به حل آن کمک کنید.

 

پیشنهاد ما: مدیریت کسب و کار با یک تکنیک ساده

 

مرحله نتیجه گیری:

مرحله نتیجه گیری بازه زمانی بسیار مهمی است که طی آن مشتری احتمالی سخن می‌گویند شما گوش می‌دهید، یادداشت می‌کنید و گهگاه سؤالاتی می‌پرسید. برای درک نیازها نظرات ارزش ها، اولویت ها و حساسیت های مشتری از سؤالات باز استفاده کنید مستند چرا این مسئله برای شما مهم است؟ مشخص کردن حقایق و اطمینان از درک صحیح مشتری احتمالی از سؤالات بسته با پاسخ بله و خیر استفاده کنید. وقتی انتهای مرحله نتیجه گیری می‌رسید، باید از مسائل و مشکلات مشتری احتمالی و روش حل آن‌ها آگاهی کامل داشته باشید. اگر این‌طور نیست سؤالات خود را تا جایی ادامه دهید که خواسته مشتری را دقیقاً درک کنید.

 

بازاریابی تلفنی

 

سرانجام راه‌ حل خود برای  مشکل مشتری احتمالی را ارائه دهید. هرگز فراموش نکنید که در یک بخش از بازاریابی تلفنی، اولین جمله بیشتر در ذهن می‌ماند. به آن اهمیت دهید. مشکلات مشتری را به طور خلاصه تکرار کنید. خود را به نحوی باورنکردنی از سایر افراد حرفه ای متمایز کنید. خدمات خود را به اهداف مشتریان پیوند بزنید. بر مزایا و منافعی که برای مشتری احتمالی ایجاد خواهید کرد تمرکز کنید. در بازاریابی تلفنی  پرسشگر نباشید. همیشه پذیرای سؤالات مشتری احتمالی باشید و برای درک سؤالات نامفهوم، سؤالات دیگری بپرسید. همه سؤالات را مستقیم و دقیق پاسخ دهید.

 

مشتری احتمالی را به تعهد ترغیب کنید

در جلسه فروش، نهایت تلاش خود را انجام دهید تا از مشتری تعهد بگیرید که از خدمات شما استفاده کند و یا ملاقات دیگری با شما داشته باشد. در طول جلسه برای درخواست معرفی مشتریان جدید تردید نکنید. همیشه پس از جلسه پیام تشکر بفرستید. با جدیت تلاش کنید تا ملاقات های دیگری ترتیب دهید تا مشتری احتمالی را به مشتری واقعی تبدیل کنید.

ترتیب دادن تماس های تلفنی و جلسات فروش اصلاً آسان نیست. باید آنقدر پوست کلفت باشید که از پس  امتناع مشتریان برآیید. با این وجود، این دو روش ابزارهای بسیاری قوی بازاریابی هستند و شما را قادر می سازند رو در رو با مشتریان احتمالی ملاقات کنید. هرچه تماس‌های تلفنی و جلسات فروش بیشتری داشته باشید، مشتریان جدید بیشتری به دست می آورید.

 

پیشنهاد ما: طرح تجاری کسب و کار

 

کلام آخر :

تمام نیروی خود را روی تحقق مرحله ی آخر، یعنی قطعی کردن فروش متمرکز کنید. در این صورت میتوانید درآمدی را که برای خود تعیین کرده اید، در زمان کوتاه تری محقق کنید.
درباره اش فکر کنید! مهم ترین رسالت و وظیفه ی شما در زندگی، این است که آرزوهایتان را شناسایی کنید و برای تحقق و تبدیل شان به واقعیت، از هیچ کار و تلاشی کوتاهی نکنید! حتماً این کار را انجام دهید، چون هیچ چیز لذت بخش تر از موفقیت و تحقق آرزوهایتان نیست!


استارتاپ

استارتاپ

 

درک مفهوم استارتاپ

معانی و مفهوم های زیادی برای استارتاپ وجود دارد که می تواند درست یا نادرست باشد اما در واقع استارت آپ به پروژه‌هایی گفته می‌شود که در جریان آن، یک ایده خام، به کمک تلاش و کوشش یک گروه به تولید یک محصول می‌انجامد و زمینه برای فروش آن محصول فراهم می کند.
در واقع استارتاپ تمامی مسیر صفر تا صد را نشان میدهد و همچنین به آزمون وخطا و یادگیری اصول و مبانی می پردازد. استارتاپ یعنی ایده های موفقی که در ابتدا مانند یک اختراع سخت می باشند اما بعد از آن با شروع در تولید یک محصول و فروش آن موفق تر از سایرین هستند.

 

تاریخچه استارتاپ

شروع تاریخچه استارتاپ را می توان با شروع تمدن در بین انسان ها زمانی که خرید و فروش محصولات شروع شد در نظرگرفت. استفاده از مفهوم استارتاپ به سال ۱۹۷۷ میلادی برمی گردد که آغاز آن با شرکت های silicon vallery شروع شد. استارتاپ معروف این شرکت که بعد ها به غول استارتاپ در دنیا معروف شد IBM بود که آن از International Business Machines گرفته شده است. از دیگر استارتاپ های قدیمی می توان به شرکت اپل اشاره کرد که توسط استیو جانز راه اندازی شده است. استارتاپ معروف دیگر گوگل است که ایده آن در سال ۱۹۹۷ مطرح شد و در سال ۱۹۹۸ آغاز به کار کرد و تاکنون نیز جز موتور های جستجوی موفق در دنیا بوده است.

 

مراحل راه اندازی استارتاپ

باتوجه به توضیحاتی که درباره مفهوم استارتاپ داده شد حال می خواهیم به مراحل راه اندازی ان بپردازیم باید توجه داشته باشید که سلیقه افراد در به کار گیری مراحل مختلف است اما اگر می خواهید که از ابتدا شروع موفقی در زمینه استارتاپ خود داشته باشید باید هرکدام از مراحل زیر با دقت انجام دهید.

✅ ایده پردازی


استارتاپ

از قشنگ ترین و جذاب ترین مرحله استارتاپ ایده پردازی است .در ایده پردازی فقط کافی است که باخیالات خود کاری که میخواهید انجام دهید را تصور کنید و بهترین ایده را انتخاب کنید این مرحله نیاز به هزینه ای ندارد باید بدانید که بیشتر کسب و کار های موفق از یک ایده کوچک به وجود آمده اند. پس فکرکنید و به یک ایده خلاق برسید.

 

✅ تحقیق و تعیین راه نقشه

گام دوم در راه استارتاپ برداشتن یک ورق و خودکار برای ثبت نقشه راه است. در این مرحله شما باید تحقیق کنید و تمام مسیر های رسیدن به هدفتان را یادداشت کنید. مشخص کنید که در چه نقطه ای هستید و به چه نقطه ای می خواهید برسید. زمانی که مسیر ها را مشخص کردید مسیر های کوتاه را بشکنید و سریع ترین مسیر را برای خود بسازید در همین حین م با دوستان را نباید فراموش کنید زیرا گاهی اوقات ایده ها می توانند خطر آفرین باشند پس ایده خود را درمیان بگذارید و از بقیه نیز کمک و راهنمایی بخواهید. فراموش نکنید که این م را فقط با افراد قابل اطمینان انجام دهید.

 

✅ ثبت ایده و ادعای مالکیت

این مرحله همان جلوگیری از افشای ایده است. در واقع ایده یک چیز جدید است و ذهن افراد مختلف مسلما ایده های مختلفی را به همراه دارد. پس شاید شما به یک ایده رسیده باشید که به ذهن افراد دیگری نرسیده باشد. پس در این مرحله باید ایده خود را ثبت کنید و مالکیت خود را اعلام کنید. برای این کار لازم است تحقیق کنید اگر ایده شما از قبل وجود داشته باشد ثبت آن کار سختی نیست می توانید به راحتی از موفقیت و نحوه پیشرفت دیگران از این ایده درس بگیرید اما اگر یک ایده جدید مانند ثبت یک اختراع تازه و یا یک ایده خلاق که در سطح ملی و بین المللی مشابه آن وجود ندارد را داشته باشیم نباید ریسک افشای آن را بپذیریم زیرا احتمال یده شدن ایده شما وجود دارد.

توجه: پایگاه اطلاع رسانی مرکزمالکیت معنوی به آدرس اینترنتی http://iripo.ssaa.ir می باشد شما می توانید در این سایت مراحل ثبت اختراع خود را انجام داده و نسبت به مالکیت آن ادعا کنید.

 

✅ تهیه نمونه اولیه

بهتر است بدانیم که ایده های مختلفی در مفهوم استارتاپ وجود دارد که انجام هرکدام ازآن ها مسیر متفاوتی را دنبال می کند .مثلا ایده هایی که خدماتی هستند نیازی به نمونه اولیه ندارند اما ایده های آزمایشگاهی اصلی ترین گام مربوط به آن ها تهیه نمونه اولیه است. پس در ابتدا مشخص کنید که محصول نهایی شما چه چیزی خواهد بود و آیا امکان تولید نمونه اولیه وجود دارد یا خیر؟

بهتر است بدانیم که:

  • کارهای خدماتی نیازی به تولید نمونه اولیه ندارند اما تحقیقات درآن ها لازم است.
  • کارهای آزمایشگاهی به تولید نمونه اولیه نیاز دارند و تحقیقات نیز در آن ها لازم است.
  • ایده های اینترنتی برای تولید نمونه اولیه ساه تر است پس باید سرعت انجام آن بالا باشد.
  • تولید نمونه اولیه برای یک محصول خاص سخت تر است پس باید ایده آن افشا نشود.
  • تولید نمونه یک محصول باید همراه با تحقیقات لازم درباره بازاریابی و فروش آن محصول باشد.
    پس در حین مشخص کردن محصول نمونه خود نیاز جامعه ، واکنش افراد، استقبال و میزان فروش آن محصول را بررسی کنید و پس از تحقیقات لازم نمونه خود را تهیه کنید.

 

پیشنهاد ما: مشاوره کسب و کار + علت شکست کسب و کار اینترنتی

 

✅ عرضه نمونه به جامعه و بررسی بازار

در این مرحله شما با توجه به اینکه ایده خود را ثبت کرده اید می توانید ادعای مالکیت داشته باشید. در واقع می توانید هدف خود را توسعه دهید.
مثلا: نمونه اولیه را تولید کنید اگر نمونه شما یک محصول فیزیکی است ۱۰۰ نمونه از آن را تولید کرده و در اختیار افراد جامعه قرار دهید و هم زمان با آن فرم نظر سنجی نیز در اختیار آنان قرار دهید. فرم نظرسنجی شما می تواند موارد زیر را به همراه داشته باشد:

  1. کیفیت کاری محصول
  2. کیفیت ظاهری محصول
  3. کیفیت خدماتی محصول
  4. قیمت مناسب برای محصول
  5. پیشنهاداتی برای بالا بردن کیفیت محصول
  6. میزان تمایل مشتریان به محصول
  7. احتمال موفقیت در بازار
  8. نیاز ها و نواقص محصول

 

✅ ثبت ایده و محصول

در این مرحله ثبت شما و ادعای مالکیت شما در بین آشنایان و افراد دیگر کافی نیست بلکه باید به صورت قانونی ایده خود را به ثبت برسانید برای این کار به آدرس ثبت مالکیت معنوی که قبلا گفته شد بروید و نسبت به ثبت ایده و محصول خود اقدام کنید و مطمئن شوید که شخص دیگری از محصولات شما استفاده نمی کند. چیزی که در اینجا در مفهوم استارتاپ حائز اهمیت است هدف به همراه ریسک آن است شما باید نهایت تلاش خود را به کار بگیرید تا این ریسک ها را از بین ببرید.

 

✅ پیدا کردن سرمایه گزار

یکی ازمهم ترین وحیاتی ترین مرحله دراستارتاپ، پیدا کردن یک سرمایه گزار برای پروژه است تا بتواند ریسک سرمایه گزاری برای این ایده نو را بپذیرد. شاید در ابتدا سخت باشد زیرا در استارتاپ برخی ایده ها جدید و برخی از قبل درکشور های دیگر وجود داشته اند پس ممکن است بعد ازمدتی سرمایه گذار پیدا شود که باید نوع سرمایه گزاری آن ها مشخص شود.

 

چند نوع سرمایه گذار برای استارتاپ


استارتاپ

☑️ دوستان وخانواده

اولین نوع کار آفرینان سرمایه گذار که باید به آن ها نزدیک شد دوستان، خانواده و آشناهای شخصی هستند. آن ها براساس شناخت وعلاقه ای که به شما دارند بر روی ایده شما سرمایه گذاری می کنند. این نوع سرمایه گزاری پول زیادی را تامین نمی کند.

 

☑️ بانک ها و آژانس های دولتی

این ها سرمایه گذاران واقعی مانند بقیه موارد در این فهرست نیستند، اما می‌توانند منبع سرمایه باشند. بانک‌های سنتی به طور کلی منبع آسانی از سرمایه برای استارت آپ ها و تجارت های کوچک نیستند. با این حال، هنگامی که شما کشش را به دست می‌آورید، آن ها ممکن است کارت‌های اعتباری تجاری، خطوط اعتباری و وام‌های پیش‌پرداخت تجاری را پیشنهاد دهند.

 

☑️ سرمایه گذاران توانگر

سرمایه گذاران توانگر مایل به تامین مالی عملیات‌های کوچک‌تر نسبت به سرمایه کارآفرینانه (خطرپذیر) هستند، ممکن است در شرایط منعطف تر باشند و می‌توانند مقدار زیادی از ارزش‌ها و ارتباطات را ارائه دهند.
به سرمایه گذاران توانگر می‌توان به طور مستقیم در اینترنت، در رویدادهای جذب سرمایه ی زنده و از طریق معرفی از دیگر بنیانگذاران استارتاپ ها، نزدیک شد.

 

☑️ گروهای توانگر

گروه‌های توانگر در حال افزایش هستند و  محبوب‌تر و بیشتر سازماندهی شده‌اند. این ها گروه‌هایی از سرمایه گذاران توانگر هستند که با یکدیگر برای ایجاد سرمایه‌گذاری در استارتاپ ها هم‌کاری می‌کنند. این امر آن‌ها را قادر می‌سازد که بااعتماد به نفس بیشتری، با ابعاد کنترل بزرگ‌تر و با کم‌تر در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه‌ گذاری کنند.

 

☑️ شتاب دهنده ها و تسهیل کنندگان رشد

این ماشین ها می‌توانند در نهایت دروازه ای به تنوعی از انواع سرمایه گذاران در این فهرست باشند. اگر در یکی از این برنامه‌ها پذیرفته شود، ممکن است در هر جایی از ۱۰۰۰۰ دلار تا ۱۲۰،۰۰۰ دلار پول دریافت کنید تا ایده شما را پرورش داده و کشش بدست آورند، در حالی که از دانش و منابع اضافی بهره می‌برند. اگر همه چیز به خوبی پیش ‌رود، شما سرمایه گذاران بزرگ‌تر را جذب خواهید کرد و در طول دوران آزمایشی خود به منابع مالی معرفی خواهید شد که می‌توانند کمک کنند شما را به سطح بعدی برسانند.

 

☑️ شرکت های سرمایه گذاری خطر پذیر

سرمایه گذاری های خطرپذیر، جام مقدس سرمایه گذاران برای جمع‌آوری کمک‌های مالی کار آفرینان هستند. آن‌ها با بیش‌ترین بررسی، بیش‌ترین قدرت رسیدن به موفقیت و به دست آوردن سهم بازار و خوشنامی بیشتر در هنگام دستیابی به اعتبار و قابلیت دید بیشتر می‌آیند.

 

پیشنهاد ما: کسب درآمد اینترنتی مطمئن + کسب درآمد بدون سرمایه

 

☑️ سرمایه گزاران شرکتی

سرمایه‌گذاری در استارت آپ ها از فواید بسیاری برای شرکت‌های بزرگ برخوردار است. از جمله حمایت از تعداد رشد خود، تنوع بخشیدن به دارایی‌ها و شناسایی استعداد و تکنولوژی که می‌تواند به آن‌ها کمک کند از تغییرات صنعت و درآمد و سود خود دفاع کنند. برخی از آن‌ها برای سرمایه‌گذاری در خارج از شرکت‌های نوپا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. بیشتر آن‌ها برنامه های شتابدهنده و تسهیلات رشد خود را برای ایجاد این فرصت‌ها راه‌اندازی می‌کنند.

 

استارتاپ های موفق ایران

در اینجا چند استارتاپ که به موفقیت های خوبی در کشور ایران رسیدند را هم گذری می کنیم و توضیحات مختصری را بیان می کنیم و بر این یقین هستم که تک تک افراد ایران می توانند با تلاش، به جایی که این استارتاپ ها رسیده اند البته مدیرانشان برسند؛ پس ادامه مطلب را هم دنبال کنید:

۱- دیجی کالا

دیجی کالا بزرگترین شرکت خرده فروشی صورت اینترنتی در ایران است که در سال ۲۰۰۶ راه اندازی گردید. امروزه دیجی کالا، پر بازدید ترین سایت در خاورمیانه و بزرگترین سایت فروش محصولات دیجیتالی و الکترونیکی در ایران می باشد. این وب سایت در آغاز راه خود تنها به نقد و بررسی کالاهای دیجیتال نظیر موبایل و لپ تاب و … می نمود ولی با گذشت زمان به فکر فروش این محصولات در وب سایت خود افتاد تا به امروز که شاهد این هستیم که تقریبا کالایی نمانده که شما مشابه آن را در دی جی کالا یافت نکنید.

 

استارتاپ

 

۲- کافه بازار

این شرکت بزرگترین بازار انواع اپلیکیشن های گوشی های هوشمند در ایران می باشد. موسسان این استارتاپ توانسته اند میلیون ها کاربر، تبلیغات کنندگان اینرنتی و برنامه نویسان گوشی های هوشمند را از طریق بسترهایی مانند آپ استور بازار به یکدیگر متصل نمایند.

استارتاپ

 

۳- اسنپ
اسنپ یکی از استارتاپ های موفق و الهام گرفته شده از ایده خلاقانه Uber (بزرگترین شرکت تاکسی ‌رانی دنیا) است. این شرکت توانست با داشتن یک اپلیکیشن موبایل، افرادی که تمایل دارند تا به عنوان تاکسی فعالیت کنند را جذب کرده و با آنها همکاری داشته باشد. از طرفی با ارائه خدماتی با کیفیت بالا و پشتیبانی قوی به همراه هزینه پایین، مشتریان زیادی را به خود جذب نماید.
این شرکت که در سال ۱۳۹۳ توسط شهرام شاهکار، یک دانشجوی مهندسی برق دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان اولین استارت آپ ایرانی در زمینه ی حمل و نقل عمومی تاسیس شد.

 

پیشنهاد ما : اسنپ یا تپسی؟ تاکسی یاب هایی آنلاین رو به جلو

 

استارتاپ
اسنپ، اولین و بزرگترین شرکت نرم افزاری درخواست خودرو در ایران، در سال ۱۳۹۵ معادل ۲۰ میلیون یورو سرمایه از MTN دریافت کرد. جالب است بدانید که اسنپ از سال ۱۳۹۳ تاکنون با میانگین رشد ماهیانه ۱۰۰ درصدی توانسته به یکی از بازیگران اصلی تجارت ‌الکترونیک در ایران تبدیل شود. این اپلیکیشن ده ها هزار کاربر به‌عنوان راننده و صدها هزار کاربر به‌عنوان مسافر دارد.

 

۴- آپارات

از زمانی که وب سایت آپارات شروع به فعالیت نموده است ۵ سال می گذرد، این سایت در واقع بومی سازی شده‌ی سایت یوتیوب می باشد که با فیلتر بودن این شکبه جهانی در ایران آپارات توانسته به خوبی جایگزین مناسبی برای این وب سایت در داخل کشور باشد و از این طریق به درامد قابل توجهی دست پیدا کند. این سایت در سال ۸۰ تاسیس شد و در سال ۹۳ پس از تاسیس حساب کاربری رئیس جمهور در این سایت، آپارات رسما وارد دنیای پخش ویدیوی آنلاین شد. سایت آپارات از سایت های زیر مجموعه ی شرکت صبا ایده است، این شرکت مالک سایت هایی نظیر میهن بلاگ و سایت تبلیغات کلیکی صبا ویژه نیز می باشد.

استارتاپ

 

۵- علی بابا

علی بابا باسابقه‌ترین، بزرگ‌ترین و معتبرترین سامانه‌ی خرید اینترنتی بلیط هواپیما و قطار است. علی بابا نه تنها تمامی پروازهای ثبت شده در سیستم پروازهای بین‌المللی را که از مبدا یا مقصد تهران انجام می‌شود برای شما جستجو می‌کند، بلکه این جستجو را برای تمامی مقاصد پروازی و ایرلاین‌های خارجی که امکان خرید آنلاین بلیط آنها موجود است انجام می‌دهد. همچنین برای خرید بلیط چارتر، علی بابا مطمئن‌ترین گزینه است، چرا که استرداد آنلاین پروازهای کنسل شده را تضمین می‌کند.

استارتاپ

 

۶- دیوار

دیوار از محبوبترین و معروفترین استارتاپ های ایرانی به حساب می‌آید. این سایت یک سایت فروش محصولات دست دوم می باشد و کابران می‌توانند ابزار، لوازم و وسایلی که به آنها نیازی ندارند در این سایت به فروش برسانند. درج آگهی در این سایت هزینه ای ندارد ولی پس از مدتی که از ثبت آگهی شما می گذرد به دلیل اینکه ممکن است آگهی های مشابه ای بر روی آگهی شما قرار گیرد و یا پایان یک ماه رایگان بودن درج آگهی عملا دیده شدن آگهی شما با مشکل مواجه شود میتوانید با پرداخت هزینه ای اصطلاحا آگهی خود را نردبان کنید و دوباره آنرا به بالای لیست فروش در سایت منتقل کنید همچنین میتوانید آگهی خود را از نوع ویژه انتخاب کنید و با درج ستاره در کنار آگهی خود توجهات بیشتری را به سمت آن جلب نمایید.

استارتاپ

 

پیشنهاد ما: کسب و کار اینترنتی خود را چگونه شروع کنیم ؟

 

مطلب پایانی :
در این مقاله به توضیح استارتاپ و نحوه انجام ان پرداخته ایم. استارتاپ در واقع کلمه ای مدرن از شروع یک فعالیت است که بدنبال یک ایده مناسب و تحقیق و تلاش در آن زمینه به انجام می رسد. باید بداینم که فقط داشتن یک استارتاپ کافی نیست شما باید مراحل انجام از ایده تا سرمایه گذاری را به درستی دنبال کنید و امیدواریم که با دانستن مفهوم استارتاپ بتوانید ایده های نو در زمینه های مختلف را شکوفا کنید.


با سلام

** به تعدادی نیروی خانم و آقا جهت همکاری با شرکت دانش بنیان با بیش از 5 سال سابقه کار

در زمینه کسب و کار های اینترنتی ، فعالیت های اینترنتی و کامپیوتری نیازمندیم.

** بدون نیاز به تخصص

** بدون نیاز به نبوغ

** با اموزش رایگان

دانشجوها در تمامی رشته ها

شاغلین ، مدرسین ، کارمند ها ، خانم های خانه دار

شماره تماس : 09174147077  -- 07132358217


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها